خرداد:تصمیم یکصدو بیست و هشت کشور جهان مبنی بر محکومیت اقدام رییسجمهور ایالات متحده امریکا برای به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت کشور اسراییل را با قطع و یقین باید اقدامی بسیارمهم و با ارزش تلقی کرد و آن را مبنایی محکم برای اتخاذ تصمیمهایی موثر با قابلیت اجرایی قرار داد.
به گزارش خرداد ،روزنامه اعتماد در ستون جهان به قلم مهرداد پشنگپور حقوقدان، آورده است: قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مقابل تصمیمهای این سازمان که به دلیل فرآیند پیچیده تصمیمگیری در این مجمع به ندرت اتفاق میافتد ولی الزامآور هستند، فاقد جنبه الزامی هستند، به این معنا که آنچه موضوع یک قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار میگیرد الزامی برای دیگر اعضا ندارد و نمیتوان انجام موضوع را درخواست کرد لیکن این موضوع به معنای کماهمیت بودن قطعنامه های سازمان ملل متحد نیست.
شمار قابل توجه کشورهای موافق با این قطعنامه بیانگر این نکته مهم است که هنوز در قلمرو و میان نظام حقوقی بینالمللی ظرفیتهایی وجود دارد که میتواند آثار و منافع بسیاری را برای کشورهای جهان به وجود بیاورد.
تشکیل جلسه اضطراری مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای رایگیری در خصوص این قطعنامه نیز از جمله اتفاقات خوش یُمنی است که باید توجه ویژه به آن داشت. تشکیل این جلسه که نشان از انفعال شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان رکن اصلی عهدهدار دفاع و تامین و حفظ صلح و امنیت بینالمللی که تحت تاثیر و سیطره حق وتو از اِعمال وظیفه ذاتی خود عاجز و ناتوان مانده است میتواند طلیعه شکلگیری انگیزهای شود برای سایر کشورهای جهان تا ببینندکه در صورت همگرایی میتوانند از انقیاد قدرتهای بزرگ جهان رهایی یابند و در عین حال در غالب و فرم حقوقی در سطح جهان ایفای نقش کنند.
این موضوع در ذات خود زمینه مناسبی برای تقویت اعتماد به نفس و خود اتکای ی کشورها برای نیل به اهداف و آمال عمومی را فراهم آورده است.
نشست روز پنجشنبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد فراتر از آنچه معروض افتاد مبنای ورود به مرحله جدید و استراتژیک در سطح منطقه و بینالملل است. این قطعنامه تاکیدی است بر قوام ارزشهای ملل متحد که سالها است به دلیل جنگهای خونین پی در پی در بیشتر نقاط دنیا گاه یکسر نادیده انگاشته شده یا کمرنگ و نامفهوم شدهاند.
سیاست اخیر ایالات متحده در ارتباط با بیتالمقدس که دلیل اصلی و بهانه نشست اضطراری مجمع عمومی سازمان ملل متحد و صدور قطعنامه محکومیت آن اقدام شد و نیز نامه موهن و خلاف عرف دیپلماتیک و حقوق بینالملل نماینده این کشور در سازمان ملل متحد خطاب به سایر کشورها که به موجب قوانین حقوق بینالملل متضمن تهدید هم بود، به خوبی حکایت منفعتطلبانه محض این کشور را در سیاستهای خارجی و منطقهای خود بدون ملاحظه مصالح و منافع سایرین، برای جهان بازگو کرد. به این ترتیب وضعیت جدید به طور بالقوه از این ظرفیت بر خوردار است که مساله فلسطین به عنوان مصداق بارز حقوق ذاتی مورد حمایت موثر جامعه جهانی قرار گیرد.
