شناسهٔ خبر: 67584604 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

حق‌الناس/ ۳

اهمیت حق‌الناس در سیره ائمه معصومین(ع) 

سیری در سیره ائمه معصومین(ع) به روشنی گویای این حقیقت است که حق‌الناس نزد ایشان اهمیت وافری داشته است. افزون بر توصیه‌ها و سفارش‌های مکرر و مؤکدی که از اهل‌بیت(ع) راجع به ضرورت ادای حق مردم برجا مانده، سبک زندگی آن بزرگواران بر مبنای گرامیداشت حق‌الناس پایه‌ریزی شده است.

صاحب‌خبر -

«حق‌الناس» مهم‌ترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانی‌ترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز می‌فرمایند «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمه‌ای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است».

اوج تجلیگاه توجه به حق‌الناس در مکتب اسلام و اهل‌بیت(ع) را می‌توان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند برداشت چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت می‌دانستند.

همین رویداد مهم و درس‌آموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم امسال به موضوع مهم «حق‌الناس» بپردازد و بخش‌هایی از کتاب «حق‌الناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی»، نوشته آیت‌الله‌العظمی مظاهری را به سمع و نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش سوم با موضوع «اهمیت حق‌الناس در سیره معصومین» را می‌خوانید.

سیری در سیره معصومین، به روشنی گویای این حقیقت است که حق‌الناس نزد ایشان اهمیت وافری داشته است. افزون بر توصیه‌ها و سفارش‌های مکرر و مؤکدی که از اهل‌بیت(ع) راجع به ضرورت ادای حق مردم برجا مانده، سبک زندگی آن بزرگواران بر مبنای گرامیداشت حق‌الناس پایه‌ریزی شده است. از این رو برای بازگویی اهتمام معصومین(ع) به ادای حق مردم لازم است زندگینامه ایشان بازخوانی شود که معلوم است در این نوشتار نمی‌گنجد و کتب مستقلی می‌طلبد. در ادامه، تنها چند حکایت از سیره چهارده معصوم در این زمینه بیان می‌شود.

حساسیت پیامبر اکرم(ص) نسبت به حراست از حق مردم 

در حدیثی راوی جناب ابوذر است می‌گوید یک شب رفتم خدمت پیغمبر اکرم(ص) و ایشان را نگران یافتم به گونه‌ای که مرا به گرمی تحویل نگرفتند. دیدم ظاهراً حالشان خوب نیست از این جهت مرخص شدم. فردا قبل از نماز صبح پیغمبر اکرم(ص) خوشحال بودند و فرمودند اگر دیشب با تو گرم نگرفتم، ناراحت بودم برای اینکه چهار دینار از بیت‌المال نزد من بود و به صاحبش نرسانده بودم.

می‌ترسیدم بمیرم و این چهار دینار بر ذمه من باقی بماند. در تاریخ می‌خوانیم که پیامبر اکرم(ص) پیش از رحلت، چشم‌ها را باز کردند و فرمودند «عایشه هفت دینار از بیت‌المال نزد توست بیاور و به علی برسان.» حال ایشان بد بود، دوباره چشم‌های مبارک را برهم گذاشتند. سپس مجدداً چشم‌ها را باز کردند و سه مرتبه درخواست ایشان تکرار شد تا عایشه هفت دینار را آورد و تحویل امیرالمؤمنین(ع) داد و حضرت علی(ع) نیز آن هفت دینار را به اهلش رسانید. 

عاریه گرفتن اموال بیت‌المال و برخورد شدید امیرالمؤمنین(ع)

امیر المؤمنين(ع) راجع به حق‌الناس و به خصوص حفظ بیت‌المال بسیار سخت‌گیر بوده‌اند؛ این در حالی است که آن حضرت مظهر رحمت و مهربانی خداوند تعالی است. سخت گرفتن ایشان در این زمینه تا حدی است که نقل شده است زمانی که حاکم دوسوم جهان بودند روزی فهمیدند یک گردنبند از بیت‌المال نزد یکی از دختران ایشان است.

ناراحت شدند و ابن ابی رافع را که مسئول بیت‌المال بود خواستند و فرمودند «آن گردنبند چه شد؟» ابن ابی رافع قضیه را گفت و تأکید کرد که دختر ایشان برای روز عید گردنبند را عاریه مضمونه گرفته تا پس از استفاده برگرداند و اگر خسارتی به آن وارد شد یا مفقود شد جبران کند. امیرالمؤمنین(ع) اول گردنبند را از دخترشان گرفتند و بعد فرمودند «چرا چنین کردی؟ آیا همه زنان چنین امکانی را دارند؟ تو نباید از بیت‌المال استفاده کنی ولو عارية مضمونه باشد.» دختر گرامی امیر‌المؤمنین(ع) که یک شخص معمولی نیست و فهمیده است اما پدر بزرگوارش به او فرمود «استفاده از بیت‌المال حتی به صورت عاريه مضمونه برای تو ممنوع است.»

