پرديس سينمايي ملت ميزبان برگزاري سي و يكمين جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران است. اين سومين سالي است كه پرديس ملت با چهار سالن سينماي مجهز ميزبان برگزاري جشنواره فيلم كوتاه تهران شده است؛ جشنوارهاي كه عمده فيلمسازان آن را جوانان تشكيل ميدهند.
جشنوارهاي مانند ساير جشنوارهها
در بخش فرم و امور اجرايي، جشنواره تحتتأثير فستيوالهاي شبيه خود است و با توجه به بينالمللي بودن سعي شده استانداردهاي اجرايي لازم را در حد وسع خود رعايت كند.
البته در اين بين اشتباهاتي نيز رخ ميدهد كه نميتوان به سادگي از كنار آن گذشت به خصوص اينكه مهمانان خارجي قرار است به عنوان نمايندگان سينماي جهان، اين جشنواره را مورد قضاوت قرار دهند. نمونهاي از اين اشتباهها در اكران مستند «براي من خورشيد غروب نميكند» از فرانسه كه در بخش بينالملل حضور دارد، رخ داد. مخاطبان در سالن سينما منتظر بودند تا اين مستند را به زبان فرانسه ببينند اما در عوض فيلم ديگري به زبان انگليسي پخش شد و به جز آپاراتچي، مسئول ديگري در سالن نبود تا جوابگوي اعتراض صاحب اثر و مخاطبان باشد.
در مورد محتواي فيلمها هم بايد نهايت اغماض را داشته باشيم تا بتوانيم به آنها نمره قبولي دهيم. هر ساله فيلمسازان جوان بسياري از شهرهاي مختلف فرم شركت در جشنواره را پر ميكنند و البته همه آنها به بخش مسابقه راه پيدا نميكنند.
هيئت انتخاب آثار حتماً متر و معياري براي گزينش فيلمهاي ارسالي داشتهاند. سؤالي كه بعد از تماشاي چند فيلم در ذهن مخاطب جشنواره شكل ميگيرد، اين است كه اين فيلمها بر چه اساسي به جشنواره راه پيدا كردهاند و اينكه ساير آثاري كه انتخاب نشدهاند آيا از اينها هم ضعيفتر بودهاند؟! فيلمهاي بخش مسابقه جشنواره بيش از حد تجربي هستند و اين به استانداردهاي برگزاري جشنواره لطمه ميزند.
تعدادي از آثار راه يافته به بخش مسابقه، كپيهاي نازل از تله فيلمها هستند. چه در بخش ايده و چه در كارگرداني ميتوان رد پاي كپيكاري را دنبال كرد. حيرتآور اين است كه چرا داوران از كنار اين مسئله عبور كرده و به اصل خلاقيت و رعايت فرم در ساختار فيلم توجهي نكردهاند.
تكبعدي نگاه كردن هيئت انتخاب كه چند ملاك خاص را براي خود در نظر گرفته و بر اساس آن دست به انتخاب آثار رسيده به دبيرخانه زدهاند، باعث ايجاد تشابه فيلمها شده است.
در بسياري از فيلمهاي كوتاه داستاني ديالوگها با ضعف آشكاري روبهرو بودند و شما شاهد يك پلان با ديالوگهاي بيربط بوديد كه تصوير نيز به جاي كمك به متن در جهت ذبح فيلم قدم برداشته بود. ممكن است بتوانيم براي راهيابي اين همه فيلم بيسر و ته به بخش مسابقه جشنواره با مسئولان انتخاب كننده فيلمها كمي همدردي كنيم اما بدون شك نميتوانيم از نقش «انجمن سينماي جوان ايران» در توليد آثار بيمحتوا و كم ارزش در اين سالها بگذريم.
انجمني كه وظايف بزرگي بر عهده دارد و آموزش، توليد و عرضه فيلم كوتاه تنها بخشي از آن است. مشاهده فيلمها در جشنواره شما را به اين نتيجه ميرساند كه انجمن براي رسيدن به اهدافي چون آموزش، تعداد قابل ملاحظهاي هنرجو در سراسر كشور در سال و توليد نزديك به 2 هزار فيلم كوتاه به صورت سالانه مهمترين مسئله در تأسيس خود كه محتوا باشد را قرباني كرده است.