اجماع تقریبی جهان در نشست فوقالعاده مجمع عمومی که کم سابقه نیز هست در تشحیذ افکار عمومی جهان به منظور ایجاد یک فشار عمومی تاثیر بسزایی دارد که کشورهای حامی این قطعنامه ازجمله جمهوری اسلامی ایران میتواند و باید با اتکاء به یک برنامه جامع از این امکان به وجود آمده برای نقشآفرینی بیشتر در منطقه و جهان در ارتباط با مساله فلسطین و حتی فراتر از آن، اقدام مناسب را به عمل آورد. بنا براین با وجود اینکه قطعنامه صادره ازسوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد جنبه الزامی ندارد لیکن به دلیل آثاری که بر آن مترتب است نمیتوان به سادگی از آن عبور کرد زیرا:
نخست، رای کشورها به یک قطعنامه بیانگر نظر آنها در خصوص آن موضوع است در نتیجه نظر اکثریت کشورهای جهان در خصوص قدیمیترین منازعه منطقه خاورمیانه مغایر با آن جیزی است که رژیم اسراییل و ایالات متحده امریکا بدون ملاحظه منافع طرف مقابل به دنبال آن هستند. وجه ایجابی این قطعنامه میتواند با تدوین راهبرد منطقی نقش کشورهای موافق را در نظام سیاسی و مدیریتی جهان توسعه بخشیده و تعمیق کند.
دوم؛ چنین قطعنامههایی مانند قطعنامه ١٥١٤ مجمع عمومی ناظر بر اعطای استقلال به کشورها و ملل تحت استعمار یا قطعنامه این مجمع با عنوان اعلامیه اصول حقوق بینالملل ناظر بر روابط دوستانه و همکاری میان دولتها بر اساس منشور ملل متحد که در سال ١٩٧٠ تصویب شد، واجد اصول و ارزشهای اخلاقی هستند که با وجود فقدان ضمانت اجرای حقوقی اهمیت ویژهای به انها اعطا میکند. قطعنامه اخیر نیز به دلیل ارتباط با موضوعی که مستقیم کرامت انسانی را مورد تعرض مستمر قرار داده، از چنین ویژگی برجستهای بهرهمند است.
سوم، آرای کشورها در تایید قطعنامه حسب معمول رویه دولتها را بیان میکند در نتیجه این رویه میتواند مساله فلسطین را صرفا از یک موضوع محض سیاسی مرتبط بین دو حاکمیت به یک حق ذاتی عینی مرتبط با ارزشهای حقوق بشری طرح و مورد مطالبه جامعه جهانی همگام و همراه قرار گیرد.
چهارم؛ این قطعنامه یقینا در راستای منافع عالی بینالمللی است که خاستگاه تکوین اراده جمعی و نیز قضاوت جامعه جهانی را بیان میکند به همین دلیل از ارزش خاص و ویژه برخوردار است، چنانکه جناب قاضی (بینالمللی) لاتر پاخت اظهار داشتهاند: «کماهمیت و صوری دانستن این قطعنامهها و اینکه هیچ تاثیری بر رفتار اعضای (عضو) سازمان ندارد با منافع جامعه بینالمللی سازگاری ندارد». پنجم، موافقت بسیاری از کشورها بهویژه کشورهای اروپایی به عنوان هم پیمان تاریخی و استراتژیک ایالات متحده امریکا در واقع اظهار صریح اراده این کشورها مبنی بر سیاست جدید این کشورها در عدم تبعیت محض از امریکا و مطالبه سهم و نقش بیشتر و حتی شایسته در مناسبات بینالمللی است که به نظر میرسد این اراده فقط محدود به مساله فلسطین نخواهد بود.
لاجرم، در صورت هوشیاری و تدبیر کشورهای اسلامی و همراه نگه داشتن کشورهایی که رویه خود را با موافقت با قطعنامه اعلام کردند، میتواند آثاری فراتر از مساله فلسطین که بسیار پراهمیت است به وجود آورد. ظرفیتی که شرایط پیش آمده به عنوان یک واقعیت ملموس در اختیار این کشورها قرار داده است.