آفتاب یزد - رضا بردستانی: اندک اندک به سمت 70ساله شدن گام برمی دارد، نزدیک به دو دهه در سطح بینالمللی از کریکت بازان شناخته شده بود اما در عالم سیاست اندکی کمتر از 4 سال توانست خود را در مقام نخست وزیریِ پاکستان باقی نگاه دارد!
برخی میگویند؛ او قربانی بحرانِ اوکراین و نزدیک شدن به ولادیمیر پوتین شد. بعضی میگویند؛ اینها فرافکنی است، او در دوران
نخست وزیری نتوانست اوضاع نا به سامان اقتصادی در پاکستان را سر و سامان دهد و فقر و اعتراضات مردمی زمینه ساز برکناری او شد. عدهای اما میگویند؛ انگلستان با واسطهی نفوذ عربستان در قبایل پاکستان، زمینهای را فراهم کرد تا در نهایت سقوط نخست وزیر پاکستان رقم بخورد. دیگرانی هم هستند که میگویند؛ حضور گستردهی چینیها در پاکستان و بیاعتنایی به آمریکاییها باعث شد تا دیگر به عنوان مرد شمارهی یک پاکستان مطرح نباشد. هرچه که هست؛ عمران خان ماهها است از سمت نخست وزیری پاکستان عزل شده و این روزها به یک چهرهای خشمگین و معترض، بخش مهمی از اخبارِ تحولات سیاسی در پاکستان را به خود اختصاص میدهد.
> یک روز با اردوغان و اربکان مقایسهاش کردند حالا هم با احمدینژاد و ترامپ!
آیا عمران خان یک مهرهی سوخته است؟!
جعفر قنادباشی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا در اظهار نظری قابل تامل میگوید: «بازسازی سیاسی احزاب سنتی در پاکستان باعث تنگ شدن عرصه بر عمران خان و خروج او از صحنه شد. امروز شاهد اشتباه محاسباتی عمران خان و طرفداران او هستیم. او شخصیت پرافت و خیز دارد و مثل «احمدینژاد و ترامپ» فرد غیرقابل پیشبینیای است و اساساً با توجه به شرایطی که در پاکستان حاکم است، چنین فردی نمیتواند کمکی به مردم بکند و مردم این را میدانند. طرفداران او هم به آن تعدادی نیست که او تصور میکند. ترامپ و احمدینژاد هم چنین شخصیتی دارند. ساختار سیاسی کشور را نشانه رفته اند؛ با قانون اساسی مخالفت میکنند و این را نمیدانند که کسی که ساختار اصلی یک کشور را به چالش میکشد اساساً نمیتواند در چارچوب آن ساختار نقشی ایفا کند! بنابراین، من معتقدم که عمران خان به دلیل فرصت استثناییای که از خلا موجود در احزاب سنتی در این کشور در اختیارش قرار گرفت و وارد عالم سیاست شد، دچار توهم شده است! همان توهمی که ترامپ و احمدینژاد هم دچار آن هستند؛ فکر میکنند که طرفدارانشان به تعدادی است که میتوانند کل ساختار را به چالش بکشند. در حالی که این طور نیست. امروز هم شاهد این هستیم که عدهای دور خانه عمران خان جمع میشوند. همین موضوع را درباره احمدینژاد و ترامپ هم شاهد بودیم! حتی طرفداران ترامپ بعد از هجوم اف بیای به منزلش در برخی جاها قتل انجام دادند! فرد غیرقابل پیشبینی نمیتواند در عرصه سیاست دوام آورد و قابل اعتماد ساختار باشد. در هر سه مورد هم این مطلب صادق است. »
> عمران خان؛ اردوغان دوم یا اربکان دوم؟
عمران خان که این روزها با «احمدینژاد و ترامپ» مقایسه میشود روزگاری نه چندان دور نیز با «اردوغان و اربکان مقایسه میشد و این یعنی فاصلهی این دو را وقایعی پرکرده است که باید کنکاش شود. «یورونیوز» در گزارشی با عنوان: «عمران خان؛ اردوغان دوم یا اربکان دوم؟» که آن را یک هفته قبل از «استیضاح و سقوط» عمران خان (فروردین 1401) منتشر کرده، بخشی از ماجرای عمران خان و حوادثی که او را به قربانگاه سرنگونی هدایت میکرد به اختلافات با ارتش ربط داده نوشته بود: «دعوای عمران خان با ارتش از تابستان گذشته تشدید شد. زمانی که بر سر تعیین فرمانده استخبارات ارتش ISI که یکی از قدرتمندترین نهادهای امنیتی داخلی و خارجی پاکستان است بین آقای خان و ژنرال قمر جاوید باجوه فرمانده ارتش اختلاف نظر
