شناسهٔ خبر: 22932858 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

آرامش در هیاهو

صاحب‌خبر -
 

هرجا هنر یا نمایشگاه هنر می‌بیند، داغ دلش تازه می‌شود. نه این که او هم می‌توانسته هنرمند بزرگی شود و نگذاشته‌اند، نه؛ بیشتر در حسرت این است که حتی نگذاشتند در دوران تحصیلش برود هنرستان و همانجا بفهمد که آیا فقط در ذهنش هنر را دوست دارد یا می‌تواند نقاشی هم بکشد. همیشه حرف پدر و مادرش را به یاد دارد که ما صلاح تو را می‌خواهیم؛ هنرستان جای خوبی نیست، مردم هزار حرف می‌زنند پشت سرت؛ هرچه بچه تنبل است می‌رود هنرستان، محیطش هم برای دختر‌ها خوب نیست. اصلا بروی هنرستان بعدش چه؟ می‌خواهی بروی دانشگاه هنر بخوانی؟ آینده دارد؟ این همه رشته که برای زنان مناسب است. برو معلم شو، پرستار شو، دکتر شو اگر ما حرفی زدیم ولی هنرستان و نقاشی نه.
می‌گوید حرفشان را گوش کردم اما هیچ نتیجه‌ای برایم نیاورد الا حسرتی که همواره اعتماد به نفس و امید به آینده مرا می‌خورد و می‌شکند.حتی بعدها که خواستم کلاس گریم بروم و آنجا با رنگ و نقش دلم را شاد کنم و بعدش در آرایشگاه کار کنم، باز هم این حرف مردم و صلاح خانواده مثل سدسکندر جلوی پایم ایستاد. آنجا هم برای زنان مناسب نبود!
این فرهنگ خانوادگی ما بود برای همین وقتی زنان و دخترانی هم‌نسل خودم را می‌بینم که رفته‌اند دنبال آنچه دوست داشته‌اند به ویژه آن‌ها که هنر خوانده‌اند، جذبشان می‌شوم و خود گم‌کرده‌ام را به یاد می‌‌آورم.می‌گوید و به تماشای تابلوهای بانوی هنرمندی می‌ایستد که مدرس دانشگاه الزهرا و سوره و پژوهشگر هنر است و هر از گاهی نمایشگاهی از کارهایش برپا می‌کند.
من هم از مدت‌ها قبل در صفحات فضای مجازی کارهای این بانوی هنرمند را می‌دیدم و این بار رفته بودم خودش را در نمایشگاه از نزدیک ملاقات کنم. با حرف‌هایی که از آن بازدیدکننده شنیدم، خواستم از تجربه‌های زیسته‌اش بگوید شاید این گفتگو فتح بابی شود برای برداشتن حسرت هنرمندشدن از دل کسانی که دوست دارند مثل او شوند .
تابوی هنرمند شدن
نرگس محمدزاده مقدم، کارشناس ارشد گرافیک‌است.‌درباره تابوی هنرمند شدن نزد خانواده‌ها ، خواه خوانندگی و هنرپیشگی باشد خواه نقاشی و خوشنویسی و هرنوع دیگر، می‌گوید: همه افراد زیبایی و هنر را دوست دارند و از آن مهم‌تر، به حضور هنر در زندگی‌شان نیازمندند. رنگ‌ها و طرح‌ها و ریتم‌ها، فرم زندگی را زنده نگه‌می‌دارند و باعث لذت‌بردن از لحظه ها‌ می‌شوند. اما این که چرا دنبال هنر رفتن نزد برخی از خانواده‌ها، تابو است چندین دلیل دارد و از نظر من یکی از دلایل مهم بی‌اعتمادی خانواده‌ها به این هنرستان‌ رفتن و عاقبت تحصیل در رشته‌های‌ هنری، شیوه گزینش بسیار غلط هنرجو در ایران است. دانش‌آموزان همه رشته‌ها می‌توانند در آزمون هنر شرکت کنند و خواه‌ ناخواه هنرستانی‌ها که در دروس تئوری ضعیف‌تر از سایر رقبا هستند در کنکور ابتدایی که تئوری است شکست می‌خورند و به مرحله عملی که در آن قوی‌ هستند نمی‌رسند و نمی‌توانند وارد دانشگاه شوند. درواقع بچه‌های متوسط و ضعیف رشته‌های دیگر می‌توانند در آزمون هنر شرکت کنند و قبول شوند ولی بچه‌های قوی هنرستانی به دلیل این که تئوری ضعیفی دارند در رده‌های پایین قرار می‌گیرند.
