شناسهٔ خبر: 50321277 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

هم زمان با سالروز میلاد با سعادت پیامبر اسلام(ص)

مشروح سخنان دبیر کل حزب الله لبنان

دبیر کل حزب الله لبنان در آستانه سالروز میلاد مسعود پیامبرگرامی اسلام تاکید کرد شناخت اسلام به ویژه احکام و شریعت اسلامی جز با شناخت پیامبراکرم (ص) ممکن نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما ، دبیر کل حزب الله لبنان تاکید کرد از برکات انقلاب اسلامی ایران این است که نکته اختلافی مسلمانان در باب تاریخ میلاد پیامبر (ص) را با نامگذاری هفته وحدت، به نکته وحدت بخش تبدیل کرده است.
به گزارش شبکه تلویزیونی المیادین، سید حسن نصرالله در سخنانی به مناسبت میلاد پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام، گفت: از برکات امام خمینی (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این است که نکته‌ای که به ظاهر نکته اختلافی است به نکته وحدت بخش تبدیل شد، از آغاز انقلاب اسلامی در ایران- که پرچمدار وحدت اسلامی است- حد فاصل میان دوازدهم ربیع الاول تا هفدهم ربیع الاول به هفته وحدت نامگذاری شده است.

<div id="video-display-embed-code_7148707"><script type="text/JavaScript" src="https://www.iribnews.ir/fa/news/play/embed/3255534/7148707?width=350&height=250"></script></div>

متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
سید حسن نصرالله: در آغاز، این روز‌ها را که با میلاد پیامبر اکرم (ص)، خاتم رسولان الهی، عطر آگین شده است، همچنین میلاد نوه پیامبر، استاد علماء، ائمه و فقهاء یعنی امام جعفر صادق علیه السلام را به شما تبریک می‌گویم. تبریک دیگر این ایام، به مناسبت هفته وحدت است که نامگذاری آن با خجسته میلاد پیامبر اکرم (ص) ارتباط دارد.


وی افزود: سخنان من در دو بخش است، سخنی با شما به خاطر مناسبت‌هایی که اشاره شد و سخنی درباره موضوعاتی که این روز‌ها مطرح است، اما سخنانم در بخش دوم هم از مسیر همین مناسبت هاست.
بر اساس اجماع مسلمین، رسول الله (ص) در عام الفیل و در ماه ربیع الاول متولد شدند، البته درمورد روز تولدش اختلاف نظر وجود دارد، اما مشهورترین اقوال در این زمینه دو قول، یعنی دوازهم یا هفدهم ربیع الاول، است، البته اقوال دیگری هم وجود دارد، که هفتم، نهم، بیستم و ... ربیع الاول بخشی از این اقوال است، اما این اقوال چندان مورد توجه ما نیست. برادران سنی ما بیشتر دوازدهم ربیع الاول را قبول دارند، اما شیعیان در این زمینه دو مقوله دارند یعنی برخی به همان دوازدهم و برخی هم به هفدهم ربیع الاول معتقدند، اما قول برجسته‌تر همان هفدهم است.

سید حسن نصرالله خاطر نشان کرد: از برکات امام خمینی (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این است که نکته‌ای که به ظاهر نکته اختلافی است به نکته وحدت بخش تبدیل شد، از آغاز انقلاب اسلامی در ایران که پرچمدار وحدت اسلامی است، حد فاصل میان دوازدهم ربیع الاول تا هفدهم ربیع الاول هفته وحدت نامگذاری شده است به همین دلیل در هر روزی از این روزها، این مناسبت احیا می‌شود تا احیای مولد نبوی مختصر به یک روز نباشد که این خود اقدامی لطیف و زیباست.


دبیر کل حزب الله لبنان گفت: یکی از وظایف ما در هر زمان و نسلی این است که این پیامبر بزرگ را بشناسیم، شخصیت، ویژگیها، رفتار، سیره، گفتار و افعال ایشان را بشناسیم. در این موضوع در جهان اسلام و در نسل کنونی، کوتاهی‌های زیادی شده است که باید این مشکل بر طرف شود. باید در جستجوی چنین معرفتی باشیم، باید پرسشگر باشیم، اهل مطالعه و پیگیری باشیم، باید نسل‌های کنونی را از شخصیت این انسان بزرگ آگاه کنیم. این معرفت و شناخت فواید عظیمی دارد، اول، اینکه موجب می‌شود دینمان را بشناسیم، شناخت اسلام به ویژه احکام و شریعت اسلامی جز با شناخت این پیامبر و رفتار و کردارش ممکن نیست، زیرا منابع اساسی فهم اسلام، کتاب و سنت است، کتاب (قرآن) در دسترس است، اما سنت همان گفتار و رفتار معصوم است، به همین دلیل آنچه رسول خدا انجام داد یا بیان داشت منبعی از منابع شریعت است. دوم اینکه همانگونه که خداوند امر کرد رسول ما الگو و اسوه ما در زندگی و عملکردهایمان در طول زندگی است، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:« لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجو الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا».
کسی که خواستار آخرت و دنیاست، کسی که قرب الهی را می‌خواهد، کسی که می‌خواهد زندگی اسلامی، پاک و حقانی داشته باشد باید به رسول خدا اقتدا و از او پیروی کند.  وقتی به رسول خدا و بزرگ‌ترین دستاوردهایش می‌رسیم، امتی را می‌بینیم که ایشان از هیچ، از جاهلیتی تاریک، از فتنه، از اختلافات، از بی سوادی و از ناآگاهی عصر، ایجاد کرد، از اسلام، حاکمیتی بنا کرد و دین جاودانه و پیام الهی را به گوش جهانیان رساند. وقتی بخواهیم یکی از بزرگ‌ترین اعجاز‌های رسول گرامی اسلام را بر شمریم، آن اعجاز همان تحولی است که در انسان ایجاد کرد، دستاوردی که باید دستاورد ایمانی- انسانی بزرگ و پیشگام خوانده شود، زیرا انسان در خلقت الهی، اساس است، انسان در حرکت تاریخ و زندگی جوامع، اصل است، موجودی که جامعه اش، اندیشه اش، فرهنگش، ارزش‌هایی که بدان باور دارد، روحیاتش، باطنش، مزاجش، عقلش، منطقش، ... انعکاس دهنده حیات اجتماعی، اقتصادی، معیشتی، سیاسی و ... است، تفاوتی نیست زمان صلح باشد یا جنگ، امنیت باشد یا هرج و مرج، پیشرفت باشد یا پسرفت، در هر حال بر اساس سنت‌های الهی، انسان عامل اساسی حیات است به همین منظور هر تغییر در هر جامعه، در هر نسل، در هر کشور و در هر امت، از انسان آغاز می‌شود.

