به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه گفتگوی ویژه شبکه خبر با موضوع علی (ع)، معنویات و مادیات میزبان استاد حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
مقدمه مجری: روز گذشته خبری که در همه رسانههای دنیا پیچید و توجه همه و از جمله مردم ایران را به خودش جلب کرد حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق بود که به شهادت تعدادی از سرداران نیروی قدس سپاه و دیپلماتهای سفارت ایران منجر شد و بازتابهای زیادی در دنیا داشت، این خبر روز گذشته خیلی مورد توجه بوده و اخبار غزه در روزهای گذشته همچنان در صدر اخبار است، چند روز آینده روز قدس را داریم و موعد خروش ملتها علیه ظلم و استکبار جهانی است. ما باز هم میزبان آقای رحیمپور ازغدی هستیم، در دو شب گذشته درباره علی علیه السلام و نسبت او با بشریت، مسلمانها و شیعیان صحبتهایی در این برنامه مطرح شد، برنامه را امشب در مورد امیرالمومنین خواهیم داشت، اما اول بحث را در مورد موضوع قدس و تحولات اخیر خواهیم داشت.
سوال: آقای رحیمپور در مورد حادثه دیروز بفرمایید و آنچه که دارد در مورد مسلمین میگذرد شما این اتفاقات را چگونه میبینید؟ آیا اینها اتفاقات آخرالزمانی است یا خیر؟
رحیم پور ازغدی: اتفاقات آخرالزمانی باید درست تعریف بشود که مراد چیست، اگر مراد این است که اتفاقات غیر عادی است و از جهاتی بیسابقه است و با بعضی از آیات و حتی آیات نه فقط در قرآن، بلکه در انجیل و تورات حتی یک سری پیشبینیهایی راجع به آخرالزمان حالا به تعبیر آخر تاریخ به آن گفته میشود اگر به آنها نگاه کنیم بله حتماً قرائن زیادی پیدا میشود ولی هیچ وقت هیچکس نمیتواند ادعا کند که آخرالزمان به مفهوم پایان تاریخ و ظهور است، همه امیدوار و منتظر هستیم. دعای فرج باید در راس کارها باشد انتظار فرج خودش عبادت و فرج است و این فکر هم جهانی شده است. پریروز دیدم در اخبار، ترامپ حیوان وحشی که اصلاً نه خدا و نه عیسی هیچ چیزی را قبول ندارد دیدم گفته که مسیح دارد میآید در یک جلسهای، الان هم دجالها و هم طرفداران نجات آخرالزمان هر دو دارند علائمی میدهند که اوضاع غیر عادی است ولی اگر به گذشته تاریخ نگاه کنید مواردی شبیه به آنچه که امروز دارد اتفاق میافتد دیده میشود.
مفهوم انتظار در عصر غیبت یعنی عمل به تکلیف و مسئولیت
بنابراین دعا و امید و انتظار که عبادت است جایش را به زمان بندی و زمان مندی یک چیزی که هیچ کس از آن اطلاع ندارد به جز خداوند متعال هر نوع گمانه زنی و تعیین تاریخ که بعد از آن ۲۰ سال بگذرد ببینیم اتفاقی نیفتاد و یک عده در اصلش شک کنند این کارها را نباید کرد، چون هیچکس اشراف ندارد بر قضایا، امیدواریم و منتظر هستیم باید همیشه آماده باشیم ولی اگر الان هم به ما بگویند ظهور نزدیک نیست ممکن است ۵۰۰ سال یا ۱۰۰۰ سال دیگر باشد تکلیف ما هیچ تغییری نمیکند، باید به وظیفه مان عمل کنیم و مفهوم انتظار در عصر غیبت معنی دقیقش همین است. صهیونیستها هم از آخرالزمان و مسیح حرف میزنند و همین جنایت را میکنند و صلیبیها هم با همین حرفها جنگهای صلیبی را انجام میدادند، جریانهای منحرف مسلمان هم داعشیها بودند که از همین حرفها به سبک و روایت خودشان میگویند ما هم به این قضیه معتقد هستیم و برایش دلیل عقلی داریم و این نوع ظهور را قطعی و انتظار را واجب و عبادت بزرگی میدانیم، اما با قطع نظر این که ظهور نزدیک است یا نیست، این آخر زمان است یا نیست ما باید به وظیفهمان عمل کنیم و این همین کاری است که دارد میشود یعنی به همه مسلمین، مستضعفین سرزمینهای اشغال شده باید تا حد توان کمک کرد اگر امکانش باشد حضور مستقیم پیدا شود.
اجازه دهند نیروهای داوطلب مستقل از موضع رسمی نظام به سمت قدس حرکت کنند
دیروز یکی از دوستان لبنانی گفت چقدر خوب است اعلام کنند دولت، نظام جدا از سیاستهای رسمی نظام که تا الان که نخواستند علی رغم این جنایاتی که صهیونیستها کردند علیه همه مسلمین و از جمله سرداران ما شهدای ما تا الان که نخواستند، اما اگر فرضا نظام به این نتیجه رسید که نمیخواهد وارد جنگ مستقیم با اسرائیل و طرفدارانش در منطقه شود ایشان میگفت چه اشکالی دارد که اجازه بدهند دهها یا صدها هزار نفر نیروی داوطلب مستقل از موضع رسمی نظام که به جای خودش موضع درستی هم است اینها مستقلاً به یمن، عراق و سوریه بروند به آنها ملحق شوند و وارد جبههها بشوند ایشان میگفت که زیارت اربعین که از همه جای جهان از ۸۰ جای جهان ۲۰ میلیون نفر راه افتادند و به کربلا رفتند، امام گفت راه قدس از کربلا میگذرد، فاز دوم آن پیادهروی از کربلا تا قدس باشد یعنی حالا نمیگوییم ۲۰ میلیون ولی نیم میلیون جمعیت داوطلب حرکت کند بروند به سمت شام و قدس حالا این که آنجا چه کند و چه بشود مسئله دیگری است، خود این مانور بزرگ کار قشنگی است و نمونههایی هم داشته که اصلاً قابل مقایسه با زیارت اربعین و جمعیت ماها نیست، مثلاً گاندی سر قضیه نمک، انگلیسها غارتشان میکردند بعد آمدند گفتند نمک هم انحصارش دست خود ما، مثل اینجا که تنباکو و توتون بود آنجا طلا و همه چیز و نمک هم که مفت بود انگلیسیها میگفتند انحصاراً دست ما است و هندیها از ما بخرند نمکهای خودشان را، مالیات هم باید بدهند بعد گاندی گفت که ما خودمان راه میافتیم به عنوان اعتراض میرویم سمت معادن نمک یک جمعیت مثلاً چند هزار نفری حدود ۲۰،۲۵ روز ۴۰۰ -۵۰۰ کیلومتر پیادهروی کردند، گاندی را زدند، آنها را هم زدند همین انگلیسهای متمدن که اسرائیل را درست کردند همینهایی که رضاخان را در ایران آوردند و همینهایی که هند را غارت و چپاول میکردند، دو و نیم تا ۳ میلیون هندی را به عنوان سرباز بردند در جنگ جهانی به نفع انگلیسیها کشته بشوند که یکی از اعتراضات دیگر گاندی هم این بود حالا جالب است گاندی میافتد زندان، آنها را با چوبهایی که میخ سرش بود میکوبیدند در سر کسانی که پیادهروی کرده بودند، منطق گاندی این بود که کتک بخورید، بمیرید و یکی یکی همینجور کتک بخورید بعد بروید و با وجود این مسئله که خیلیهایشان را بعد به مسلسل بستند و با میخ به چشمها و سرشان زدند با وجود اینکه اینها خیلی تلفات دادند مدتی هم گذشت چند هزار دیگر هم همینطوری در جریانات دیگر تا بالاخره اینها اثر داشت روی شکست ظاهری انگلیس، البته انگلیس هیچ وقت واقعاً از هند نرفت ولی مجبور شد ارتشش را ببرد.
