شناسهٔ خبر: 23061077 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

در آمدي تحليلي بر شاخص هاي تمدن نوين اسلامي

بدون شک هر تمدنی با توجه ماهیتش شاخص هایی دارد و تمدن اسلامی و به ویژه تمدن نوین اسلامی به تعبیر رهبر معظم انقلاب نیز بایستی واجد شاخص هایی مختص خود باشد.

صاحب‌خبر -

پژوهش خبری صدا و سیما: از مولفه های سبک زندگی تمدن است، و در مقوله سبک زندگی اسلامی تمدن اسلامی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب تمدن نوین اسلامی جای می گیرد. طبیعتا برای شناسایی و معرفی یک تمدن به ویژگی ها و شاخص های آن توجه می شود. تمدن اسلام که بیش از 1400 سال قدمت دارد، در مدت 14 قرن گذشته با فراز و نشیب های فراوانی مواجه شده است. گاهی در اوج که تا قرن های 5 الی 6 هجری قمری ادامه دارد و گاهی در رکود و خاموشی در سده های بعد از قرن 6 تا دوران معاصر تداوم یافته است. اما پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و دیدگاه و اندیشه های بنیانگذار انقلاب امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب آیت ا... خامنه ای تمدن اسلامی روحی تازه گرفت و توانست در دنیای سکولار و مارکسیستی برای تشنگان عرصه حق و حقیقت مرهمی باشد. در همین زمینه مقام معظم رهبری می فرمایند: هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است.
بدون شک هر تمدنی با توجه ماهیتش شاخص هایی دارد و تمدن اسلامی و به ویژه تمدن نوین اسلامی به تعبیر رهبر معظم انقلاب نیز بایستی واجد شاخص هایی مختص خود باشد. از این رو، در این نوشتار تلاش می شود ضمن ارائه مفهوم تمدن و تمدن اسلامی به برخی از شاخص های عمده تمدن اسلامی اشاره شود.

مفهوم شناسی تمدن و تمدن اسلامی
درباره مفهوم تمدن؛ دهخدا در کتاب لغت نامه، تمدن را تخلّق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و همجیة (سخن غیرمصطلح، وحشی گری) و جهل به حالت ظرافت و اُنس و معرفت دانسته و در بیشتر موارد تمدن را دارای خصیصه مولد بودن بر شمرده است. وی با توجه به قاموس ها و لغت نامه های «غیاث اللّغات»، «آنندراج» و «ناظم الاطباء» تمدن را به ترتیب به «در شهر بود باش کردن و انتظام شهر نمودن و اجتماع اهل حرفه»، «اقامت کردن در شهر»، «شهرنشینی و مجازاً تربیت و ادب» معنی نموده است. تمدن داشتن مترادف شهرنشین بودن و در مرحله کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن و متضّاد بربریت می باشد.

در کتاب «فرهنگ فارسی امروز» نیز تمدن این گونه توصیف شده است: تمدن: الف) مرحله ای از تکامل جامعه اسکان یافته که در آن نهادها و سازمان هایی برای اداره آن جامعه پدید می آید؛ ب) کاربرد دستاوردهای علم و صنعت پیشرفته در جامعه؛ ج) نوع فرهنگ، مهارت ها و شیوه رفتاری که معمولاً فرد در چنین جامعه ای به دست می آورد؛ د) نوع نهادها، سازمان ها، مهارت ها و دستاوردهای فرهنگی در یک کشور، منطقه یا عصر معین.
در فرهنگ‌های عربی برای واژه تمدن مترادف هایی مانند «حضارة»، «ثقافة» و «مدینة» آمده است که در خصوص «حضاره» متفق‌اند و حضاره (شهر) را عکس بداوت (بادیه) می‌دانند. حاضِرَه به شهرها، روستاها و ده‌ها گفته می‌شود و حضاره به معنای اقامت در حضر است. واژه حَضَرَ و مشتقات آن 25 بار در قرآن بیان شده است. همه این مشتقات که در 16 سوره قرآن بیان شده است، به معنی حضور، وجود و استعداد است.
البته چند کلمه قرآنی که ارتباط نزدیکی با مفهوم تمدن دارد موجود است که در اینجا به آنها اشاره می شود.

«امت»؛ امت در تعریف اسلامی به مجموعه ای از مردم که دارای عقیده و دین مشترک و رهبر واحد باشند گفته می شود. البته این کلمه در قرآن گاهی به معنای رهبری و پیشوایی (سوره نحل آیه120) و گاهی به معنای جماعتی از مردم (سوره قصص آیه33) بهکار رفته است. از نظر راغب اصفهانی از لغت شناسان، «امت» به هر جماعتی گفته می شود که آنان را امر واحدی اعم از دین، زمان، مکان با هم جمع کند و فرقی نمیکند که مردم اختیاراً یا بدون اختیار برای این امر اجتماع کرده باشند. مثل فرمودة خداوند متعال: «کان الناس امةً واحدةً». همچنین راغب اصفهانی امت اسوه و نمونه را با توجه به آیه معروف «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر» تشریح کرده است. از نظر وی منظور از این امت جماعتی هستند که علم و عمل صالح را اختیار و انتخاب نموده و بدین وسیله اسوه و الگویی برای سایر امم می گردند.