سید مقاومت سپس افزود: وقتی به دوران جاهلیت باز می‌گردیم، شرایط مردم آن عصر را بررسی می‌کنیم، به شیوه اندیشیدن، روحیات، اخلاق، رفتار، اولویت ها، شرایط روحی و روانی، عبادات، فرهنگ، سطح دانش و ارزش‌های حاکم بر آن جامعه، می‌نگریم و پس از آن وارد مرحله آغازین اسلام در پس از بعثت نبی اکرم (ص) می‌شویم تا مطالعه‌ای از چنین جامعه‌ای در شبه جزیره عرب داشته باشیم، وقتی این دو مرحله، یعنی پس از بعثت و قبل آن را مقایسه می‌کنیم، اینکه کجا بودند و به کجا رسیدند؟ آنگاه عظمت دستاورد رسول خدا را، به ویژه در بعد انسانی، درک می‌کنیم. با توجه به کوتاه بودن وقت، تنها به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنم:

یکی از ابعاد این دستاورد معجزه آسا، این است که رسول خدا (ص) این دستاورد‌ها را تنها در بیست و سه سال محقق ساخت. یعنی رسول خدا توانست در فرصتی کم و اندک، جامعه‌ای با آن همه دشواری‌ها را که جاهلیت و جاهلان بر آن حاکم بودند، با تغییری شگرف مواجه سازد، امروز در جامعه ما یعنی لبنان شاهد عادات و رسوم نادرستی هستیم، همه ما هم از آن آگاهیم، اما اگر بخواهیم حتی برخی از این عادات را از جامعه دور کنیم، در صورتی که همه، یعنی علماء، نخبگان، استادان، دانشگاهها، مدارس و ... همکاری کنیم به ده‌ها سال زمان نیاز داریم و معلوم هم نیست موفق باشیم یا خیر. اینکه رسول خدا در جامعه‌ای ظاهر می‌شود که ارزش‌ها و عادات و رسوم حاکم بر آن، ریشه دار و حتی برخی از آن‌ها ده‌ها سال قدمت دارند، اما تلاش می‌کند رسوم نادرست را در فاصله زمانی ۲۳ ساله، ریشه کن کند و به جای آنها، عادات و رسوم انسانی، اخلاقی و الهی جایگزین نماید، نتیجه اش این است که در حوزه نظری به صورت کامل و در حوزه عملی تا بخش قابل توجهی، موفق می‌شود. اگر بخواهیم به نمونه‌هایی در این زمینه اشاره کنیم می‌توانیم به موارد زیر بپردازیم:


۱- تحول از بت پرستی به توحید
تحول از بت پرستی به خداپرستی، تحولی ایمانی و عقیدتی بزرگی است. بت پرستی از عبادات منحط و از بدترین نوع عبادات است، زیرا عبادت سنگ و چوب است، حتی برای برخی امور مشتبه می‌شد و خورشید را بزرگ، نورانی، گرم کننده و ... می‌دیدند یا ماه را زیبا و جمیل می‌دیدند و به عبادت ستارگان روی می‌آوردند، مردم آن عصر در قعر انحطاط عقیدتی بودند، اما رسول خدا در زمان چنین مردمی این تحول را به وجود آورد و طی بیست و سه سال جامعه جزیره العرب را از بت پرستی به خدا پرستی و توحید رهنمون ساخت.


۲- تحول در نگاه به انسان
یعنی در جوامع جاهلی، یکی از ارزش ها، برتری بر دیگری بود، این برتری با آنکه در حوزه روحی و معنوی نبود، اما حقوق و امتیازاتی را برای فرد برتر داشت و موجب غرور، کبر، تبعیض و جبروت می‌شد، یکی از این معیار‌ها برتری ثروتمندان بر فقرا بود، یعنی مال و دارایی معیار برتری بود، آزادگان برتر از بندگان بودند، اعراب قریشی برتر از اعراب غیر قریشی بودند، عرب برتر از غیر عرب بود، سفید برتر از سیاه بود، مردان برتر از زنان بودند، اما می‌بینیم که هیچ یک از این معیار‌ها منطقی، انسانی و دینی نیست.


دبیر کل حزب الله لبنان خاطر نشان کرد: همانطور که گفته شد این برتری‌ها برای فرد، حقوق و امتیازاتی داشت، اما اسلام آمد، رسول خدا آمد تا ارزش‌های اینگونه را از نظر فکری، نظری، قانونی و دینی اصلاح کند و در عمل، نظام ارزشی جدیدی را به اجرا بگذارد، خداوند در این زمینه در قرآن می‌فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر او انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» یعنی زن و مرد اساس خلقت آدمی است، قریشی و غیر قریشی، سفید و سیاه، آزاد و عبد، عربی و غیر عربی، همه و همه برای این است که همدیگر را بشناسید، اما «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» این جمله عنوان بزرگی برای برتری در منظومه اخلاقی جدید آن جامعه است، این ویژگی برای آن است که بفهماند، معیار بزرگی پول، آزاد بودن، مرد بودن، سفید بودن و... نیست.


عنوان دیگر اینکه اجرای این ارزش‌ها کار ساده‌ای نبود، اما رسول خدا چگونه توانست فقرا، صالحان و مومنان را با وجود ثروتمندان و امثال آنها، به خود نزدیک کند، چگونه توانست عبد (انسان غیر آزاد) را به خود نزدیک کند، چگونه فردی مثل بلال حبشی موذن پیامبر شد؟ فرمانده سپاهش فلان فرد غیر قریشی شد؟ در این بخش تاکید بر اصالت انسانیت است، به این منوال که انسان‌ها همه با هم برابرند، اما برتری آنان بر اساس تقواست. انسانیت در این آموزه، پایگاهی شمرده می‌شود که همگان در آن برابرند.