راهپیمایی ابعاد معنوی و مادیاش بسیار زیاد است
میخواهم عرض کنم حالا ما که عقیده هندویی را نداریم که کتک بخوریم تا شاید خودت انشاالله خسته بشوی، یکی بزنی حداقل باید یکی بخوری ولی این راهپیمایی میتواند خیلی نمادین و زیبا انجام بشود و من مطمئن هستم چند میلیون داوطلب خواهد داشت از کشورهای مختلف حالا بگویید ۱۰۰ هزار نفر حرکت کنند همه بروند کربلا، همین راهپیمایی روز قدس پس فردا از قدس جمعیت حرکت کند از چند هزار ملحق شود تا آنجا برسد چند صد هزار میشود، حالا اصلاً فرضا آن جا هم هیچ کاری نکنند این راهپیمایی خیلی، یک وقتی هم مائو در چین این کار را کرد علیه فئودالها و علیه ارتشهای انگلیسی، غربی و آمریکایی یک جمعیت عظیمی راه افتادند که در مسیر هم یک سری از گشنگی مردند میخواهم بگویم این در دنیا شناخته شده است ولی ابعاد معنوی و مادیاش بسیار زیاد است.
مبارزه مردم غزه ادامه پیدا می کند و امیدهای زیادی در پیش است
بچههایی که دیروز شهید شدند اینها خیلی وقت پیش باید شهید میشدند بیست، سی سال هم زیادی مانده بودند اینها هر روز و خیلیها که هنوز مردم نمیشناسند و نشناختهاند اسمشان را هم نمیدانند ما دهها هزار، صدها هزار نیروهایی داریم که از همان اول انقلاب تا الان بارها وصیت نامه شان را نوشتهاند و باید به خودشان تبریک گفت، البته به مردم تسلیت گفت که چنین نیروهایی که در دنیا کم نظیر هستند تمام عمرشان مجاهد هستند تمام عمرشان مثل شهید زندگی کردهاند و برای خودشان به دنبال هیچ چیز نیستند شهید سلیمانی و شهدای اخیر را که مردم میشناسند ولی خیلیهایشان را مردم نمیشناسند که فداکاری در گمنامی میکنند، همانطور که وقتی امیرالمومنین به شهادت رسیدند بعضی از نزدیکانشان چند نفر خواص بالای سر امیرالمومنین بودند صعصعه بن صوحان گفت که علی جان تبریک، امشب شب جشن توست، اما امشب شب عزای ما است تو که به هدفت رسیدی از دوران نوجوانی دنبال شهادت بودی امیرالمومنین فرمودند من از ۱۶ سالگی مجاهدم تا این شصت و چند سالگی که شهید شدند، راجع به این بچهها هم همینطور انشاالله این مبارزه که شروع شده و الان ۶ ماه گذشته و هیچکس باور نمیکرد انشاالله ادامه پیدا کند امیدهای زیادی در پیش است، ولی اگر چنین راهپیمایی روز قدس راه بیفتد خیلی قشنگ است، من خودم هم میروم.
در زمان خلیفه دوم سپاه اسلام به نزدیکیهای قدس رسید
یک نکتهای هم راجع به قدس بگویم که با امیرالمومنین ارتباط دارد، میدانید وقتی که پیامبر اکرم داشتند رحلت میفرمودند به جیش اسامه که گفتند همه بروید هیچکس نماند الا علی، همه بروید برای نبرد با ارتش روم حتی گفتند یک نفرتان از رزمنده و اصحاب و اینها نماند بعضی میگویند وقتی آنها میروند و برمیگردند پیامبر که نیست دیگر علی عملاً قائم مقام پیامبر و به جای پیامبر باشد، خوب اعتنا نکردند بعضیها گفتند ما نگران پیامبر هستیم بعضیها گفتند اگر ایشان برود بعد چه میشود و نرفتند و برگشتند، آن جا پیامبر اکرم آن سپاه را میخواستند که آنها بروند شام و قدس اینها با رومیان بجنگند، نشد، بعد زمان خلیفه اول نبردهایی با روم انجام شد که مسلمین پیروز شدند. زمان خلیفه دوم عمر بن خطاب سپاه اسلام رسید به نزدیکیهای قدس، رومیها را شکست دادند مردم قدس به مسلمین نامه نوشتند که ما نمیخواهیم زیر سایه ارتش روم بمانیم با این که آنها هم مسیحی هستند و ما هم مسیحی هستیم.
مسئله عربی نیست، مسئله اسلامی و انسانی است
ما شنیدیم آزادی و احترام و رعایت حقوق مردم در حکومت اسلامی بیشتر است ما میخواهیم قدس و بیت المقدس زیر سایه حکومت اسلامی بیاید نه رومیها و بدون جنگ هم ما این کار را میکنیم به شرط این که خود خلیفه بیاید با ما قرارداد ببندد یعنی خلیفه دوم، عمر بن خطاب به علی ابن ابیطالب مشورت میکند ایشان میفرمایند که بروید، میدانید که قدس در مکه ۱۳ سال قبله مسلمین بوده و بعد که رفتند مدینه، قبله به مکه تغییر کرد و معراج پیامبر از آنجا اتفاق میافتد کار بسیار عجیب و مهمی است، چندین آیات از آیات قرآن به قدس مربوط است قدس مسئله عربی نیست، مسئله اسلامی و انسانی است همه ادیان هم برایشان محترم است و ما میگوییم متعلق به همه ادیان است ولی حکومت و قدرت دست صهیونیستها، جنایتکاران و اشغالگران نباید باشد حکومت باید دست فلسطینیها باشد، اما قدس به عنوان معبد در اختیار مسلمان، مسیحی و یهودی باشد همه بیایند، چون برای آنها همه مقدس است، حضرت عیسی فلسطینی است، حضرت موسی حرکت عظیمش در همین منطقه مصر و فلسطین است و پیامبر اکرم و نقش آنها، امیرالمومنین میگویند شما برو و قراردادی با آنها امضا کن که به آنها تضمین بدهیم آزادی دین و عبادت و تمام حقوقشان را تضمین کنیم، یک نکته را دقت کنید اسم قدس ایلیا بوده است اصلاً سرزمین مقدس بعد از اسلام اسمش را گذاشتند از طرف دیگر یک نام دیگر امیرالمومنین ایلیا است، علی ایلیا است و قدس هم ایلیا است. در انجیل یوحنا اشاره میکند که بعد از حضرت عیسی علیه السلام حضرت یحیی که مشغول تبلیغ و مبارزه بود که بعد میدانید حضرت یحیی را هم شهید کردند ایشان را به درخت بستند و اره کردند شقه کردند یعنی پیامبرها اینگونه بودند حالا میگویند پیامبران اهل مبارزه و اینها نیستند، از حضرت یحیی خاخامها (آخوندهای یهودی) پرسیدند تو کیستی؟ مسیح هستی؟ رفته بود برای تبلیغ، گفت نه، گفتند تو پیامبری که عیسی گفته بعد از من خواهد آمد؟ تو پیامبر آخرالزمان هستی؟ گفت نه، از یحیی پرسیدند تو ایلیا هستی؟ گفت نه که این در انجیل یوحنا است معنی اش این است که ایلیا بعد خواهد آمد، نه عیسی است، نه پیامبر اکرم است و بعد خواهد آمد حالا بعضیها میگویند ایلیا حضرت الیاس است، اشکالی هم ندارد ایلیا یا الیاس احتمالاً یک لقب عام است، چون به خدا هم طبق بعضی از دینها گفته میشد، به مقدسین ایلیا گفته میشد به علی هم روایاتی داریم که علی ایلیا است، شاید این هم نمیدانم دلیلی ندارم دارم استحصال میکنم شاید این که علی و قدس ایلیا هستند.
