کوتاهترین و در عینحال مهمترین، اثرگذارترین و درخشانترین برهه زندگانی حضرت فاطمه(س)، دوره پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) است که بیان سیر حوادث و ترتیب زمانی آنها، زمینهها، چگونگی و چرایی وقوع آنها نیازمند پژوهش دقیق تاریخی است. مجموعه این مباحث از سوی حجتالاسلام محمدرضا جباری، عضو هیئت علمی و مدیر گروه تاریخ مؤسسه امام خمینی(ره) و از اساتید و پژوهشگران بنام تاریخ اسلام و اهلبیت(ع) به همت مؤسسه پرسمان با عنوان «درآمدی بر تاریخ تحلیلی زندگانی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها» تولید شده است که برای نخستین بار در ایام فاطمیه به صورت روزانه از ایکنا منتشر میشود. در ادامه مشروح قسمت دوم را مطالعه میکنید.
برخی افراد اشکالاتی درباره کتاب سلیم که کتابی در رابطه با زندگی حضرت زهرا(س) است، مطرح کرده و به لحاظ سندی یا محتوایی بدان اشکال کردهاند که این مسائل را بزرگان ما پاسخ دادهاند. در کتاب معجم رجالالحدیث مرحوم آیتالله خویی وقتی که ایشان به بحث سلیم وارد میشوند، اشکالات مربوط به این کتاب را مطرح کرده و بدانها پاسخ دادهاند. مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی عاملی نیز در کتاب مَأساةُ الزّهراء(س) به کتاب سلیم به عنوان یکی از منابع کهن در رابطه حضرت زهرا(س) و زندگی ایشان اشاره کرده است. لذا وی در مَأساةُ الزّهراء(س) که کتابی در پاسخ به شبهات مربوط به فجایع مرتبط با حضرت زهرا(س) است، به کتاب سلیم اشاره کرده و به شبهات موجود، پاسخ داده است.
اینکه در کتاب سلیم چند روایت ضعیف وجود دارد که چه بسا ناشی از سهم قلم راوی بوده باشد و بعدها داخل در کتاب شده باشد، برخی دلیل بر ضعف کتاب دانستهاند؛ در حالی که در پاسخ به این افراد گفته شده که ما کدام کتاب حدیثی را در اختیار داریم که روایات ضعیف در آنها نباشد. برای مثال کتاب شریف کافی از معتبرترین کتابهای شیعه و از جمله کتب اربعه بوده و از قدمت خوبی برخوردار است. این کتاب در دوره غیبت صغری و از سوی شخصی مانند شیخ کلینی نوشته شده و حدیثهای فراوانی از راویان معتبر و موثق در آن نقل شده است، اما در همین کتاب شریف کافی روایات ضعیفی وجود دارد. آیا این دلیل میشود که کل کتاب کافی را کنار بگذاریم. لذا کتاب سلیم نیز به همین صورت است.
بنابراین، وجود برخی از روایات ضعیف در یک کتاب، دلیل نفی کتاب نمیشود و این جفایی است که متأسفانه برخی نسبت به کتاب سلیم کردهاند و میکنند. برخی از محققان در عرصه تاریخ و بهویژه در عرصه حدیث وجود دارند که به نوعی در ارتباط با کتاب سلیم کملطفی دارند. همین افراد در مواجهه با برخی از آثار تاریخی مانند تاریخ طبری و ... این حساسیت را ندارند، اما در رابطه با امثال کتاب سلیم، کل کتاب سلیم ابنقیس را زیر سؤال میبرند. لذا مراجعه به کتاب سلیم اجتنابناپذیر است و برای اینکه به اسرار رخدادهای بعد از رحلت رسول خدا(ص) پی ببریم، باید به کتاب سلیم مراجعه کرده و از آن استفاده کنیم که محققان منصف ما نیز این کار را انجام دادهاند.