۳- جامعه قبل از بعثت پیامبر، به جامعه جاهلی معروف بود، جاهلیت بزرگ‌ترین عنوان برای آن عصر است که ریشه اش از جهل است، جامعه‌ای خالی از فرهنگ، تمدن، علم و معرفت، که بی سوادی در آن شایع بود و فقط عده‌ای معدود خواندن و نوشتن می‌دانستند. انسان‌هایی بدون دنباله فرهنگی و مدنیت که در همسایگی خود دو امپراتوری بزرگ و با فرهنگ و تمدن، یعنی رومیان و فارس‌ها را داشتند، اما خودشان در انزوا بودند، در آن زمان در شبه جزیره عرب چیزی جز کعبه نبود تا قدرت‌های بزرگ عصر، به این منطقه تمایل داشته باشند و بخواهند با ورود به آن منطقه، حالی از مردمش بپرسند. در چنین شرایطی رسول خدا (ص) با دینی جدید که در آن دعوت به علم و تشویق به آگاهی جایگاه قابل ملاحظه‌ای دارد و آیات و روایات زیادی را به این نوع دعوت اختصاص داده است، به بعثت رسید، یکی از این روایات، گسترانده شدن بال‌های ملائک برای پژوهندگان علم است، یعنی روندی که در هیچ یک از تمدن‌ها و عقاید جهانی دیده نمی‌شود، مورد دیگر از این مشوق‌ها برتری دادن علماء و بیان درجات عالمان است، «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» یکی از این روایات است. البته این روایت به گونه دیگر یعنی «مداد العلماء کدماء الشهداء» نیز ذکر شده است.

وی همچنین تشریح کرد: به طور کلی رسول خدا (ص) این مسیر را آغاز کرد تا پس از مدتی تحولی شگرف در شبه جزیره عرب و پس از فتوحات، در جوامع اسلامی پدیدار شود و شاهد مدارس، مراکز علمی، ظهور علماء و اساتید و پس از مدتی شاهد ظهور ترجمه، نویسندگی، و ... باشیم تا جایی که کتابخانه‌های عظیمی در جهان اسلام به وجود آمد و همین ویژگی‌ها موجب شد در دورانی که شرق و غرب غرق در قرون وسطایی خود بودند تمدنی اسلامی در جهان اسلام پدیدار شود، تحولی بزرگ کا بانی آن رسول خدا (ص) بود.


۴- تغییر در نگرش به زنان
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه گفت: رویکرد به زن در جاهلیت و در شبه جزیره عربی، به گونه‌ای بود که نه او را انسان می‌دانستند و نه غیر انسان. رویکرد به زن، رویکرد به موجودی پست بود، دختر را ننگ می‌دانستند، وقتی دختری به دنیا می‌آمد او را مایه ننگ و عار می‌خواندند و از خجالت سرخ و سیاه می‌شدند، آن زمان با شنیدن خبر تولد دختر، اول چیزی که به ذهنشان می‌رسد نحوه رهایی از این ننگ بود، اگر هم دختری زنده می‌ماند به جز در موارد اندک و استثنایی، با او مثل کنیز برخورد می‌شد، دختر ارث نمی‌برد، ارثی برجای نمی‌گذاشت، ازدواجش بدون میل و خواسته خودش بود، وقتی زنی شوهرش می‌مرد، آن زن نیز به میراث برجای مانده از همسر اضافه می‌شد و وراث این زن را هم به ارث می‌بردند و ...
در چنین شرایطی رسول خدا به بعثت رسید، آنچه گفته شد یک چالش بزرگ و خطرناک بود، چون اینگونه رویکرد به زنان تنها در حد یک عادت و رسم عادی نبود بلکه در زمره رسوم جامعه جاهلی بود که فرهنگی عمیق و ریشه دار، حتی با ده‌ها سال قدمت را با خود به همراه داشت، رسول خدا با قرآن، با گفتار و با کردار، با این فرهنگ و ارزش فاسد، وحشیانه و ظالمانه مقابله کرد و جایگاه زن را ارتقاء داد، در گام اول انسانیت را به زن بازگرداند که امروز می‌بینیم در بسیار از آیات قرآن وقتی از انسان سخن به میان می‌آید، «من ذکر او انثی» (مرد یا زن) تاکید می‌شود. (فاستجاب لهم ربهم انی لااضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض) یا در برخی از آیات قران نکاتی را می‌بینیم که در کتاب‌های مقدس سابق هم نمونه آن دیده نمی‌شود، آیاتی که در آن مرد و زن مورد خطاب قرار می‌گیرند، مثل (ان المسلمین و المسلمات و المومنین و المومنات و القانتین و القانتات...) حتی فراتر از این مورد شاهدیم در قران، خداوند کریم، یک زن را به عنوان نمونه‌ای برای ایمان ذکر می‌کند و آن همسر فرعون است و در فاصله‌ای اندک از اشاره به آسیه همسر فرعون؛ نام مریم بن عمران را ذکر می‌کند. نام مریم بن عمران در قرآن تنها برای این نیست که، چون مادر مسیح (ع) است بلکه قرآن او را با خاطر ویژه بودنش، به خاطر وقارش، سیده زنان جهان معرفی می‌کند که این کار بخشی از تغییر فرهنگی است که در رویکرد به زنان در عصر جاهلیت وجود داشت. بر این اساس بود که چنین تغییراتی، در‌ها را به روی حقوق عادی زنان باز کرد، موجب شد تا زن ارث ببرد، شهادت و گواهی بدهد، با کسی که تمایل دارد ازدواج کند، در جامعه و در بخش‌های اقتصاد، سیاست، علم و ... حضور داشته باشد.