«قریه»؛ قریه، اسم است برای موضعی که مردم در آنجا جمع می شوند و نیز برای جمع مردم نیز گفته میشود همچنانکه در سوره یوسف آیة 82 آمده است «واسئَلِ َلقریةـ از اهل دیار بپرس» که عده زیادی از مفسرین «قریه» را «اهل قریه» معنا می کنند و بعضی قریه را در اینجا مستقیماً به معنای قوم و مردم میدانند و بر همین مبنا است فرمودة خداوند: «و ضربا... مثلاً قریةً کانت آمنةً مطمئنَّةً» (سوره نحل آیه112) و خدا مَثَل آورد مثل شهری را که در آن امنیت بسیار حکفرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی میکردند و از هر جانب روزی فراوان به آنها می رسید.معنای ارائه شده برای قریه شبیه همان معنایی است که برای «ام القری» ذکر شده است. کلمة «ام القری» به معنای مرکز دهات و آن شهرستانی است که همه دهات بدان جا مراجعه می کنند.

«قرن»؛ قرن در لغت متداول به معنای یکصد سال می باشد. راغب اصفهانی در کتاب «معجم مفردات» خویش آن را به معنای قومی که در یک زمان زندگی می کنند و قرین و همراه هم هستند میداند. فخر رازی در کتاب تفسیر کبیر خود واحد قرن را مردمان همراه (مقترن) در یک زمان مشخص از روزگار می داند و لذا قرن مدتی است که در آن عده ای همراه هم هستند سپس با مرگ از هم جدا میشوند و افرادیکه بعد از آنها می آیند اقوامی دیگرند که آنها هم دارای قرن مخصوص به خود می باشند و دلیل بر این گفته فرمایش رسول اکرم (ص) است: «خیر القرون قرنی ـ بهترین قرن ها قرن من است». و از آنجا که عمر مردم معمولاً شصت و هفتاد و هشتاد بوده است بعضی مدت قرن را شصت و بعضی هفتاد و بعضی هشتاد سال دانسته اند و اقرب این است که بگوئیم قرن مقدر به زمان معینی که زیاده و نقصان نپذیرد نیست، بلکه مراد اهل هر عصر است که هر گاه اکثر آنها رفتند (مردند) گفته میشود که قرن سپری شده است.

اما ابن خلدون از مورخین مسلمان درباره مفهوم تمدن به مؤلفه هایی اشاره می کند و معتقد است که مؤلفه‌های مدنیت؛ جمعیت، ثروت، کار، صنعت، دانش، هنر، جغرافیا، شهرنشینی، دین و عصبیت است. وی حضارت را یکی از مراحل زندگانی جامعه دانسته است که مرحله بداوت آن را به کمال می‌رساند. ابن خلدون درباره مدنیت آورده است: «در این که اجتماع نوع انسان ضروریست و حکیمان این معنی را بدین سان تعبیر کنند که انسان دارای سرشت مدنی است، یعنی ناگزیر است اجتماعی تشکیل دهد که در اصطلاح ایشان آن را مدنیت گویند و معنی عمران همین است.» به اعتقاد ابن خلدون حضارت و بداوت همدیگر را کامل می‌کنند و حضارت به معنای تأسیس شهرها و شهرک‌ها و استقرار است که حکومت، مدنیت، مکاسب زندگی، صنایع و علوم، و وسایل رفاه و آسایش در آن پدید می‌آید.

ویل دورانت نویسنده کتاب «تاریخ تمدن» نیز درباره مفهوم تمدن می گوید؛ تمدن را می توان به شکل کلی آن، عبارت از نظم اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر میشود و جریان پیدا می کند. تمدن، نظامی است اجتماعی، که آفرینش فرهنگی را تسریع میکند، همچنین نظامی است که عرف و اخلاق و قانون نگاه دارندة آن است و نظامی است اقتصادی، که با مداومت تولید و مبادله برقرار می ماند. آفرینش فرهنگی است زیرا برای ابداع و اظهار و آزمون و برخورداری از اندیشه ها و ادبیات و آداب و رسوم و هنر، آزادی و تسهیل فراهم میکند. تمدن رشته ای است پیچ در پیچ و زود گسل از روابط انسان ها که دشوار به دست می آید و آسان تباه می شود.