شهادت در رکاب پیامبر(ص) پس از رد امانت

در گرماگرم جنگ خیبر جاذبه پیامبر اکرم(ص) یک چوپان را گرفت. او اجیر یهودیان بود و در حاشیه جنگ خیبر گوسفندهای آنان را می‌چراند به هر حال جذب اسلام شد. خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و از ایشان خواست که اسلام را به او عرضه کنند. پیامبر گرامی(ص) نیز درخواست او را اجابت فرموده اسلام را به وی عرضه کردند. 

پس از آن اسلام اختیار کرد. بعد گفت با این گوسفندها که صاحبان آنها در حال جنگ با شما هستند، چه کنم؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند گوسفندها را به صاحبان آنها برگردان. او طبق دستور پیامبر اکرم(ص) عمل کرد و بعد برگشت و در نبرد شرکت جست و اتفاقاً در همان جنگ خیبر به شهادت رسید. 

آن چوپان تصور می‌کرد چون کافران مشغول نبرد با مسلمان‌ها هستند و اموالشان مباح است، پیامبر اکرم(ص) گوسفندان آنها را تصرف می‌کنند اما از آنجا که او امین یهودیان بود و گوسفندها را نزد وی به امانت سپرده بودند پیامبر(ص) فرمودند «آنچه آنها نزد تو به امانت سپرده‌اند برگردان و بعد از رد امانت در جهاد در راه خدا شرکت کن.» در روایتی می‌خوانیم که روزی پیامبر اکرم(ص) به اصحاب خبر دادند یک نفر که شهید شده است به خاطر سه درهم که به فلان یهودی بدهکار بوده، پشت درب بهشت زندانی است و به وی اجازه ورود نمی‌دهند. 

شرط امام حسین(ع) برای پیکار در رکاب ایشان راوی نقل می‌کند که امام حسین(ع) در کربلا به من فرمود «نادِ فِي النَّاسِ أَنْ لا يُقاتِلَنَّ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ، فَإِنَّهُ لَيسَ مِنْ رَجُل يَمُوتُ وَعَلَيْهِ دَينٌ لَا يَدَعُ لَهُ وَفَاءً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ» در بین مردم اعلام کن هر کس دینی بر عهده دارد و بدهکار است، در رکاب من پیکار نکند، زیرا کسی که از دنیا برود در حالی که دینی بر عهده دارد و برای پرداخت آن فکری نکرده است، گرفتار آتش خواهد شد. 

اجازه امام صادق(ع) برای خدشه ناچیز 

راوی می‌گوید خدمت امام صادق(ع) رسیدم به ایشان گفتم «ای فرزند رسول خدا(ص) من شنیده‌ام پیامبر اکرم(ص) همه علوم را در اختیار شما اهل‌بیت(ع) قرار داده‌اند.» فرمودند «بله» این مطلب اشاره به حدیث پیامبر اکرم(ص) دارد که در حجة الوداع فرمودند «يَا أَيُّهَا النَّاسُ وَاللَّهِ مَا مِنْ شَيْءٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَيَبَاعِدُكُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَقَدْ أَمَرْتُكُمْ بِهِ وَمَا مِنْ شَيْءٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ النَّارِو يبَاعِدُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَقَدْ نَهَيتُكُمْ عَنْهُ» یعنی ای مردم من هرچه که شما به وسیله آن به بهشت نزدیک و از جهنم دور می‌شوید گفتم. 

امام صادق(ع) برای فهماندن مسئله به او ظرافتی به کار بردند. ایشان می‌خواستند پوست دست او را بگیرند ولی ابتدا اجازه گرفتند و گفتند «اجازه می‌دهی نیشگونی به تو بگیرم؟» او هم اجازه داد. بعد فرمودند «تمام حلال و حرام و همه احتیاجات دینی مردم حتی حکم این کار و جریمه این خدشه نیز در اسلام مشخص شده و نزد ما معلوم است.» در واقع امام صادق(ع) علاوه بر آنکه می‌فرمایند این کار جزئی، حق‌الناس است و برای همین گرفتن پوست دست و نیشگون بدون درد اجازه می‌گیرند. 

تصرف در اموال دیگران نیز حتی تصرفات جزئی و ناچیز نیاز به مجوز و رضایت صاحب مال دارد روایتی در این خصوص از امام زمان حضرت مهدی(عج) را داریم. می‌فرمایند «فَلَا يَحِلُ لِأَحَدٍ أَنْ يَتَصَرَّفَ فِي مَالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ» بر این اساس هیچ کس حق ندارد بدون اجازه در مال دیگران تصرف کند. حتی زن و شوهر و سایر اعضای خانواده حق تصرف در اموال یکدیگر را ندارند، مگر اینکه از صاحب مال اجازه بگیرند. 

انتهای پیام

نظر شما