شناسهٔ خبر: 22927037 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: پانا | لینک خبر

فارغ التحصیل رشته طراحی و دوخت در گفت و گو با پانا:

علاقه زیادی به درس نداشتم/مشاور مدرسه رشته هنرستانی را پیشنهاد کرد

فارغ التحصیل رشته طراحی و دوخت گفت: از بچگی علاقه زیادی به درس خواندن نداشتم و به پیشنهاد مشاور مدرسه سراغ رشته های هنرستانی رفتم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار پانا آذربایجان غربی، مریم بهنامی دارای دیپلم طراحی دوخت از هنرستان فنی و حرفه ای است که فعالیت اقتصادی خود را پس از پایان دوران دبیرستان آغاز کرده واکنون دارای کارگاه خیاطی است. در خصوص نحوه تحصیل و ورود این بانوی موفق به بازار کار با وی به گفت و گو پرداختیم.

-از علت انتخاب این رشته برای تحصیلتان بگویید.

از بچگی علاقه زیادی به درس خواندن نداشتم و مطالعه کتاب های درسی بعد از چند دقیقه برایم خسته کننده بود. درسم را با نمره های کم ادامه می دادم تا اینکه در زمان انتخاب رشته دبیرستان به پیشنهاد مشاور مدرسه سراغ رشته های هنرستانی رفتم. مادرم زیاد راضی نبود اما با اصرار من راضی شد.

-چطور شد که رشته خیاطی و دوخت را انتخاب کردید؟

تا آن موقع اصلا نمیدانستم که رشته ای به نام طراحی دوخت برای تحصیل در مدارس وجود دارد وقتی که لیست رشته ها را دیدم رشته خیاطی را انتخاب کردم. چون از کودکی به آن علاقه داشتم و تابستان ها را در کارگاه یکی از بستگان که خیاط بود مشغول به کار می شدم.

-طول دوران تحصیلتان در هنرستان چطور گذشت؟

عالی. مربیان مدرسه دلسوزانه به ما آموزش می دادند و دیگر مجبور نبودم ساعت ها از خواندن کتاب کلافه شوم. اغلب همکلاس هایمان بدون علاقه این رشته را انتخاب کرده بودند اما من از هر لحظه نشستن در کلاس و صدای چرخ خیاطی لذت می بردم. هر روز بعد از برگشتن به خانه برای مادرم از آموخته هایم می گفتم.

-برخورد نزدیکان و خانواده یتان با تحصیل شما در این رشته چگونه بود؟

پدر و برادرم از اینکه رشته مورد علاقه خودم را می خواندم راضی بودند و مادرم خیلی حمایتم می کرد. علاقه زیادم را به خیاطی می دانست و از هر لباسی که میدوختم لذت می برد. همین حمایت مادرم باعث شده بود که نزدیکان دید منفی به رشته ام نداشته باشند و برای کارهای خیاطیشان به من مراجعه کنند.

-پس از فارغ التحصیلی وارد بازرار کار شدید؟

در همان دوران دبیرستان کار خیاطی انجام میدادم اما چون سن کمی داشتم مشتریانم فقط فامیل و آشنایانی بودند که از نزدیک کارهایم را دیده بودند. تا اینکه درسم تمام شد و با کمک پدرم مغازه خیاطی باز کردم و یکی از آشنایان سفارش دوخت سیسمونی داد. یادم هست که درست یک ماه طول کشید اما تمام تواناییم را به کار گرفتم. بعد از آن چند بار سفارش دوخت سیسمونی گرفتم و به پیشنهاد پدرم کارم را فقط به دوخت سیسمونی متمرکز کردم و به چند مغازه در شهر فروختم. یکسال همین طور گذشت تا اینکه دو نفر را در کنار خودم مشغول به کار کردم  به همین ترتیب در طول 5 سال کارگاه تولید لباس کودک و دوخت سیسمونی راه انداختم. حالا کارگاهمان 7 نفر خیاط دارد.

- چه صحبتی با دانش آموزان این رشته دارید؟

با علاقه و اشتیاق در این رشته تحصیل کنند و با تمرکز در رشته تحصیلی خود غیر ممکن ها را به ممکن تبدیل کنند.