در خصوص مفهوم تمدن اسلامی غلامحسین زرین کوب معتقد است؛ جامعه اسلامی جامعه‌ای بود متجانس که مرکز آن قرآن بود. فاطمه جان احمدی در کتاب «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» نیز درباره مفهوم تمدن اسلامی آورده است؛ تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفه‌های آن بر محور اسلام می‌گردد... بدین ترتیب، تمدن اسلامی از همه ویژگی‌های تمدن الهی در چهارچوب آموزه‌های قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم (ص) برخوردار است و مؤلفه‌های آن، دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و غیره است.

رهبر معظم انقلاب نیز تمدن اسلامی را فضایی می‌داند که انسان در آن فضا به لحاظ معنوی و مادّی می‌تواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت. تمدّن اسلامی به این معنی است و هدف و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است.

شاخص های تمدن نوین اسلامی
با توجه به متون اسلامی از جمله محتوای قرآن و همچنین بیانات رهبر معظم انقلاب درباره تمدن اسلامی می توان برخی از شاخص های عمده زیر را برای تمدن نوین اسلامی برشمرد.

1. دین باوری و خدا مداری (ایمان)
سیری در محتوای برخی آیات قرآن و مجموعه نظرات متفکرین اسلامی درباره تمدن و فرهنگ اسلامی مبیّن این واقعیت و نقطه مشترک است که «خدامداری و دین باوری» (نه انسان مداری) شاخصه اصلی و بنیاد تمدن اسلامی است و دین همه مظاهر تمدن و فرهنگ را در بر میگیرد. کلیه نقطه نظرات متفکرین اسلامی در مورد شاخص های تمدن و راه های نیل به اعتلای تمدن اسلامی هر چند ممکن است در واژه ها و مفاهیم و نوع راه ها دارای تنوع باشد ولی همگی مبتنی بر خدامحوری این تمدن بوده و در حوزه و قالب ضرورت اتصال به عالم ربوبی و عالم معنی مطرح می گردند. و همگی علت اصلی بحران و افول تمدن غرب را در جایگزینی انسان به جای خدا و فردیت پرستی میبینند. از طرفی خداوند در قرآن اوّلین هدف بعثت پیامبران را دعوت انسان‌ها به یکتاپرستی و ایمان به خدا مطرح می کنند و می فرمایند: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا ا... وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل، 36). «و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده برانگیختیم تا خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید». رسالت پیامبر اعظم (ص) نیز در همین مسیر بود. ایشان در طی 23 سال نبوت، لحظه‌ای از این هدف والا غافل نشد و همه جهادها، جنگ‌ها و دلسوزی‌هایشان برای همین هدف، یعنی خدامحوری و دعوت به سوی خداوند متعال بوده است. این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که در همه تمدن‌ها، عامل اساسی همه پیشرفت‌ها محسوب می‌شود.
رهبر معظم انقلاب نیز خداباوری و ایمان واقعی به پروردگار عالم را نقطه اصلی در تمدن اسلامی بر می شمرند و معتقدند یک نقطه اصلی وجود دارد و آن، ایمان است و ما باید به تعیین هدفی بپردازیم که به آن ایمان پیدا کنیم. ایشان می فرمایند: بدون ایمان، پیشرفت در این بخش‌ها میسر نیست و کار به نحو صحیحی انجام نمی‌شود. اکنون آن چیزی که به آن ایمان داریم، می‌تواند لیبرالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم، فاشیسم یا توحید ناب باشد. بالاخره به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد.
بنابراین از آنجا که بنیاد اصلی تمدن اسلامی خدامحوری و اسلامیت آن است لذا تقرب بیشتر به این شاخصه و صیانت افزون تر از آن نیز شرط اصلی اعتلای مجدد تمدن نوین اسلامی است.

2. محوریت قوانین الهی و قرآن
قوانین و احکام الهی که برگرفته از قرآن و احادیث نبوی و ائمه اطهار (ع) است محور اصلی تمدن اسلامی قرار می گیرد. بر این اساس اگر این شاخصه بنیادی در تمدن اسلامی نادیده گرفته شود در حقیقت چیزی از تمدن اسلامی باقی نخواهد ماند. در همین زمینه رهبر معظم انقلاب می فرمایند: امت اسلامی با همه‌‌ی ابعاد خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنیِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌‌مندی انسانها از همه‌‌ی ظرفیتهای مادی و معنوی‌‌ای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبه‌‌نوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌‌خواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، می توان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است.