پیش آمد. عمران خان خواستار تداوم فرماندهی ژنرال حمید فیض که از حامیان او در انتخابات جولای 2018 بود بر استخبارات ارتش بود اما ژنرال باجوه خواستار انتصاب گزینه مورد نظر خود بود. اگر چه نهایتا عمران خان به خواست ارتش تن داد و ژنرال ندیم احمد انجم را به فرماندهی استخبارات منصوب کرد اما نزدیک بودن پایان دوره فرماندهی ژنرال قمر جاوید باجوه و این ظن که عمران خان قصد دارد ضمن برکناری او، ژنرال حمید فیض را به فرماندهی ارتش منصوب کند و فرمانده قدرتمند ارتش پاکستان را حذف و منزوی کند ریشه اختلاف و بدگمانی بین ارتش و عمران خان را شکل میدهد. مجموعهای از کشمکشها بین ارتش و دولت که یادآور چالشهای سالهای
2002-2010 بین ارتش ترکیه و رجب طیب اردوغان در ترکیه است. سمیه مروتی پژوهشگر ارشد پاکستان در موسسه مطالعات خاورمیانه تهران میگوید: «الگوی رفتاری عمران خان از بسیاری از جهات قابل مقایسه با الگوی اردوغان در ترکیه است. همانند اردوغان مواضعی منتقدانه نسبت به غرب دارد. همانند او میکوشد تا یک سیاست مستقل از غرب در پیش گیرد و با شرق نیز نزدیک شود. همانند اردوغان با ارتش دچار چالش است و میکوشد تا ارتشی که بطور سنتی تعیینکننده نهایی در سیاست پاکستان بوده را از سیاست حذف کند و باز هم همانند اردوغان تلاش دارد تا از طریق بسیج خیابانی طرفدارانش و نسبت دادن مخالفان به توطئهای آمریکایی، راه را برای قدرتگیری خود و تضعیف و انزوای مخالفان بگشاید.» این گزارش در نهایت به این نتیجه رسیده بود که: «حال با توجه به رای دادگاه عالی پاکستان باید منتظر نتیجه نشستِ شنبه مجلس باشیم. آیا موافقان طرحعدم رای اعتماد به نصاب 172 رای از 341 عضو مجلس پاکستان دست خواهند یافت؟ که اگر دست یابند با توجه به انتقال نماینده از حزب تحریک انصاف به اپوزیسیون یادآور نحوه برکناری نجم الدین اربکان رهبر حزب رفاه و نخست وزیر کابینه راه-رفاه ترکیه در ژوئن 1997 و تشکیل دولت توسط مسعود ییلماز خواهد بود. آن چیزی که در ادبیات سیاسی ترکیه تحت عنوان کودتای پست مدرن ارتش شناخته میشود و راه را برای بهرهبرداری اردوغان از تصویر ستمدیدگی اربکان نزد افکار عمومی ترکیه باز کرد و این سرمایه اجتماعی اربکان و مظلومیت ناشی از کودتای پست مدرن بود که 5 سال بعد پیروزی قاطع حزب تازه تاسیس عدالت و توسعه در انتخابات نوامبر 2002 را در پی خود آورد.
حال با توجه به در پیش بودن انتخابات در ژوئیه 2023 که چیزی
بیش از یکسال تا فرا رسیدن آن فاصله داریم آیا عمران خان و حزب تحریک انصاف در صورت رایعدم اعتماد درجلسه نهم آوریل، خواهند توانست این امر را به سرمایه سیاسی خود برای انتخابات آینده تبدیل کنند و با وجهه مظلومانه ناشی از برکناری با نقش آفرینی دولت آمریکا با پیروزی قاطعانهتری به قدرت بازگردند؟ و یا اینکه ظهور چهره کاریزماتیکی چون مریم نواز در حزب مسلم لیگ و امکان مهار تورم دو رقمی با حمایت اقتصادی عربستان-امارات و غرب قدرت را پس از 4 سال به پنجابیهای حزب مسلم لیگ باز خواهد گرداند؟ اربکان یا اردوغان؟ هر دو سرنوشت میتواند در انتظار عمران خان باشد.»