نگاه اسلام در فتح قدس آزادی انتخاب در دین بود
در فتح اول قدس بدون جنگ و خشونت به خواست مردم قدس تسلیم شد و جالب است ببینید این متن قراردادی که حضرت امیر گفتند مشورت دادند و خلیفه عمر بن خطاب با مردم فلسطین امضا کرد ببینید چه تعهداتی به آنها داده که بفهمید نگاه اسلام به قدس و درگیری و اینها چه بوده و به آزادی دیگران، بسم الله الرحمن الرحیم این عهدنامهای است بنده خدا خلیفه مسلمین به مردم ایلیا داده، یعنی قدس و به آنها امان داده است این با مشورت امیرالمومنین نوشته شده است، تعهد خلیفه مسلمین به مردم قدس، به خودشان، مریض و تندرستشان، به اموالشان، کلیساهایشان، به صلیبهایشان امان داده خواهد شد هیچکس حق ندارد کلیساهای آنها را خراب کند، هیچکس حق ندارد به زور وارد کلیسا یا خانههای آنها شود، نباید از کلیسا و از اهمیت قداست آن کاسته شود به صلیبیها و اموال کلیساها زیانی نخواهد رسید، آنها نسبت به انتخاب دینشان مختار و آزاد و در برگزاری شعائر دینیشان آزاد هستند در پذیرفتن اسلام مجبور نخواهند بود، مردم ایلیا همچون مردم مدائن (ایران) که مسلمان شدند البته خوب به دولت اسلام مالیات میدهند اصلاً به دولت رم هم مالیات میدادند، همه ملتها باید به دولتهایشان مالیات بدهند، رومیان که در شهر قدس هستند سربازانی که آنجا ماندهاند آزادانه و غیر مسلح میتوانند از شهر خارج شوند یعنی ما سربازان رومی را هم نمیکشیم به مملکت خودشان بروند و تا وقتی به محل امنی برسند خودشان و اموالشان در امان است یعنی شما بروید و اینجا نایستید اگر هم میخواهید بایستید مثل بقیه شهروندان باشید هر کس از رومیها بخواهد در قدس بماند در امان است، اما نباید مسلح باشد و از همان حقوقی برخوردار است که مسلمانان و اگر مسلمان نیست همچون مسیحیان به حکومت مالیات بدهد.
اکثریت مردم قدس خواستند زیر سایه اسلام باشند
هر یک از مردم ایلیا یعنی قدس حق دارد همراه رومیان اگر میخواهد برود و میگویند ما همان حکومت رم را قبول داریم برود ولی اکثریت مردم قدس گفتند ما میخواهیم زیر سایه اسلام باشیم اینجا عدالت و رحمت و آزادی بیشتر است، آنها تا رسیدن به جای امن در امان هستند کسانی که از سرزمینهای دیگری آمده و اینجا ساکن شدهاند حق دارند اگر مایل هستند به سرزمینهای خود برگردند و اگر میخواهند کماکان در این شهر در امنیت کامل بمانند. غیر از مالیات و جزیه از هیچ کس هیچ چیز گرفته نخواهد شد مگر آنگاه که محصولات زراعی باشد که مسلمان و غیر مسلمان باید زکات بدهند که آن هم خرج فقرا و محرومین میشود.
کسانی که از سرزمینهای دیگری به ایلیا آمده اند و اینجا ساکن شده اند، حق دارند اگر مایل هستند به سرزمینهای خود برگردند و اگر بخواهند میتوانند کماکان در این شهر در امنیت کامل بمانند. غیر از جزیه و مالیات از کسی هیچ چیز گرفته نخواهد شد، مگر آنگاه که محصولات زراعی باشد که مسلمان و غیرمسلمان باید زکات بدهند که آن هم خرج فقرا و محرومان میشود.
سؤال: به عبارتی آن جزیه هم جایگزین خمس است؟ درست است؟
رحیم پور ازغدی: جزیه مالیات است. مسلمان مالیات میدهد و غیر مسلمان هم مالیات میدهد. این یک نمونه، این را خواستم بگویم الان هم شما ببینید به داد مظلوم فلسطین و غزه این مؤمنین شریف اهل سنت، آنهایی که واقعاً تابع کتاب و سنت پیغمبر هستند، این امتحان باشکوهی که در معنویت و صبر و مقاومت به مردم داده اند و سنیهای محب اهل بیت هم هستند. میدانید اینها شافعی هستند بخش مهم شان، خود امام شافعی اهل غزه بودند و فلسطینی بودند، مادر امام شافعی، علوی بود، همین علویهایی که الان هم هستند. علوی بود یعنی محب اهل بیت بود و خود امام شافعی هم همینطور است. ایشان میگوید من ابوبکر و عمر و عثمان را قبول دارم و علی و فاطمه و حسن و حسین اهل بیت پیغمبر را همینطور و اگر محبت به علی و فاطمه و حسن و حسین رافزی گری است پس من رافزی هستم یعنی سنی اینطوری هستند مثل این وهابیها و تکفیریها نیستند. الان شما ببینید چه کسانی دارند کمک میکنند به مردم مظلوم فلسطینی، اهل سنت.
چگونه است که حکومت های سنی در کنار اسرائیل و در مقابل مردم سنی فلسطین هستند؟
تمام این حکومتهای فاسدی که ادعا میکنند که سنی هستند، علیه شیعه، هلال شیعی، رافزی ها، حرف زده اند، تمام این حکومت ها، مصر، اردن، عربستان، امارات، قطر، کویت، بحرین، همه آنها، کنار اسرائیل هستند. شما چه طور سنیهایی هستید که به مردم شریف سنی فلسطین کمک نمیکنید، چه کسی دارد به آنها کمک میکند، شیعیان یمن، شیعیان لبنان، شیعیان عراق، اینها دارند کمک میکنند. اینکه رهبری گفت ما از اختلافات مذهبی عبور کرده ایم، ما داریم به سرنوشت اسلام و مسلمین میاندیشیم، ما همانطور که به شیعه مظلوم کمک باید کنیم اگر به او تجاوز و تعرض شده است کشتار میشود، به سنی مظلوم هم باید کمک شود. تنها حکومتی که به دنیا به بوسنی هرزگوین کمک کرد، ایران بود، به مردم، هیچ دولتی کمک نکرد، حرف زدند، بچههای ما آنجا شهید شدند در دفاع از مردم بوسنی حنفی هستند، شیعه که نیستند، حنفی هستند، سنی هستند ولی اینها رفتند آنجا آموزش دیدند روح مقاومت در آنها و در فلسطین و در هر جای دیگری، رزمندگان بدون مرز.
استعمار بدون مرز دارد عمل میکند
استعمار بدون مرز دارد عمل میکند، یعنی امریکا مرز نمیشناسد، همه جای دنیا هر وقت دل شان بخواهد حمله میکنند، میکشند، ترور میکنند، جنگ راه میاندازند، اسلحه میفروشند. آنها دارند بین المللی عمل میکنند، مرز نمیشناسند، وقتی استعمار جهانی عمل میکند، ضد استعمار هم باید جهانی عمل کند. این یک نکته که در بحث قدس و فلسطین خواستم بگویم، این شهادتها صدمهای نمیزند، یعنی این شهادتها ادامه دارد، یعنی مسیر را زندهتر میکند. شما ببینید قبل از شهادت سلیمانی فضا چطوری بود، در ایران و منطقه، الان چطوری است، اصلاً ما قبل از آن قضایا کسی جرأت نداشت به پایگاه امریکاییها حمله کند، الان دیگر حمله به پایگاههای امریکا در سرزمینهای اشغالی، در سوریه، عراق همه جا اینها پایگاه زده اند و به همه اینها به راحتی حمله میشود، چه کسی جرأت داشت تا قبل از قضایای سوریه و شهادت سلیمانی مستقیم اینطور حمله کند کشتیهای کمک صهیونیستها را در یمن بزنند، اینطور لبنان حزب الله اینطور بزند، اینها تا الان کتک نخورده بودند و فقط زده بودند. این بچههایی که شهید شده اند، اگر شهید نمیشدند چند سال دیگر مگر چقدر انسان عمر میکنند، اینها به سعادت رسیده اند، خوشا به حال شان، جایگزین هم دارند انشاالله.