3. علم و دانش
اهمیت شاخص علم و دانش در تمدن اسلامی به حدی است که در کتاب وحی الهی قرآن مجید، متجاوز از هفتصد بار واژه علم و مشتقات آن به کار رفته و در اولین آیات نازل شده به رسول اکرم (ص) سخن از علم، دانش و قلم آمده است: «الذی علم با القلم؛ همان کسی که به وسیله قلم تعلیم انسان نمود.» (سوره علق،آیه 4) بهترین و زیباترین تعبیرها و تعریف ها درباره علم و دانش، در معارف دین اسلام ذکر شده و تصور نمی شود که در هیچ یک از مکاتبات دیگر به اندازه مکتب اسلام به ارزش علم و عالم پرداخته باشد.
پیامبر گرامی اسلام(ص) در باب اهمیت علم و دانش احادیث فراوانی دارند که در یکی از آنها می فرمایند: «برای طلب و فراگیری دانش تا چین بروید، پس فراگیری علم برای همه مسلمانان واجب است».
در حدیثی از امام علی (ع) آمده که حضرت فرمود: در مسجد پیامبر(ص) نشسته بودم که ابوذر وارد شد و سئوال کرد یا رسول ا... نزد شما تشییع جنازه عابد ارزشمندتر است یا حضور در محضر عالم؟ رسول اکرم (ص) فرمودند: حضور در مجلس علم ولو برای لحظاتی ارزشمند تر است از حضور در تشییع جنازه هزار شهید.
در حدیثی دیگر که ابوذر نقل می کند می گوید پیامبر گرامی اسلام (ص) به من فرمود: ای ابوذر ساعتی درک حضر علم بالاتر از هزار مرتبه ختم قرآن از اول تا به انتهاست. ابوذر تعجب کرد که آیا درک محضر علم بالاتر از خواندن قرآن است. خداوند برای علم این همه ارزش قائل شده است زیرا علم وسیله شناخت حلال از حرام الهی است.
دلیل اینکه خداوند برای علم این همه ارزش قائل شده است و نگاه معارف و کتب ما به علم نگاهی ارزشی است اینکه علم وسیله شناخت حلال و حرام الهی است. علم وسیله ای است که در سایه آن اطاعت خدا محقق می شود و اصلا توحید در عبادت الهی به وسیله علم تحقق پیدا می کند و در یک کلمه خیر دنیا و آخرت در سایه علم تحصیل می شود و شر دنیا و آخرت به واسطه جهل و نادانی تحقق پیدا می کند.
در تأکید بر توجه توامان به علم و ایمان، خداوند در قرآن می فرماید: «وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ» و کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده. (سوره روم،آیه 56)
رهبر معظم انقلاب نیز درباره شاخص علم و دانش در تمدن نوین اسلامی و اهمیت و ارزش آن در موارد مختلف نکاتی را ایراد فرموده اند که در اینجا به چند نمونه آن اشاره می شود. ایشان می فرمایند: بدون شک علم پایه‌ی تمدّن است؛ اما شرط کافی برای یک مدنیّتِ درست نیست.
مقام معظم رهبری در جایی دیگر ضمن اشاره به اینکه مجاهده علمی و شکستن مرزهای علم، چراغ راه تمدن اسلامی است می فرمایند: فردای بدون علم تاریک است و چراغ راه تحقق تمدن اسلامی، مجاهده علمی است. ... علم سلطه‌آور است و جامعه صاحب علم را قدرتمند می‌سازد. ... علم را باید فرا گرفت و به تولید و صدور آن پرداخت و به مصرف آن نباید بسنده کرد. ... روش‌شناسی تولید علم، اجتهاد به معنای مصطلح، یعنی استنباط از منابع دینی و رجوع به عقلی است که پشتوانه آن وحی است. در این صورت تولید علم می‌تواند در مسیر رشد و اعتلای تمدن اسلامی باشد. ... دشمن از هیچ تلاشی برای عدم تحقق این اصل فروگذار نمی‌کند و بنابراین، باید ترفندهای دشمن را شناخت. ... تحجر و جزم‌گرایی در خصوص یافته‌های علمی گذشتگان یا متفکران غربی، آفت اصلی تحقق رشد علمی است و آزاداندیشی راه برون‌رفت از این آفت است.
همچنین ایشان در ارتباط بین علم و ایمان می فرمایند: ارزش علم منوط به معنویت است و علم بدون معنویت فاقد هر گونه ارزشی است. زیرا علم بدون معنویت همان چیزی می‌شود که اکنون تمدن غربی با آن مواجه است. تمدنی که با روش‌های پیچیده علمی توانست موفقیت‌های بزرگی به دست آورد. امّا به لحاظ معنویت دچار عظیم‌ترین خسارت‌ها گردید. مثال گویای سوءاستفاده از علم، استفاده غیرانسانی ایالات متحده آمریکا از فناوری بالای هسته‌ای در قتل و عام مردم بی‌گناه هیروشیما و ناکازاکی است.