این نوع گزینش صدمه فاحشی به نظام آموزش در دانشگاه هنر و به کل جامعه هنری وارد کرده است. در پایان این مسیر تحصیلی نیز، غالب کسانی که هنر را آکادمیک خوانده‌اند، پس از این که فارغ التحصیل می‌شوند نه کار مشخصی دارند نه محیطی برای کسب درآمد و چه بسیار رو می‌آورند به کارهای مختلف. برخی نیز این قدر از سر بی‌علاقگی وارد دانشگاه شده‌اند و به زور این مراحل را گذرانده‌اند که ماحصل تحصیلشان، کارهای بسیار سطح پایین و بی‌کیفیتی است که خریدار ندارد.
همه این‎ها خانواده‌ها را وادار می‌کند مانع تحصیل فرزندانشان در هنرستان‌ها یا رشته‌های هنری شوند.
وی ادامه می‌دهد: محیط دانشگاه‌های ما نیز آن‌قدر توانایی و خلاقیت را از بین می‌برند که باعث می‌شوند بدنه هنر در جامعه از این آموزش‌ها ضربه بخورد.
مدرس دانشگاه الزهرا ضمن اشاره به بی‌توجهی مسئولان به اهمیت درست انتخاب هنرجو و قرار گرفتن افراد در جایگاه‌های درست می‌گوید: اگر یک نفر صحیح انتخاب شود، خواه ناخواه توانمندی‌هایش روز افزون شکوفا خواهند شد حال آن‌که بیشتر فارغ التحصیلان ما سرخورده هستند و برای همین محیط هنر و هنرستان را نامناسب و بی‎ آینده توصیف می‌کنند و باعث می‌شوند جامعه نیازمند به هنر، از هنر و هنرمند سرخورده و ناامید شود. در حالیکه اگر گزینش هنرجو درست باشد، فارغ التحصیل هنر نیز علاقمند و توانمند خواهد بود و کار برای او هست. هنرمند قلب تپنده جامعه است و با روح و روان جامعه سر و کار دارد و اگر هنرمندان خوب و توانمند انتخاب شوند و جایگاه مناسبی برایشان در نظر گرفته شود قطعا جامعه زنده‌ و بانشاطی خواهیم داشت.
آموزش عملی، ناشناخته است
یکی از دلایل دیگری که پدر‌ها و مادرها فکر می‌کنند محیط هنرستان محیط مطلوبی برای تحصیل دخترانشان نیست ، این است که کمتر کتاب و دفتر دست آن‌ها می‌بینند. هنرستان محیط کارگاهی است و دانش آموزان بیشتر وقتشان را در کارگاه می‌گذرانند و پدرها و مادرها به دلیل ناآگاهی‌ای که دارند تصور می‌کنند اگر فرزندشان مدرسه می‌رود پس باید از صبح تا شب پشت میز بنشیند و درس بخواند و کتاب بیاورد خانه و بنشیند و بخواند و بنویسد و اگر یک بچه یک کار فنی یا هنری و عملی بیاورد خانه، درس محسوب نمی شود.
نرگس مقدم ضمن بیان این موارد می‌افزاید: در نتیجه این بی اطلاعی خانواده‌ها، دخترانی که موفق می‌شوند به هنرستان بروند، چند دسته‌اند: اول آن‌هایی که پدر و مادرهای آگاه و تحصیلکرده دارند و حتی خانواده تشویق‌شان کرده‌که هنرستان بروند و بسیار هم در اقلیتند. دوم کسانی هستند که به اجبار و با خواهش از والدین در هنرستان ثبت‌نام کرده‌اند و مدام با خانواده و فامیل در جدالند تا ثابت کنند که هنرستان خوب است و در نتیجه تحت فشار مضاعی عصبی و روحی هستند.
وی گروه سوم را کسانی می‌داند که نمرات پایینی دارند و فکر می‌کنند اگر بیایند هنرستان خبری از درس نیست، حال آنکه مباحثی را باید بخوانند که از دوره دانشگاه هم سخت‌تر است و افراد با استعداد توانمند از پس آن بر می‌آیند و این دسته هم در هنرستان سرخورده می‌شوند.
