ترجمه قرآن کریم به زبان فارسی، پیشینهای طولانی و درخشان دارد. از نیمه قرن چهارم تا پایان قرن ششم هجری قمری ترجمهها و تفاسیری ماندگار به جای مانده که در پیدایش ترجمههای بعد از خود مؤثر بودهاند؛ آثاری مانند «تفسیر سورآبادی»، «کشفالاسرار میبدی»، «تفسیر ابوالفتوح رازی» و «تاجالتراجم» از جمله این ترجمههاست.
تاریخ ترجمه قرآن از آغاز تاکنون ترجمههای بسیاری را به خود دیده که هر یک متناسب با شرایط روز آن زمان مخاطبانی داشته است که در نشر فرهنگ و زبان فارسی و قرآن کریم نقش مهمی ایفا کرده است. گسترش زبان در هر عصر و دورهای، زمینههای تکامل آن را فراهم کرده، به طوری که واژگان و یا تعابیر مورد استفاده در چند دهه و یا قرن گذشته با واژگان و تعابیر امروز متفاوت است و یا تغییر یافته و به کلی دگرگون شده؛ از این رو ارائه ترجمهای شیوا و گویا در هر عصر و زمانهای ضرورت دارد.
همه مترجمان و اندیشمندان به انجام ترجمههای متعدد از قرآن اذعان دارند و ترجمههای انجام شده، ما را از ترجمههای جدید این کتاب آسمانی بینیاز نمیکند؛ چرا که در هر ترجمه ممکن است نکات جدیدی از قرآن کریم برای همگان روشن شود. به همین دلیل با وجود ترجمههای انجام شده، باز هم نیازمند ترجمههای قرآن از سوی مترجمان هستیم تا بتوانند پاسخگوی نیاز مخاطبان باشند.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی شاهد بروز و ظهور ترجمههای متعددی از قرآن به زبان فارسی بودهایم؛ ترجمههای افرادی مانند ابوالقاسم پاینده، زینالعابدین رهنما، ابوالقاسم امامی، سیدمحمدرضا صفوی، سیدعلی موسویگرمارودی، حسین استادولی، مرحوم الهیقمشهای، نعمتالله صالحینجفآبادی، بهاءالدین خرمشاهی، سیدجلال الدین مجتبوی، ابوالفضل بهرامپور، مسعود انصاری و ... به عنوان ترجمههای ارزنده پس از انقلاب اسلامی حائز اهمیت هستند. سبک و روش هر یک از مترجمان در این ترجمهها متفاوت و قابل بحث است و در این راستا این ترجمهها از سوی برخی منتقدان و کارشناسان ترجمههای قرآن مورد بررسی قرار گرفته است که به نظر میرسد مترجمان باید این انتقادات را مورد توجه قرار دهند و در صورت پذیرش آنها، موارد لازم را اصلاح کنند و به نوعی ویرایش و تصحیح ترجمههای خود را هر چند سال یک بار انجام دهند که این اقدام، مورد تأکید برخی از مترجمان و منتقدان ترجمههای قرآن بوده است و میتواند در استواری و گویایی ترجمهها نقش مهمی داشته باشد.
در این نوشتار، هدف بیان انواع ترجمهها و بررسی سبک و روش ترجمهای نیست، بلکه قصد، بررسی ضرورت انجام نوع جدیدی از ترجمه که اخیراً با عنوان «ترجمه گروهی» مصطلح شده، است. در حال حاضر یک نمونه ترجمه قرآن با عنوان گروهی منتشر شده که گروهی از طلاب حوزه علمیه قم به سرپرستی محمدعلی رضاییاصفهانی از قرآنپژوهان کشور آن را انجام دادهاند. انجام این ترجمه پنج سال به طول انجامید. یکی از مهمترین ویژگیهای این ترجمه، یکسانسازی کلماتی است که در آیات مختلف تکرار شدهاند و مهمترین نقدی که به آن وارد شده اینکه از شیوایی و گویایی لازم برخوردار نیست. البته نقد این ترجمه و اینکه چه اندازه موفق بوده، برعهده کارشناسان این حوزه است و باید آنها در این باره اظهارنظر کنند.
آنچه قابل ذکر است اینکه، یکی از ویژگیهای قرآن تعدد موضوعات آن است؛ صرف و نحو، علوم زبانی و بلاغی، فرهنگنويسی، فقه، اصول فقه، کلام، تفسیر، عرفان، اخلاق، حکمت و ... همه از قرآن نشئت گرفتهاند و برای ترجمه گروهی از قرآن متخصصانی از علوم یاد شده مورد نیاز است و به همین دلیل اولين شرط ترجمه، يعنی اولين صفتی که مترجم قرآن بايد داشته باشد، جامعالعلوم بودن و جامعالاطراف بودن وی است.
با توجه به اینکه یک فرد و یا مترجم قرآن به تنهایی نمیتواند جامع همه علوم باشد؛ از این رو ضروری است که ترجمه گروهی از قرآن ارائه شود، اما نکته مهم تشکیل گروهی هماهنگ، منسجم و همفکر است تا ترجمهای قابلفهم، دقیقتر، روانتر، صحیحتر و گویاتر از قرآن ارائه شود و اگر گرهی در جریان کار رخ داد با بحث و استدلال آن را پیش برد و به نتیجه مشترک رسید تا خطا و لغزش در آن به حداقل برسد.
با توجه به اینکه دستیابی به این ترجمه آرزوی بسیاری از اندیشمندان و مترجمان قرآن بوده است، از این رو به نظر میرسد با انجام این ترجمه، بتوان ترجمههایی بیغلط و یا کمغلط از قرآن را شاهد بود.
سمیه قربانی