به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این مراسم که صبح امروز (4 شهریور) در مقابل تالار وحدت برگزار شد، جمعی از مسئولان فرهنگی از جمله محمود شالوئی، دستیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجتبی حسینی، دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رضا ثقفی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و هنر از جمله محمدرضا شفیعی کدکنی، بهمن فرمانآرا، ابراهیم اسماعیلیاراضی، محمدعلی مودب، سهیل محمودی و خانواده هوشنگ ابتهاج و نیز خیل عظیمی از دوستداران این شاعر بزرگ شرکت داشتند.
آغازگر این مراسم تلاوت آیاتی از کلامالله مجید و همخوانی شعرهای ارغوان و ایران ای سرای امید توسط دوستدارانش بود. در ادامه صدای گرم و دلنشین سایه در خوانش این شعر زیبا اشکهای زلال را بر گونههای حاضران در این آیین جاری کرد.
در ادامه یلدا ابتهاج، دختر این شاعر، با استقبال گرم حاضران با «درود بر سایه» و« تسلیت تسلیت» در سخنانی گفت: سایه بالاخره به سرزمین خود بازگشت و با هفت هزارسالگان سربه سر شد. بازگشت سایه دشوار بود ولی خوشحالم که با همکاری وزارت ارشاد، سفارت ایران و همکاری مردم، این اتفاق رخ داد و من با برادرانم کیوان و کاوه توانستیم این مسأله را فراهم کنیم که امروز به وطن برگردد و با مشایعت شما راهی زادگاهش شود و فردا شنبه، پنجم شهریور ماه از ساعت هشت صبح در باغ محتشم به خاک سپرده شود.
ابتهاج ادامه داد: من این روز را هرگز تصور نداشتم و نمیدانستم چه پیش میآید اما اکنون همه ما اینجا در یک غم شریک هستیم، از جانب خودم به شما تسلیت میگویم. امیدوارم که این امانت را از ما بپذیرید و در این خاک حفظش کنید. درست است که جسم او به خاک سپرده میشود اما با شعرش در این سرزمین میماند.
وی تصریح کرد: پدر من انسان شریفی بود و تا آخرین لحظه که حتی در بیمارستان صحبت میکرد تمام فکرش مردم ایران و غم و شادی آنها بود و همیشه عشق مردم ایران را در دل داشت. سایه پیامش را با شعرش منتقل کرده و هیچ پیام و حرف اضافهای به غیر از آن نگفته است. او با شعرش، مهرش به ایران، فرهنگ و هویت آن را حفظ کرد و امروز ما همه وارث گفتههایش هستیم، امیدوارم در شعرش تعمق کنیم و فقط با خواندن، از آن نگذریم. در شعر او به غیر از مهر، دوستی و حرمت این خاک را نگه داشتن چیزی بیشتری نگفته است.
دختر هوشنگ ابتهاج با تاکید بر علاقه سایه به خاکسپاری در رشت، ادامه داد: پدرم همیشه میگفت که میخواهم به رشت برگردم، به جایی که به مردم آن تعلق دارم. او همیشه میگفت مردم آن کسی را که با صداقت حرف میزند را میفهمند و امروز مردم ایران با هر سلیقهای این سخن او را پاسخ دادند. سایه اگرچه در زندگی خود سختی کشید اما تلخ نشد و امید را به ما بخشید و ما با این امید زندگی کردیم.
او در ادامه خطاب به مردم گفت: این امانت( پیکر پدرش) را از ما بگیرید، وقتی به آلمان برگردم این امکان را ندارم هر روز به سر این خاک بیایم اما امیدوارم شما همیشه با شعرش او را یاد کنید، چه بر سر مزارش که امیدوارم مزار شایستهای باشد و چه با شعرهایش.
احمد جلالی، سفیر سابق ایران در یونسکو و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی در خصوص شخصیت امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه گفت: من در چند روز آخر زندگانی سایه کنار او در کلن بودم و همچنان که دخترش اشاره کرد تا زمانی که فرسودگی بدن اجازه میداد در آن حالت بیماری که منجر به مرگ او شد، همچنان او را میشد سرحال کرد و برق به چشمان او انداخت و من این حیله را میدانستم که اگر برای سایه شعر بخوانی جان میگیرد.
وی افزود: وقتی در آن روز به خصوص همراه یلدا به سراغش رفتیم و یلدا او را بیدار کرد و بعد من شروع کردم به شعر خواندن در همان حال دیدم چشمانش براقتر میشود و شروع کرد به فکر کردن. آن غزل «شمع خودسوخته بزم غریبانه خویشم/ غم بیگانه ندارم که به پروانه خویشم» زمانی که این را خواندم، سایه شروع کرد به فکر کردن و گفت این نشأت گرفته از یک مصرع از غزل حافظ است که میگوید: «بعد ازین روی من و آینه وصف جمال» و من چقدر خوشحال شدم که در آن حال او همچنان با شعر فارسی سخن میگفت و سه ساعت در همان حالت بحث شعر را ادامه دادیم.
جلالی تصریح کرد: به گفته محمدرضا شفیعی کدکنی، ابتهاج یکی از دو یا سه دانهدرشت شعر فارسی در صد سال اخیر و سرمایه ملی ماست.
در ادامه همچنین دختران مدرسه «سلاله» که در زمان حیات با سایه به گفتوگو پرداخته به شعرخوانی پرداختند و مراسم با پخش سرود «ایران سرای امید» و با خوانش و همراهی مردم به پایان رسید.