روح مجاهدت و مبارزه باید در منطقه ادامه پیدا کند
این روح مجاهدت و مبارزه باید در منطقه ادامه پیدا کند، این اسرائیلی که ما میبینیم کاملاً قابل فروپاشی است، اصلاً اگر امریکا، انگلیس و فرانسه و این رژیمهای خائن عربی به کمک اسرائیل نیامده بودند، در همین شش ماه اسرائیل به دست حماس سقوط میکرد، اینها خودشان به تنهایی سرپا نمیتوانند بایستند.
سؤال: شما اشاره کردید به موضوع شیعه و سنی در منطقه و اینکه نسبت این جبهه حق با شیعه و سنی بودن چه است، یعنی بعضیها میگویند که مثلاً چرا باید جمهوری اسلامی یا ما شیعیان مثلاً باید به کسانی کمک کنیم که اینها شیعه نیستند، اما از این طرف شما هم اشاره کردید که بزرگترین حامیان مردم فلسطین و مردم غزه شیعیان هستند. اولین و خط مقدم حامیان شان و کسانی که دارند مبارزه میکنند در این مسیر اینها شیعیان هستند. این نسبت بین شیعه علی بودن و جبهه حق بودن چه است؟
رحیم پور ازغدی: ببینید یک زمانی ما در بحث معرفت شناخت امیرالمؤمنین و فضائل ایشان داریم بحث میکنیم که یک نگاه حداقلی و حداکثری است. شیعه معتقد است که آن نگاه دقیقتر و حداکثری یعنی واقع بینانهتر را به علی دارد، علی یک آدم معمولی نیست، علی بین اصحاب پیامبر تک است، چه برسد به بقیه. اما یک بار داریم به علی ابن ابیطالب (ع) بعنوان از منظر کل جهان اسلام نگاه میکنیم. عرض کردم تنها از اصحاب پیامبر شاید بشود گفت تنها صحابی که همه مذاهب اسلامی قبول اش دارند، شاید علی باشد. همه مذاهب اهل سنت، همه مذاهب شیعه، همه علی را قبول دارند، حالا اینکه به چه عنوان قبول دارند، تفاوتهایی وجود دارد، اما همه قبول دارند. چون علی شاگرد اول مدرسه پیغمبر اکرم است، شاگرد اول مکتب قرآن است.
حضرت علی فرمود: اگر کسی اختلاف داخلی بین مسلمانها انداخت، حتی اگر عمامه من سرش باشد، بکشیدش.
ایشان در دوران خلافت به شما میگوید اهل سنت و شیعه یک بحث کلامی ما یک طوری حرف میزند انگار سنی و وهابیها انگار سنیها مسلمان نیستند، این اصلاً خلاف است.علی فرمود اگر کسی اختلاف داخلی بین مسلمانها انداخت، حتی اگر عمامه من سرش باشد، بکشیدش، فرمود به من ظلم شد، در واقع به مردم ظلم شد که حکومت علی را از دست دادند سر وقت اش. اما تا جایی که به من در مورد من جفا شود من تحمل میکنم، اما اگر به امت و به قرآن جفا شود من تحمل نخواهم کرد و اعتراض میکنم. علی (ع) فرمودند آن لحظهای که پیامبر اکرم از دنیا میرفتند سر ایشان در آغوش من بود، ایشان به من گفتند علی امام و رهبر مثل کعبه است، کعبه نمیرود سراغ حجاج، زوار، کعبه است، آنها باید سراغ ات، اگر بعد از من آمدند، شما قبول کن و وظیفه ات را انجام بده، اگر نیامدند، قدرت بعد از پیامبر آنجایی که باید قرار میگرفت، قرار نگرفت، شما وظیفه ات را عمل کرده ای، حرف ات را بزن، موضع ات را بگیر، اما درگیر نشو برای اصل این اسلام و اصل این حکومت باید بماند. حالا یک بخشی از فضائل اش را از دست میدهد.
حضرت علی به خاطر وحدت مسلمین برای خلافت صبر کردند
علی (ع) فرمودند من دیدم اگر بخواهم درگیر شوم جنگ داخلی بین مسلمین و بین اصحاب اتفاق میافتد و لذا خیلی سخت بود، استخوان در گلو و خار در چشم، آقا صبر کردند، چون مسئله مهمتری مطرح بود، و او وحدت مسلمین بود، اصل اسلام بود، در برابر دشمنان اسلام که همه مثل گرگ منتظر بودند که ما جنگ داخلی راه بیفتد و بیایند؛ لذا من به این مصلحت اسلام عمل کردم. خب این مسئله الان هم است، ضمن اینکه اغلب اهل سنت محب اهل بیت هستند
کسی در مسلمین نیست که علیه اهل بیت موضع بگیرد
من در قارههای مختلف با علمای آنها جلسه داشته ام. من بین علمای اهل سنت یک نفر ندیدم که علیه اهل بیت بخصوص علیه علی و فاطمه و حسن و حسین یک کلمه حرف بزند و توهین کند. اینها یک عده نا صبی ها و تکفریهای خبیث هستند که این کارها را میکنند. حتی این داعشیها هم میدانید در بیانیهای که رییس شان میداد، برای عوام فریبی میگفت درود بر پیامبر و اهل بیت پیغمبر، یعنی کسی در مسلمین نیست که علیه اهل بیت موضع بگیرد عملاً و سریع؛ بنابراین اکثر اهل سنت بخصوص مردم در همین منطقه، محب اهل بیت هستند، آنجا مسجد امیرالمؤمنین، مسجد فاطمه الزهراء، مسجد حسن ابن علی مسجد سیدالشهداء دارند اینها. زمان شاه هم میگفتند اینها ضد شیعه و ضد اهل بیت هستند که امام بیانیه داد از وجوهات شرعی کمک کنید به فلسطینیها تازه آن زمان فلسطینیها عرفات و اینها بودند که خیلی مذهبی و متدین مثل این حماس و جهاد اسلامی هم نبودند؛ بنابراین مسئله اصلاً این نیست، علی وقتی خلیفه است میگوید معامله با یک یهودی طرف کرده است میگوید کلاه اش را برداشته اند با یک مسیحی، علی عصبانی میشوند میگویند اگر پیامبر بود که با تو برخورد میکرد، این در جامعه اسلامی مسلمان نیست، نباشد، مگر تو حق داری کلاه اش را برداری در معامله. پیرمردی میبینند کنار خیابان گدایی میکند و کور است، میگوید یعنی چه، گفتند آقا مسلمان نیست و مسیحی است، علی عصبانی شد و گفت مگر من پرسیده ام دین اش چه است، این تا زمانی که در این جامعه کار میکرد نگفتید مسیحی است و مسلمان نیست، حالا که پیر شده است و گوشه خیابان نشسته است و تأمین نیست و کور است میگویید مسیحی است، فرمودند از بیت المال مسلمین تأمین اش کنید شما ببینید امام رضا (ع) قاضی نیشابور زمان مأمون سرمایه داری است در نیشابور فوت کرده است وصیت کرده است اموال من را به فقرا بدهید نگفته است فقرای چگونه، قاضی مسلمان داده است به فقرای مسلمان، یکی به امام رضا (ع) نامه مینویسد میگوید این قاضی نیشابوری همچنین کاری کرده است، امام رضا میگویند اشتباه کرده است، وقتی یک زرتشتی ثروتمند فوت میکند، وصیت میکند اموال من را به فقرا بدهید، منظورش در درجه اول فقرای زرتشی است نه مسلمان، چرا به مسلمانان دادند. او میگوید که حالا که داده اند و تمام شده است، امام رضا میگویند حق نداشتید بدهید باید بروید از بیت المال مسلمین همان مبلغ را بردارید بین فقرای زرتشتی نیشابور تقسیم کنید. خب این اسلام است و این اهل بیت هستند که نسبت به غیر مسلمان اش اینطوری هستند چه برسد به مسلمان.
