شناسهٔ خبر: 68981459 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

چگونه افسردگی و اضطراب بدن را تخریب می‌کنند؟

ذهن و بدن یک خیابان دو طرفه را تشکیل می‌دهند. جای تعجب نیست که وقتی فردی دچار بیماری قلبی، سرطان یا سایر بیماری‌های جسمی محدودکننده یا تهدیدکننده زندگی را تشخیص می‌دهد، مضطرب یا افسرده می‌شود. اما عکس آن نیز می‌تواند صادق باشد: اضطراب یا افسردگی بیجا می‌تواند باعث توسعه یک بیماری جسمی جدی شود و حتی توانایی تحمل یا بهبودی از آن را نیز مختل کند. ذهن و بدن یک خیابان دو طرفه را تشکیل می‌دهند. جای تعجب نیست که وقتی فردی دچار بیماری قلبی، سرطان یا سایر بیماری‌های جسمی محدودکننده یا تهدیدکننده زندگی را تشخیص می‌دهد، مضطرب یا افسرده می‌شود. اما عکس آن نیز می‌تواند صادق باشد: اضطراب یا افسردگی بیجا می‌تواند باعث توسعه یک بیماری جسمی جدی شود و حتی توانایی تحمل یا بهبودی از آن را نیز مختل کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش برنا؛ ده‌ها سال پیش، دکتر دیوید اشپیگل و همکارانش در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در مطالعاتی که وضعیت بیماران مبتلا به سرطان پستان را بررسی کردند، نشان دادند  زنانی که افسردگی‌شان رو به کاهش بود، بیشتر از آن‌هایی که افسردگی‌شان حاد می‌شد، عمر طولانی داشتند. دکتر اشپیگل در مصاحبه‌ای گفت: تحقیقات او و سایر مطالعات به وضوح نشان داده است که حالات مغز به بدن و بدن به مغز متصل است و بدن به استرس روانی به شکلی  واکنش نشان می‌دهد که گویی استرس جسمی است. 

با وجود چنین شواهدی، او و متخصصان دیگر می‌گویند، ناراحتی‌های مزمن احساسی اغلب توسط پزشکان نادیده گرفته می‌شود. به طور معمول، یک پزشک درمانی برای بیماری‌های جسمی مانند بیماری‌های قلبی یا دیابت تجویز می‌کند، اما تعجب می‌کند که چرا برخی از بیماران به جای بهتر شدن بدتر می‌شوند.

بسیاری از مردم تمایلی به درمان بیماری‌های احساسی ندارند. برخی از افراد مبتلا به اضطراب یا افسرده ممکن است از انگ زدن ترس داشته باشند، حتی اگر تشخیص دهند که یک مشکل روانی جدی دارند. بسیاری سعی می‌کنند با اتخاذ رفتارهایی مانند نوشیدن زیاد الکل یا سوء مصرف مواد، ناراحتی‌های احساسی خود را درمان کنند، که فقط به آسیب قبلی آن‌ها می‌افزاید.

وقتی استرس دارید، مغز با ترشح کورتیزول، سیستم هشداردهنده داخلی، واکنش نشان می‌دهد. با افزایش تنفس، افزایش ضربان قلب و هدایت جریان خون از اندام‌های شکمی به ماهیچه‌هایی که در مقابله یا فرار از خطر کمک می‌کنند، بدن با تهدیدهای جسمی مقابله می‌کند.

این اقدامات محافظتی ناشی از انتقال‌دهنده‌های عصبی اپی نفرین و نوراپی نفرین است که سیستم عصبی سمپاتیک را تحریک کرده و بدن را در آماده‌باش بالا قرار می‌دهد. اما وقتی بیش از حد و بی‌رویه به آن‌ها استناد می‌شود، تحریک بیش از حد مزمن می‌تواند منجر به انواع بیماری‌های جسمی شود، از جمله علائم گوارشی مانند سوء هاضمه، گرفتگی بدن، اسهال یا یبوست و افزایش خطر حمله قلبی یا سکته مغزی.

افسردگی کمتر از اضطراب مزمن شایع است و می‌تواند تأثیرات مخرب تری بر سلامت جسمانی داشته باشد. در حالی که احساس افسردگی گاه به گاه طبیعی است، بیش از ۶ درصد از بزرگسالان دارای چنین احساسات افسردگی هستند که روابط شخصی را مختل می‌کند، در کار و بازی اختلال ایجاد می‌کند و توانایی آن‌ها را برای مقابله با چالش‌های زندگی روزمره مختل می‌کند. افسردگی مداوم همچنین می‌تواند درک فرد از درد را تشدید کرده و شانس ابتلا به دردهای مزمن را افزایش دهد.

دکتر اشپیگل گفت: افسردگی توانایی فرد را برای تجزیه و تحلیل و پاسخ منطقی به استرس کاهش می‌دهد و افراد در یک چرخه معیوب با ظرفیت محدود برای خروج از یک وضعیت روانی منفی قرار می‌گیرند.

اضطراب و افسردگی ناخواسته اغلب همزمان می‌شوند و افراد را در معرض همه‌جانبه بیماری‌های جسمی و ناتوانی در اتخاذ و پایبندی به درمان مورد نیاز قرار می‌دهد.

مطالعه‌ای بر روی ۱۲۰۴ زن و مرد سالخورده کره‌ای که ابتدا از نظر افسردگی و اضطراب مورد ارزیابی قرار گرفتند، نشان داد که دو سال بعد، این اختلالات احساسی خطر ابتلا به اختلالات جسمی و ناتوانی را در آن‌ها افزایش می‌دهد. اضطراب به تنهایی با بیماری‌های قلبی و  افسردگی به تنهایی با آسم و این دو با مشکل بینایی مرتبط بود.

درمان می‌تواند با عوارض احساسی مقابله کند، اگرچه اضطراب و افسردگی مداوم با داروها، درمان‌شناختی رفتاری و گفتگو درمانی  قابل درمان است، اما بدون درمان این شرایط بدتر می‌شود.

برچسب‌ها:

نظر شما