شناسهٔ خبر: 48330573 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

در گفت وگو با ایلنا مطرح شد؛

مشکل هلیاها، سیستم سنتی آموزش و پرورش است/ این اتفاقات حاصل سال ها فراموشی و بی توجهی به نوجوانان است

"هلیا" دختری که چند روزی است عکس و فیلم و نامش بر سر زبان ها افتاده، نماینده نسلی است که جامعه و سیستم آموزشی از آن غافل بوده و بی توجه به سلایق و خواسته هایش، تنها برای آموزش اش برنامه ریزی کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایلنا از اصفهان، وقتی فیلم دعوای دخترهای نوجوان اصفهانی و قمه کشیدن شان در فضای مجازی پخش شد، خیلی ها فقط خندیدند و یا انگشت تعجب به دهان گرفتند که چطور دختران 13 تا 16 ساله با این نوع  گفتمان ، در پارک دعوا کردند و پایان کار به رونمایی از قمه ختم شد.

اما این ماجرا جایی برای خندیدن نداشت،همانطور که اعلام جرم از سوی دادستانی و دستگیری شان توسط نیروی انتظامی علاج کار نیست.  مشکل بزرگی که باید در لایه لایه جامعه به دنبال چرایی آن بود.

فرحناز علیزاده موسسه سرزمین قصه های کهن و مدیرعامل سابق انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان اصفهان با بیش از 15 سال سابقه فرهنگی در حوزه کودک و نوجوان در خصوص رفتار هلیا و دوستانش به ایلنا می گوید: مشکل دست اندرکاران سیستم آموزشی هستند. آنها که با یک روش سنتی و محدود آنچه به نظرشان خوب بوده را به بچه ها القا می کنند.

وی معتقد است: آموزش و پرورش چشمش را روی حقایق بسته و فرهنگ و اجتماع را نیز با شیوه آموزش سنتی تحت تاثیر قرار داده است. در سال هایی که سرعت انتقال اطلاعات افزایش یافته، این سیستم بی توجه به تغییر شیوه زندگی، سرش را زیر برف کرده و به آنچه سالها است در دستور کار دارد، عمل می کند. در واقع فقط تلاش به پاک کردن صورت مسئله دارد تا حل آن.

علیزاده به آموزش اشاره می کند و ادامه می دهد: قبلا آموزش از مدرسه شروع می شد، اما حالا و با پیشرفت سریع تکنولوژی، آموزش از همان لحظه‌ای که به دنیا می آییم، شروع می شود. طبیعت، اخبار و اطلاعات و رفتن و رسیدن به هر مکانی خود آموزش است و سیستم آموزش و پرورش نمی خواهد این مهم  را قبول کند.

موسس سرزمین قصه های کهن رفتار "هلیا" را محصول سیستم آموزش و پرورش می داند و می گوید: تقصیر بچه ها نیست که چنین رفتار می کنند؛ این نوع رفتارها از سوی نوجوانان حاصل سال ها فراموشی و بی توجهی به آنها است. سیستم آموزشی ما همه بچه ها را درس خوان و اهل مطالعه و کتاب فرض می کند و برنامه اصلی اش برای آنها رفتن به دانشگاه است، کما اینکه برای بعد از فارغ التحصیلی شان هم هیچ برنامه ای ندارد. پس تکلیف بچه هایی که اهل درس نیستند و هوش هیجانی و موسیقی و غیره خوبی دارند در این سیستم آموزشی چیست؟ آیا آنها نباید در این سیستم سهمی  داشته باشند.

این کارشناس مسائل تربیتی حوزه کودک و نوجوان اضافه می کند: در سیستم سنتی آموزش و پرورش کشور که تحت تاثیر سیاست و اقتصاد داخلی است و مشکلات ناشی از این تاثیر را به جامعه منتقل می کند، معلم دانای کل معرفی  شده که همه باید از او پیروی کنند؛ در حالی که در سیستم آموزشی پیشرو، معلم در کنار دانش آموزان است و نقش راهبردی دارد. در سیستم پیشرو معلم و دانش آموزان با هم می آموزند، باهم گفت و گو می کنند وفرصت تجربه و آموزش برای هم دو گروه فراهم است. در این شیوه کسی قضاوت نمی شود، برچسب نمی خورد و مورد ارزیابی خوب و بد قرار نمی گیرد.

علیزاده باور دارد اگر همه معلم ها و مدیران مدارس ما، با روانشناسی کودک و نوجوان آشنایی کامل داشته باشند  بازهم با سرعت بالای تغییرات و پیشرفت علم نمی توان به آموخته های قبل اکتفا کرد. در حال حاضر برای اینکه اطلاعات دریافت کنید راه کوتاه و سریعی به نام اینترنت وجود دارد، ولی برای اینکه اطلاعات به دانش و حکمت تبدیل شود نیاز به مربی و معلمی داریم که به شیوه های نوین آشنایی داشته باشد.

به گفته علیزاده  ما از نوجوان امروز می ترسیم و بجای رویارویی با ترس های مان به دنبال تغییر نوجوانان ها هستیم. اشتباهی که تا این لحظه نتیجه نداده و شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر سیستم آموزش و پرورش ما سبب شده فرهنگ و اجتماع و نوع نگاه بچه های ما به طبیعت، زندگی و خیلی چیزها تغییر کند و به سمت تعالی نرود. 

مدیرعامل سابق انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان می افزاید: وقتی به آموزش فکر نشود، تبعات آن مخرب است. نوجوان ما نیازمند فضایی برای تخلیه انرژی و استرس و هیجانات است. کجای این سرزمین و شهر اصفهان می توان چنین فضایی را معرفی کرد؟ ما به تنوع در فرهنگ و اوقات فراغت و فضای آموزشی داریم. بچه های ما نیازمند تغییر در دریافت خدمات آموزشی هستند و سیستم سنتی جوابگوی نیاز آنها نیست. سخت است اما باید زیرساخت هایش را فراهم کنیم اگر می خواهیم کمتر شاهد ناهنجاری های اجتماعی باشیم.