شناسهٔ خبر: 23119558 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

دعای مادربزرگ صدساله یک خانواده هلالی در دیدار با دکتر پیوندی:

خدایا به همه ما توان برای ساختن بده

صاحب‌خبر -

سمیرا زمانی| سی‌وششمین روز بعد از زلزله فرصتی بود تا رئیس جمعیت هلال‌احمر برای پنجمین‌بار میهمان مردم سرپل‌ ذهاب شود. پس از انجام امور مدیریتی و دید و بازدیدهای رسمی، او این‌بار بیشتر به عنوان یک هموطن داوطلب به سراغ چادرهای مردم رفت و از دردهایشان پرسید. آنها برایش حرف زدند، درد دل کردند، با هم خندیدند و حتی گلایه و نقد کردند و او گوش داد. تا جایی که شد، قول همراهی داد و درنهایت این بازدیدهای روستا به روستا و چادر به چادر با شب‌نشینی در چادر یکی از امدادگران جمعیت هلال‌احمر در سرپل‌ ذهاب و دعای مادربزرگ صدساله این خانواده به پایان رسید.
دیدارهای دکتر علی‌اصغر پیوندی با اهدای کانکس در باغ زیتون سرپل ‌ذهاب به پدر محمد شایان که نامه‌ای خطاب به او منتشر کرده بود، آغاز شد. این کودک در نامه‌ای که خطاب به جمعیت هلال‌احمر ایران نوشته بود، درخواست کمک داشت و این درخواست با اهدای کانکس اجابت شد. رئیس جمعیت هلال‌احمر سپس برای بازدید عازم روستاهای
 سرپل ‌ذهاب شد.
کاری که جمعیت هلال‌احمر انجام می‌دهد
برای ما چیز دیگری است
در نخستین روستا، ماموستا آزادی به استقبال دکتر پیوندی آمد و به نمایندگی از مردم روستاهای کوئیک مشکلات منطقه را با وی در میان گذاشت. به گفته او، در زلزله 21 آبان‌ماه بیشترین خسارت را روستاهای کوئیک دیدند. ماموستا گفت: این‌جا 105نفر کشته دادیم، 376 مجروح داریم که افراد با قطع نخاع و شکستگی‌های حاد میانشان وجود دارد و هنوز در بیمارستان‌های کرج، تهران، همدان و کرمانشاه بستری هستند. حتی برخی از آنها کسی برایشان باقی نمانده است. آن شب من با توجه به این‌که بهورز بودم، به‌عنوان یکی از راهکارهای اصلی که به‌عنوان یک بهورز و مربی هلال‌احمر در منطقه داشتم، مسئول جمعیت، زلزله اول را به من خبر داد که زلزله آمده، از ازگله خبر بگیرید که ماجرا چیست و با تماسی که داشتم فهمیدیم که مشکلی نیست اما بعد از مدت‌زمان کوتاهی زلزله اصلی آمد و ما را گرفتار کرد.
ماموستا ادامه داد: نخستین کاری که با کمک اهالی فهیم و آگاه روستاهای کوئیک انجام دادیم، نجات مصدومان و دفن کشته‌شدگان به شکل کاملا قانونی بود. صبح فردای پس از زلزله بحث اسکان زلزله‌زدگان را شروع کردیم. طی دو روز چادرها را بین مردم توزیع کردیم، اما الان مشکل ما اسکان موقت مردم است. 36 روز از زلزله گذشته است و به جرأت می‌توان گفت هنوز 60‌درصد هم اسکان موقت انجام نشده است. ما می‌گوییم پیشگیری بهتر از درمان است. مشکل سرویس‌های بهداشتی درنهایت می‌تواند به یک آسیب مهم تبدیل شود و عاملی برای شیوع بیماری‎ها باشد.
ماموستا آزادی با بیان این‌که انتظاراتی که از شما داریم بحث جذب خیرین داخلی و بین‌المللی برای اسکان دایم است، گفت: ما از کمک‌های مردمی که از سمت مردم خیّر ایران با هر مذهبی به دستمان رسید، تشکر ویژه داریم. از مهمترین مشکلاتی که ما داریم این است که مدیریت باید توسط مردم بومی انجام شود که از عرف، فرهنگ و شرایط منطقه آگاهی کامل دارند. ما تمام کمک‌های مردمی که به منطقه ارسال می‌شد را با همراهی یک تیم 10 نفره از داوطلبان در تمام روستاها در انبارها ثبت و طبق نیاز بین مردم توزیع کردیم. به جرأت می‌توانم به این تیم که از منطقه کولینه تا کوئیک را پوشش داد، نمره نوزده بدهم. الان هم انتظار داریم که از منطقه ما بازدید داشته باشید و به عیادت بیماران ما بروید.