۵- صلح و آرامش داخلی
سید حسن نصرالله در ادامه گفت: در شبه جزیره عرب دوران جاهلی، صلح داخلی معنی نداشت، به ساده‌ترین دلیل آدم می‌کشتند، به ساده‌ترین دلیل دیگران را مصدوم می‌کردند، به دیگران تجاوز می‌کردند، به ساده‌ترین دلیل میان قبایل و عشایر جنگ رخ می‌داد، جنگ‌های انتقامجویانه در تاریخ جاهلی معروف است، دو جنگ طولانی معروف که سریال‌هایی نیز برای آن‌ها ساخته شده است- البته چیزی نیست که بتوان به آن در تاریخ عرب افتخار کرد- یعنی جنگ بسوس و جنگ داحس و غبراء نمونه‌ای از این جنگهایند، غارت، سرقت، تجاوز، بی حرمتی در شبه جزیره عرب، اتفاقاتی عادی تلقی می‌شد. البته تا حدودی شهر مکه امن بود و این امر نیز به دلیل حضور وضعیتی مشابه با حاکمیت در آن بود، اما این حکومت مانعی برای ظلم‌های فردی نبود. اما شهر مدینه قبل از بعثت پیامبر چنین نبود بلکه جنگ اوس و خزرج که قبایل یهود در این شهر هیزم آور آن بودند نمونه‌ای از مشکل این شهر بود. یکی از دستاورد‌های بزرگ رسول خدا (ص) در تغییر انسانی جامعه عصر، این بود که توانست آرامش و صلح داخلی را تامین کند، البته این صلح، در زمره آرامشی نبود که ارتش، پلیس و مراکز امنیتی بر جامعه تحمیل کنند بلکه صلحی مبتنی بر نفوذ در اندیشه، قلوب و جان انسان‌ها بود، صلحی بر پایه عقلانیت، فرهنگ، اندیشه، تقوا و ترس از خداوند بود. احکامی، چون حرمت خون و جان انسان، حرمت آبرو، مال و فراتر از همه، حرمت آزار و اذیت دیگران، گواه این تغییر است. آیا می‌دانید یکی از مباحث فقهی این است که برخی فقهاء حمل سلاح و کشیدن سلاح علیه مردم را که تنها برای هراساندن باشد، از مصادیق مفسد فی الارض می‌دانند؟ حتی اگر شلیکی صورت نپذیرد و کسی هم کشته یا زخمی نشود. رسول خدا حتی شمشیر کشیدن به روی دیگران را حرام کرد، این تغییر، در اساس، تغییر عقایدی، ایمانی و فرهنگی است و ما امروز به دلیل نیازمان به صلح و آرامش داخلی باید این دستاورد‌ها را بازگو کنیم، ما در این روز‌ها در تمامی کشور‌های اسلامی و عربی به سادگی شاهد مباح بودن خون، مال، آبرو، هراساندن دیگران و ... هستیم.


۶- احساس مسئولیت و رهایی از منیت
سید حسن نصرالله در تشریح این بخش از سخنان خود افزود: برای یک انسان عصر جاهلی، مهم‌ترین چیز، خودش بود، چون نه عقیده‌ای داشت، نه ایمانی به آخرت و نه اعتقادی به بهشت، جهنم و حساب و کتاب داشت. در نتیجه همه برداشتش این بود که سالیانی زندگی می‌کند و بعد می‌میرد و همه چیز برایش تمام می‌شود. پس سعی می‌کرد چند سال زندگی را برای خود زندگی کند، شهوت، منیت، خوردن، نوشیدن، رفاه، خوشی شخصی و ... برایش مهم بود واگر کمی دیدش وسیع‌تر بود این نگاه خانواده اش را نیز در بر می‌گرفت یا در بهترین شرایط عشیره و قبیله اش هم در دایره توجهاتش بود. در جامعه جاهلی آن عصر حتی چیزی به نام عربیت وجود نداشت، همه آنچه که وجود داشت قوم و قبیله و عشیره بود، اگر همسایه‌ای مظلوم یا گرسنه بود، اما وابستگی قبیله‌ای و عشیره‌ای به شخص مرفه نداشت، اصلا کویا چنین همسایه‌ای وجود ندارد. این موارد، سطح احساس مسئولیت آن عصر بود. اسلام و رسول خدا آمدند و با خود مفاهیم و فرهنگ متفاوتی آوردند تا به انسان بگویند تو انسانی و در قبال همه انسان‌ها در دنیا مسئولیت داری" و ما «ارسلناک الا رحمه للعالمین»، این دین، دین رحمت برای جهانیان است و یکی از مصادیقش این است که انسان در قبال همه انسان‌ها مسئول است. البته موضوع مرز‌های امروزی، موضوعی سیاسی است که در جای خود باید بدان اشاره کرد. این دین می‌گوید تو در دنیا و قیامت مسئولی. به همین دلیل انسان در قبال کشور، در قبال مردمش، در قبال خاک و سرزمینش، در قبال اموال، آبرو، خون و جان مردمش مسئول است و این آموزه دین محمد (ص) است. این دین چیزی به نام «من و دیگر هیچ» ندارد، بلکه در قبال فقرا، مساکین، ایتام، در راه ماندگانی که حتی ممکن است از کشور‌های ثروتمند باشند، اما به هر دلیلی در سفر بی چیز شده اند و در قبال مظلومان و ...، مسئولیت دارد. گستردگی این مسئولیت نیز بر اساس توانایی و قدرت فرد متفاوت است.
وی همچنین خاطر نشان کرد: رسول خدا (ص) طی بیست و سه سال از طریق تبلیغ، رفتار، کردار جانفشانی، سیره و ... انسان را از انسانی تنگ نظر و منیت خواه، به انسانی برای کمک به دیگران، مسئولیت پذیر در قبال دیگران، حامی دیگران و حتی فدا شدن برای دیگری، تبدیل کرد. چنین ویژگی‌هایی را نزد صحابه رسول خدا (ص) می‌بینیم، آنان برای دفاع از اسلام، رسول خدا (ص) و حتی شهادت در این مسیر از هم سبقت می‌گرفتند. یعنی انسان در این مسیر به انسانی عاشق شهادت تبدیل شد، شهادت برای چه؟ برای دفاع از پیام اسلام، دفاع از مردم، حرمت مردم، حرمت اموال و آبروی مردم. انسانی منیت خواه که سعی می‌کرد برای منافع خود دیگر انسان‌ها را قربانی کند، انسانی که می‌خواست بر انسان‌ها حاکم شود و آنان را در هر زمینه‌ای استبداد کند، حال به انسانی تبدیل شد که دیگر منیتی ندارد و ذوب در رضای خداست و می‌خواهد خود را برای دیگران قربانی کند.
سید حسن نصرالله گفت: برای درک نظام ایمانی رسول خدا (ص) این سئوال مطرح می‌شود که چه کسی در نزد خداوند تبارک و تعالی عالی‌ترین جایگاه را دارد؟ این میدانی است که مومنان بر سر آن رقابت دارند. هر کس تعبیری دارد، شهداء، علماء، برپادارندگان نماز شب، تارکان گناه و عاملان به واجبات و مستحبات، برخی از این تعابیرند، اما در این زمینه حدیثی زیبا وجود دارد، در برخی از آموزه‌ها آمده است، بیشترین قرب الهی خدمت به خلق خداست. خدمت به معنی کمک مالی و اعطای شغل نیست، بلکه حفاظت، حراست، دفاع از کرامت، اموال، آبرو، کمک و همراهی و دست کم پرهیز از آزردن را شامل می‌شود. در حدیثی که مقصود من است، امده است، "اعرف الناس بحقوق اخوانه و اشدهم قضاءا لها اعظمهم عندالله شأنا" یعنی آنی نزد خدایش بزرگ‌ترین جایگاه را دارد که حقوق برادرانش را می‌داند و تمام تلاشش را به کار می‌گیرد تا این حقوق را ادا کند.
این موارد درباره روحیه مسئولیت پذیری است، اما در بعد عملی و رفتاری، حدود مسئولیت، مشروط به توانایی و قدرت است. یعنی اگر بتوانیم با عمل، نتوانیم با زبان و اگر هم با زبان نتوانیم در قلبمان مسئولیت پذیر باشیم.

سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در ادامه سخنانش به مناسبت ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) به مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت و گفت: در این بخش به پرونده‌های مهم (منطقه‌ای و داخلی) نگاهی گذرا داریم.

اولین پرونده، موضوع فلسطین است. وقتی سالروز ولادت رسول الله (ص) را در چنین شرایطی احیا می‌کنیم اولین پرونده‌ای که به عنوان پیروان رسول خدا در برابر ما قرار دارد پرونده فلسطین است، پرونده‌ای اجماعی برای امت اسلام که در آن میان اهل سنت، شیعه و دیگر مذاهب اسلامی، اختلاف نظری وجود ندارد. نیاز است مسئولیتمان در قبال فلسطین تکرار شود، در فلسطین، مردمی مظلوم زندگی می‌کنند که از تحریم و محاصره، از بحران‌های معیشتی سنگین، از برخی پرونده‌های انسانی قابل توجه، چون موضوع اسرا، خانواده‌های اسرا، آوارگان داخل و خارج، اشغال سرزمین، هتک مقدسات اسلامی و مسیحی و... رنج می‌برند. باید چه کرد؟

هر انسان آزاده ای، چه مسلمان یا غیرمسلمان، هر کسی که اندیشه و احساسی دارد نباید بگوید این موضوع به من ارتباطی ندارد. حال اگر این انسان مسلمان باشد اصلا نمی‌تواند بگوید به من چه ارتباطی دارد. توجه به این موضوع نیز از مصادیق مداخله در امور دیگران نیست، سرزمینی اشغال شد، مردمی سرگردان و مظلوم واقع شدند، مقدساتی هتک شد و فراتر از همه، دشمن، تهدیدی برای همه کشور‌های همسایه، مردم منطقه و حتی امت اسلام است، در چنین شرایطی آیا می‌توان گفت به ما چه ارتباطی دارد یا آنکه من بی طرفم؟

ابدا، این ارزشی است که رسول خدا (ص) آن را زنده کرد و بر اساس آن باید بگویید وظیفه داریم به مسئولیتمان در قبال فلسطین آگاه باشیم. مقاومت فلسطین، نیازمند پول است، مقاومت مردم فلسطین در سرزمینشان، آن هم در سایه بحران هایی، چون بحران معیشتی، بیکاری، محاصره و هم زمان برای دور کردن خطر مشوق‌هایی که برای فروش اراضی در فلسطین وجود دارد، به کمک مالی نیاز دارد، متاسفانه این روز‌ها تاجرانی از کشور‌های عربی، برای خرید اراضی فلسطینان، مردم فلسطین را فریب می‌دهند، در چنین شرایطی یکی از اصلی‌ترین ابزار برای تداوم مقاومت در فلسطین این است که کسی که می‌تواند به فلسطینیان کمک مالی کند واجب است از این گونه کمک دریغ نکند.

البته وقتی ابزار و امکانات لازم را برای به دست گرفتن سلاح یا پرداخت پول نداری، پشتیبانی و حمایت را در پیش بگیر و بر خلاف آنچه که در بسیاری از کشور‌های عربی دیده می‌شود با بهانه‌های بی اساس به آنان پشت نکن، امروز فلسطین و مردم فلسطین در بسیاری از کشور‌های عربی، رها شده اند، این کشور‌ها از حقوق بنی اسرائیل در اراضی فلسطین می‌گویند و در پی صلح با اسرائیلند که اتفاقی ننگین و تاسف آور است.

وقتی می‌توانی موضع گیری کنی بر تو واجب است که کوتاهی نکنی، حتی اگر این موضع گیری در رادیو -تلویزیون یا شبکه‌های اجتماعی باشد، همین موضع گیری‌ها اثر گذار است، اما سکوت در برابر آنچه که در فلسطین می‌گذرد نادرست است. هیچ گاه نباید سکوت کرد. شاید حتی کسی در کشوری زندگی می‌کند که قادر به اعلام موضع نباشد، چنین کسی می‌تواند در قلبش، علیه چنین دشمنی خشم بگیرد و منکر اشغالگری، تجاوز، ظلم و نقض حقوق فلسطینیان شود.

برادران و خواهران، امروز آمریکا و برخی از نظام‌های عربی با مطرح کردن موضوع عادی سازی روابط، از امت‌های عربی و اسلامی می‌خواهند، حتی بغض قلبی و انکار قلبی را کنار بگذارند، می‌گویند باید اسرائیل را دوست داشت، باید اسرائیل را به رسمیت شناخت و باید با هم مصافحه کرد و همدیگر را به اغوش کشید، آیا امروز در برخی از کشور‌های عربی و اسلامی اینگونه نیست؟ به همین منظور این وادی یکی از مهم‌ترین میادینی است که همه باید بدان وارد شویم، حتی آنکه وابسته به هیچ حزب، جماعت و جریانی نیست، اگر می‌تواند برای رویارویی با عادی سازی روابط، وارد این میدان شود نباید کوتاهی کند، حتی می‌توان از طریق پیوستن به پویش تحریم، یا اظهار مواضع و عقیده، به این میدان پای نهاد.