4. عقل و عقلانیت
در تمدن اسلامی شاخصه عقل و عقلانیت جایگاهی مهمی دارد؛ به گونه‌ای که در کنار وحی به عنوان یکی از دلایل و حجت‌ها شمرده شده است. عقل را حجّت درونی انسان‏ها محسوب می کند که آنها را در مسیر کمال رهبری می‏‌کند و شریعت (دین) را حجت بیرونی برای نجات انسان‏ها از گرداب آلودگی‌‏ها و سوق دادن آنها به سوی کمال و سعادت انسانی برشمرده اند. بر این اساس ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند.
علامه طباطبایی در المیزان می نویسد: عقل شریف‌ترین نیرو در وجود انسان است، و خداوند متعال در قرآن کریم بیش از سیصد بار انسان‌‌ها را به استفاده و بهره جستن از این نیروی خدادادی دعوت کرده است.
هیچ کتابی نه مذهبی و نه غیرمذهبی پیدا نمی شود که به اندازه قرآن بشر را به سمت تفکر سوق داده باشد، تفکر در همه مسائل، در تاریخ، در خلقت، راجع به خدا، راجع به انبیاء و نبوت، راجع به معاد، راجع به تذکرات و تعلیمات انبیاء و ... که در قرآن کریم زیاد است.
در خصوص احادیث نیز در منابع اسلامی آن قدر روایت در زمینه عقلانیت و خردورزی وارد شده که از شمارش بیرون است. جالب این که: کتاب معروف «کافی» که از معتبرترین منابع حدیث است، مشتمل بر کتاب هائی است که، نخستین کتابش به نام کتاب «عقل و جهل» است، و هر کس روایاتی را که در این زمینه در این کتاب نقل شده ملاحظه کند، به عمق بینش اسلام در این باره پی می برد.
احادیث زیادی وجود دارد با این عبارت که: «تفکر ساعه خیر من عباده سنه، تفکر ساعه خیر من عباده سنتین، تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه» یک ساعت فکر کردن از یک ساعت عبادت کردن افضل است، از شصت سال عبادت کردن افضل است، از هفتاد سال عبادت کردن افضل است.
مقام معظم رهبری عقل و عقلانیت را از شاخصه‌های اصلی و مهم تمدن اسلامی می دانند و در این زمینه فرموده اند: عقلانیت یعنی نیروی خرد انسان را استخراج کردن و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن. برای تشکیل مدینه فاضله و امت واحده اسلامی و تمدن بزرگ اسلام، باید عقل را معیار و ملاک قرار بدهیم. اوّلین کار در این راستا این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام شود. عقلانیت به معنای محافظه‌کاری، مسامحه و تساهل نیست. ... یکی از مشکلات بزرگ مسلمانان، به کار نبستن عقل و خرد خدادادی است که سبب خسارت‌های مادی، معنوی، دنیوی و اخروی شده و تشکیل امت بزرگ واحد اسلامی را با اخلال مواجه کرده است.

5. اخلاق
اخلاق از شاخص های بارز و مهم تمدن اسلامی است. به گونه ای که خداوند در قرآن مسئله اخلاق را در ردیف اهداف اصیل عامه نبوت می‌داند و زندگی انسان را در ساحت اخلاق، زندگی سعادتمند و زندگی بدون اخلاق را متضرر می‌داند. (سوره عصر) اسلام به عنوان دین بزرگ اخلاق شناخته می شود، و آموزش‌های اخلاقی این دین از مهم‌ترین آموزش‌های اخلاقی تاریخ تعلیم و تربیت بشری است. در قرآن کریم، آیات اخلاقی و تربیتی فراوانی آمده است که از معجزات آشکار در معرفت نفس انسانی و توّجه دادن انسان به فضایل است‏. یکی از رموز موفقیت پیامبر اسلام در جذب مشرکان و منافقان سخت دل، همین خلق و خوی مهربانانه ایشان بود به حدی که خداوند؛ بهره‌مندی از این نعمت بزرگ را برای پیامبرش رحمتی از جانب خود می‌داند و می‌فرماید: «به [برکت] رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم [و مهربان] شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن...». (سوره آل عمران،آیه 159) همچنین خداوند پیامبرگرامی اسلام (ص) را به «خُلق عظیم» ستوده و درباره‌اش فرموده اند: «وَ إِنَّکَ لَعَلی‏ خُلُقٍ عَظیم، و اخلاق نیک برجسته‌ای در اندرونت وجود دارد.» (سوره قلم، آیه 4)
حدیث مشهور نقل شده از پیامبرگرامی اسلام (ص) که می فرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ، به‌راستی که من مبعوث شدم تا شرافت‌های اخلاقی را کامل و تمام کنم [و به مردم بیاموزم]» گواه روشنی بر اخلاقی بودن دین اسلام است.
در اندیشه رهبر معظم انقلاب برای شاخص های تمدن نوین اسلامی نیز اخلاق جایگاه با اهمیتی دارد. به طوری که ایشان معنویت و اخلاق را همان عاملی می‌داند که یک روز اسلام را از یک جمع محدود غریب، به یک تمدّن عظیم جهانی تبدیل کرد و این تمدّن، قرن‌ها دنیا را اداره کرد و امروز نیز دنیا، مدیون تمدّن اسلامی است. ایشان می فرمایند: توجّه به خدا و توجّه به معنویت، باعث تکوین چنین تمدّنی گردید، در غیر این صورت چنین تمدّن ماندگاری با انگیزه‌ها و تلاش‌های مادّی به وجود نمی‌آمد.
همچنین مقام معظم رهبری شرط اصلی ساختن یک تمدن پیشرفته و دارای کمترین اشکالات را معنویت متکی بر دین اسلام می‌دانند و معتقدند که معنویت دینی زمینه‌ساز شناخت استعدادها و بهره‌گیری مناسب از آن‌ها و پیشرفت مطلوب در همه ابعاد و با کمترین آسیب خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر می فرمایند: اسلام، خردورزی، اخلاق و حقوق را مایه اصلی فرهنگ صحیح می‌داند و ما نیز باید به طور جدی به این مقولات بپردازیم وگرنه پیشرفت اسلام و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت. همچنین ایشان در این زمینه می فرمایند: اخلاق آن هوای لطیفی است که در جامعه بشری اگر وجود داشت، انسان‌ها می‌توانند با تنفس او زندگی سالمی داشته باشند.

