به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، حسام الدین آشنا در سمینار حکمرانی و امنیت منطقهای در غرب آسیا که در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار کرد: حکمرانی در سرآغاز قرن بیستم درست مانند سدههای قبل از اصول ساده سرکوب مخالفان توسط حاکمان و به زنجیر کشیدن ضعفا توسط اقویا پیروی میکرد؛ امروز برخلاف سدههای قبل، دوران حکمرانیهای ساده به پایان رسیدهاست. پیشرفت در فناوری ارتباطات انسانهای بیشتری را به پیوند با یکدیگر فرامیخواند؛ فلسفه حقوق رعایا را دعوت میکند تا به شهروندانی صاحب رای و قدرت و البته مسئولیت تبدیل شوند؛ توزیع عادلانه تر ثروت در جهان، مردم و کشورها را تا حدی به دانش و قدرت مجهز کرده است و خودآگاهی سیاسی خواستار پیوند دادن همه این دستاوردها با کرامت انسانی و حق تعیین سرنوشت، امنیت و بهروزی برای همه ملت هاست.
اهم اظهارات وی از این قرار است:
*منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا (وانا: WANA) حداقل در یک دهه گذشته تجربیات دردناکی را به بهای جان میلیون ها نفر پشت سرگذاشته و احتمالا تجربههای به مراتب بدتری را انتظار میکشد. خیزش افراط گرایی، تضعیف مردمسالاری و بحران هویت ملی در بسیاری از کشورهای این منطقه شایع است. افزایش نامتعادل جمعیت، نگرانیهایی را در خصوص توانایی دولتهای ناکارآمد در پیشبرد توزیع عادلانه ثروت، گشودگی فضای سیاسی و تامین رفاه اجتماعی تحمیل میکند. مشروعیت بسیاری از حکومتهای این منطقه به طرز بی سابقهای کاهش یافته است. فضای مجازی نقش تعیین کنندهای در جهت گیری انتظارات قشر جوانان و طبقه متوسط ایفا میکند. منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا پیشتاز رشد مصرف کنندگان شبکه های اجتماعی در جهان هستند.
*با توسعه دسترسی های مخاطبان به مسیرهای ارتباطی متنوع در شبکهسازیهای اجتماعی، فرآیندهای ارتباطی یک سویه تبلیغات سیاسی دولتها امکان تاثیرگذاری گسترده خود را از دست داده است. شبکهسازی در بستر رسانههای اجتماعی قدرتی به کاربران داده است که می توانند اطلاعات را از طریق مسیرهای گوناگون به دست بیاورند و در برابر تبلیغات سیاسی پرحجم ایمن شوند. استفاده از قدرت تاثیرگذاری های مردم بر مردم به جای استفاده از قدرت تاثیرگذاری نظام سیاسی بر مردم در تبلیغات سیاسی، از نتایج مهم رشد این شبکه ها در منطقه بوده است. همین موضوع به کاهش قدرت اقناع دولت های منطقه منجر شده است. این دگرگونیها نشان میدهد قدرت نرمافزاری و کیفیت حکمرانی نسبت به وجه خشونت و سختافزاری نقش مؤثرتری در بقا و ارتقای حکومتها ایفا میکند.
* اعمال کنترل سرزمینی بر منابع فراسرزمینی آب، نقشه راه کشورهایی است که در ورای بحران آب بقای خود را جستجو می کنند؛ البته آگاهان میدانند که این نقشه راه احتمالا نه تنها بقای کسی را تضمین نمیکند، بلکه وقوع جنگ آب را قطعی میسازد. بحران آب، چه بسا پایه های تمدن را در جوامعی که با بیشترین شدت کم آبی رو به رو هستند، متزلزل میکند.
* بحرانهای زیست محیطی به شکل کاهش منابع آب و شیوع بیماری و قطحی در مناطق گرم و بیابانی، نابودی جنگلها و از میان رفتن گونههای زیستی ظاهر میشود که مجموعاً تعادل حیات را به صور گوناگون تهدید میکند،لذا انتظار میرود که محیط زیست تدریجاً به منزله موضوع امنیتی غالب کشورها در غرب آسیا به رسمیت شناخته شود.