> کشمکشی که یازده ماهِ دیگر ادامه پیدا خواهد کرد
انتخاباتی که معلوم خواهد کرد سرنوشتِ «عمران خان» به «اردوغان» شبیهتر است یا «اربکان»، اندکی کمتر از یازده ماهِ دیگر (اول امرداد 1402)، چنانچه اتفاقِ غیر منتظرهای رخ ندهد برگزار خواهد شد و این یعنی کشمکش بین دولتِ «شهباز شریف»، «ارتش پاکستان» و «عمران خان» حدوداً یازده ماهِ دیگر به طول خواهد انجامید و طی این یازده ماه، شاید رویدادهایی به وقوع بپیوندد که حتی پیشبینی برخی را به واقعیت نزدیک کند (پیرمحمد ملازهی در گفتگویی با آفتاب یزد پیشبینی کرده بود حتی ممکن است کار عمران خان به حذف فیزیکی(ترور) نیز ختم شود موضوعی که در پاکستان موضوع چندان عجیبی نیست) و عمران خان برای همیشه به تاریخ پیوند بخورد آن هم با شلیک تنها یک گلوله! شهباز شریف فرصت اندکی برای مهیاکردنِ تمامی اسباب پیروزی در آن انتخابات را در پیش دارد و از همین رو، به کمک نیروهایی که میتواند ارتش پاکستان نیز جزئی از آن قلمداد شود، حداقل عمران خان را در مخمصههایی اسیر کرد که دیگر وجاهتی برای ورود به بحث انتخابات نداشته باشد! این موضوع را وقتی میخوانیم: «دادگاهی در پاکستان به عمران خان، نخست وزیر سابق دستور داد تا درباره اظهاراتش در یک گردهمایی سیاسی در هفته گذشته توضیح دهد» بیشتر متوجه خواهیم شد. براساس جدیدترین خبرها از تحولات سیاسی در اسلام آباد با محوریت «عمران خان»، مخالفان عمران خان گفتهاند که او در سخنرانی در گردهمایی سیاسی به یک مقام قضائی و افسران پلیس اهانت و آنان را تهدید کرده است. قضات باید تصمیم بگیرند که آیا عمران خان مرتکب اهانت به دادگاه شده یا نه. در صورت
اثبات این اتهام، حق قانونی نامزدی در انتخابات از او سلب خواهد شد. اتهام اخیر علاوه بر پروندههای دیگر علیه نخست وزیر سابق پاکستان است که براساس قانون مقابله با تروریسم تشکیل شده است.
عمران خان در سخنرانی خود حکم قاضی یک دادگاه بدوی در رسیدگی به پرونده اتهامی یکی از متحدان خود را مورد انتقاد شدید قرار داد. حزب آقای خان اتهامات جدید را ادامه پروندهسازی علیه او توصیف کرده و گفته است که هدف از این اتهامات جلوگیری از شرکت نخست وزیر سابق در انتخاباتی است که قطعا به پیروزی او منجر خواهد شد.
> از بحران اوکراین تا طرح یک کمربند یک جادهی چین!