سیره ابنهشام
در آینده بیشتر به کتاب سلیم به ویژه روایات سلمان و ابن عباس در این کتاب که در آنها به تفصیل به مباحث مربوط به هجوم به بیت فاطمه(س) و شهادت ایشان پرداخته شده، میپردازیم. در قرن دوم و سوم هجری باید به دنبال آثاری بگردیم که به حوادث مربوط به حضرت زهرا(س) و شأن و جایگاه آن حضرت اشاره کردهاند. در قرن دوم برخی از آثار تاریخی مانند کتاب سیره ابن اسحاق و سیره ابن هشام وجود دارند، اما باید گفت که در قرن دوم با دورهای که تازه در آن منع تدوین حدیث برداشته شده و احادیثی نوشته شده است، مواجه هستیم، اما این احادیث به صورت کتابهایی که تدوین شد، مستقلاً باقی نماند، بلکه در آثار حدیثی جامعی که بعداً تدوین شد، مندرج شدند. مراد از این آثار کتابهای اصول و کتب و مصنفاتی است که از عصر امام صادق(ع) به بعد از سوی راویان حدیث و شاگردان آن حضرت تدوین شد.
در این دوره صدها اصل حدیثی تدوین شد. اصول اربعمائه یعنی ۴۰۰ اصل حدیثی در این دوره از سوی اصحاب امام صادق(ع) تدوین شد. براساس گزارش برخی از محققان، امام صادق(ع) بیش از چهار نفر شاگرد تربیت کرده بودند و کسانی که در ادوار مختلف خدمت امام صادق(ع) رسیده و کسب حدیث کردند، به تدوین این احادیث پرداختند. در میان این احادیث حتما احادیث مربوط به شأن و منزلت و جایگاه اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) و مسائل تاریخی مربوط به آن حضرت نیز وجود داشته است. در قرن سوم این مجموعههای حدیثی مستقلی که تدوین شده بود، اصول اربعمائه که البته منحصر به این ۴۰۰ اصل حدیثی نبوده، ایجاد شد. مرحوم شیخ حر عاملی آمار بیش از شش هزار اثر حدیثی را ذکر میکند که در دوره حضور ائمه(ع) تدوین شد.
متأسفانه برخی شبکههای وهابی این شبهات را مطرح میکنند که چرا ائمه(ع) شخصا کتابی را تدوین نکردهاند و تصور میکنند که برای مثال امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) باید مانند اشخاصی همچون مالک بن انس مثلاً کتاب الموتع را نوشت، کتابی را تنظیم کرده و احادیث را نقل کنند؛ در حالی که امام صادق(ع) هزاران شاگرد را تربیت کرد که آنها روایاتی که از حضرت میشنیدند در آثار خود وارد کردند که این کار به مراتب ارزشمندتر و فراتر از آن است که کتابی ازسوی امام صادق(ع) نگاشته شود.
این احادیث از سوی شاگردان ائمه(ع) به دورههای بعدی مانند غیبت صغرا منتقل شد و افرادی مانند مرحوم کلینی کتاب کافی را به عنوان یکی از اولین و مهمترین کتب شیعه از همین اصول اصول اربعمائه و آثار حدیثی تدوین و جمعآوری کرد. پس از مرحوم کلینی، مرحوم شیخ صدوق نیز کتاب من لایحضر الفقیه و مرحوم شیخ طوسی کتاب استبصار را تدوین کردند. این عالمان در کتب خود از مؤلفات اصحاب ائمه(ع) استفاده کردند. در جلد اول کتاب اصول کافی است که توصیه میکنم علاقهمندان این کتاب را در سیر مطالعاتی خود قرار دهند، روایات فراوانی وجود دارد که مطالعه آنها بسیار ضروری است و علمایی مانند آیتالله جوادی آملی همواره بدان تأکید داشتهاند.
امروز در فضای اهل سنت مشاهده میکنیم که ایشان صحیح بخاری که احادیث عجیبی در آن دیده میشود، ختم کرده و احادیث آن را حفظ میکنند. کتاب اصول کافی یک پارچه نور است و احادیث ائمه(ع) را با دقتی که مرحوم کلینی داشته، نقل کرده است.