* این بحرانها و به هم ریختگیهای ناشی از عدم کارآیی دولتها در برآورده ساختن انتظارات مردم، توأم با اوج گرفتن قومگرایی و فرقهگرایی در سراسر منطقه، میتواند متضمن منازعات گستردهای پیرامون نظم سیاسی، کنترل منابع زیستی و حاکم کردن ایدئولوژیهای جایگزین با درون مایه تنشهای فزاینده سیاسی باشد. بدون وجود رژیم های بین المللی که همکاری میان کشورها به هدف مدیریت فشارهای زیست محیطی را نهادینه کند، با استعداد سرریز به نواحی مجاور، به سرحد بحرانی خواهند رسید.
*به استثنای آفریقای زیر صحرا، هیچ منطقهای از جهان به اندازه غرب آسیا، مستعد متبلور کردن شرورانهترین عملکردها در پاسخ به تضعیف مرزها و حکومتها نیست. به همین دلیل در سالهای آینده، منطقه پیرامونی ایران بیش از هر جای دیگری، ملجاء گروههای تبهکار با گرایشات اسلام گرایی افراطی و یا حتی گروههایی خواهد بود که صرفاً در سایه فقدان اقتدارهای فراگیر و کارآمد، فرصت را برای تحصیل درآمد از طریق آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر، کالا و تسلیحات مناسب تشخیص میدهند.
* از نقطه نظر امنیتی، نه تنها در غرب آسیا، بلکه در سراسر مناطق پیرامونی ایران، تا جایی که دستیابی به امنیت، مشروعیت و ثبات سیاسی به راحتی مقدور نباشد همواره وسوسه حمایت از تداوم این آشفتگی ها محتمل است. تشدید رقابتها و به ویژه نبردهای نیابتی بهگونهای که امکان شکل گیری یک موازنه قدرت اطمینان بخش و پایدار را منتفی کند، احتمال دارد که برخی از مهمترین کشورهای منطقه را به سمت تولید و یا خرید تسلیحات بیشتر یا حتی تسلیحات هسته ای سوق دهد.
*در خوشبینانه ترین سناریو، ادامه انبار کردن تسلیحات، علاوه بر آنکه خطرات ناشی از بدست گرفتن کنترل کشورهای منطقه از سوی گروه های افراطی را تشدید می سازد، با دامن زدن به جنگ سرد جدیدی در این منطقه، باعث اتلاف سرمایه هایی می شود که برای اداره مشکلات رو به تزاید این جوامع ضروری است. نهایتاً ممکن است این احتمال که غرب آسیا و شمال آفریقا در آینده ای نزدیک به پناهگاه گروه های تبهکار تبدیل شود، مبالغه آمیز نباشد ، این منطقه با تهدید فروپاشی از درون در آینده ای نزدیک روبرو است، مگر آنکه راه حلی پیدا شود که حکومت ها، مرزها و جوامع را یکبار دیگر مستقر و پابرجا کند.
*جابه جایی های جمعیتی توأم با بیداری سیاسی و انتشار تکنولوژی اطلاعات، احتمال برخوردهای بین فرهنگی را افزایش می دهد. بدون وجود یک حکمرانی موثر منطقهای، معلوم نیست که گفتوگوها مثمر ثمر بوده و برخوردها از جانب دولت های منفرد، قابل کنترل باشند. غلبه بر خطرات جدید برخاسته از فضای سایبری به رژیم های بین المللی نوینی نیاز دارد که همگام با توسعه تکنولوژی ارتباطات مجازی، قادر به دفع تهدیدات علیه امنیت ملی باشد. بدون مقرراتی که فضای سایبری را ضابطه مند کند، آسیب پذیری کشورها به دنبال حملات تروریستی سایبری که از سوی کشورها و یا گروه های غیرکشوری انجام می شود، افزایش خواهد یافت.
*هر گونه راه حلی برای مشکلات منطقه باید متکی به اقدامات و پیشرفت های دسته جمعی و دوری جستن از یکجانبه گرایی، انحصار طلبی و اصرار بر برد خود و باخت دیگران باشد.
*کمک به بهبود حکمرانی بدون نیاز به براندازی آن دسته از نظام های سیاسی که هنوز می توانند با اصلاح رویه های ناکارآمد، خود را با دنیای جدید تطبیق بدهند و تقویت زمینه های همکاری های مشترک منطقه ای در مقابله با مشکلاتی که بنا به سرشت خود مستلزم خویشتن داری و چندجانبه گرایی هستند، باید ستون های راهبرد منطقهای در این آینده نامطمئن باشند. تنها از این طریق است که می توانیم بجای نابود کردن زیستگاه و فرصتهای مشترک مان، یک نظم منطقه ای پایدار و مستقل را ایجاد کنیم و منطقه قوی تری را برای فرزاندن مان برجا بگذاریم.
کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام ∎