سفر عمران خان به مسکو در روز 24 فوریه دقیقا همان روزی که روسیه به اوکراین حمله کرد و رای ممتنع پاکستان در رایگیری مجمع عمومی سازمان ملل علیه حمله روسیه به اوکراین به تغییر رویکرد پاکستان در سیاست بینالملل و چرخش به شرق تعبیر شد در حالیکه هند نیز در مجمع عمومی به قطعنامه محکومیت روسیه رای ممتنع داد اما چنین تفسیری از رفتار هند نشد. چرا؟! محمد ندیمی تحلیلگر مسائل ژئوپلتیک در تهران به یورو نیوز میگوید: «مسئله را باید با تمرکز بر مسئله چین و رابطه استراتژیک چین-پاکستان دید و نه صرفاً با تمرکز بر مسئله روسیه. هند در نظم بینالملل بازیگر معارض چین و متحد آمریکا در برابر چین محسوب میشود که میتواند با همکاری با آمریکا در تنگه مالاکا (Selat Malaka) برای چین ایجاد تنگنای ژئوپلتیک کند و دسترسی چین به اقیانوس هند را قطع کند اما چین با پیشبینی تنگنای ژئوپلتیک در تنگه مالاکا و با سرمایهگذاری 50 میلیارد دلاری در پروژه CPEC (همکاری اقتصادی چین پاکستان) و احداث راه از کاشغرتا بندر گوادور در پاکستان ضمن آنکه موفق شده تا مسیر انتقال کالا به غرب را با دور زدن تنگه مالاکا 6 هزار کیلومتر کاهش دهد همچنین با استقرار در سریلانکا به نوعی رویکرد مهار هند را نیز در پیش گرفته. بنابراین در معادلات بین آمریکا و چین، هند بازیگری است در کنار آمریکا؛ اما پاکستان با نزدیکی با چین و باز کردن دروازه سینکیانگ به اقیانوس هند در واقع مانعی در برابر سیاست مهار چین محسوب میشود. با خروج هندیها از پروژه چابهار در ایران و رفع تعارض منافع بین پروژه گوادور و چابهار و در ادامه اتصال گوادور به کریدور جنوب-شمال ایران یک گام بسیار موثر در پروژه کمربند و راه چین برداشته میشود که دسترسی چین را تا دریای سیاه و مدیترانه و بالتیک فراهم میسازد بدون آنکه با مخاطرات و تنگناهای ژئوپلتیکی تنگههای مالاکا، عدن و کانال سوئز مواجه شود.»
> پاکستان منهای عمران خان دستپخت کیست؟!
در دوره عمران خان حضور نظامی آمریکا در پاکستان به شدت کاهش یافت و پروازهای پهپادها و جنگندههای آمریکایی از بیش از 400 مورد در سال به کمتر از 20 مورد در سال آن هم با اطلاع دولت پاکستان رسید که نمونه آن را میتوان در اظهارات آمریکاییها در مقطع سقوط کابل یافت که اعلام کردند امکان پرواز نزدیک به خاک افغانستان و رصد اطلاعاتی از نزدیک را ندارند و رصد اطلاعاتی از راه دور انجام میشود که نشاندهنده کاهش قابل توجه حضور نظامی آمریکا در پاکستان بود. در دوره نخست وزیری عمران خان حضور نظامی آمریکا به پایگاه شهباز و پایگاه کویته که آن هم صرفا با اهداف مبارزه با مواد مخدر صورت میگیرد محدود شد در حالیکه قبل از آن آمریکا پایگاه شمسی و تقریبا کل آسمان پاکستان را در اختیار داشت.
موضوع مهمی که نباید از نظر دور داشته شود این که: ارتش پاکستان به طور سنتی آمریکایی است. از هواپیماهای اف-16 بهره میگیرد و مورد آموزش آمریکاییها قرار دارد. اکثر افسران و ژنرالهای پاکستان یا تحصیل کرده کالجهای نظامی بریتانیا و آمریکا هستند و یا در پاکستان توسط مستشاران نظامی آمریکایی آموزش دیده اند. با این وصف سیاست عمران خان در نزدیکی با چین و روسیه با ساختار ارتش پاکستان نیز همخوانی نداشت! خلاصه آن که: در تصویری بزرگتر از سیاست بینالملل که با تمرکز آمریکا بر چین و به ویژه سیاست محاصره و مهار چین در دریای جنوب چین و تنگه مالاکا از طریق پیمان آکوس و با همکاری با هند همراه است، چین با پروژه کمربند و راه به دنبال مقابله با این سیاست بوده و با تمرکز بر استان غربی سین کیانگ و باز کردن راه خود به بندر گوادار، اقیانوس هند و سریلانکا از سویی و ایران و خاورمیانه از سوی دیگر کارت بدل را در اختیار دارد. کارتی که پاکستان مهمترین حلقه آن را تشکیل میدهد و این یعنی پشت ماجرای «پاکستان بدون عمران خان»، علاوه بر اسرائیل، عربستان، امارات، ایالات متحدهی آمریکا نیز حضور دارند؛ موضوعی که اساساً بازگشت عمران خان به قدرت حتی در صورت سپردنِ تضمینهای لازم را غیرممکن میسازد اما عمران خان مسیر باقی ماندن در صحنه را برگزیده و شاید حاضر است در این مسیر همهی هزینهها را بپردازد!
نظر شما