شناسهٔ خبر: 22658971 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

یادداشت/ شاهین فرهت آهنگساز

جوانان در شهرستان‌ها تشنه موسیقی ایرانی هستند

درست است که در سال‌های اخیر فعالیت ارکسترها در مقایسه با قبل بهتر شده ولی مساله این است که هر کدام از این ارکسترها از گذشته تا امروز دچار ضعف‌های مالی بوده‌اند و این ضعف‌ها به مرور زمان تاثیر منفی روی هر کدام از این ارکسترها گذاشته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تردیدی نیست که هر هنرمندی نه‌فقط در شاخه موسیقی که در عرصه‌های مختلف هنر، تمایل به جهانی و دیده شدن در ابعاد بین‌المللی دارد. اما نکته اینجاست که جهانی شدن واقعا در چه صورت برای هنر یک کشور اتفاق می‌افتد؟ برخی شاگردانم در طول این سال‌ها از من پرسیده‌اند بهترین راه برای حفظ و جهانی کردن ملودی‌های قدیم ایرانی چیست، در پاسخ به این سوال باید بگویم تحقق این مساله بستگی به عواملی دارد. اول پخش، معرفی و اجراهای مجدد آنها. درعین‌حال می‌توان گروهی را مسئول بازسازی این ملودی‌ها کرد، چراکه متاسفانه بسیاری از آنها در گذر زمان از بین رفته‌اند. بخشی از این تصانیف مربوط به دهه‌های 20 و30 و حتی 40 خورشیدی بوده و طبیعی است مرور زمان باعث شده دیگر هیچ نسخه‌ای از آنها باقی نماند.

به‌عنوان مثال، آثاری که زنده‌یاد روح‌ا... خالقی و هنرمندان هم‌دوره او در آن زمان خلق کرده‌اند به‌مراتب بهتر از قطعاتی است که در دهه‌های بعد به نام موسیقی ملی ساخته شده است. یکی دیگر از مشکلاتی که جا دارد در این مقال به آن اشاره کنم کمبود پارتیتور در موسیقی فعلی است. با گذشت زمان، آثار تعدادی از آهنگسازان پیشکسوت از بین رفته یا مفقود شده است. نمونه بارز آن، آثار زنده یاد علینقی وزیری است یا اگر بخواهم دراین زمینه مثال دیگری ارائه دهم، می‌توانم به پارتیتور برنامه «گل‌ها» اشاره کنم که در سال‌های اخیر از بین رفته است.

در حالی که قطعا به‌معنی واقعی تکرار‌ ناشدنی هستند، دلیلش هم این است که هنرمندانی که به اجرای این قطعات می‌پرداخته‌اند در نوع خود منحصربه‌فرد و یگانه بوده‌اند و به تبع آن، شیوه‌های نوازندگی‌شان هم تک بوده است. به این ترتیب، جا دارد تمهیداتی اندیشیده شود که دست‌اندرکاران امر بتوانند به ترمیم پارتیتورهای از بین رفته بپردازند تا این آثار به مثابه گنجینه‌ای عظیم به دست نسل‌های آینده برسد که تمایل دارند درباره پیشینه و قدمت موسیقی معاصر ایرانی بیشتر بدانند. دامنه نقصان در حوزه پارتیتور در حالی شکل گرفته است که خود من زمانی در سال‌های اخیر به دنبال تاسیس موزه نت بوده‌ام.

درنهایت نیز با کمک موزه موسیقی تصمیم گرفتیم از هنرمندان پیشکسوت در قید حیات یا بازماندگان آنها بخواهیم در صورت تمایل یک کپی از این آثار را برای جلوگیری از منسوخ شدن به موزه موسیقی منتقل کنند. خود من در این زمینه، به نوعی شروع‌کننده بوده‌ام و کپی بسیاری از آثارم را در طول این سال‌ها به موزه موسیقی اهدا کرده‌ام. قرار است به‌زودی برای ضبط تازه‌ترین سمفونی که ساخته‌ام به اوکراین سفر کنم. در ماه‌های اخیر، فعالیت‌هایی در اقصی نقاط کشور داشته‌ام. در هر کدام از مستر‌کلاس‌هایی که در شهرهایی چون اهواز، شیراز، شهرکرد، اصفهان و... داشته‌ام با اقبال گسترده‌ای از سوی مخاطبان و هنرجویان مواجه شده و به این نتیجه رسیده‌ام که جوانان در شهرستان‌ها، به مراتب بیشتر از پایتخت تشنه شنیدن موسیقی ایرانی هستند. کما‌اینکه برنامه‌هایی چون رسیتال پیانو همراه با تفسیر و معرفی به خوبی نشانگر آن است که امروز جوانان علاقه زیادی به شناخت سازهای ایرانی و دانستن درباره زوایای پیدا و پنهان آن دارند.

خوشبختانه برگزاری برنامه‌هایی از این دست از سوی هنرمندان عرصه موسیقی در این سال‌ها نشانگر آن بوده است که تمرکز‌زدایی نسبت به تهران بیشتر صورت گرفته و دیگر تهران فقط کانون و مرکز فعالیت‌های فرهنگی هنری نیست، بلکه استان‌های کشور هم حق دارند به همان اندازه از دستاورد این فعالیت‌ها بهره ببرند. با این ‌حال، در شهرستان‌ها با کمبودهایی هم مواجه هستیم، به‌عنوان مثال به‌رغم اینکه ساز و سالن‌های خوبی در هر کدام از استان‌ها وجود دارد، ولی به آن شکلی که باید استاد در این استان‌ها برای تدریس وجود ندارد و برای من این سوال پیش می‌آید که چرا با وجود تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان رشته موسیقی که هرسال شاهد آن هستیم، از این ظرفیت و نیروی انسانی بهره گرفته نمی‌شود! حتی در طول این سال‌ها که به کشورهای دیگر رفت و آمد داشته‌ام، با هنرمندانی مواجه شده‌ام که تمایل دارند به ایران بیایند و در مراکز آموزشی به تدریس موسیقی بپردازند.

ولی متاسفانه تا امروز مجالی برای چنین تبادل نظر و فعالیتی فراهم نشده است. طبعا این وظیفه متولیان فرهنگی است که بتوانند چنین شرایطی را فراهم کنند. هر چند جز مساله آموزش، در حیطه فعلی موسیقی با مشکلات دیگری هم روبه‌رو هستیم، یکی از آنها نبود شرایط و سیستم با کیفیت ضبط آثار موسیقایی است. روی این اصل است که اغلب هنرمندان ناچارند برای ضبط سمفونی‌ها و آثاری که درابعاد بزرگ ساخته‌اند به کشورهایی چون اوکراین، ارمنستان، ترکیه و... سفر کنند. ولی در اوکراین، دستگاه‌های مجهز ضبط وجود دارد که به میکس می‌پردازد.

از اینها گذشته، ارکستر می‌آید و کار را می‌نوازد و اگر اشتباهی پیش بیاید دوباره آن را اصلاح می‌کنند. درست است که در سال‌های اخیر فعالیت ارکسترها در مقایسه با قبل بهتر شده ولی مساله این است که هر کدام از این ارکسترها از گذشته تا امروز دچار ضعف‌های مالی بوده‌اند و این ضعف‌ها به مرور زمان تاثیر منفی روی هر کدام از این ارکسترها گذاشته است. به همین خاطر هست که اغلب هنرمندان به‌ویژه خود من همیشه ترس از تعطیلی ارکسترها به دلیل نواقص مالی و نبود بودجه کافی داشته‌اند.