6. عدل و عدالت
عدل از صفات حق تعالی و از اصول دین است و در تمدن اسلامی به عنوان شاخصی تعیین کننده و عمده شمرده می شود. از طرفی، در نگاهی به همة ادیان، اعم از آسمانی و غیر آسمانی، ما شاهد هستیم که همگی به عنصر مهم عدالت توجه کرده اند و از آن یا به عنوان اصلی ترین هدف و یا یکی از اهداف مهم نام برده اند. 29 آیه از آیات قرآن کریم مستقیماً دربارة عدالت نازل شده است و حدود 290 آیة دیگر هم در مورد ظلم که ضد عدالت می باشد، نازل شده است. در مجموع می توان ادعا کرد که حدود یک دهم از آیات قرآن یا به طور مستقیم و یا به طور غیرمستقیم به این بحث اشاره دارند و این امر نشان دهندة اهمیت آن در دین اسلام می باشد.
خداوند می فرمایند:«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ» (نساء، 135). در جایی دیگر غایت ارسال پیامبران را اقامه عدالت معرفی می‌کنند. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید، 25). در این آیه عدالت را وصف کل مردم آورده است که خود دلیل اهمیت بسیار حضور روح عدالت‌ورزی در تمدن اسلامی است.
علاوه بر اینکه خلقت جهان هستی بر اساس عدل است ایجاد قوانین و سنن و کلمات جهان هستی نیز بر پایة عدل و داد تحقق یافته است. «و تمت کلمت ربک صدقاً و عدلاً لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم: عدالت به حد کمال رسید و هیچ کس تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد و او خدای شنوا و دانا ( به گفتار و کردار خلق) است.». (انعام، 115) در این آیه سخن از اتمام کلمة حق بر اساس صدق (راستی) و عدل (اعتدال و برابری) است و در آن تردیدی و تبدیلی نیست.
از دید پیشوایان دینی نیز عدالت ضرورتی است که بقای جامعه منوط به آن است و بدون تحقق آن جامعه باقی نخواهد ماند. پیامبر گرامی اسلام(ص) در خصوص اهمیت عدالت می‌فرمایند: عدل لساعه خیر من عباده سبعین سنه قیام لیلها و صیام نهارها ، یک ساعت به عدالت رفتار کردن از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شبهای آن احیا داشته باشید بهتر است.
امام صادق (ع) نیز از عدالت به عنوان یکی از مواردی که مردم واقعاً به آن محتاج هستند یاد می‌کند: ثلاثه اشیاء یحتاج الناس طراً الیها: الأ من و العدل و الخصب، یعنی سه چیز است که مردم واقعاً به آن نیاز دارند و برای آنها ضروری است:
1- امنیت 2- عدالت 3- وسعت و فراوانی.
در اندیشه رهبر معظم انقلاب در باب عدل و عدالت در تمدن اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. ایشان درخصوص اینکه؛ یکی از عوامل اصلی زوال تمدن‌ها ظلم بوده است که نقطه مقابل عدالت است، می فرمایند: زوال تمدّن‌ها معلول انحراف‌هاست و تمدّن‌ها بعد از آنکه به اوج می‌رسند، به دلیل ضعف‌ها و خلأها و انحراف‌های خود رو به انحطاط می‌روند و اکنون نشانه این انحطاط در تمدّن غربی قابل مشاهده است. به طوری که تمدّن علم بدون اخلاق، مادیت بدون معنویت و دین و قدرت بدون عدالت است.
رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر از عدالت اجتماعی به عنوان یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین خطوط در مکتب سیاسی امام یاد می‌کنند و معتقدند که باید عدالت اجتماعی و پُر کردن شکاف‌های طبقاتی در همه برنامه‌های حکومت، در قانون‌گذاری، در اجرا، در قضا مورد نظر و هدف باشد. به اعتقاد ایشان اگر ما بگوییم کشور را ثروتمند می‌کنیم، امّا ثروت‌ها در گوشه‌ای به نفع یک عده انبار شود و عده کثیری از مردم نیز دست‌شان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی‌سازد. پُر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهم‌ترین و سخت‌ترین مسئولیت است و همه برنامه‌ریزان، قانون‌گذاران، مجریان و همه کسانی که در دستگاه‌های گوناگون مشغول کار هستند، باید این موضوع را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهم‌ترین شاخص‌های حرکت خود به حساب آورند.
ایشان در تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی درباره عدالت اجتماعی می‌فرمایند: « از همه این شاخص‌ها مهم‌تر، شاخص کلیدی و مهم عدالت اجتماعی است. یعنی ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی به هیچ وجه قبول نداریم و معتقد به آن نیستیم. کشورهایی هستند که شاخص‌هایشان خیلی خوب است، مطلوب است، رشد اقتصادیشان خیلی بالا است؛ لکن تبعیض، اختلاف طبقاتی، نبود عدالت در آن کشورها محسوس است؛ ما این را به هیچ وجه منطبق با خواست اسلام و اهداف جمهوری اسلامی نمی‌دانیم. بنابراین یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ما، شاخص عدالت اجتماعی است. باید طبقات محروم از پیشرفت اقتصادی کشور به معنای واقعی کلمه بهره‌مند بشوند.

