مشخصشدن دستاوردهاي حقيقي يك رويداد يا تصميم سياسي گاه به مدتزمان طولانيتري نياز دارد، از همين رو دستاورد حقيقي برجام شايد در بازه زماني كنوني بهتر مورد درك و قضاوت واقع شود. بازتاب جهاني، رسانهاي، گذارنگرشي به سمت مكتبيگرايي در داخل ايران، تغيير نرم معادلات سياسي بينالمللي و... نشان ميدهد تنها دستاورد واقعي برجام «افشاي چهره ايالات متحده و كاهش سطح اعتماد عمومي به اين كشور» حتي از برخي دوستان و همقطاران آن است:
۱- اتخاذ سياستهاي فشار از سوي ايالاتمتحده كه توسط مثلث ترامپ، ايپك و اروپا راهبري ميشود و خواهان رفع نواقض (بهزعم خود) و كسب امتيازات بيشتر از ايران است بار ديگر مواضع برتريطلبانه و سلطهجويانه امريكا را براي جهان اثبات كرده است. انتقاد اروپا از امريكا- بهعلت منافع و اهداف مشترك در اين مسير با ايالاتمتحده همقدم است - چه واقعي باشد يا نمايشي، برگ برندهاي به نفع جمهورياسلامي خواهد بود. فدريكا موگريني در آخرين مصاحبه خود با پيبياس گفت:«رفتارهاي ترامپ و دولت امريكا در بيتوجهي به منافع طرفين توافق ممكن است ديگر كشورهارا نسبت به ارتباط و مذاكره با واشنگتن بدبين و دچار ترديد كند و اين خبر خوبي براي امريكا نيست.» اين سخنان از زبان مسئول سياست خارجي اروپا و بسياري مقامات ارشد ديگر در حقيقت شكست استراتژي «مذاكره و گفتوگو با غرب» است كه نه تنها پيامدهاي داخل ايران بلكه تبعات جهاني خواهد داشت.
۲- امريكا به طرز پيشبيني نشدهاي در دام استراتژيهاي نادرست خود گرفتار آمده است و در حالي كه از آغاز نيز سياستهاي كلان جمهورياسلامي در منطقه را سوژه اصلي خود در نظر داشت اما به واسطه برجام و افشاي چهره حقيقي خود در هر دو ميدان شكست خورده است و اينك در ايران نيز حتي حاميان نخستين تفكر مذاكره نيز در مقابل برجام موشكي و منطقهاي راه احتياط و تقابل در پيش گرفتهاند. امريكا با سياستهايي كه خود طراح و مجري آن بود شكست خورده و در حال از دست دادن آبروي سياسي خود در جهان است. در حالي كه روزي برخي در داخل ايران حتي بر سرمسائل مربوط به مقاومت و امنيت كشور هم حاضر به سازش بودند، همانگونه كه در دولت اصلاحات اين مسئله ديده شد اما امروزه خود برجام مهمترين تجربه و مانع بر سر همين مسائلي است كه خط قرمز نظام قلمداد ميشوند!
۳- بازتاب رسانهاي موقعيت متزلزل امريكا بر اين سير سقوط خواهد افزود. موج انتقاد بيسابقهاي از سوي رسانههاي غربي و حتي داخلي امريكا در قبال سياستهاي این کشور به وجود آمده و در مورد غيرقابل اعتماد بودن امريكا با ايران همصدا شدهاند كه خود يك فتح استراتژيك مهم به شمار ميرود. نانسي پلوسي، رهبر اقليت كنگره امريكا در مقالهاي در واشنگتنپست نوشت:«عبور از برجام و افزايش فشار و تحريم عليه ايران، اين كشور را منزوي نميكند بلكه امريكا را منزوي ميكند.» نشريه امريكايي ويك نيز نوشت:«امريكای پس از برجام نمايشي سياه و تاريك از خود براي جهان تصوير كرده و بسياري از راهحلهاي موجود را از بين خواهد برد.»
۴- تأييد و اعتراف آژانس بينالمللي انرژي اتمي، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا، كشورهاي 1+5 و جنبش عدمتعهدها، رسانهها و تحليلگران اروپايي و امريكايي به پايبندي ايران به برجام يك اجماع جهاني و غيررسمي در حمايت از ايران و برجام تشكيل داده است. امريكا در برجام مقابل يك سياست كلي و در برابر جامعه جهاني قرار دارد، نه صرفاً ايران و اين جرياني از فشار متقابل را عليه امريكا ايجاد خواهد كرد كه موقعيت و روابط ديپلماتيك با اين كشور را تحت تأثير قرار خواهد داد، از اينرو تنها مسير و البته بهترين گزينه پيشروي ايران مقاومت در مقابل خواستههاي ايالات متحده است تا در نتيجه فشار بينالمللي، سياستهاي نادرست اين كشور و مخالفت ايران با مذاكره موشكي و منطقهاي از قدرت چانهزني و فشار ايالات متحده و همقطارانش كاسته شود. بدون شك بدعهدي امريكا در برجام برگ برندهاي در دست ايران است كه به واسطه آن ميتواند در مقابل موج فشارها مقاومت كند. برجام اگر يك دستاورد واقعي و قابل بيان داشته باشد آن «افشاي چهره امريكا در جهان و افزايش پتانسيل مقاومت در برابر خواستههاي امنيتي و منطقهاي براي كشور و تغيير معادلات به نفع ايران» است كه با كمترين خسارت و به اراده الهي ميسر شده است و از يك تهديد فرصتي را پيشروي جمهوري اسلامي خلق كرده كه نبايد با چراغ سبز مجدد به امريكا و اتخاذ سياستهاي غلط و نرمش در مقابل پيشنهاد مذاكرات جديد اين يگانه دستاورد توافق نيز از دست رود يا كارايي خود را از دست دهد.