امروز به عنوان مثال وقتی به بحرین بنگریم شاهدیم علمای این کشور بیانیه‌هایی را در محکومیت تعامل نظام حاکم بر این کشور با دشمن اسرائیلی، اعم از عادی سازی روابط، توسعه روابط و گشایش سفارتخانه ها، صادر کرده اند، نام این علماء نیز مشخص است و امکان بازداشت و سختگیری‌ها علیه آنان هم وجود دارد، اما باز هم کوتاهی نکردند. چند روز قبل شاهد بودیم جوانان بحرین به خیابان‌ها آمدند تا دیدار وزیر امور خارجه دشمن (اسرائیل) از بحرین و افتتاح سفارت اسرائیل در منامه را محکوم کنند، آنان سرکوب شدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند در حالی که می‌دانستند بر سر بازداشت شدگان چه می‌آید؟

وقتی یمنی‌ها با وجود مشکلاتی که دارند به حمایت از فلسطین اصرار دارند و در این مسیر راهپیمایی می‌کنند، کمک مالی جمع می‌کنند و بر اساس سخنان رهبر انصار الله، از آمادگی یمن برای تبدیل شدن به بخشی از معادله منطقه‌ای در حمایت از قدس و مقدسات فلسطین می‌گویند، این اتفاقات تعبیری از وظایف و مسئولیت‌ها و نمونه‌ای از روحیه نبوی و ارتباط با رسول خدا (ص) است. چنین رفتار‌هایی در بسیاری از کشور‌های عربی دیده می‌شود.

وقتی در این شرایط کنفرانسی برای عادی سازی روابط در اربیل برگزار می‌شود، در واقع اقدامی برای محک زدن جامعه است، یعنی اگر در قبال آن سکوت شود روند عادی سازی در عراق به پیش خواهد رفت، اما مراجع دینی اعم از سنی و شیعه، علمای شیعه و سنی و دیگر مذاهب و اقوام، احزاب سیاسی، گروه‌های مقاومت، عشایر، قبایل و ...، همه و همه موضع قاطع اتخاذ کردند ضمن اینکه شاهد مواضع رسمی و قضایی هم بودیم که اتفاق قابل توجهی است و نتیجه اش قطع تداوم فتنه است، حال اگر سکوت می‌شد کنفرانس اربیل به برگزاری کنفرانس‌های مشابه دیگر پیوند می‌خورد، پس نیاز است چنین رویارویی‌ای وجود داشته باشد. انسان باید پیامدهای ایستادگی در کنار فلسطینیان را تحمل کند همانگونه که جمهوری اسلامی ایران، سوریه و دیگران این تبعات را تحمل می‌کنند. این مورد از واجبات و از ساده‌ترین نوع واجبات است.

پرونده دیگر در حیطه مسئولیت شناسی، پرونده یمن است که نگاهی کوتاه بدان خواهیم داشت، ما از همان روز‌های آغازین موضعگیری کردیم و گفتیم مردم یمن مردمی مظلوم و تحت تجاوزند، مردمی که هفت سال با تجاوز مواجهند، اما در کشور‌های عربی، تبهکار یا خطاکار کسی است که در کنار این مردم مظلوم بایستد و متجاوز را محکوم کند، با این حساب ما خطاکاریم و مخالفان ما در مسیر درستند و ما باید مجازات شویم، اما این قضاوت اصلا درست نیست. مسئولیت امت‌های اسلامی، علمای اسلامی، جنبش‌های اسلامی و حتی تمامی مردم و آزاداندیشان جهان، در قبال این جنگ خونینی که از هفت سال پیش تا به امروز ادامه دارد، چه شده است؟

شورای امنیت و سازمان ملل متحد از اراده ملت‌ها دم می‌زنند، ما در روز‌های اخیر در استان‌ها و شهر‌های بزرگ یمن تظاهرات باشکوهی را از مردم یمن در حمایت از انصار الله دیدیم، تظاهراتی میلیونی و یا صد‌ها هزار نفری که فارغ از جشن میلاد پیامبر (ص) بیانگر اراده مردمی یمن بود. آیا این اراده مردمی نباید محترم شمرده شود؟ مردم یمن در برخی مناطق به صورت میلیونی و دربرخی شهر‌ها به صورت چند صد هزار نفری در زیر پرچم این رهبر و این حنبش جهادی و ایمانی به خیابان‌ها آمدند آیا نباید به اراده این مردم احترام گذاشت؟

جامعه بین الملل و شورای امنیت سازمان ملل متحد به جای محکوم کردن قربانی و به جای فشار بر آمریکا، عربستان و دیگرانی که به جنگ و تجاوز ادامه می‌دهند، می‌گوید این قوم (انصار الله) با توقف جنگ مخالفت می‌کند، درست است، اما این گروه خواستار آن است تا جنگ واقعا متوقف شود، درگیری‌ها واقعا متوقف شود و به محاصره یمن پایان داده شود، اما توقف درگیری و هم زمان ادامه محاصره و تحریم، به معنی ادامه جنگ است. در حمایت از یمن، دست کم حمایت‌ها و همراهی‌ها می‌تواند قلبی باشد یعنی جنایاتی که هفت سال علیه مردم یمن ادامه دارد، قلبا انکار و محکوم شود، که این از وظایف و از واجبات است.

پرونده سوم؛ پرونده داعش و جنایات داعش است، جنایتی که علیه رسول الله، دین رسول الله و نام رسول الله (ص) به شمار می‌آید و مقابله با آن، بر امت، بر مسلمانان، غیر مسلمانان و بر بشریت واجب است. مردم را می‌کشند، با کارد مردم را ذبح می‌کنند، جنایت می‌کنند، نمازگزاران، مردان، زنان و کودکان را با عملیات انتحاری، در مساجد و کلیسا‌ها می‌کشند، اما بسیاری در جهان سکوت در پیش گرفتند. آمریکا می‌گوید ما داعش را ساختیم، اما مردم نمی‌شنوند، می‌گویند ما از داعش برای اختلاف میان مسلمانان، ویران کردن ارتش ها، خرابی کشور‌ها و ... استفاده می‌کنیم باز هم مردم نمی‌شنوند.

مسئولان سابق و امروز آمریکا هر روز این سخن را تکرار می‌کنند، اما مردم نمی‌شنوند، امروز یکی از واجب‌ترین واجبات در دفاع از رسول خدا (ص) و نام رسول خدا، این است که مسلمانان، علمای اسلامی، نخبگان اسلامی، جنبش‌های اسلامی و عامه مسلمانان باید با این گروه وحشی، تروریست و آدم کش که از زمان بعثت پیامبر (ص) تا به امروز، بدترین چهره از دین و پیامبر اسلام (ص) را به تصویر کشیده اند، مقابله کنند. از صدر اسلام تا به امروز هیچگاه نمونه‌ای وحشیانه‌تر از آنچه که این قوم انجام می‌دهند دیده نشده است. انتحاری‌هایی که در قندوز و قندهار در نماز جمعه، در میان صد‌ها نمازگزار، جنایت کردند، اما در مقابل شاهد سکوتیم و حتی این جنایت را محکوم هم نکرده اند. این اتفاق عجیبی است که با روح اسلام و روح پیروی از رسول خدا (ص) منافات دارد.

پرونده بعدی درباره وحدت اسلامی است که مناسبتش هفته وحدت است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی این موضوع مورد توجه قرار گرفت، اما قبل از آن نیز مراجع دینی، مراکز بزرگ دینی جهان اسلام اعم از مراکز اهل سنت و شیعه به این موضوع توجه داشتند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این موضوع توجه ویژه شد.

امام خمینی (ره) و پس از ایشان امام خامنه‌ای (دام ظله) و دیگر علمای برجسته شیعه و سنی، وقتی نام وحدت اسلامی به میان می‌آید، مقصودشان یکی شدن نیست، سنی، سنی است و شیعه، شیعه است و هر کدام برای خود اجتهاداتی دارند، مقصود در این زمینه، همکاری میان مسلمانان و نزدیک شدن مسلمانان به همدیگر، در چارچوب قاعده تعاونوا علی البر و التقوی و پرهیز از اختلافات، درگیری‌ها و اقدامات منفی است، در واقع تلاش این است که این مذاهب در کنار هم همدیگر را کامل کنند. البته عده‌ای همواره، چه پیش از چهل سال قبل و چه در طول چهل سال اخیر با همه آنانی که خواستار وحدت اسلامی بودند، مجادلاتی داشتند و می‌گفتند این سخن، نمی‌تواند واقعی باشد، بلکه بیشتر سخنی فلسفی و خیالی است، اما چنین نیست.

البته اگر مقصود از وحدت، یکی شدن و ذوب شدن در هم باشد مخالفت با آن درست است، اما چنین وحدتی هیچگاه مقصود نبوده است، اینگونه نیست که همه شیعه‌ها سنی و همه سنی‌ها شیعه شوند، بلکه جوامع مشترک میان مسلمانان که بسیار عظیم و بزرگ است باید به هم نزدیک شوند و به منزله جسمی واحد عمل نمایند هر چند هر کدام از دو سو برای خود شخصیت و خصوصیت خاص خود را دارند. این اندیشه‌ای است که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد.

در همه میدان‌هایی که با هم همکاری کردیم پیروز شدیم، مقاومت در لبنان با همین نزدیک شدن‌ها و همکاری ها، پیروز شود، مقاومت در فلسطین زمانی به پیروزی رسید که در داخل و خارج فلسطین، با دیگر اعضای محور مقاومت متحد شد، امروز محور مقاومت که در خود اهل سنت و شیعیان را جای داد، انگیزه و عامل اصلی تداوم مقاومت در داخل فلسطین است، وقتی شیعه و سنی دوشادوش هم جنگیدند بر برخی از گروه‌ها از جمله داعش، پیروز شدند. وقتی همکاری می‌کنیم پیروز می‌شویم و وقتی در برابر هم قرار بگیریم شکست می‌خوریم. دشمن ما که در پی تسلط بر منطقه و تداوم اشغالگری فلسطین است، تمایل دارد ما با هم درگیر باشیم.

می‌خواهد یه هر مشکل سیاسی، رویکرد مذهبی و قومی بدهد. هر اشتباه فردی از اینجا و آنجا را بزرگ کند تا بتواند از یک موضوع، فتنه طولانی مدت ایجاد کند. در چنین شرایطی وظیفه بزرگی داریم، امروز یکی از بزرگ‌ترین مسئولیت‌ها برای مسلمانان یه ویژه برای مقامات، علماء، رهبران و بزرگانشان این است که مانع هر کاری شوند که می‌تواند موجب بروز فتنه و شکاف شود.

با وجود تمامی توطئه‌های دشمن برای شکاف میان مسلمانان، کسی از شیعیان و کشور‌های عربی و اسلامی، این برنامه‌ها را تایید نمی‌کند و حتی تلاش‌ها برای تخریب اینگونه برنامه هاست. برخی از این توطئه‌ها بر اساس باور‌های مشخص و برخی هم به دلیل نفوذ اطلاعاتی انگلیس و آمریکا در محافل شیعی و سنی است. ما به عنوان فردی مسلمان، آمریکا را می‌شناسیم و انگلیس هم در این زمینه‌ها تجربیات تاریخی دارد. امروز هر کاری که سبب نزدیک شدن ما می‌شود وظیفه و هر آنچه که سبب شکاف میان ما می‌شود حرام است و باید از آن پرهیز کرد.

درباره موضوعات مرتبط به لبنان به صورت خلاصه به دو موضوع اشاره می‌کنم، اول موضوع الطیونه و کشتار در الطیونه است که پیش از این به اندازه کافی درباره آن صحبت کردم. به آنچه که روز دوشنبه در این زمینه گفته بودم اکتفاء می‌کنم و به این نکته تاکید دارم که منتظر نتیجه تحقیقاتیم، بر اساس آنچه که من می‌دانم این تحقیقات جدی، دقیق و شجاعانه است، همچنین نیاز است محکومیت سیاسی، مردمی و رسانه‌ای آنانی که چنین تجاوزی را مرتکب شدند، خونریزی کردند و نزدیک بود کشور را به آستانه فتنه و درگیری داخلی سوق دهند، ادامه یابد، چون چنین اقداماتی از هیچ زاویه‌ای قابل توجیه نیست.

در هر حال، این اتفاق موضوعی است که تحقیقات ابعادش را روشن خواهد ساخت. همچنین جا دارد از بیداری، صبر، بصیرت و حکمت خانواده‌های مظلوم شهدای جنبش امل، حزب الله و هواداران این دو جنبش تمجید کنم و انشاء الله همچنان به این روش ادامه خواهند داد تا با هم پیگیر این پرونده تا مراحل پایانی آن باشیم.

موضوع دوم، به ترسیم مرز‌های دریایی و منطقه اقتصادی مورد منازعه اختصاص دارد، چون این موضوع ارتباط به کشور دارد و ما قبلا هم گفته ایم که نمی‌خواهیم در آن مداخله کنیم، به همین منظور دیدگاهی را که مرتبط به ترسیم مرزهاست بیان نمی‌کنم، نمی‌خواهیم بگوییم برنامه بیست و سوم را تایید می‌کنیم یا بیست و نهم را، آیا به کمتر از طرح بیست و سوم راضی هستیم یا کمتر از طرح بیست و نهم؛ بار‌ها اعلام کرده ایم در این موضوع مداخله نمی‌کنیم و این مسئله را به دولت واگذار می‌کنیم و دولت باید در این باره تصمیم گیری کند.