مطالعه دو جلد کتاب اصول کافی که جلد اول آن بیشتر روایات مربوط به امامشناسی و جلد دوم آن نیز به روایات مباحث اخلاقی پرداخته، بسیار ضروری است. در جلد اول، مرحوم کلینی ابوابی را درباره هر یک از معصومین(ع) به ویژه درباره حضرت زهرا(س) به عنوان باب مولد فاطمه(س) باز کرده و چندین روایت را ذیل هر باب آورده است که برخی از آنها روایات مربوط به ولادت، شهادت، شأن و منزلت و جایگاه، مباحث تاریخی مربوط به معصوم(ع) و ... است. لذا کتاب اصول کافی دارای ابواب تاریخی است. مرحوم کلینی کتاب اصول کافی را از اصول و کتبی که از سوی اصحاب ائمه(ع) باقی مانده بود، به رشته تحریر درآورد. در واقع همان اصول و مصنفات بود که به دست مرحوم کلینی رسید و این کتاب را که یک جامع حدیثی بود، ترتیب داد.
اصول، روایاتی است که راوی و شاگرد امام(ع) از خود امام(ع) شنیده و از اصل شنیده و آنها را در جایی تدوین کرده، اما کتب و کتابها یا مصنفات نوشتههای هستند که ممکن است روایاتی که از افرادی غیر از ائمه(ع) نیز شنیده شده باشد، جمعآوری کرده باشند. بنابراین، نیازی نیست که ما به دنبال این باشیم که در قرون دوم و سوم احادیثی که از ائمه(ع) درباره شأن و منزلت حضرت زهرا(س) شنیده شد، کجا هستند؛ چراکه این احادیث در مؤلفات بعدی داخل شد و چون احادیث در این مؤلفات نگاشته شد، گویا به صورت مستقیم از ائمه(ع) نقل شده است.
آنچه امروز از اصول باقی مانده، ۱۶ اصل حدیثی است که جداگاه به چاپ رسیده است. از این بحث که بگذریم، این سؤال پیش میآید که آیا در دیگر آثار تاریخی، روایات مربوط به حضرت زهرا(س) وجود دارد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت که بله! به هر حال در قرن سوم بهویژه شاهد تدوین کتب تاریخی و حدیثی هستیم. برای مثال در اوایل قرن سوم دو کتاب المصنف مربوط به ابن ابیشیبه و عبدالرزاق که هر دو از اهل سنت هستند، تدوین میشود. برخی از روایات مربوط به حضرت زهرا(س) و جایگاه و منزلت ایشان و همچنین، مسئله هجوم به منزل آن حضرت در این المصنفها آمده است.
المصنف صنعانی
وصیت حضرت فاطمه(س) در مورد اینکه به صورت شبانه دفن شده و کسانی که به ایشان ظلم کردهاند، در مراسم تدفین آن حضرت حضور پیدا نکنند در المصنف صنعانی آمده است. همچنین، سخنی از نظام معتزلی در کتاب ملل و نحل شهرستانی آمده که او معتقد بوده خانه فاطمه(س) مورد هجوم واقع شده و این امر منجر به سقط جنین فاطمه(س) شد. شهرستانی این مسئله را به عنوان یکی از دیدگاههای نظام نقل میکند که طبیعتاً آن را از آثاری که از خود نظام یا برگرفته از سخنان اوست، نقل کرده است. در قرن سوم با آثاری مانند تاریخ یعقوبی نیز مواجه هستیم. در تاریخ یعقوبی به مسائل مربوط به حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) و مسائل مربوط به ولادت فاطمه(س) اشاره شده است.