7. تلاش و مجاهدت
طبیعی است که هیچ تمدنی بدون تلاش و کوشش انسانها به وجود نیامده و داوم نیافته است. تمدن اسلام نیز از قاعده مستثنی نیست. بنابراین یکی از شاخصه های اصلی تمدن اسلامی تلاش و مجاهدت افراد آن برای رشد و نمو چنین تمدنی بوده است. واژه های جهاد و مجاهدت در قرآن و دستورات اسلامی فراوان ذکر شده که دلیل بر اهمیت این خصیصه در تمدن اسلامی دارد. آیه «فَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کبِیرًا» (فرقان،52) را مفسران به معنی مجاهدت علمی تحلیل کرده اند.
یا آیه ای دیگر که خداوند می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ، همانا مؤمنان (واقعی) کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آورده، پس از آن هیچ گاه شک به دل راه ندادند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، ایشان به حقیقت راستگو هستند.» (سوره حجرات، آیه 15)
مقام معظم رهبری نیز در خصوص این شاخصه تمدن اسلامی در مناسبت‌های مختلف همه را به مجاهدت در همه امور دعوت کرده‌اند. ایشان با استناد به آیه «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (عنکبوت، 69) معتقدند که در صورت مجاهدت، حصول موفقیت و دریافت تأییدات الهی قطعی است. مجاهدت فوق با تلاش معمولی بسیار تفاوت دارد که اصلی‌ترین تفاوت آن با تلاش معمولی با استناد به آیه فوق، موضوع مهم اخلاص است. در آیه فوق با توجه به قید «فِینَا» و تأکید «لَنَهْدِینَّهُمْ» به صراحت درباره همه امور جهادی که در جهت رضای الهی باشد، وعده موفقیت قطعی و نصرت الهی داده شده است. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب، مجاهده یکی از ارکان شکل‌گیری تمدن اسلامی است. ایشان معتقدند برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی باید جهاد کرد. جهاد اکبر، مبارزه با نفس و جهاد اصغر، مبارزه با دشمن خارجی و استکبار جهانی است.
ایشان در جایی دیگر در خصوص مجاهدت می‌فرمایند: اسلام این توانایی را داشت و دارد که بشریت را به سعادت برساند، به کمال برساند و از لحاظ مادی و معنوی او را رشد دهد. این پایه‌هایی که پیغمبر گذاشتند - پایه ایمان، پایه عقلانیت، پایه مجاهدت، پایه عزت - پایه‌های اصلی جامعه اسلامی است.
همچنین مقام معظم رهبری در ارتباط با تلاش و خلاقیت در کارها می فرمایند: کار به معنای وسیع کلمه، شامل کار یدی، کار جسمی، کار فکری و کار علمی و کار مدیریتی، در واقع محور پیشرفت و حرکت و حیات مستمر جامعه است. این را باید همه بدانیم. اگر کار نباشد، سرمایه، مواد و انرژی و اطلاعات، هیچ کدام برای انسان مفید نخواهد بود. کار است که مانند روحی می‌دمد در سرمایه، در انرژی، در مواد اوّلیه و آن را تبدیل می‌کند به یک موجود قابل مصرف تا انسان‌ها بتوانند از آن استفاده کنند. ارزش کار این‌هاست. در اسلام کار، عبادت و ارزش شمرده شده است.