اما آنچه امشب می‌خواهم بیان کنم اینکه آنچه دشمن صهیونیستی اخیرا بدان مبادرت کرده، این است که ما از رسانه‌ها شنیده ایم آنان یکی از شرکت‌های اکتشافاتی نفت را مامور کرده اند تا اکتشافاتش را در منطقه مورد منازعه آغاز کند، ما صبر کردیم تا ببنیم شرایط به کدام سو می‌رود، البته هم زمان پیگیر و در پی جمع آوری اطلاعات و تایید این اطلاعات بودیم، امشب می‌خواهم به صورت واضح و صریح بگویم، البته نمی‌خواهم بار دیگر از توانمندی، تعداد نیرو‌ها و امکانات مقاومت بگویم، چون در این باره روز دوشنبه سخن گفتم، من در آن سخنرانی گفتم که قدرت مقاومت برای دفاع از لبنان و حمایت از سرمایه هایی، چون نفت، گاز، سرزمین و آب‌های لبنان در برابر طمع ورزی‌های اسرائیل است.

اگر دشمن تصور می‌کند قبل از پایان یافتن اختلافات و منازعات در منطقه مورد منازعه، می‌تواند به هر شیوه‌ای که دوست دارد در این منطقه رفتار کند باید بداند اشتباه می‌کند، الان موضعی اتخاذ نمی‌کنم تا مذاکراتی که ادامه دارد پیچیده نشود، اما به این نکته اشاره می‌کنم که به یقین مقاومت در لبنان در فرصتی مناسب، با پیگیری‌هایی که در این موضوع دارد، اگر به این نتیجه برسد که نفت لبنان یا گاز لبنان، و لو در منطقه مورد منازعه، در خطر قرار دارد وارد میدان می‌شود و این توانایی را دارد که چنین کاری را عملی کند.

موضوع دیگر مذاکرات با صندوق بین المللی پول است، ما مشکلی با اصل مذاکرات نداریم و امیدواریم لبنان هیئتی همدل داشته باشد نه آنکه دو دل و چند دل باشند بلکه افرادی باشند که در امور موافق و مخالف، رویکرد‌های مشابه داشته باشند، نکته بعدی اینکه مسئولیت پذیرانه مذاکره کنند و در پی منفعت ملی باشند، نه آنکه مذاکراتشان تسلیم پذیرانه و کوتاه آمدن در قبال دیکته‌هایی باشد که برخی از این دیکته‌ها ممکن است با شرایط کشور و شرایط معیشتی دشوار مردم لبنان سازگار نباشد.

آخرین موضوع درباره اوضاع معیشتی در کشور است، پس از آنکه در روز‌های اخیر بنزین به شکلی خاص گران شد، تاثیرش را بر روند کار کارکنان، معلمان، مدارس، کارخانجات و ... خواهد گذاشت، در پی آن نیستیم که بار دیگر خواسته خود را از دولت تکرار کنیم و بگوییم به حمایت و پشتیبانی از سوخت بازگردید، چون گوش شنوایی نیست، چون شرایط به شیوه‌ای چیده شده بود تا اوضاع به این نقطه برسد و کار برای مردم دشوار شود، نکته دیگر اینکه می‌گویند به بانک مرکزی مرتبط است، و نکته سوم اینکه این روند یکی از شرایط صندوق بین المللی پول است و ما در پی پاسخ به این خواسته صندوقیم.

آیا واقعا نمی‌توان برای کاهش مشکلات مردم کاری کرد؟ یکی از کار‌هایی که می‌شود کرد در سریع‌ترین زمان ممکن می‌توان به سمت توزیع کارت‌های سهمیه بندی پیش رفت، دوم اینکه می‌توان با آنچه که کارکنان در حوزه حمل و نقل مطالبه می‌کنند موافقت کرد، نکته سوم تلاش برای توسعه حمل و نقل عمومی است، این مورد از مواردی است که اگر جدیت وجود داشته باشد می‌توان در طول چند هفته آن را عملی کرد، وزارت حمل و نقل در این زمینه مسئولیت دارد و دولت، نخست وزیر و ریاست جمهوری هم باید حمایت کنند.

همچنین، موضوع وام از بانک جهانی که مدت زمان طولانی معلق شده است موضوعی است که می‌توان بار دیگر آن را مد نظر قرار داد تا بتوان با این وام، مشکل مردم را تا حد قابل قبولی کمتر کرد، پس درست نیست که مقامات مسئول، نبودن پول را بهانه کنند و یگویند، چون صندوق ذخیره کشور خالیست پس روال موجود باید تداوم داشته باشد. از نظر ما می‌توان گام‌هایی برداشت که می‌تواند در کاهش مشکلات موثر باشد.

در این موضوع، ثروتمندانی که باید زکات اموالشان را بپردازند هم در قبال آن دسته از مردمی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند مسئولند، به تجار و بازرگانان توصیه می‌کنم به دلیل وضعیت مردم از خدا بترسید و در پی احتکار، گرانی و رسیدن به سود‌های کلان نباشید. به همه یادآوری می‌کنم مسئولیت پذیر باشند و با هم همکاری کنند، گزینه‌های متعددی وجود دارد، اما نیاز است اراده، تدبیر و تصمیم و شجاعت در تصمیم گیری هم در دو سطح رسمی و مردمی، وجود داشته باشد.

در پایان، بار دیگر این مناسبت‌ها و این روز‌های بزرگ را به شما تبریک می‌گویم و انشاء الله با هم در مقاومت، تلاش و پرکاری را ادامه می‌دهیم و به ندای خداوند و رسولش برای آزادی سرزمین و مقدسات و مسئولیت پذیری در قبال امت پاسخ می‌دهیم، در موضوع اوضاع داخلی صبر در پیش خواهیم گرفت و با حکمت و قاطعیت پیگیر تمام مسائل خواهیم بود تا مانع درگیری داخلی شویم و بتوانیم از صلح و آرامش داخلی و همزیستی مشترک و همکاری‌ها برای دور کردن کشور از بحران‌ها و مشکلات حمایت کنیم.

 

نظر شما