شناسهٔ خبر: 23065364 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

تاملی در آرا و نظریات سیدمحمد نقیب‌العطاس درباره علم دینی

غرب‌زدایی از علم

العطاس تحت‌تاثیر فلسفه اسلامی علم را یک کیف نفسانی می‌داند به همین دلیل معتقد است شناخت حقیقی از طریق ارتباط روح آدمی با منبع حقایق حاصل می‌شود.

صاحب‌خبر -
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سیدمحمد نقیب‌العطاس، موسس، مدیر و استاد موسسه بین‌المللی اندیشه و تمدن اسلامی است. او از شخصیت‌های تاثیرگذار مسلمان در زمینه ارائه الگویی برای علم دینی یا دینی‌سازی علوم برای اصلاح‌گری در علوم غربی است. وی نام خاصی بر نظریه خود ننهاد اما برخی آن را نظریه تهذیبی و برخی دیگر آن را نظریه تهذیبی- تاسیسی نام نهادند.

وی یکی از مهم‌ترین راه‌های اسلامی‌سازی دانش را طراحی نظری و عملیاتی آموزش و پرورش اسلامی معرفی می‌کند. تاکید بر زبان عربی و تفسیر قرآن، به‌عنوان دو روش در استخراج مفاهیم اسلامی، برای اسلامی‌سازی آموزش و پرورش اهمیتی فوق‌العاده در نظر عطاس دارد.

سوال از نوع رابطه علم و دین در قرن گذشته یکی از جدی‌ترین مسائل پیش‌روی اندیشمندان مسلمان در قرن بیستم بوده است. در ریشه‌شناسی این مساله باید عنوان کرد که مساله تضاد علم و دین در جهان اسلام ریشه در تضاد ساینس و مسیحیت در غرب داشت. درواقع این مساله ریشه در رویکرد‌های سکولار علم مدرن و رویکرد‌های علم‌ستیزانه مسیحیت کلیسا داشت. متکامل‌ترین جوابی که در میان اندیشمندان مسلمان به این مساله داده شد، طرح موضوع علم دینی یا علم متناسب با دین است. العطاس ازجمله اندیشمندان مالزیایی جهان اسلام است که در ذیل این مفهوم نظریه‌پردازی کرده است.

تمام اندیشمندانی که در زمینه علم دینی نظریه‌پردازی کرده‌اند ناچار از توضیح دقیق دو مساله دین و علم بوده‌اند.

تعاریف العطاس در زمینه علم بسیار تحت‌تاثیر فلسفه اسلامی قرار گرفته است. وی علم را به تبعیت از فلسفه اسلامی نتیجه آگاهی از حقیقت اشیا می‌داند که از ناحیه منبع علم یعنی خداوند متعال بر آدم القا می‌شود. العطاس متعلق علم مدنظر خود را اعراض، صفات محسوس و معقول و روابط و تمایز میان آنها در نظر می‌گیرد. العطاس قرآن را منبع علم معرفی می‌کند و معتقد است شناختی درست است که از آلودگی‌های تمدن غرب پیراسته باشد.

العطاس تحت‌تاثیر فلسفه اسلامی علم را یک کیف نفسانی می‌داند به همین دلیل معتقد است شناخت حقیقی از طریق ارتباط روح آدمی با منبع حقایق حاصل می‌شود.

با توجه به همین نگاه العطاس علوم غرب را فاقد اتصال به منبع حقایق دانسته و معتقد است نتیجه این دوری از خداوند عدم‌توجه به منابع معرفت دینی مانند وحی است، به همین دلیل در این علوم شک و ظن به درجه یقین می‌رسد و یافته‌های غیرقطعی برچسب علم می‌خورند. العطاس انقطاع علوم غربی از خداوند را نتیجه پرورش یافتن در دامن فرهنگ سکولار می‌داند و معتقد است: «علوم غربی حاملان فرهنگ و تمدن غرب هستند و پذیرش این علوم مساوی با پذیرش فرهنگ و تمدن سکولار غربی است.»

العطاس در مرحله بعد با مطرح کردن مساله ایمان آن را وجه مشترک علم و دین تلقی می‌کند. از نظر وی ایمان علاوه‌بر وجه قلبی توانایی تحلیل عقلی نیز دارد، پس این صفت ظرفیت قرار گرفتن به‌عنوان وجه مشترک میان علم و دین را دارد.