پیش از آغاز مراسم در تالار وحدت، پیکر ابتهاج به خانه ارغوان رفت تا او برای آخرین بار با درخت ارغوان محبوبش وداع کند. مراسم خاکسپاری نیز فردا (پنجم شهریور) ساعت 8 صبح در باغ محتشم رشت برگزار خواهد شد.
آغازگر این مراسم تلاوت آیاتی از کلامالله مجید و همخوانی شعرهای ارغوان و ایران ای سرای امید توسط دوستدارانش بود. در ادامه صدای گرم و دلنشین سایه در خوانش این شعر زیبا اشکهای زلال را بر گونههای حاضران در این آیین جاری کرد.
در ادامه یلدا ابتهاج، دختر این شاعر، با استقبال گرم حاضران با «درود بر سایه» و« تسلیت تسلیت» در سخنانی گفت: سایه بالاخره به سرزمین خود بازگشت و با هفت هزارسالگان سربه سر شد. بازگشت سایه دشوار بود ولی خوشحالم که با همکاری وزارت ارشاد، سفارت ایران و همکاری مردم، این اتفاق رخ داد و من با برادرانم کیوان و کاوه توانستیم این مسأله را فراهم کنیم که امروز به وطن برگردد و با مشایعت شما راهی زادگاهش شود و فردا شنبه، پنجم شهریور ماه از ساعت هشت صبح در باغ محتشم به خاک سپرده شود.
ابتهاج ادامه داد: من این روز را هرگز تصور نداشتم و نمیدانستم چه پیش میآید اما اکنون همه ما اینجا در یک غم شریک هستیم، از جانب خودم به شما تسلیت میگویم. امیدوارم که این امانت را از ما بپذیرید و در این خاک حفظش کنید. درست است که جسم او به خاک سپرده میشود اما با شعرش در این سرزمین میماند.
وی تصریح کرد: پدر من انسان شریفی بود و تا آخرین لحظه که حتی در بیمارستان صحبت میکرد تمام فکرش مردم ایران و غم و شادی آنها بود و همیشه عشق مردم ایران را در دل داشت. سایه پیامش را با شعرش منتقل کرده و هیچ پیام و حرف اضافهای به غیر از آن نگفته است. او با شعرش، مهرش به ایران، فرهنگ و هویت آن را حفظ کرد و امروز ما همه وارث گفتههایش هستیم، امیدوارم در شعرش تعمق کنیم و فقط با خواندن، از آن نگذریم. در شعر او به غیر از مهر، دوستی و حرمت این خاک را نگه داشتن چیزی بیشتری نگفته است.
دختر هوشنگ ابتهاج با تاکید بر علاقه سایه به خاکسپاری در رشت، ادامه داد: پدرم همیشه میگفت که میخواهم به رشت برگردم، به جایی که به مردم آن تعلق دارم. او همیشه میگفت مردم آن کسی را که با صداقت حرف میزند را میفهمند و امروز مردم ایران با هر سلیقهای این سخن او را پاسخ دادند. سایه اگرچه در زندگی خود سختی کشید اما تلخ نشد و امید را به ما بخشید و ما با این امید زندگی کردیم.
او در ادامه خطاب به مردم گفت: این امانت( پیکر پدرش) را از ما بگیرید، وقتی به آلمان برگردم این امکان را ندارم هر روز به سر این خاک بیایم اما امیدوارم شما همیشه با شعرش او را یاد کنید، چه بر سر مزارش که امیدوارم مزار شایستهای باشد و چه با شعرهایش.
احمد جلالی، سفیر سابق ایران در یونسکو و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی در خصوص شخصیت امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه گفت: من در چند روز آخر زندگانی سایه کنار او در کلن بودم و همچنان که دخترش اشاره کرد تا زمانی که فرسودگی بدن اجازه میداد در آن حالت بیماری که منجر به مرگ او شد، همچنان او را میشد سرحال کرد و برق به چشمان او انداخت و من این حیله را میدانستم که اگر برای سایه شعر بخوانی جان میگیرد.
وی افزود: وقتی در آن روز به خصوص همراه یلدا به سراغش رفتیم و یلدا او را بیدار کرد و بعد من شروع کردم به شعر خواندن در همان حال دیدم چشمانش براقتر میشود و شروع کرد به فکر کردن. آن غزل «شمع خودسوخته بزم غریبانه خویشم/ غم بیگانه ندارم که به پروانه خویشم» زمانی که این را خواندم، سایه شروع کرد به فکر کردن و گفت این نشأت گرفته از یک مصرع از غزل حافظ است که میگوید: «بعد ازین روی من و آینه وصف جمال» و من چقدر خوشحال شدم که در آن حال او همچنان با شعر فارسی سخن میگفت و سه ساعت در همان حالت بحث شعر را ادامه دادیم.
جلالی تصریح کرد: به گفته محمدرضا شفیعی کدکنی، ابتهاج یکی از دو یا سه دانهدرشت شعر فارسی در صد سال اخیر و سرمایه ملی ماست.
در ادامه همچنین دختران مدرسه «سلاله» که در زمان حیات با سایه به گفتوگو پرداخته به شعرخوانی پرداختند و مراسم با پخش سرود «ایران سرای امید» و با خوانش و همراهی مردم به پایان رسید.
پیش از آغاز مراسم در تالار وحدت، پیکر ابتهاج به خانه ارغوان رفت تا او برای آخرین بار با درخت ارغوان محبوبش وداع کند. مراسم خاکسپاری نیز فردا (پنجم شهریور) ساعت 8 صبح در باغ محتشم رشت برگزار خواهد شد.