وی در خاتمه حرف‌هایش افزود: در بحث مجروحان مشکل داریم، امکاناتی مانند توانبخشی و فیزیوتراپی برای مجروحان نیاز داریم و نیاز مبرم به یک مرکز توانبخشی و درمان در کوئیک (با توجه به این‌که دسترسی مناسبی برای بقیه روستاها دارد) داریم. با توجه به این‌که ما قبلا پایگاه آموزشی داشتیم و توانسته بودیم خیلی کارهای آموزشی را در منطقه داشته باشیم و واقعا نتیجه هم از آن گرفتیم، بعد از زلزله چندنفر از دانش‌آموزان به من می‌گفتند ماموستا! ما شب زلزله کاری که شما به ما یاد داده بودید را انجام دادیم. دنیا را به من دادند که از 15‌سال آموزش ما حداقل چند نفر نتیجه گرفته‌اند. ما از همه نهادها ممنونیم اما کاری که جمعیت هلال‌احمر انجام می‌دهد برای ما چیز دیگری است چون دارد وظیفه اصلی خودش را انجام می‌دهد و مردم هم با آن همراه هستند.
پس از سخنان ماموستا، دکتر پیوندی ضمن تأیید سخنان او از نحوه فعالیت‌های داوطلبانه و مدیریتی صورت گرفته توسط او و مردم منطقه قدردانی کرد و بنا شد که در ارتباط با امکانات بهداشتی و درمانی تمهیداتی از سوی هلال اندیشیده شود.
عروسک نمی‌خوام، من خانه می‌خوام
دکتر پیوندی بعد از این گفت‌و‌گوی دوستانه همراه با مردم روستاهای کوئیک به دیدار مردم در چادرهایشان رفت و با ستاره احمدی، دختر نوجوانی که در روستای نوشیروان تمام اعضای خانواده‌اش را در زلزله از دست داده است، همکلام شد. وقتی از ستاره پرسید چه کاری انجام می‌دهی؟ دخترک جواب داد: شکر خدا می‌کنم.
ستاره در جواب این پرسش دکتر پیوندی که چه چیز نیاز دارد با همان زبان محاوره‌ای و دوستانه مردم منطقه گفت: «عروسک نمی‌خوام حتی کانکس هم نمی‌خوام. من خانه می‌خوام. جایی که پدرم خانه ساخته بود و آن‌جا زندگی می‌کردیم.» رئیس جمعیت هلال‌احمر با شنیدن این درخواست ستاره با بیان این‌که این حق طبیعی دختر صبور و مقاومی مانند شماست که چنین درخواستی را مطرح کنید، گفت: «می‌دانم درد زیادی داری، فکر می‌کنم حتی اگر خودم جای تو بودم، آن‌قدر شجاعت صحبت‌کردن را هم نداشتم. وظیفه جمعیت هلال‌احمر ساخت خانه نیست اما من به شما قول می‌دهم خارج از تمام برنامه‌ها برایت همان‌جایی که خانه پدرت بوده خانه بسازیم تا همیشه به یادشان باشی و درنهایت برای کشورت یک افتخار بزرگ شوی.» در ادامه بازدید از روستاهای زلزله‌زده، دکتر علی‌اصغر پیوندی با تیم سحر جمعیت هلال‌احمر همراه شد، گزارش تیم‌های مختلف حاضر در منطقه را شنید و با کودکان مسابقه داد. کودکان،  دکتر پیوندی را در بازی مار و پله شکست دادند و به سراغ جایزه‌هایشان رفتند. اما داستان در همه دقایق این‌قدرها هم خوش نبود؛ مصدومان آسیب‌دیده نخاعی در روستاها کم نبودند و هر کدام به شکلی با مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کردند و درنهایت بعد از عیادت از چند بیمار آسیب‌دیده نخاعی، دکتر پیوندی دستور داد یک کانکس برای انجام کارهای توانبخشی در مجموعه روستاهای کوئیک فعال شود.
در ادامه دیدارها، سونیا دختر 6ساله‌ای که تمام اعضای خانواده‌اش را در زلزله در روستای الیاسی از دست داده بود، به همراه چندین کودک دیگر از کسانی بودند که دکتر پیوندی میهمان چادرهایشان شد و از درد و نیازشان پرسید. خانواده‌ای که در محله فولادی یازده کشته داشتند، میزبان بعدی رئیس جمعیت هلال‌احمر بودند و در انتهای روز، دکتر پیوندی با حضور در چادر خانواده یکی از دختران امدادگر جمعیت هلال‌احمر که در زلزله با وجود مصدومیت شدید به کار امدادرسانی مشغول بوده، دیدارهای خود را به پایان رساند. این حضور بعد از چند دقیقه تبدیل به یک شب‌نشینی دوستانه شد و خاطراتی که هم خنده بر لب همه آورد و هم اشک به چشمان جمع.. و درنهایت دکتر پیوندی از مادربزرگ صدساله خانواده تقاضای دعای خیر کرد و دستان پیرزن رو به آسمان برای طلب خیر بلند شد که خدایا به همه ما توان برای ساختن بده.