امام سجاد در زمان بنی امیه برای مجاهدین ارتش اسلام که دارند با کفار میجنگند دعا میکنند
آقا امام سجاد (ع) دعای مرزدارانش متوجه ارتش کدام رژیم است، همان ارتشی که امام حسین را کشتند، بنی امیه است دیگر. امام سجاد (ع) میگوید که اینکه یک عدهای از اینها دارند سر مرز میجنگند تحت امر حکومت بنی امیه ولی دارند با کفار و مستکبرین میجنگند، امام سجاد برای اینها دعا میکند، که خدایا ایمان شان را تقویت کن، خدایا آماده شوند، خدایا در لحظهای که با دشمن روبرو میشوند، فکر خانواده و اینها نباشد، یک کسی میگوید آقا کدام ارتش را دعا میکنید، این مگر همان رژیمی نیست که پدر شما را در کربلا کشت، امام سجاد گفت من به این رژیم چه کار دارم، آن کسی که دارد آنجا میجنگد و تحت امر این رژیم هم است این دارد با رومیها برای اسلامی میجنگد این فرق دارد با کسی که در کربلا این کار را کرد. آنها نمیدانند فکر میکنند اسلام همین مسلمان هستند و این هم حکومت اسلامی است و ما داریم با کفار میجنگیم. امام سجاد در زمان بنی امیه برای مجاهدین ارتش اسلام که دارند با کفار میجنگند دعا میکنند. اصلاً اینجا بحث شیعه و سنی نیست.
پیامبر فرمود: مسلمانی که صدای کمک خواهی غیر مسلمان مظلوم را بشوند و کاری نکند جزء امت من نیست
بحث این است که قرآن میگوید از مستضعفین باید دفاع کنید ول غیر مسلمان. میفرماید، چه میشود شما را، چه وضعی است، چرا نبرد نمیکنید، در راه خدا، بلافاصله عطف میکند مستضعفین را، ملتهای ضعیف تحت ستم، حالا آنجا آن موقع طائف، مکه، الان فلسطین یا هر جای دیگر، چرا کمک شان نمیکنید، مردان و زنان و کودکانی که میگویند خدایا کمک مان کن، علی میگوید که نیروهای معاویه آمده اند در مدائن بخشی از مرزهای ایران قبل از اسلام که الان جزء اسلام شده است، آمده اند میدانید هم آن مدائن را حاکم مدائن و ایران را خود سلمان شد بعد از اسلام، چون ایشان ایرانی بود عملاً حاکم بود و بسیار زاهد و شریف خیلی انسان عجیبی است، خیلی عجیب است و متأسفانه نمیشناسیم و ایرانی هستیم و سلمان را نمیشناسیم اصلاً آدم فوق العادهای است، استثنایی بوده است. آنجا میگویند شنیده ام پیام آمد، این البته زمان معاویه است، خبر رسیده است ارتش معاویه آمده اند در مرز مردم را زده اند، زیورآلات دستبند یا خلخال را از پای یک دختر مسلمان و یک دختر یهودی کنده اند و آن دختر یهودی و مسلمان ما نبودیم که از آنها دفاع کنیم و آنها خدا را صدا زده اند و ما نتوانستیم از آنها دفاع کنیم، علی میگوید اگر از غصه دق کنم و بمیرم کسی نمیتواند مرا ملامت کند. یعنی جا دارد من بمیرم که یک دختر یهودی یا مسلمان مستضعف آنجا به آنها اهانت شده است و دشمن حمله کرده است و گردنبند آنها را برداشته اند، آن وقت علی چه ربطی به قدس دارد، پیامبر فرمود مسلمانی که به فکر صدای کمک خواهی حتی غیر مسلمان و یک مظلوم را بشوند و کاری نکند اصلاً جزء امت من نیست ولو مراسم عبادی را هم ظاهراً انجام بدهد.
سؤال: نسبت علی با معنویات و مادیات چه است؟
رحیم پور ازغدی: علی (ع) الگوی بشر در نقطه اتصال ماده و معنا است. یعنی کسی که در مادیترین عرصههای حیات بشر نشان داد چگونه میتوان معنویترین کنش و واکنش را نشان داد، در لحظه شکست و پیروزی، در هر لحظه ای. ببینید عبادت و معنویت را باید درست معنی کنیم الان همه جای دنیا یک زمانی بود مثلاً زمان کمونیستها همینطور در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیست دیدگاههای مادی سرمایه داری حاکم بود در غرب و شرق، معنویت خیلی طرفدار نداشت یعنی واقعاً یک ۲۰۰ سالی بر بشر گذشت که معنویت به شدت مورد هجوم بود.
نمی توان با ایدئولوژی مادی شعارهای عدالت و معنویت و برابری و برادری داد
اگر کسی حرف معنوی میزد، مسخره اش میکردند و میگفتند دیوانه است. الان اینطوری نیست، الان شما در شرق و غرب عالم میروید کلمه معنویت محترم است شاید هم یک علت آن این بود که در این صد سال هم نظام سرمایه داری امتحان خودش را داد و هم نظام کمونیستی، دو تا جبهه مادی، که هر دو متحد بودند علیه معنویت، هر دو شکست خوردند یعنی آخرش دیدند نه این عدالت و برابری بود سوسیالیسم و کمونیست به جای برابری آزادی و رفاه را و مذهب را گرفت و فقر و دیکتاتوری را آورد برای همین هم سقوط کرد. تو نمیتوانی شعار ضد سرمایه داری و ضد مادی بدهی، معنویت هم قبول نداشته باشی. اصلاً معلوم بود کمونیست شکست میخورد، امام گفت شکست شما ایدئولوژی شما است، چطوری میشود با یک ایدئولوژی مادی شعارهای عدالت و معنویت و برابری و برادری داد، آخر خودتان دزد میشوید. جامعه دو طبقه سرمایه دارو رعیت .
نظام سرمایه داری اگر ۵۰ سال بگذرد جنگ راه نیندازند، سقوط میکنند
نظام غرب و سرمایه داری شما مطمئن باشید اگر ۵۰ سال بگذرد اینها جنگ راه نیندازند، چهل سال بگذرد جنگی راه نیندازند، غارت نکنند، اشغال نکنند سقوط میکنند، اینها فقط با جنگ و خشونت و دیکتاتوری و کودتا و غارت زنده مانده اند. الان شما در غرب و شرق هرجا میگویید سمینار برای معنویت میگذاریم استقبال میکنند این خیلی چیز مهمی است و نشان میدهد عطش بشر برای معنویت هم فطری است و نابود نمیشود و هم ارضا نشده، حالا علی (ع) در واقع اسلام و قرآن که علی (ع) تجسم این است بعد از پیامبر، ایشان نشان داد چطور میشود در همه عرصههای مادی، سیاست، اقتصاد، خانواده، بازار، جنگ و صلح همه جا در خط مقدم و در قلب ماجرا حضور یافت و در عین حال کاملا معنوی و عادلانه و عاقلانه عمل کرد یعنی میتوانی وارد مادیترین عرصهها بشوی و پاک بیرون بیایی، چون خیلی از بشر معتقد است که وارد دین و سیاست نشود و قاطی نکنید دین مقدس و نورانی است وقتی وارد زندگی و واقعیت میشوی حتما مجبور میشوی دروغ بگویی و خیانت و کلاهبرداری کنی وگرنه از بین میروی، علی یاد داد که میشود انبیا گفته اند که میشود حالا انواع معنویتهای قلابی این وسط است یعنی بین یهودیان، مسیحیان، بودایی و هندوها است و بین مسلمین هم هستند کلاهبردار و یک عده نادان که به راحتی بازی میخورند.
