یادداشت / در سوگ پنجمین خورشید هدایت
اوج کمال در اسارت جهل
صاحبخبر - اسماعیل علوی زائران بیتالله الحرام از سرتاسر سرزمینهای اسلامی درشهر مکه اجتماع کرده بودند و برای انجام مناسک حج آماده میشدند که باخبر شدند آن سال ابوجعفر محمد بن علی(ع)معروف به باقرالعلوم در میانشان نیست. سالهای پیش از این زائران خانه خدا در فرصت معنوی حج از دانش او بهره میبردند وضمن یافتن پاسخی درخور برای سؤالاتشان، خاطره حج مسلمانان در صدر اسلام با پیامبر خاتم(ص) برایشان تداعی میشد. حاجیانی که از مدینه آمده بودند سربسته احتمال ترور فرزند رسول خدا(ص) به دسیسه هشام را مطرح میکردند و دلیل آن را نیز کینه شدید این خلیفه اموی نسبت به خاندان رسولالله(ص) برمی شمردند.وجود امام محمد باقر(ع) خواب خوش را از چشمان هشام بن عبدالملک ربوده بود و هر گاه کلامی در ارتباط با مراتب فضیلت و دانش آن حضرت به میان میآمد ناخودآگاه بر میآشفت و تعادل خود را از دست میداد.امام محمد باقر(ع) برترین شخصیت جهان اسلام در عصر خود بود و مسلمانان در بزرگداشت و اعتراف به فضل و کمال آن حضرت اتفاق نظر داشتند.هشام برای اینکه در موردی خاص از فرزند پیامبر برتری یابد، آن حضرت را به دارالخلافه احضار نمود و به گمان اینکه سوژه خوبی یافته تا خود را برتر نشان دهد از شامیان نیز دعوت نمود تا در مجلسی که ترتیب داده بودحضور یابند. آنگاه با تبختر تیر و کمان خواست وبا مهارت تیری را به قلب هدف نشاند سپس از امام باقر(ع) خواست تا آن حضرت هم تیری به سوی هدف رها کند. تیر امام باقر(ع) درست روی تیر قبلی فرود آمد به طوری که آن را دو نیمه کرد. مهارت امام باقر(ع) درتیراندازی تعجب حاضران را برانگیخت و آتش کینه هشام را نسبت به آن حضرت شعله ورتر و وی را در ترور حضرت مصمم نمود. امامان معصوم از نسل رسول خدا با وجود برتری و فضیلت و کمال ودانش سرشار نه تنها از حق خود محروم بودند، بلکه به دلایل پیش پا افتاده همچون حسادت حاکمانی که به نا حق داعیه جانشینی پیامبر اکرم(ص)را داشتند مورد اذیت قرار گرفته و با شیوههایی ناجوانمردانه به شهادت میرسیدند.امام محمد باقر(ع) اهتمام بسیاری به اصلاح جامعه داشت و درصدد بود تا از طریق رواج ارزشهای والای اخلاقی چهره اجتماع را تغییر دهد.آن حضرت با روایت آن دسته ازاحادیث نبوی که ناظر بر روابط اجتماعی بود مسلمانان را در مسیر الگوی زیست مسلمانی قرار داده و به رعایت اخلاق اسلامی فرا میخواند. از آن حضرت نقل است که میفرمود؛ دو دسته از امت من هستند که اگر اصلاح شوند امت من اصلاح خواهد شد و اگر این دو فاسد گردند امت من فاسد میشود. فقیهان و حاکمان(خصال 1/26).∎