انجمن سينماي «جوان» ايران به جاي آنكه توجه اصلي خود را بر بالنده كردن جوانان و تربيت و آموزش آنها در استفاده از خلاقيتهاي دروني بر اساس مشاهدات بيروني خود از جامعه و محيط بگذارد، بيشتر سعي كرده تعداد بيشماري محصول توليد كند تا بتواند بر اساس آن بودجه مصوب خود را از ارشاد دريافت كند، محصولاتي كه بعضاً به جز چند كادر خوب و چشمنواز حرفي براي گفتن ندارند و حاصل اينگونه فيلمسازي در نسل جوان باعث عدم اقبال از سوي تماشاگر و دلزده شدن و كنار رفتن بسياري از اين كارگردانان از عرصه فيلمسازي كشور است يا اگر در خوشبينانهترين حالت بتوانند اقدام به ساخت فيلم بلند داستاني كنند بايد شاهد فيلمهايي ضعيفتر از اكرانهاي امروز بر پرده نقرهاي سينما باشيم.
تنها قرابت فيلمهاي كوتاه امسال و حتي سالهاي گذشته با انجمن سينماي جوان را ميتوان در تيتراژ پاياني يافت، آنجايي كه در آخرين سطر تيتراژ هر فيلم كوتاه نام انجمن به عنوان مشاركتكننده يا حمايتكننده خودنمايي ميكند و در غير اين صورت اكثر فيلمها رنگ و بويي از آموزش درست و هدفدار بر اساس معيارهاي نظام و منشور رسانهاي انقلاب ندارند تا جايي كه فيلمهاي كوتاه ساخته شده با مفاهيم شهيد و جنگ نيز روايتي روشنفكرانه از زبان يك نسل سومي جنگ نديده و بنا بر اجتهاد خود ميشود، بدون آنكه كسي يا جايي در قبال حمايتي كه انجام داده به كارگردان توصيه كرده باشد، لااقل پژوهشهاي صورت گرفته يا كتاب خاطرات نوشته شده در اين زمينه را تورقي كند تا بتواند به شناخت بهتري از دوران دفاع مقدس برسد.
شايد كمي دير شده باشد اما مناسب است مديران و مسئولان سينمايي به مطالعه دقيقتر خروجي انجمن سينماي جوان و جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه در چند سال اخير بپردازند و نقاط ضعف سيستمي و ساختاري آن را براساس الگو و انتظارات نظام و نيازهاي جامعه اصلاح كنند تا در سالهاي بعد شاهد توليد فيلمهاي كوتاه بهتري به لحاظ فرم و محتوا باشيم.
∎
جشنوارهاي مانند ساير جشنوارهها
در بخش فرم و امور اجرايي، جشنواره تحتتأثير فستيوالهاي شبيه خود است و با توجه به بينالمللي بودن سعي شده استانداردهاي اجرايي لازم را در حد وسع خود رعايت كند.
البته در اين بين اشتباهاتي نيز رخ ميدهد كه نميتوان به سادگي از كنار آن گذشت به خصوص اينكه مهمانان خارجي قرار است به عنوان نمايندگان سينماي جهان، اين جشنواره را مورد قضاوت قرار دهند. نمونهاي از اين اشتباهها در اكران مستند «براي من خورشيد غروب نميكند» از فرانسه كه در بخش بينالملل حضور دارد، رخ داد. مخاطبان در سالن سينما منتظر بودند تا اين مستند را به زبان فرانسه ببينند اما در عوض فيلم ديگري به زبان انگليسي پخش شد و به جز آپاراتچي، مسئول ديگري در سالن نبود تا جوابگوي اعتراض صاحب اثر و مخاطبان باشد.
در مورد محتواي فيلمها هم بايد نهايت اغماض را داشته باشيم تا بتوانيم به آنها نمره قبولي دهيم. هر ساله فيلمسازان جوان بسياري از شهرهاي مختلف فرم شركت در جشنواره را پر ميكنند و البته همه آنها به بخش مسابقه راه پيدا نميكنند.
هيئت انتخاب آثار حتماً متر و معياري براي گزينش فيلمهاي ارسالي داشتهاند. سؤالي كه بعد از تماشاي چند فيلم در ذهن مخاطب جشنواره شكل ميگيرد، اين است كه اين فيلمها بر چه اساسي به جشنواره راه پيدا كردهاند و اينكه ساير آثاري كه انتخاب نشدهاند آيا از اينها هم ضعيفتر بودهاند؟! فيلمهاي بخش مسابقه جشنواره بيش از حد تجربي هستند و اين به استانداردهاي برگزاري جشنواره لطمه ميزند.