عبادت یعنی یک معرفت الله، دو طاعت الله، سه حب الله
من به فضای مجازی که رفته بودم شبکههای آن طرفی که بی دین و ضد دین و علنا از فساد دفاع میکنند من معذرت میخواهم این کلمه را میگویم ولی صریح بالای صفحاتشان مینویسند که دیوث هستند خودش میگوید، میگوید من بی ناموس هستم علنا میگوید، اخیرا هم دیدم میگویند من سلیطه هستم یعنی اینها به لجن افتخار میکنند یعنی شما با کسی میتوانید گفتگو کنید که معیارهای فطری ارزشی جهان را قبول کند اینها همه جای دنیا توهین حساب میشود یعنی اگر هرجای دنیا به هرکسی بگویید فلان، ولو باشد عصبانی میشود، اینها خوشحال میشوند مغضوب علیهم که عرض کردم و فرقش با ظالین این جا است یکی اش، در فضای مجازی حتی بعضی از صفحات مذهبی که میخواهند مفهوم معنویت و عبادت را، عبادت چیست؟عبادت یعنی یک معرفت الله، دو طاعت الله، سه حب الله معنویت اینها است. عشق شناخت خدا، عشق به خداوند و اطاعت او، این سه تا با هم میشود عبادت یعنی عبادت بدون اطاعت هم و بدون عمل هم عبادت کامل نیست، عبادت بدون معرفت هم یعنی هرچه سطح معرفت و عشق هرچقدر باشد عبادت هم در همان سطح است بنابراین عبادت هر کسی مناسب با سطح خودش است یعنی معنوی بودن هرکس مناسب با میزان آگاهی و میزان اخلاص و تقوی و میزان عمل و اطاعتش است، بعضیها آمدند یک معنویت ساده مفت قلابی درست کردند در همین بعضی از صفحههای مذهبیها مثلا میدیدم میگوید به جای عبادت یعنی یک چیز راحت الحلقومی که یک کار کوچکی بکن، کارهای بزرگ حل شود و عمده هدفشان هم مسائل مادی، عبادت در منطق علی (ع) یعنی نتیجه اش رشد انسان است، رشد معرفتی، رشد اخلاقی و ارتقاء و رشد در سبک زندگی. عبادتی که این نتایج را ندارد عبادت نیست، این ادای عبادت است، خود قرآن میفرماید نماز چه کار میکند؟ معرفی کرده گفته نماز آن است که این کارکرد را دارد یعنی نمیشود هم ما اهل گناه و ظلم و فساد باشیم و هم نماز بخوانیم، این دو نمیشود، چون قرآن میفرماید نمیشود، اگر هر دو کار را میکنی یکی اش دروغ است و دیگری نیست، نمیشود هم ربا بخوری هم نمازگزار باشیم، هم برویم زیارت و هم بگوییم نمازگزاریم و هم در عین حال مثل کفار زندگی کنیم و اندازه آنها زندانی داریم، به اندازه آنها معتاد، به اندازه آنها چک بی محل، به اندازه آنها طلاق داشته باشید این چه نمازی است که اثرش نیست، علی (ع) میفرمایند که نماز هرکس همان قدر نماز است که مانع فحشا و منکر است، همان قدر که سبک زندگی ما را اصلاح کرده به همان اندازه نماز ما قبول است والا نماز ما قبول نیست اصلا در روایات هم داریم پیامبر اکرم فرمودند، خود علی (ع) فرمودند که بسیاری هستند که نماز میخوانند و دعا هم میکنند ولی صدایشان از گوش خودشان بالاتر نمیرود، تشنگی و گشنگی را تحمل میکند، انفاق میکند خیریه راه میاندازد و مشکلات دیگران را هم حل میکند، اما رشد نمیکند اینها همه برای ۴۰-۵۰ سال همین جا است تازه اگر تا آخرش هم دوام پیدا کند، از این عالم که بروی در ظلمات هستی، علی (ع) میگویند عبادت ابدیت شما را تامین میکند علاوه بر این که دنیایتان را درست میکند.
سوال: نسبت این معنویت و این عبادت در مدل امیرالمومنین با مادیات و با زندگی دنیایی ما چیست؟ بعضیها برداشتشان این است گاهی در ذهن همه ما میآید که خوب اگر قرار باشد سبک زندگی ما این باشد که خلاصه شود در این که نماز بخوانیم و روزه بگیریم و زکات بدهیم و همه اش ذکر بگوییم پس بقیه زندگی ما چیست یعنی مثلا ما در زندگی آمدیم که فقط این کارها را بکنیم یا نه؟
رحیم پور ازغدی: خوب این که خود علی ابن ابیطالب بهترین پاسخ است زندگی ایشان به این حرف، عرض کردم ایشان به عنوان یک فعال اقتصادی حتی دورانی که از حکومت حذف شده بود ایشان، خانه نشین نبود بزرگترین تولیدکننده اقتصادی بود.
سوال: پس این تعبیر خانه نشینی علی (ع) تعبیر دقیقی نیست؟
رحیم پور ازغدی: نه درست نیست، خانه نشینی یعنی ایشان در خانه کز کرده و هیچ کاری نمیکرده با همه قهر کرده و غصه میخورده، اینطور نیست ایشان یک روز غیرفعال نبودند، همان عبادت شبشان که بیهوش میشد همان آدمی است که روز وقتی حکومت دستشان است ببینید چطور حکومت میکند، در جبهه چطور میجنگد، نیمه شب چطور اشک میریزد، روز چطور میرود به محرومین و فقرا و خانوادهها و طبقات آسیب دیده خدمت میکند، صدای گریه کودک میشنود پاهایش میلرزد، وقتی قنبر گفت ما با شما میرویم خانه یتیمان و فقرا غیر از کارهای حکومتی خوب ایشان خودش هم میرفت، شما با این بچهها برایشان غذا میبرید پول و امکانات به خانوادهها مخصوصا بچههای بی سرپرست و با آنها بازی میکنید چهار دست و پا، اینها یک انتقادی میخواستم بکنم این کارها در شأن شما است؟ رهبر مسلمین، این معنویت حالا من که میدانم شما برای بچهها چهار دست و پا میشود و از شما آویزان میشوند، ایشان فرمودند از هر خانهای بیرون میآییم باید آن جا دو اتفاق افتاده باشد، یکی این که انسان گرسنهای آن جا نباشد، دوم در آن خانه غم نباشد، وقتی ما از خانه بیرون میآییم باید همه اینها به خصوص کودکان به خصوص ضعفا باید یک لبخند بر لبشان باشد و دوم این که مشکل مادی شان را حل کرده باشیم، لباس مناسب، غذای مناسب، داروی مناسب، من عرض کردم معنویتی این جا دیدم در این صفحهها مثلا میگوید ذکری به تو یاد میدهم حسودهایت کور شوند، هفته دیگه این موقع پولدار بشی، بعد زیرش مینویسد تبلیغ بوتاکس، مسخره بازیهایی که اینهایی که این صفحاتشان را میدهند به اینها برای پول حاضر هستند این چیزها را تازه اینها مذهبی اش هستند، یک سری مزخرفات و ادا و صوت و یونیفرم، عدد و رقم که کاملا معلوم است معنویتش هم معنویت نیست کاسبی است و هدف این معنویت، مادی است.
هرکس ظاهرش از واقعیتش، مذهبیتر و معنویتر است منافق است
علی (ع) فرمودند هرکس ظاهرش از واقعیتش، مذهبیتر و معنویتر است منافق است یعنی من اگر این جا جلوی شما ادا دربیاورم که مثلا ۴۰ درجه متدین هستم ولی من ۳۰ درجه متدین هستم من منافقم، منافق یعنی شکافی است بین ظاهر و باطن تو یعنی اداهایت از واقعیتت بیشتر است، ما دیدیم بعضیها را که چطور ادا در میآورند که مثلا در جمعها یا جلوی دوربین آدم میگوید این دیگر کیست، زندگی اش را خبر داریم که چطور است و خودت چه هستی، اصلا آدمی نیستی که داری نمایش میدهی همانطور که تجاهر به فسق و فساد گناه بزرگی است یعنی فسادنمایی، مومن نمایی هم گناه است و ریا است.