  انسان و دانش

اساس نظریه العطاس در زمینه علم دینی اثبات انطباق کامل میان دین، انسان و علم و همچنین اثبات ریشه واحد برای آنهاست. صورت‌بندی العطاس برای اثبات این مساله به این شرح است که سرچشمه اصلی علم و انسان یک حقیقت واحد است به این شرح که نطق در تعریف از انسان به معنای قوه آگاهی است. این قوه آگاهی در ارتباط با اشیاء، تشخیص نکات اشتراک و اختلاف آنها به فعلیت می‌پیوندد. اما با این حال شناخت او محدود است به این شرح که سطحی وجود دارد که عقل آدمی از شناخت آن عاجز و آن سطح، سطح انبیاست که حقیقت به عمق خود در آن جا قابل‌رویت است. انسان‌ به دلیل صفت کمال‌طلبی خود دنبال رسیدن به این جایگاه از شناخت است و این جایگاه حاصل نمی‌شود جز با تسلیم دین شدن.   العطاس عدالت را پیمان خلیفه الهی می‌داند که خداوند برعهده انسان قرار داده است. از نظر وی این پیمان با تبعیت کامل جسم از تعالیم متعالی روح از انسان حاصل می‌شود.

 نسبت میان علم، دین و انسان

العطاس با توجه به تعاریفی که از انسان، علم و دین ارائه می‌کند نسبت تطابق را بین این سه در نظر می‌گیرد. از نظر وی حقیقت انسان مساوق با دین و وجود او به‌عنوان جهان کوچک در هماهنگی کامل با هستی است، ارزش انسانی به رعایت عدالت در حق خود و دیگران است و این بدون یک نظام آموزش و پرورش مدون همچون دین که تمام زندگی انسان را پوشش دهد، محقق نمی‌شود. پس هم حقیقت انسان عدالت است و هم حقیقت دین.

علم هم به این دلیل که از منبع هستی سرچشمه می‌گیرد، همسو با حقیقت انسان و دین یعنی عدالت است، در نتیجه علم و انسان و دین هر سه از یک منبع سرچشمه گرفته و دارای یک حقیقت واحدند. همان‌گونه که انسان دارای دو بعد است، شناخت او نیز همین تقسیم‌بندی دوگانه را دارد، نخستین شناخت او آن است که خوراک زندگی روح انسان از طریق وحی به او آموزش داده می‌شود و دیگری ذخیره‌ای است که با آن انسان در جهان برای دنبال کردن هدف‌های علمی مجهز شده و به وسیله حس و تجربه، قیاس و استدلال به دست می‌آید. بنابراین از نظر العطاس میان حقیقت علم و دین هیچگونه اختلافی نیست بلکه تمام اختلافات ناشی از انحراف علم در تمدن غربی است. تهذیب علوم غربی راه‌حل پیشنهادی العطاس برای اصلاح وضع موجود است.

وی برای تهذیب علوم غربی طرحی سه‌مرحله‌ای را به شرح زیر ارائه می‌کند: نخستین مرحله جدا کردن علم از بستر فرهنگ سکولار و امانیستی غرب است. وی از این مرحله با عنوان غربی‌زدایی یاد می‌کند.

مرحله دوم مرحله غوطه‌ور‌سازی در مفاهیم اسلامی است، یعنی جایگزینی عناصر کلیدی تمدن غربی با مفاهیم اسلامی. در این مرحله علومی همچون حدیث، کلام، تصوف، عرفان و تفسیر به‌عنوان مبنای علوم لحاظ می‌شوند.

العطاس در مرحله آخر طرح ساخت نظامی علمی و آموزشی بر مبنای یادگیری علوم بنیادی پیش‌گفته را پیشنهاد می‌کند.

در پایان لازم به ذکر است العطاس قرآن را محور تهذیب علوم غربی و تاسیس علوم جدید می‌داند و معتقد است که قرآن اخباری است منطبق بر اسرار عالم که در قالب کلمات به انسان عرضه شده است، به همین دلیل تطابق کامل بر علم و انسان دارد.

 

* نویسنده : علی عسگری پژوهشگر