پژوهشگر هنر نتیجه تحصیل و تدریس در هنرستان را برای والدین و هنرجویان چنین توصیف می‌کند: در مجموع محیط هنرستان محیطی است که طرز زندگی را هم آموزش می‌دهد.کسی که می‌آید هنرستان هر رشته‌ای که بخواند مهارتی می‌آموزد که در زندگی شخصی‌اش به کار می‌آید و به نوجوانان توصیه می‌کنم حتی اگر نمی‌خواهید به دانشگاه بروید و قرار است فقط دیپلم بگیرید، باز هم هنرستان را انتخاب کنید زیرا آموزش‌های هنرستان، آموزش‌های عملی مفید برای زندگی و تمرین خلاقیت و مهارت‌ورزی برای زیباتر کردن دنیای خود و دیگران است.
کاریابی یک مهارت است
پژوهشگر و مدرس دانشگاه، هنرمند، گرافیست، نقاش، مادر، همسر و از همه مهم‌تر یک فرد مستقل هستم که همه این راه‌ها را با توانایی‌هایی که دارم برای خودم گشوده‌ام. از مشاغلی که دارم کسب درآمد می‎کنم و در زندگی خانوادگی‌ام، محیط دلخواهم را برای خودم و اطرافیان می‌سازم.
نرگس مقدم با این توضیحات می‌گوید: متاسف می‌شوم وقتی کسانی می‌گویند در محیط هنر کسب درآمد خیلی سخت خواهد بود یا این که تصورشان این است کسانی که هنرمندند هیچ‌وقت نمی‌توانند از نظر مالی در موقعیت مناسبی قرار بگیرند. البته قبول دارم که اگر در دبیرستان و دانشگاه سرفصل‌های بازاریابی، مدیریت و ارتباطات گذاشته شود تا هنرمندان یا فارغ التحصیلان سایر رشته‌ها غرق در کارهای هنری یا دروس تخصصی نشوند و بتوانند روابط عمومی و خلاقیت لازم برای کارآفرینی ‌شان را بالا ببرند، حتما در یافتن فرصت‌های شغلی تواناتر عمل می‌کنند.
کارکرد اجتماعی هنر
هنر جزو ناگسستنی جامعه است و نقش‌های بسیار وسیعی در اجتماع دارد. در حال حاضر هنر با وجود اتفاقات مختلف و مشکلات روحی و روانی بسیاری که برای همه جوامع بشری از جمله ایران پیش‌آمده، یکی از مهم‌ترین ابزارها برای تعدیل شرایط، تلطیف اوضاع و تضعیف خشونت در زندگی مدرن است. هنر و هنرمندان و کارهای هنری، اهرم‌های روانکاوانه غیر مستقیمی هستند که می‌توانند مسیر درمان معضلات جسمی و روحی جامعه را زیبا کنند.
این بانوی نقاش در ادامه این نظرها، مثالی می‌زند از تأثیر هنر در زندگی شهری‌ و می‌گوید: وقتی به مناسبتی یا از سر ذوق هنری یک ناحیه شهرداری، محیط شهرمان رنگی می‌شود، حال ما هم عوض می‌شود و شبیه روزهای معمولی نیست که همه ماشین‌ها و ساختمان‌ها سفید و سیاه هستند و آسمان خاکستری است. هنر، حالت رخوت و اندوه درونی را از بین می‌برد و اگرچه که وظیفه هنرمند است که به روح و شاهرگ هستی جامعه توجه کند و سعی کند از راه های مختلف از فشارها و خشونت‌های اجتماعی بکاهد، اما احترام به جایگاه هنر، تحصیل هنر و توجه به علاقه و استعداد هنری نوجوانان و جوانان وظیفه همه جامعه است و باید این رابطه دوسویه باشد.
وقتی از هنر لذت می‌بریم باید به خالق آن هنر هم این حس را منتقل کنیم و اگر فرزند ما می‌خواهد یکی از این هنرمندان باشد نگوییم جواب مردم را چه بدهیم و فکر کنیم فرزند ما هم یکی از همین مردمان است و وقتی علاقه و انگیزه‌اش را می‌کشیم، جواب او را چه باید بدهیم؟
وی سخنانش را با این خاطره تمام می‌کند که زمانی در مطب یک ارتوپد، به همراه دو سه مریض دیگر وارد اتاق دکتر شدم و او برای شرح بیماری ستون فقرات یکی از آن‌ها، شروع کرد به نقاشی کشیدن از وضعیت مهره‌ها و همه محو توضیحات دکتر شدند و احساس کردند بدنشان و بیماری‌شان را درک می‌کنند. با خودم فکرکردم کاش همه می‌توانستند با زبان هنر، با رنگ ها و خطوط آشنا باشند و گاه بدون حرف و از طریق هنر ارتباط برقرار کنند. شاید خیلی از دردها، زیباتر درمان می‌شدند.
وجیهه تیموری

code

نظر شما