رحیم پور ازغدی: به همان میزانی که مرا بشناسی و به من تشبه کنی و اخلاق الهی را در خودت بگذاری، به همان اندازه، ربوبیت را به تو میدهم. یعنی اگر عیسی (ع) اگر حضرت ابراهیم آن مرغها را تکه و تکه بعد دوباره اینها پرواز میکنند و میرسند، اگر حضرت موسی نیل را میخشکاند به اذن الله دوباره میشود اگر عصا مار میشود و برمی گردد اگر حضرت صالح شترش از دل سنگ بیرون میآید اینها کاملاً منطق دارد. اولاً الان که یک وقتی یک کسی گفت مگر اینها میشود، گفتم الان که بدون معجزه میشود، خداوند قدرتی به انسان داده است، الان شما با نانو تکنولوژی هندسه اتمها و مولکول ها را تغییر میدهید و خاصیت مواد عوض میشود یعنی آتش نسوز همین الان است، یعنی خداوند به انسان یک چنین قدرتی داده است، الان که شما آقا عیسی بدون پدر یا آدم و حوا بدون پدر و مادر، الان در آزمایشگاه با سلولهای بنیادی میشود یک آدم در آزمایشگاه بدون پدر و مادر، البته همین را هم خدا دارد خلق میکند همانطور که خدا انسان را در شکم مادرش خلق میکند در لوله آزمایشگاه هم او دارد خلق میکند خالق اصلی او است، به ذات. اما انسان شما میگویید شما با خواص اینکه مار شود عصا و عصا مار شود حتی الان قابل فهم است حتی کسانی که به معجزات الهی قائل نیستند، الان کم کم دارد قابل فهم میشود. البته من نمیخواهم بگویم آن معجزات از همین سنخ بوده است یا نبوده است ما نمیدانیم، اما وقتی قرآن میفرماید انبیاء این کار را میکنند وقتی در روایت ما است.
سؤال: یا یکسری مرتاض ها که حتی...
رحیم پور ازغدی: مرتاض ها تا یک حدی است.
سؤال: بعضیها هم با ذکر و اینها.
رحیم پور ازغدی: بله خود غربیها اینها را نشان میدهند در فیلم هایشان که میگویند اینها نیروهای ماورایی است بعضیها میگویند جن واینها و بعضیها میگویند فرشته میگویند اینها انرژی درمانی و از اینها و اسمهای مختلف روی آنها میگذارند، واقعه و خرافه با هم مخلوط میشود چه خرافه مدرن و چه خرافه غیر مدرن ولی اصل مسئله را دقت کنید، اینهایی که میگوید این کراماتی که به علی نسبت میدهند به اهل بیت نسبت میدهند اینها غلو است، نه اینها غلو نیست، اصلاً این بخشی از این نیرو را استعداد را همه دارند، بخشی اش را، یعنی عبادت، اینها فرمایشات حضرت امیر است، میفرمایند که یک سطح از عبادت همین نماز و روزههایی است که ما میگیریم روزه مان هم بیشتر تشنگی و گشنگی است والا بیست سی تا ماه رمضان میگذرد و اخلاق ما عوض نمیشود. آنهایی که اصلاً اهل نماز و روزه نیستند قرآن فرموده اند که شما در دنیا آرامش روحی هرگز نخواهید داشت، یعنی علناً جلوی خداوند بایستید و بگویید من حاضر نیستم جلوی شکم خودم را بخاطر تو بگیرم.
امکان ندارد کسی خدا و آخرت را قبول داشته باشد ولی ظلم، جنایت و خیانت کند
اینهایی که اهل نماز و روزه نیستند اهل شراب هستند اهل بی حجابی هستند و اینها، اینها همه صریح روایات ما گفته است اگر کسی امامها را قبول دارد اینها گفته اند، همان انجیل و تورات هم گفته اند، کتاب مقدس زرتشتیها این را دارد، اینها قطعاً بعد از این عالم رنج خواهند برد و عذاب دارند. در همین دنیا هم قرآن میفرماید زندگی شما ولو امکانات مالی داشته باشید، آرامش نخواهید داشت هرگز، چون بدون خداوند غفلت میآید مستی و گیجی میآید آرامش نمیشود تو به چه تکیه دادهای به باد هوا، بعد یک عدهای امثال بنده که همین نماز و روزه و واجبات را در حد معمولی انجام میدهیم این برای ما خوب است یعنی نمیگویم کافی است میگویم از هیچی خیلی بهتر است یعنی قدرت به بشر میدهد، اراده انسان، روح اطاعت، معمولاً آدم در ماه رمضان، آدمهای نماز خوان و روزه گیر به اندازه آدمهایی که این کاره نیستند جنایت نمیکنند. آدمهایی که واقعاً قبول دارند این حرفها را این کارها را نمیکنند، اینهایی که قبول ندارند ولو مهر پیشانی درست کرده باشند لااقل اینها ایمان ندارند، قبول ندارند. امکان ندارد کسی خدا و آخرت را قبول داشته باشد قرآن و علی را قبول داشته باشد ولی ظلم کند و جنایت و خیانت کند. پس همین نماز روزههای معمولی رده پایین امثال بنده هم بی فایده نیست. این هم که میگویند ماه رمضانها جرم و جنایتها کمتر میشود، کسی میگفت پس معلوم میشود که همین مذهبیها جرم و جنایت میکنند که ماه رمضان کمتر میشود، جواب این است که آنهایی که جرم و جنایت میکنند تنها چیزی که مانع شان میشود ولو یک احتمال درست بودن حرف مذهب احتمال بدهد که بهشت و جهنمی است، همان دست برمی دارد. لااقل در این ایام مذهبی میشوند، طرف عرق خور است روزه هم نمیگیرد و نماز هم نمیخواهند این ایام یکدفعه. نمیشود گفت هیچ است، هیچ اثری ندارد، چرا، این هم خوب است، اما عبادت مرحله بالاتر آن در روایت میفرمایند حضرت امیر (ع) این خیلی مهم است دقت کنید، در رفتار اجتماعی طرف اثر میگذارد، یعنی مرتبه بالاتر عبادت، میبینید دروغ نمیگوید، خیانت نمیکند، دزدی نمیکند، خوش اخلاق است، انسان است، باگذشت است، حرص نمیزند، این انسان قوی شده است، یعنی اول تسلط بر رفتار خودش پیدا میکند، امثال من تسلط بر روی خودمان نداریم گاهی داریم گاهی نداریم یعنی وقتی عصبانی میشوم، وقتی پول میبینم، وقتی ریاست میشود، وقتی دوست دارم برای من کف بزنند، وقتی زور میبینم، اینها دیگر من بر خودم مسلط نیستم. یک رده بالاتر آنهایی که عبادت شان بالاتر است، آنها بر رفتارشان مسلطتر هستند، یک رده بالاتر، کسانی هستند که بر بدن خودشان مسلط هستند، میدانید یعنی میگوید که ما الان کسانی داریم که اراده میکنند یک ساعت نفس نکشند اصلاً هستند.
