شناسهٔ خبر: 69949894 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

۷۰۰ آرزو که اجابت شده‌اند

این سفر از زبان هر کدام از زائران روایت شیرین خودش را دارد و روایت الینای دوازده ساله یکی از شنیدنی‌ترین‌های آن‌هاست. الینایی که تا لحظه آخر، اسمش در فهرست نبود و حالا اینجاست.

صاحب‌خبر -

نمی‌دانم دقت کرده‌اید یا نه، اما حس آدم‌ها زمان ورود به حرم مطهر با دیگر جاها فرق می‌کند. آن ‌طوری که به اطراف نگاه می‌کنند، آن‌ طوری که زیر لب ذکر می‌گویند، آن ‌طوری که چشمانشان از شوق اشکی می‌شود و آن‌ طوری که انگار بار اول است پا در این صحن و سرا می‌گذارند. گفتم بار اول؛ بار اول که دیگر داستانش فرق می‌کند. تا آدم بخواهد برسد به حرم منور، دلش آشوب می‌شود، قلبش تند تند می‌زند و خیالش تصویر می‌سازد از آن لحظه‌ای که قرار است انتظار چند ساله‌اش به سرانجام برسد و در حرم مطهر قدم بزند. فکر کن سفر به مشهد از آرزوهای دیرینه و دور و درازت بوده و بعد یک مرتبه یکی می‌گوید: «چمدانت را جمع کن که فردا راهی می‌شویم». خب مگر آدم چه می‌خواهد دیگر؟ چیزی بیشتر از نگاه و لطف امام رضا(ع) در زندگی‌اش؟ اصلاً مگر چیزی بهتر از این یهویی‌های دلخواه و دلچسب وجود دارد؟ یهویی‌هایی که تا چشم باز می‌کنی می‌بینی داری آرزویت را نفس می‌کشی. البته این‌ها را من نمی‌گویم. این حرف‌ها لابه‌لای صحبت‌های ۷۰۰ زیارت‌اولی از استان قزوین به گوشم خورد. ۷۰۰ نفر از زنان سرپرست خانوار و ایتام استان قزوین که بیشترشان یا زیارت‌اولی هستند یا از آخرین سفرشان به مشهد، سال‌های زیادی گذشته است.

بهترین دورانی که در طول عمر داشتیم

در میان این جمعیت، از کودک دو ساله تا پیرزن هفتاد ساله را می‌بینم. پیرزنی که طبق گفته‌هایش، آخرین ‌بار قبل از انقلاب به مشهد آمده، یعنی حدود ۵۰ سال پیش! و حالا که اینجاست انگار بهترین روزهای زندگی‌اش باشد. سبک قدم برمی‌دارد و لبش پرخنده است و می‌گوید: «حالم خیلی خوش و خوب است، مثل همان چهل پنجاه سال پیش که آمدم، انگار باز جوان و سرحالم. این از لطف آقاست که هم سفر داده و هم پای سفر». بسته تبرکی را که گرفته می‌بوسد و روی چشمش می‌گذارد و می‌گوید: «یک ذره نمک است ها، اما نمی‌دانی چقدر آدم آرزوی یک ذره‌اش را دارند. همین خود من فکر می‌کردم، می‌میرم و دیگر گنبد طلای آقا را از نزدیک نمی‌بینم».

این سفر که به همت کمیته امداد امام خمینی(ره) و اداره امور پایگاه‌های آستان قدس رضوی در ایام شهادت حضرت زهرا(س) شکل گرفته تاکنون برنامه‌های فرهنگی و مذهبی متنوعی برای این گروه از زائران برگزار کرده است. زائران که در بدو ورود خدام به استقبالشان رفته‌اند، از باب الجواد(ع) به رواق دارالهدایه مشرف می‌شوند. من هم همراهشان این مسیر را می‌روم و می‌دانم بناست خدام حرم مطهر در رواق دارالهدایه با چند برنامه فرهنگی که شامل مدیحه‌سرایی و سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقای ماندگاری است از آن‌ها پذیرایی کنند و همچنین در پایان برنامه هدیه‌های متبرکی به زائران عزیز تقدیم می‌شود.

شوق زیارت و خاطرات دلچسب آن

رضا سلم‌آبادی، مدیر کل کمیته امداد خراسان رضوی که در این برنامه حضور داشت، درباره این اردوها که با عنوان «شوق زیارت» شکل می‌گیرد، بیان کرد: یکی از برنامه‌های‌ فرهنگی، تربیتی و مذهبی که برای افراد تحت نظر کمیته امداد در نظر گرفته شده، مباحث اردویی است. هدف از این اردوها این است که افراد از کرامت‌های حضرت رضا(ع) بهره‌مند شوند. اردوهای شوق زیارت معمولاً در نیمه نخست سال میزبان دانش‌آموزان و دانشجویان است و در نیمه دوم سال سعی بر این است که میزبان قشر سالمند و خانواده‌هایی که سرپرستشان فوت کرده، باشد. کمیته امداد امام خمینی(ره) با همکاری کمیته شهرستان‌ها و آستان قدس رضوی از ابتدای مهر تاکنون ۳ هزار و ۵۰۰ نفر از زائران را از تمامی استان‌ها میزبانی کرده است و تا پایان زمستان این عدد به ۲۵ هزار نفر نیز خواهد رسید. این اردوها حداقل در چهار روز برگزار می‌شود و برای سفر هیچ هزینه‌ای از مددجوها دریافت نمی‌شود و عمده هزینه‌ها از طرف منابع دولتی و خیران تأمین می‌شود.

