کارگر افغان 

صاحب تالار به مأموران گفت: «من تعدادی کارگر دارم، اما یکی از کارگرانم به نام بصیر شب‌ها در این اتاق می‌خوابد و بقیه کارگران هم به خانه‌هایشان می‌روند. ساعتی قبل هر چقدر با بصیر تماس گرفتم جواب نداد. نگران شدم و به تالار آمدم. هر چقدر او را صدا زدم جواب نداد و وقتی هم وارد اتاق محل استراحتش شدم جسد این زن را دیدم.»

 کادوی ولنتاین 

وی پس از دستگیری در بازجویی‌ها ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد به قتل اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «مقتول زنی تنها و مدتی بود که با من ارتباط داشت و من هزینه زندگی‌اش را تأمین می‌کردم. در این مدت حدود ۷۰ میلیون تومان به او پول قرض دادم، اما بدهی‌اش را به من پرداخت نمی‌کرد. شب حادثه با او تماس گرفتم و گفتم برایش کادوی ولنتاین گرفته‌ام و او هم به تالار آمد. من از او خواستم بدهی‌اش را بدهد، اما دوباره بهانه آورد که عصبانی شدم و با میله آهنی چند ضربه به سر و دست و پایش زدم و او به قتل رسید. از ترس فرار کردم، می‌خواستم هرچه زودتر از ایران خارج شوم، به همین دلیل برای فرار به خانه خواهرم رفتم، اما مأموران پلیس به من امان ندادند.» 

• ارسال به تلگرام