تعدادي از آثار راه يافته به بخش مسابقه، كپيهاي نازل از تله فيلمها هستند. چه در بخش ايده و چه در كارگرداني ميتوان رد پاي كپيكاري را دنبال كرد. حيرتآور اين است كه چرا داوران از كنار اين مسئله عبور كرده و به اصل خلاقيت و رعايت فرم در ساختار فيلم توجهي نكردهاند.
تكبعدي نگاه كردن هيئت انتخاب كه چند ملاك خاص را براي خود در نظر گرفته و بر اساس آن دست به انتخاب آثار رسيده به دبيرخانه زدهاند، باعث ايجاد تشابه فيلمها شده است.
در بسياري از فيلمهاي كوتاه داستاني ديالوگها با ضعف آشكاري روبهرو بودند و شما شاهد يك پلان با ديالوگهاي بيربط بوديد كه تصوير نيز به جاي كمك به متن در جهت ذبح فيلم قدم برداشته بود. ممكن است بتوانيم براي راهيابي اين همه فيلم بيسر و ته به بخش مسابقه جشنواره با مسئولان انتخاب كننده فيلمها كمي همدردي كنيم اما بدون شك نميتوانيم از نقش «انجمن سينماي جوان ايران» در توليد آثار بيمحتوا و كم ارزش در اين سالها بگذريم.
انجمني كه وظايف بزرگي بر عهده دارد و آموزش، توليد و عرضه فيلم كوتاه تنها بخشي از آن است. مشاهده فيلمها در جشنواره شما را به اين نتيجه ميرساند كه انجمن براي رسيدن به اهدافي چون آموزش، تعداد قابل ملاحظهاي هنرجو در سراسر كشور در سال و توليد نزديك به 2 هزار فيلم كوتاه به صورت سالانه مهمترين مسئله در تأسيس خود كه محتوا باشد را قرباني كرده است.
انجمن سينماي «جوان» ايران به جاي آنكه توجه اصلي خود را بر بالنده كردن جوانان و تربيت و آموزش آنها در استفاده از خلاقيتهاي دروني بر اساس مشاهدات بيروني خود از جامعه و محيط بگذارد، بيشتر سعي كرده تعداد بيشماري محصول توليد كند تا بتواند بر اساس آن بودجه مصوب خود را از ارشاد دريافت كند، محصولاتي كه بعضاً به جز چند كادر خوب و چشمنواز حرفي براي گفتن ندارند و حاصل اينگونه فيلمسازي در نسل جوان باعث عدم اقبال از سوي تماشاگر و دلزده شدن و كنار رفتن بسياري از اين كارگردانان از عرصه فيلمسازي كشور است يا اگر در خوشبينانهترين حالت بتوانند اقدام به ساخت فيلم بلند داستاني كنند بايد شاهد فيلمهايي ضعيفتر از اكرانهاي امروز بر پرده نقرهاي سينما باشيم.
تنها قرابت فيلمهاي كوتاه امسال و حتي سالهاي گذشته با انجمن سينماي جوان را ميتوان در تيتراژ پاياني يافت، آنجايي كه در آخرين سطر تيتراژ هر فيلم كوتاه نام انجمن به عنوان مشاركتكننده يا حمايتكننده خودنمايي ميكند و در غير اين صورت اكثر فيلمها رنگ و بويي از آموزش درست و هدفدار بر اساس معيارهاي نظام و منشور رسانهاي انقلاب ندارند تا جايي كه فيلمهاي كوتاه ساخته شده با مفاهيم شهيد و جنگ نيز روايتي روشنفكرانه از زبان يك نسل سومي جنگ نديده و بنا بر اجتهاد خود ميشود، بدون آنكه كسي يا جايي در قبال حمايتي كه انجام داده به كارگردان توصيه كرده باشد، لااقل پژوهشهاي صورت گرفته يا كتاب خاطرات نوشته شده در اين زمينه را تورقي كند تا بتواند به شناخت بهتري از دوران دفاع مقدس برسد.
شايد كمي دير شده باشد اما مناسب است مديران و مسئولان سينمايي به مطالعه دقيقتر خروجي انجمن سينماي جوان و جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه در چند سال اخير بپردازند و نقاط ضعف سيستمي و ساختاري آن را براساس الگو و انتظارات نظام و نيازهاي جامعه اصلاح كنند تا در سالهاي بعد شاهد توليد فيلمهاي كوتاه بهتري به لحاظ فرم و محتوا باشيم.