سلم‌آبادی یکی از خاطرات شیرین این سفرها را برایم روایت کرد و گفت: «اوایل مهر ماه در اردوی جمعی از دختران که از مازندران مشرف شده بودند، یکی از از آن‌ها خیلی بی‌تابی می‌کرد. علت را که جویا شدیم، فهمیدیم این دخترخانم از کودکی آرزو داشته به همراه پدر و مادرش به مشهد مقدس مشرف شود و حالا که پدرش فوت کرده و مادرش از این سفر جا مانده بود، حسابی دلشکسته بود. این شد که خیلی زود مقدمات سفر مادرش به مشهد را فراهم کردیم و همان شب با نخستین پرواز مادرش را به مشهد رساندیم. دختر خانم که مادرش را دید، با همان حالت بُهت و خوشحالی گفت: حالا دیگر خوب می‌دانم که امام رضا(ع) بیش از تصور ما رئوف است».

سفر به سرزمین آرزوها

در ادامه با ناصر ظاهری، مدیر کل کمیته امداد امام خمینی(ره) در قزوین هم در حاشیه این مراسم، چند کلامی صحبت می‌کنم. او در خصوص این برنامه و برنامه‌های مشابهش گفت: یکی از برنامه‌های فرهنگی که در کمیته امداد حضرت امام(ره) اجرا می‌شود، فراهم کردن زمینه تشرف خانواده‌هایی است که تاکنون توفیق زیارت امام رضا(ع) را نداشتند. تمام هزینه‌های این اردو از محل کمک‌های مردمی و خیرانی که همواره در کنار کمیته امداد هستند تأمین شده و به مدت پنج روز ادامه خواهد داشت.

به گفته مدیر کل کمیته امداد امام خمینی(ره) قزوین این اردو فرصتی است برای برآورده شدن حاجات افرادی که برخی از آن‌ها دارای بیماری سخت‌درمان و خاص هستند. بسیاری از این عزیزان هیچ‌ گاه تصور نمی‌کردند روزی توفیق زیارت امام رضا(ع) را پیدا کنند و امروز با نیت شفا و حاجت‌خواهی به مشهد آمده‌اند.

توضیحات ظاهری که تمام می‌شود، دوباره به چهره زائران که مشغول شنیدن سخنرانی هستند، نگاه می‌کنم و حالا می‌فهمم چرا هر چهره انگار با خود داستانی مفصل دارد. داستانی که در برق نگاهشان مشخص است و از آرزوهایی می‌گوید که با خود به این سفر بهشتی آورده‌اند. انگار اینجا سرزمین آرزوهاست. آرزوهای ممکن و ناممکنی که بناست به دست صاحب این صحن و سرا ممکن شود.

از وقتی به خاطر دارم، آرزوی من این بوده

این سفر از زبان هر کدام از زائران روایت شیرین خودش را دارد و روایت الینای دوازده ساله یکی از شنیدنی‌ترین‌های آن‌هاست. الینایی که تا لحظه آخر، اسمش در فهرست نبود و حالا اینجاست. ماجرا از این قرار است که الینا در مدرسه متوجه می‌شود همکلاسی‌اش راهی سفر مشهد است. الینا صبر می‌کند تا زنگ آخر و از مادر دوستش می‌خواهد برایش کاری کند تا از همان طریقی که دوستش قرار است به مشهد برود، الینا هم برود. همین می‌شود که می‌رود دفتر کمیته امداد قزوین، ولی دیگر خیلی دیر است. خانم عباس‌پور که از سرپرست‌های اردو است، می‌گوید ما اسامی را رد کرده‌ایم و فهرست ۷۰۰ نفری پر، تکمیل و بسته شده است. الینا می‌گوید آن لحظه حسابی دلم شکست و راهی غیر از گریه کردن نداشتم اما می‌دانستم من هم راهی می‌شوم فقط نمی‌دانستم چطور قرار است این اتفاق بیفتد! می‌گفت از وقتی به خاطر دارم، آرزوی من این بوده به مشهد بیایم و حرم امام رضا(ع) را ببینم و امید داشتم امام رضا(ع) برای این سفر من را قبول کند. از این ماجرا چند ساعتی نمی‌گذرد که یکی از خانم‌ها تماس می‌گیرد و می‌گوید امکان حضور در سفر را ندارد. همین می‌شود که خیلی زود اسم الینا می‌رود می‌نشیند وسط فهرست و او به آرزوی همیشگی‌اش می‌رسد.

خبرنگار: الهه ضمیری