در قرن سوم با آثار دیگری مانند الامامة والسیاسه ابن قتیبه دینوری مواجه هستیم که چند صفحه ارزشمند درباره رخدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص) دارد. همچنین، در همان قرن سوم و اوایل قرن چهارم با کتاب تاریخ طبری مواجه هستیم که در این کتاب نیز به همین ترتیب تاریخ مربوط حضرت زهرا(س) از ولادت تا شهادت ایشان و مسائل مربوط به سقیفه و رخدادهای مربوط به هجوم به بیت فاطمه(س)، تهدید بیت فاطمه(س) و این سخن خلیفه دوم که میگفت «لاحرقن الدار و من فیها» آمده است. یکی از نکات ارزشمند تاریخ طبری راجع به بحث سقیفه است. طبری نقل میکند که در سقیفه سه نفر از مهاجرین شامل ابوبکر، عمر و عبدالرحمن بنعوف به همراه عده زیادی از انصار (از قبایل اوس و خزرج) حضور داشتند که برخی در آنجا به امیرالمؤمنین(ع) اشاره کرده و گفتند: «لا نبایع إلاّ علیّاً». این نکات گزارشهای کوتاه ارزشمندی است که فضای جدیدی را به روی مخاطبان باز میکند.
همچنین، در قرن سوم با کتاب انسابالاشراف بلاذری مواجه هستیم که گزارشهای ارزشمندی در ارتباط با مسائل مربوط به شخصیت فاطمه(س) و حوادث مرتبط با آن حضرت را نقل کرده است. در قرن چهارم نیز از آثار شیعی کتاب معروف ارشاد مرحوم شیخ مفید به موضوع فاطمه(س) پرداخته است. پیش از شیخ مفید باید به آثار مرحوم شیخ صدوق نیز اشاره کنیم. مرحوم شیخ صدوق کتاب مستقلی به نام مولد فاطمه داشته که از بین رفته است، اما در آثار دیگرانی که از شیخ صدوق نقل کردهاند این موضوع نقل شده و لذا برخی از محققان مانند محمدهادی یوسفی غروی این اثر را احیا و روایات آن درباره حضرت زهرا(س) را استخراج کرده و مستقلاً در کتاب کمحجمی به چاپ رسانده است.
در آثار شیخ صدوق به ویژه در کتابهای امالی و خصائل ایشان، روایات خوبی درباره حضرت زهرا(س) و حوادث مربوط به آن حضرت مشاهده میشود. مرحوم شیخ مفید کتاب الارشاد را نوشته است که در این کتاب روایات نابی در ارتباط با امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و ائمه بعدی تا امام عصر(عج) وجود دارد. کتاب ارشاد یکی از آثار بسیار مهم تاریخی کلامی ماست که این موضوع در عنوان کتاب یعنی «الارشاد فی معرفت حجج الله علی العباد» به خوبی مشهود بوده و نشان میدهد که مرحوم شیخ مفید به دنبال اثبات حجیت و جایگاه امامتی ائمه(ع) بوده است.
در قرن چهارم همچنین، با کتاب اثبات الوصیه مسعودی (که البته این مسعودی با مسعودی صاحب کتاب مروجالذهب تفاوت دارد) مواجه هستیم که همانگونه که از عنوان آن پیدا است، درصدد اثبات وصایت اوصیای انبیا و اوصیای رسول خدا(ص) است. در این کتاب از حضرت آدم(ع) تا پیامبر اکرم(ص) به پیامبران و اوصیا و جانشینان ایشان و روایاتی که از هر کدام از پیامبران در رابطه با وصیشان وجود دارد، پرداخته است. در همین کتاب اثبات الوصیه روایاتی مربوط به حضرت زهرا(س) وجود دارد. در قرون پنجم و ششم نیز از جمله آثاری که میتوان به آنها به عنوان کتبی که حاوی اطلاعاتی راجع به حضرت زهرا(س) هستند، اشاره کرد، کتاب «اعلام الورا باعلام الهدی» از مرحوم طبرسی صاحب کتاب تفسیر مجمعالبیان و یکی از مفسران بزرگ شیعه است. از جمله آثار مهم دیگر ایشان، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن است. شیخ طبرسی تفسیر کوتاهتری نیز با عنوان جوامعالجامع دارد اما اثر ارزشمند وی درباره معصومین(ع) همان کتاب اعلامالورا باعلام الهدی است که در دو جلد چاپ شده است. در این کتاب نیز روایات خوبی در ارتباط با حضرت زهرا(س) وجود دارد و از محسنات این کتاب، مسند بودن آن است یعنی روایات آن با ذکر سند بیان شده است.
