بیتردید اگر جهان اسلام روزی به ابرقدرت جهانی تبدیل شود تمام آمریکا را بهخاطر این همه ظلم و ستم به آتش خواهد کشید. بازی جدید آمریکا در منطقه دیگر تردیدی باقی نمیگذارد که این صاحب هژمونی خشونت میخواهد اسلام را قربانی کند. ذکر نکاتی در باب این اقدام بسیار ضروری مینماید.
اول اینکه آمریکا در منطقه خاورمیانه بهدنبال رنسانسآمریکایی بوده و هست. رنسانس مد نظر آمریکا به ظهور دوره نهایی خشم و خروش مسلمانان در جهان علیه آمریکا و صهیونیسم منجر خواهد شد. آری، آمریکا در منطقه خاورمیانه به دنبال رنسانس آمریکایی است و برای تحقق این هدف شوم و خطرناک خود به روشهای غیرمتعارفی همچون هدف قراردادن قدس روی آورده که در تاریخ صد ساله تحولات اخیر جهانی و این منطقه بیسابقه بوده است.
دوم، طرح انتقال سفارت آمریکا از تل آویو بهقدس سرآغاز زوال جهانی آمریکا و پوست اندازی ژئوپلتیکی جهان اسلام و جهان عرب بوده و مسلما تبعات بسیار سنگینی را برای منطقه به ویژه مناطق اشغالی در پی خواهد داشت.
سوم، خشم اخیر آمریکا و سیاستهای احساسی کاخ سفید در خصوص قدس بیانگر شکست همه سیاستهای خاورمیانهای این کشور بوده و این پیام مهم را خاطرنشان میسازد که آمریکا که خود را در صحنههای مختلفی از جهان اسلام درگیر کرده بود، توفیقی حاصل نکرده و به هیچکدام اهداف مدنظر نرسیده است. عقبنشینی سریع از موضع اخیر و به تعویق انداختن انتقال سفارت از تلآویو به قدس و ناکامی آشکار در سناریوهای از پیش تعیین شده در کنار شکست مفتضحانه در عراق و سوریه، بیش از پیش راهبرد جهانی شوک وحشت آمریکا را در نظام بینالملل به زیر سوال میبرد.
برنامههای آمریکا برای مهار ایران یکی از پس از دیگری با شکست و ناکامی مواجه شده و
دست و پا زدن آمریکا در خاورمیانه و اقدامات از روی عصبانیت و خشم دولت آمریکا، گام بزرگی در پایان یافتن حضور بیدلیل این کشور در حوزه ژئوپلیتیک جهان اسلام محسوب میشود. بنابراین ترامپ تلاش میکند با در پیش گرفتن رفتارهای غیر متعارف همچنان حضور خود را در خاورمیانه به هر قیمتی حفظ کند. این اقدام ترامپ آخرین دستوپازدن ایالات متحده برای ماندگاری در منطقه حساس خاورمیانه است و تردیدی وجود ندارد که این سیاست هم محکوم به شکست خواهد بود.
ششم، طرح انتقال سفارتخانه آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس نه تنها برای آمریکا بلکه برای همپیمانانش در منطقه و خارج از منطقه هم حامل پیام عبرتهای فراوانی خواهد بود. زیرا صرفنظر از سیاستهای غیرمتعارف، خشونتآمیز و حساسیتبرانگیز آمریکا در این اقدام یکی از مشکلات زیربنایی منطقه ژئوپلیتیکی غرب آسیا، به رویکردهای غیرسازنده کشورهای منطقه برمیگردد که فهم و درک درستی از منطقه و جایگاه منطقهای و شرایط محیط امنیتی خود ندارند و به دلیل نداشتن درک از دردهای مشترک منطقهای، بهجای اتحاد راهبردی مرتب در کشمکش و درگیری با یکدیگر هستند.
هرچند که بخش اعظمی از تضادها، اختلافات و نزاعهای منطقه جنوبغرب آسیا ناشی از تفرقه افکنیهای جریان صهیونیسم و امپریالیسم است، اما نکته اساسی این است که تا زمانی که کشورهای منطقه به این فرآیند اختلافات درون سیستمی خاتمه ندهند، مسلما این قدرتهای بزرگ هستند که ایدهها و سناریوهای خود را به منطقه خاورمیانه تحمیل میکنند. اگر کشورهای منطقه دست به دست هم بدهند و با پایان دادن اختلافات و درگیریهای بیپایه به سمت وحدت اسلامی حرکت کنند نه تنها میتوانند در مقابل این اقدام تحریکبرانگیز آمریکا نسبت به انتقال سفارت از تل آویو به بیتالمقدس ایستادگی کنند، بلکه زمینه را برای ثبات و آرامش و امنیت منطقهای و آزادی سرزمینهای اشغالی به دست خود فراهم کنند.
نکته پایانی اینکه با توجه به ریشه تحولات در منطقه نمیتوان درباره آینده این مساله اظهارنظر کرد، اما به نظر میرسد آینده منطقه با این اقدام آمریکا به سمت درگیریهای بسیار خطرناک پیش برود. اما تردیدی نیست که این اقدام خطرناک در نهایت زوال و نابودی رژیم صهیونیستی را سرعت خواهد بخشید، چون همه اینها نشان میدهد منطقه به بنبستهای عجیب و غریبی به لحاظ نفوذ بیگانگان رسیده و منطقه در آستانه انفجار خطرناکی قرار دارد که آتش آن اسرائیل را خواهد سوزاند. به نظر میرسد آمریکاییها نیز به این مساله پی بردهاند که صهیونیسم دیگر آن نقطه قابل اعتماد برای پیگیری سیاستهای منطقهای نیست. زیرا اطلاعات خاصی نشان میدهد که رژیم غاصب اسرائیل با مشکلات اساسی در سرزمینهای اشغالی و منطقه مواجه است، که در این میان: اول توقف رشد جمعیت یهودیان در این منطقه است، دوم شدت تقاضاها برای خروج یهودیان ساکن این منطقه به خارج از خاورمیانه و سوم ظهور دوره جدید و بسیار راهبردی خروش مسلمانان علیه آمریکا و اسرائیل که اگر این دفعه شعلهور شود، تبعات آن در ابعادی بسیار وسیع دامن صهیونیسم و متحدانش را خواهد گرفت.
لذا به نظر میرسد انتقال سفارتخانه به قدس زیاد دوام نخواهد داشت و در یک پوزیشن تبلیغاتی باقی بماند، مدت زمان شکست این طرح بسیار کوتاهتر از دیگر طرحهای آمریکا در خاورمیانه خواهد بود و این اقدام از لحاظ جایگاه تاریخی و تمدنی تغییری را در جایگاه ثابت قدس ایجاد نمیکند. قدس اولین قبلهگاه مسلمانان است و در این جایگاه مقدس باقی خواهد ماند.
از سویی دیگر، بیت المقدس در سال 1947 مطابق با قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان یک منطقه بینالمللی شناخته شد. این قطعنامه همچنان به قوت خود باقی است. به نظر میرسد این اقدام آمریکا اتحاد مسلمانان در حفظ و حراست از این مکان مقدس را بیشتر از گذشته خواهد کرد و شاید این ضربالمثل «عدو شود سبب خیر» در این جا بخوبی صدق پیدا کند. شکست آمریکا در خاورمیانه قطعی، اضمحلال اسرائیل نمایان و قافیه نظم ژئوپلیتیک جنوبغرب آسیا به سرعت در حال تغییر است. نقش جمهوری اسلامی ایران در ثبات و نظم جدید بسیار برجسته خواهد بود.
دکتر کیومرث یزدانپناه - استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران