شناسهٔ خبر: 67320122 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

خرج كه از كيسه مهمان بود

نيوشا طبيبي

صاحب‌خبر -

۱- سال‌هاست كه مضايق شديد گريبانگير موسيقيدانان شريف ايران است. منظورم البته هنرمندان و فرهيختگاني است كه به موسيقي پاكيزه و انواع هنرمندانه آن مي‌پردازند. كساني كه عاشقانه موسيقي هنرمندانه و محترم ايران را به‌‌رغم هزاران مشكل و گرفتاري زنده نگه ‌داشته‌اند. اعمال محدوديت‌ها و اجبار به دريافت مجوز براي برگزاري كنسرت موسيقي ايراني توسط محترم‌ترين و شناخته‌شده‌ترين استادان اين هنر كه در طول زندگي هنري خود هرگز معيارهاي هنرمندانه و اخلاق‌مدارانه را فرو نگذاشته‌اند، يكي از روشن‌ترين مصاديق آشتي‌ناپذيري سياستگذاران فرهنگي كشور با انواع موسيقي هنرمندانه است. در مقابل توليدكنندگان مبتذل‌ترين و بي‌ارزش‌ترين انواع موسيقي دست گشاده‌اي دارند و گاه به گاه از آنها تجليلي هم مي‌شود و توليدات آنها به عنوان نمونه‌هاي «تراز» معرفي مي‌شوند. 
سخن از «ني‌نوا»ي استاد حسين عليزاده گفتن آن هم از سوي نامزد محترمي كه همفكران‌شان مسببين اصلي اعمال مضايق و محدوديت‌هاي شديد بر موسيقي هنرمندانه و هنرمندان فرهيخته هستند، البته موجب شگفتي فراوان است. در طول سال‌هاي گذشته در هيچ دولتي، هيچ حمايت جدي - و بدون طمع به اعمال نظارت بيشتر - از موسيقي هنرمندانه انجام نشده است. در تمامي دنيا اين نوع موسيقي كه سبب پالايش روح و روان و ترويج اخلاق و پاكيزگي و فرهنگ و هنر است، تحت حمايت دولت‌ها قرار دارند. براي اركسترها بودجه‌ درنظر گرفته مي‌شود، سالن‌هاي رسمي كشور به برگزاري كنسرت‌هاي آنها اختصاص پيدا مي‌كند تا گوش مردم به شنيدن آثار باارزش عادت كند و سطح سليقه‌شان فزوني بگيرد. 
جاي خوشبختي ماست كه بسياري از مردم چنان فرهيختگي ذاتي و علاقه‌مندي‌اي به فرهنگ اصيل دارند كه سره را از ناسره تشخيص مي‌دهند و به موسيقي ملي و انواع ديگر موسيقي هنرمندانه مانند موسيقي كلاسيك اقبال نشان مي‌دهند. 
دستگاه فرهنگي كشور براساس نظارت و فشار دايمي بر اهل فرهنگ و هنر - البته كساني كه با خط فكري‌ رسمي كاملا انطباق ندارند‌- برنامه‌ريزي شده است و اساسا نمي‌تواند نگاه ديگري داشته باشد. از ابتدا اين دستگاه مردم را فاقد توان تشخيص دانسته و خود را قيم و داناي كل پنداشته است. بنا بر همين نگرش، طي سال‌هاي گذشته، همواره عده‌اي كه كمترين آشنايي با موسيقي يا شاخه‌هاي ديگر فرهنگ و هنر داشته‌اند، بر كار داناترين، هنرمندترين، محترم‌ترين و فرهيخته‌ترين ايرانيان اعمال نظارت كرده‌اند!
۲- هر دو جريان اصلي سياسي كشور در حوزه ميراث فرهنگي كارنامه خوشايندي ندارند. انتصاب افرادي كه كوچك‌ترين آشنايي با موضوع بسيار مهم ميراث فرهنگي و گردشگري ندارند - از دولت آقاي احمدي‌نژاد گرفته تا دولت حاضر - فجايع عميق و زخم‌هاي جبران نشدني بر پيكر ميراث فرهنگي و تاريخي كشور وارد كرد. در حوزه گردشگري، بيشتر از آنكه براي توسعه اين صنعت در كشور سرمايه‌گذاري شود، با نگاهي سلبي تلاش شد تا موانعي بر سر راه آن ايجاد شود، به‌طوري كه امروز تقريبا توريستي كه به كشور وارد شود و چرخ صنعت گردشگري را بچرخاند، وجود ندارد. راه‌هاي عجيب و غريبي مثل ترويج استفاده از جت اسكي و اسكان رايگان در اماكن اقامتي دولتي و مانند اينها، در واقع آزمون و خطا به هزينه خزانه ملي و به ضرر توسعه و راه انداختن چرخ اين صنعت در كشور مستعد ماست. حساب اين وعده‌ها تمام و كمال از جيب ما ملت پرداخت خواهد شد. پرداخت يارانه براي «گردشگري عفيفانه» يعني از جيب ما بر مي‌دارند، بعد با منت و تحقير به ما اجازه مي‌دهند كه در چارچوبي كه آنها تعيين مي‌كنند، سفر كنيم! مثل ارزان كردن بنزين، مثل توزيع رايگان طلا. مصداقِ خرج كه از كيسه مهمان بود، حاتم ‌طايي شدن آسان بود.
۳- در حوزه محيط‌زيست هيچ‌ كدام از دولت‌هاي گذشته تا امروز كارنامه روشن و قابل دفاعي ندارند. سازمان محيط‌زيست هرگز نتوانسته از معضلات بسيار خطرناك و كشنده‌اي كه آرام آرام موجوديت طبيعت و حيات را در كشورمان به مخاطره انداخته، جلوگيري كند. اندك فعاليت‌هايي كه با سختي فراوان توسط نيروهاي زحمتكش اين سازمان به بار نشسته، مرهون ابتكارات فردي و سعي و تلاش بدنه محترم و مظلوم آن و كمك نيروهاي داوطلب بوده است. سازمان محيط‌زيست در دولت قبل توسط فردي اداره مي‌شد كه خود را بالاتر از پاسخگويي مي‌ديد، هميشه بي‌حوصله و متفرعن در انظار ديده مي‌شد و تصميماتش غالبا به ضرر طبيعت و محيط زيست ايران بود، البته كه مي‌دانست هرگز او و هيچ رييس سازمان ديگري را براي اهمال در مديريت، كارنابلدي، تصميمات نابخردانه و هزينه‌بر بازخواست نخواهند كرد. 
۴- موضوعات ميراث تاريخي، فرهنگ و هنر و محيط‌زيست در نگاه همه سياسيون، موضوعاتي زينتي و لوكس به حساب مي‌آيند. در نگاه بيشتر آنان ساختن يك پالايشگاه يا نيروگاه در ميان يك زيستگاه يا احداث سد در يك منطقه تاريخي، هيچ اشكالي ندارد. آنها يك سطر در كارنامه دوره مسووليت خود نياز دارند. براي آن سطر اضافه شده در كارنامه‌‌شان، چندان نگران پيامدهاي ناشي از آن نيستند. البته كه هزينه‌هاي تصميمات آنها از خزانه ملي و ميراث تاريخي و طبيعي و فرهنگي و جان و روان مردم پرداخت مي‌شود.

نظر شما