8. رسانه‌های مدرن، هنر و سینما (در تمدن نوین اسلامی)
از صدر اسلام تا چند دهه قبل مسجد تنها به عنوان مهم‌ترین رسانه جمعی و محل انتشار اخبار و عقاید محسوب می‌شد، بنابراین، این رسانه جمعی در گسترش تمدن اسلامی نقش مؤثری را ایفا کرد. اما با پیشرفت جهان و ورود تکنولوژی های مدرن و آغاز عصر انفجار اطلاعات طبیعتا برای رشد و گسترش تمدن اسلامی آشنایی و استفاده از این تکنولوژی های جدید ارتباطی مهم است. بدون شک امروزه با وجود فناوری‌های پیشرفته ارتباطی که غالباً از سوی تمدن غربی گسترش می‌یابد، فاصله زمانی و مکانی بین جوامع از بین رفته است و تمدن غربی از این طریق به دنبال نهادینه کردن سبک زندگی غربی و اشاعه زشتی‌ها در میان سایر جوامع است. البته خداوند در قرآن کریم درباره اشاعه زشتی در تمدن اسلامی از گذشته هشدار داده است: «إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نور،19)، «کسانی که دوست دارند کارهای بسیار زشت [مانند آن تهمت بزرگ] در میان اهل ایمان شایع شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت، و خدا [آنان را] می‌شناسد و شما نمی‌شناسید».
بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در مناسبت‌های مختلف بر تقویت رسانه‌های مدرن در تمدن نوین اسلامی تأکید نموده و در خصوص هجمه رسانه‌ای تمدن غربی هشدار می‌دهند. برای مثال اصطلاح «ناتوی فرهنگی» یا «جنگ نرم» در نگاه ایشان بیانگر هجوم بی‌امان رسانه‌ای تمدن غربی برای استحاله فرهنگی کشورهای مسلمان و حتی سایر کشورها است. مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند: سیاستمداران غربی با استفاده از این روش، به دنبال سلیقه‌سازی و ترویج سبک زندگی غربی در سایر جوامع هستند. ... تمدن غربی به اهمیت آن پی برده است و اکنون در حال پیاده‌سازی نیات درونی خود برای تسلط بر سایر فرهنگ‌ها هستند و در این کار بر اساس کار کارشناسی و با استفاده از جامعه‌شناسان، روانشناسان و مورخان، ضعف‌های ملت‌ها به‌ویژه ملت‌های اسلامی را بررسی می‌کنند. همچنین با شناخت راه‌های تسلط بر آن‌ها، ساخت فیلم‌های خاصی را به فیلم‌سازان سفارش می‌دهند که در این زمینه همه مسئولان و مردم باید از فرهنگ اصیل خود و کشور مراقبت کنند.
آنچه که بیان شد گوشه ای از شاخص های تمدن اسلامی و یا به عبارتی تمدن نوین اسلامی است. البته می توان شاخص های فراوان دیگری همچون؛ صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای نوین بشر، بهبود روابط بین‌الملل، دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر، ایجاد رفاه عمومی، پرهیز از تحجر، دفاع از مظلومان عالم، و ... را ذکر کرد.
در هرحال همان طور که در آیات و روایات و سخنان پیشوایان و بزرگان دینی و به ویژه بیانات رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید شده، اگر ما بخواهیم تمدن اسلامی را همچنان احیا بداریم و بر رشد و گسترش آن بیافزاییم ضرورت دارد حداقل شاخصه هایی که ذکر شد مد نظر قرار گیرد. گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان به عنوان حسن ختام نوشتار ارائه می شود. «به برکت اسلام، آینده این انقلاب، آینده این نظام و آینده این کشور، آینده‌ای بسیار روشن و درخشان است. آنی که باید این آینده را شکل دهد، عمدتاً شما جوانان هستید. اوّلاً با عمل، ایمان اسلامی را در خودتان تعمیق کنید که این اساس کار است. ایمان هم یک موضوع کتابی و ذهنی نیست. ایمان، در عمل تقویت پیدا می‌کند. انسان، خدا را در میدانِ مجاهدتِ برای خدا، بهتر می‌بیند. این مجاهدت هم، سنگرهای مختلفی دارد که سنگر علم و سازندگی از آن جمله است. البته با تقوا و با تضرّع پیش خدای متعال و با انجام عبادات و اجتناب از محرّمات. پس، اوّل ایمان اسلامی است.

پژوهش خبری // پژوهشگر: حسین رمضانی نژاد