بحارالانوار علامه مجلسی
در قرن یازدهم مجموعه گرانقدری به نام مجموعه بحارالانوار از علامه مجلسی نوشته شده است که شاید همگان با آن آشنا باشند. مرحوم علامه مجلسی در این کتاب به محورهای مختلف معرفتی، اخلاقی، فقهی، کلامی و... پرداخته است. در این کتاب مجلدات خاصی وجود دارد که مختص تاریخ و سیره و جایگاه و منزلت معصومین(ع) است. از جلد ۱۵ بحار مباحث مربوط به پیامبر اکرم(ص) آغاز میشود. برای مثال در جلد ۱۵ بحث آباءالنبی و مباحث مربوط به ولادت پیامبر(ص) و در جلد ۱۸ آن نیز روایات مربوط به معراج پیامبر اکرم(ص) آمده است. از جلد ۲۸ به بعد بحارالانوار، مسائل مربوط به امیرالمؤمنین(ع) بیان شده و سپس، از جلد فتن (در چاپهای قدیمی و جلدهای 28 تا 34 در چاپ جدید) به بعد، به صورت مفصل به حوادث مربوط به جنایات رخ داده در مورد حضرت زهرا(س) پرداخته شده است. این مجلدات به فتن (فتنههایی که بعد از رحلت پیامبر(ص) رخ داد) مشهور هستند. افزون بر این برای مطالعه روایات خاص حضرت زهرا(س) باید به جلد ۴۳ بحارالانوار مراجعه کرد که علامه مجلسی در این جلد، باب مولد را باز کرده و روایات مربوط به باعاد تاریخی، سیره، شخصیت و منزلت حضرت زهرا(س) را آورده است.
از آثار دوره معاصر، یکی از کتابهایی که طی سالیان اخیر در ارتباط با حضرت زهرا(س) تدوین شد، کتاب دانشنامه فاطمی است. این دانشنامه در حدود صد و هفت مدخل در محورهای مختلف برنامهریزی و به مولفان برجسته سپرده شد تا آنها را تدوین کنند. این کتاب در شش مجلد ازسوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه تدوین شده است. در این کتاب در رابطه با تمامی ابعاد زندگی حضرت زهرا(س) مدخلی وجود دارد. دو جلد اول این کتاب به حیات، منزلت و شخصیت فاطمه(س) میپردازد. بحث زندگینامه، والدین، ولادت، ازدواج و فرزندان فاطمه(س)، زنان همراه فاطمه(س)، فدک، وصایای ایشان، شهادت و نحوه دفن فاطمه(س) به صورت کامل در این کتاب آمده است. جلد سوم این کتاب به مسئله حکمت فاطمه(س) یعنی روایاتی که از فاطمه(س) نقل شده و نگاه ایشان نسبت به زن پرداخته است. سه مجلد آخر این کتاب نیز راجع به بحثهای مربوط به زنان است.
کتاب دیگر، کتاب سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا(س) نوشته بنده است. در این کتاب با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت تلاش شده است تا به سیره حضرت زهرا(س) در ابعاد فردی، عبادی، معنوی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در فصلهای مجزایی پرداخته شود. در متن کتاب استنباطهایی از روایات و تحلیلها و در پاورقی آن نیز متن کامل مستندات و روایات آمده است. در تدوین این کتاب تلاش بر این بوده است تا از اولین و کهنترین منابع حدیثی استفاده شود. بحث در رابطه با منابع زندگی حضرت زهرا(س) به پایان نرسیده و در این زمینه باید به مجلدات دیگر و نیز نرمافزارهای امروزی که اطلاعات فراوانی در این زمینه جمعآوری کردهاند، اشاره کنیم. یکی از نرمافزارهای قابل ذکر در این زمینه، نرمافزار مکتبة اهلالبیت(ع) است که حدود هفت هزار کتاب حدیثی، تاریخی، کلامی و فقهی را درون خود جای داده و نرمافزار ارزشمندی است که بخشی از آثاری که معرفی شد، در این نرمافزار گنجانده شده است.
انتهای پیام