امروز، روز جهاني مهاجران است. اگرچه مهاجرت چه داخلي و چه بينالمللي، هميشه همراه با عوارضي بوده است، ولي در سوی دیگر میتوان گفت که دستاوردهاي تمدني بشر تا حدود زيادي تحتتأثير مهاجرت است. مهمترين پديده مهاجرت را در مراحل اوليه توسعه كشورها و مهاجرت از روستا به شهرها و از مناطق كشاورزي به صنعتي ميتوان ديد و اگر اين مهاجرت درونكشوري نبود، بهطور قطع توسعه اقتصادي به شكل موجود نيز رخ نميداد. هرچند تبعات منفي اين مهاجرت در فقر شهري، ازخودبيگانگي مهاجر، حاشيهنشيني، رشد جرايم و آسيبها و... نيز قابل مشاهده است. نكته مهم اين است كه نميتوان جلوي مهاجرت را گرفت. همچنين تبعات منفيای كه براي مهاجرت شمرده ميشود، كمتر از واقعيت آن است. به اين دليل كه ديوار مهاجران كوتاه است و هرگاه كسي بخواهد به عوامل ايجادكننده مشكلات اشاره كند، به سرعت به تقصیرات مهاجران ميپردازد و كمتر كسي ميتواند در مقام دفاع از آنان برآيد و خودشان نيز در قالب كساني كه موجوديت رسمي ندارند، قادر به دفاع از خود نيستند. در شرايط كنوني جامعه ايران، با چند نوع از مهاجرت مواجه است. نخستین مورد مهاجرت درونكشوري است. جريان اين مهاجرت از مناطق حاشيهاي كشور به مناطق مركزي است. ريشه اين مهاجرت مشكلات شديد اقتصادي در اين مناطق و نيز تغييرات اقليمي و آبوهوايي در آنجاست. اين مهاجرت براي آينده كشور بسيار خطرناك است و موجب ميشود كه زندگي از برخي از بخشهاي كشور رخت بربندد. مقابله با اين نوع مهاجرت، تنها يك راه دارد. توسعه مبدأ مهاجرت. بدون بهبود شرايط مبدأ ممكن نيست كه مانع از مهاجرت آنان شد و ایجاد چنین ممنوعيتی، اخلاقي و عملي نيز نيست. لازم به ذکر است که ايجاد مناطق شهري جديد در كنارههاي خليجفارس و درياي عمان كه در دستور كار حكومت قرار گرفته است، ميتواند به بهبود اين وضع كمك كند و مكانهاي جديدي را در اختيار مهاجران قرار دهد و در واقع جابهجاييهاي جمعيتي به شکل مثبتی رخ دهد.
تعداد مهاجران كشور در دهه 1385 تا 1395 به نسبت دهه 1375 تا 1385 خيلي كاهش يافته و در اين ميان، حتی مهاجرت معکوس و به مقصد روستايي نيز افزايش يافته و 5/2برابر گذشته شده است، ولي آنچه كه موضوع را دچار مشكل ميكند، بالابودن سهم برخي از استانها و بهويژه تهران از مهاجرت داخلي است. عليرغم اهميت مهاجرت درونكشوري، ايران ازجمله كشورهايي است كه با جريان مهاجرت بينالمللي مهمي نيز روبهروست. حتي در يك مقطعي (سالهاي پاياني جنگ و اوايل دهه1370) ايران مقصد بيشترين تعداد مهاجران بينالمللي بود. در شرق افغانستانيها، در شمالغرب كردهاي عراق، در جنوب اعراب شيعه عراق. جمعيتي بيش از 5ميليون نفر از همسايگان ايران وارد كشور شده بودند. اكنون نيز مطابق سرشماري سال 1395، حدود 6/1ميليون افغانستاني در ايران حضور دارند كه بهطور قطع تعداد آنان خيلي بيشتر است و اين عدد نسبت به 10سال پيش، حداقل 25درصد رشد داشته است. در كنار جريان مهاجرت رو به داخل، جريان رو به خارجي هم داريم، كه عموما افراد تحصيلكرده هستند كه به علل گوناگون گرايش به مهاجرت دارند. نبود اشتغال و درآمد مناسب يا نامناسبيافتن فضاي اجتماعي و فرهنگي و... علل اصلي اين گرايش هستند. هرچند آمار دقيقي از ايرانيان در خارج از كشور نيست، ولي اين رقم تا 5ميليون نفر و بيشتر نيز برآورد شده است. به نظر ميرسد كه برخي از افراد، از هر دو نوع مهاجرت مينالند. نسبت به حضور مهاجران خارجي از اين جهت مينالند كه موجب اشغال فرصتهاي شغلي شدهاند يا افزايش جرم و آسيب را همراه خود آوردهاند. در مورد مهاجرت به خارج نيز از اين نگران هستند كه نيروهاي تحصيلكرده و مغزها به خارج ميروند و از اين حيث داخل كشور تهي از اين نيروها ميشود، ضمن اينكه سرمايهگذاري زيادي براي تربيت آنها در داخل كشور هزينه شده و نبايد از كشور خارج شوند. در هر دو مورد اگرچه نگرانيها قابل توجه است، ولي وجوه مثبت ماجرا ناديده گرفته ميشود.
پيش از هرچيز بايد گفت كه ما به اصل طلايي اخلاق پايبند باشيم. يعني هرچه را كه براي خود نميپسنديم، بر ديگران نيز نپسنديم و برعكس. ما بايد در تحليل وضعيت مهاجران و انتظاراتي كه داريم، براي مهاجران ايراني و غيرايراني از يك منطق پيروي كنيم. در واقع اگر انتظار داريم كه با مهاجران ايراني در يك كشور ديگر بهگونه خاص و محترمانهای برخورد شود، همان نوع برخورد را با مهاجران افغانستاني بايد داشته باشيم. اين قاعده طلايي اخلاق ركن هر نگاهي به مهاجران است. ولي هر دو مهاجرت چه به داخل ايران و چه به خارج ايران، واجد نكات مثبتي هم هست كه كمتر به آنها توجه ميشود. ضمن اينكه موارد منفي بيش از اندازه بزرگنمايي ميشود. براي نمونهگرفتن فرصتهاي شغلي از ايرانيان چندان حرف دقيقي نيست، زيرا بخش مهمي از آنان مشغول به كارهايي هستند كه ايرانيان كمتر درخواست انجام آن را دارند و از اين نظر آنان خلأ بازار اشتغال را پر ميكنند يا درباره جرم و جنايت نيز ميتوان گفت كه جرايم آنان عموما ميان خودشان است و اين نيز به علت ناتواني آنان در مراجعه به مراجع حل اختلاف ايران است كه در نتيجه ميان خودشان به مرافعه و دعوا منتهي ميشود. بهعلاوه آشنايي آنان با فرهنگ ايران سرمايه بسيار مهمي است كه همه مهاجران ميتوانند به كشور خود ببرند و ارزش اين مسأله حتي از بُعد مادي نيز زياد است. متاسفانه برخوردهاي ما با مهاجران آنطور نيست كه انتظار داريم ديگران نيز با ما همانطور برخورد كنند. ما جزو كنوانسيون بينالمللي مربوط به اين پديده هستيم و تعهد اخلاقي داريم كه از آنان حمايت كنيم. آموزش كودكان آنان فرصت مناسبي براي بسط فرهنگ و تمدن ايراني است كه كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. هرچند نهادهايي در دفاع از مهاجران شكل گرفتهاند كه چراغ اميد ما را نسبت به آينده اين پديده روشن نگه ميدارد.
سويه مثبت مهاجرت
صاحبخبر -