سؤال: از جنس مادی یا از جنس ریاضت و معنویت؟
رحیم پور ازغدی: با همین ریاضت و معنویت یعنی تصمیم میگیرد و اراده میکند که چرا، چون بر این خوردن و آشامیدن و شهوت رانی را کنترل کرده است با ریاضت قوی شده است بعد تصمیم میگیرد که ۲۴ ساعت نفس نکشد، بابا حتی غیر مسلمان به قول شما در هند مرتاض هندی است من خودم مرتاض هندی دیدم که میگفت من ۴۰ سال است که روزه ام و فقط روزی نصف استکان و بعضی از وقتها هم هیچ چیزی نمیخورم. عکسی به من نشان دادند که کسی نشسته است و دست اش بالا است از همین مرتاضها ناخن هایش بلند شده است ریش موهایش بلند، او گفت به من ۲۰ سال است که همین جا نشسته است، خب این قدرت عجیبی است، یعنی وقتی انسان بتواند روح آدم بر بدن اش مسلط شود یک کارهایی میکند که بقیه میگویند محال است. یک قدم بالاتر، یک قدم اراده میکند قلب اش نزند، نمیزند ولی زنده است. ما موردی را دیدیم فیلم بود گفتند ایشان چند سال دفن اش کرده بودند، حالا من نمیخواهم بگویم اینها را باور کنید یا نکنید، برای خود من هم باورش هم سخت است ولی خودش را دیدم یعنی خود این افرادی که میگفتند و فیلم آن را دیده ام. یک مرحله بالاتر کسانی که عبادت شان قویتر و بیشتر است معرفت شان و اراده شان تسلط شان، اینها کم کم بر خیالات خودشان هم مسلط میشوند.
سؤال: فکرشان هم جایی نمیرود؟
رحیم پور ازغدی: اصلاً حواس شان پرت نمیشود. ما اصلاً نمیتوانیم حواس مان پرت نشود حتی در نماز، بسم الله را نیت میکنیم بعد یک مرتبه میبینیم میگوییم والسلام. یک اقلیتی از مردم هستند که میتوانند هر وقت بخواهند به چیزی بیاندیشند و هر وقت بخواهند نیاندیشند. این قدرت عجیبی است یعنی ما همه در مشت خیالات مان هستیم. عبادت و معرفت کاری میکند تقوا بالاتر که برود اینجوری میشود افرادی هستند همین الان هم هستند اینها اندیشه و فکر و خیالات خودشان را کاملاً کنترل و مدیریت میکنند. یعنی میتواند پنج ساعت اینجا بنشیند بگویید به چه فکر کردهای میگوید به هیچی. اینکه ما امکان نداره به چیزی فکر نکنیم یعنی چه در حال خوردن و راه رفتن و نماز خواندن، به یک چیزی فکر میکنیم. اصلاً نمیشود فکر نکنید ولی یک کسانی هستند که میتوانند. امام خیلی اهل ریاضت و اینها بود و میگفت والله تا الان از هیچکس و هیچ چیزی نترسیده ایم، نه از فقر، نه از مرگ، اینها که معصوم هم نیستند، شما وقتی امام و بعضی از افراد را میبینید ببینید پیامبر چه کسی بوده است، ما نمونه اش را دیدیم، بعد یک زمانی از امام پرسیدند مرحوم سیداحمد میگوید که یک زمانی امام میرفت یک گوشهای مشغول فکر کردن، به امام گفتم که به چه چیزی فکر میکردید، امام گفتن به هیچ چیز، شما اصلاً جرأت دارید بگویید من نیم ساعت یک جا نشسته ام و به هیچ چیزی فکر نکرده ام، چون قوه عقل ما بر قوه خیال مامسلط نیست ما تعقل هم میکنیم توأم با خیالات واوهام است. حالا یک مرتبه بالاتر همین آدمهای غیر معصوم اصلاً هنوز نوبت به علی (ع) نرسیده نوبت به پیامبر و انبیاء نرسیده است، آدم معمولی که بتواند یک مقداری این معرفت حب را بالا ببرد یعنی تقوا یعنی خلیفه الله بشود. قرآن میفرماید خلیفه الله یعنی چه، یعنی در زمین کار خدا را به اذن خدا بکند. فرق اش این است که اینها به اذن الله باید باشد نه بدون اذن او مستقل از خدا نه، اما به اذن خدا کار خدایی میکند، خدا میشود، مرده زنده میکند، بیمار قطعی را شفا میدهد، کور را بینا میکند، از دل سنگ شتر میآورد بیرون، عصا را مار میکند، در آتش نمیسوزد، به نظر من از این معجزات بزرگتر معجزه از تعلیم و تریبت و سبک زندگی علی (ع) است. همین نهج البلاغه کل اش معجزه است، ایشان وارد مادیترین مسائل شده است همیشه. حالا از این مرحله یک مقدار بالاتر که تازه مادون علی هم میتوانند به اینجاها برسند. یعنی هم شما میتوانید اگر هزینه اش را بپردازیم که نمیپردازیم آن وقت میتواند به مقام بالاتر برسد همانطور که شما به دست خودت دستور میدهید و انجام میدهد، میگویید بدن من الان به فرمان من است بعد اندیشه و خیالات هم به فرمان آدم درمی آید یعنی قبل از اینکه احساسات نشان بدهد یا اراده کند میتواند اول تعقل کند بعد عمل کند، ما اول عمل خیلی وقتها میکنیم تابع احساسات و خواستهها و هوسها بعد فکر میکنیم چه کار کرده ایم، آنها نه، آنها میتوانند. قدم بعدی همانطور که من به بدن ام دستور میدهم اینها به اشیاء دیگر هم میتوانند دستور بدهند وعمل میشود. این حدیث قدسی که خدای متعال به پیامبر اکرم فرمود که اگر آنطوری که میگویم زندگی کنید و هر کسی اطاعت کند من میگویم زنده شو زنده میشود شما هم میگویید زنده شو زنده میشود. علی میگوید که بعضی از این سران مشرکین میگفتند تو اگر پیغمبر هستی حرف هایت حرفهای خوبی است ولی چرا میگویی پیغمبر از طرف خدا هستی یک چشمه برای ما بیا، میگویند که پیامبر فرمود که یک چشم جلوی شما هم بیایم شما باز هم تصمیم قبلی گرفته اید شما با پیش فرضهای بیمار نگاه میکنید به این مسائل. گفت نه این قضیه شوخی بردار نیست، ما میخواهیم ببینیم واقعاً پیغمبر هستی، امیر میفرمایند که پیامبر فرمودند به آنها که چه کنم، گفتند همین درخت را بگو از خاک بیرون بیاید و جلوی تو بیاید و دوباره به خاک برگردد. پیامبر فرمودند به نقل از علی، اگر این کار بکنم میپذیرید و تسلیم میشوید یا باز یک بازی دیگر، گفتند میپذیریم، رسول خدا رو کردند به درخت چشمان شان را بستند ذکری گفتند و درخت جلوی چشم ما و آنها با ریشه از خاک بیرون آمد و آمد جلو طوری که نزدیک پیامبر دوباره به خاک رفت جوری که سایه اش روی سر من افتاد. من با خودم گفتم که حل شد و همه اینها ایمان میآورند، اینها زبان شان بند آمد، چیزی نگفتند، وحشت کرده بودند که چه شد بعد علی میگوید وقتی داشتند میرفتند من شنیدم به هم گفتند این چیزی که اینجا دیدید برای کسی نقل نکنید. حالا بعضیها میگویند اینها خرافات است، بله خرافات اش هم است انواع و اقسام خرافات هم است کلاه برداری زیاد است، اما اصل اش است. مگر میشود به درخت بگویید بیاد بیرون، این معجزاتی که قرآن نقل میکند چه است، میفرمایند مقام ات به جایی میرسد که میتوانی خداوند میفرمایند ربوبیت منتها به اذن الله میتوانی شق القمر کنی، میتوانی با عصای موسی شق الحجر کنی، میتوانی یک نقش را زنده کنی، جانور زنده کنی دوباره تبدیل به نقش کنی. الان هرچقدر علم جلو میآید و میفهمد ما چقدر محاسبات مان بشر در علوم تجربی در ۲۰۰ سال گذشته چقدر عوامانه و احمقانه بوده است، هرچه جلوتر میآید با این قضیه سلولهای بنیادی و نانو تکنولوژی همین الان اگر مردم ندانند سر آن چه است، فکر میکنند اینها هم معجزه است درحالی که معجزه غیر از اینها است ضمن اینکه اینها هم معجزاتی است که ما به آنها عادت کرده ایم. مثلاً بچه متولد میشود و بعد اعضای بدن بعد شعور پیدا میکند احساسات مگر اینها معجزه نیست.
نظر شما