شناسهٔ خبر: 15070721 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

واکنش مطبوعات افغانستان به خاکسپاری مجدد «حبیب‌الله کلکانی»

مطبوعات افغانستان در یادداشت‌ها و تحلیل‌های روزانه خود به دلایل درگیری در مراسم خاکسپاری مجدد «حبیب‌الله کلکانی‌» پرداخته‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارس خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، پس از درگیری روز پنج‌شنبه 11 شهریور در تپه‌ «شهرآرا» بین هواداران خاکسپاری «حبیب‌الله کلکانی» و افراد «عبدالرشید دوستم»، معاون اول ریاست‌جمهوری، شهروندان وقوع این تنش‌ها را نگران‌کننده خوانده و آن را یادآور نبردهای خونین دهه‌ هفتاد دانستند.

مروری بر واکنش‌ها به این رویداد نشان می‌دهد که مردم از نظامی‌شدن وضعیت در افغانستان نگران‌اند و از حکومت می‌خواهند جلو نظامی‌گری و ریختن خون مردم و افزایش نگرانی‌ها را بگیرد.

روز پنج‌شنبه، پس از پایان مهلتِ تعیین‌شده توسط کمیسیون اعزاز و خاک‌سپاری حبیب‌الله کلکانی، سرانجام بقایای پیکر وی و همراهانش، نیمه‌شب دوباره به خاک سپرده شد.

در این راستا مطبوعات افغانستان در یادداشت‌ها و تحلیل‌های روزانه خود به دلایل درگیری مراسم به خاک سپاری مجدد «حبیب‌الله کلکانی‌» پرداخته‌اند.

روزنامه «8صبح» در گزاشی با عنوان «شهروندان به حکومت: جلو نظامی‌گری‌ها را بگیرید» نوشت: در حالی که برخی رهبران دخیل در خاک‌سپاری حبیب‌الله کلکانی، گفته‌اند که به «عبدالرشید دوستم»، اطلاعات نادرست مبنی بر تغییر نام تپه‌ شهرآرا رسیده بود و مشکل در گفتگو با معاون حل شده، اما منابع نزدیک به دوستم، واکنشی به این خبر نشان نداده‌اند.

هفت ماه پیش، کمیسیونی به نام اعزاز و به‌خاک‌سپاری حبیب‌الله کلکانی شکل گرفت و زمان‌بندی‌ را برای دفن دوباره‌ کلکانی و همراهانش برای حکومت تعیین کرد.

بر براساس خواست و زمان‌بندی‌های این کمیسیون، باید دولت فرمانی را برای خاک‌سپاری رسمی وی صادر می‌کرد، اما حکومت این کار را نکرد؛ ولی در آخر روز یازدهم سنبله، گزارش‌هایی منتشر شد که «عبدالله عبدالله»، رئیس اجرائیه افغانستان، فرمانی را برای خاک‌سپاری مجدد و رسمی کلکانی صادر کرده است، اما متنی و یا محتوایی از آن فرمان به دست رسانه‌ها نرسید.(جزئیات بیشتر)

روزنامه «اطلاعات روز» در یاددشت روزانه خود با عنوان «مراسم خاک‌سپاری؛ بی‌مسئولیتی حکومت و استفاده‌جویی سیاستمداران از قومیت» نوشت: در حالی‌که اختلاف‌های پیش از مراسم خاک‌سپاری آشکارا نشان‌دهنده‌ احتمال وقوع یک درگیری قومی را آشکار کرده بود، غیبت نیروهای امنیتی در محل رویداد تا دیروقت، غیرمسئولانه و نشان‌دهنده‌ ضعف‌های جدی در نهادهای امنیتی برای پیش‌گیری از درگیری‌های قومی بود.

افزون بر ضعف‌های حکومت در پیش‌گیری از رویداد روز پنج‌شنبه، مراسم خاک‌سپاری امیرحبیب‌الله و ایستادگی افراد روی ارزش‌ها و مسائل قومی تا مرز درگیری مسلحانه نشان داد که قومیت و هویت قومی هنوز هم به‌راحتی می‌تواند جان بگیرد و آدم‌ها را وادار کند که برای قوم و قبیله‌اش دست به کشتار بزنند.

در چنین وضعیتی سیاستمداران که جز منافع شخصی به منافع ملی و منافع افغانستان نمی‌اندیشند به‌راحتی می‌توانند مردم را به درگیری و جنگ وادار کنند و وحدت نسبی مردم را به نفاق و شقاق تبدیل کنند.

ماجرای اخیر نشان‌دهنده‌ استفاده‌جویی سیاستمداران از مردم برای منافع شخصی و قومی بود و این رویداد نشان داد که در قلب کابل مردم آماده‌ درگیری برای ارزش‌های قومی‌اند و سلاح و نیروی آن را نیز در خانه‌های‌شان دارند.(جزئیات بیشتر)

هم‌چنین‌ روزنامه «اطلاعات روز» در یادداشتی با عنوان «مبارزه و مخاطرات احساساتی بودن» به قلم«عمران راتب» نوشت: نیک مبرهن است که افغانستان با خشونت‌هایی که بر اساس بینش قومی صورت می‌گیرند، ناآشنا نیست.

فلج‌زدگی همه‌جانبه‌ کنونی کشور اگر نه به‌صورت مطلق، دست‌کم غالباً معلول این رویارویی‌ها و خشونت‌های قومی است.

مبارزات چند ماهه‌ همین جنبش روشنایی که به‌دنبال تغییر یک خط برق شکل گرفت و در ادامه به کشته و زخمی شدن 500 نفر در جریان یک اعتراض مدنی انجامید، نشان می‌دهد که صورت‌بندی‌های قومی در کشور تا چه میزان فراگیر و همه‌شمول است.

منظور این است که، چرا باید حکومتی که شعار ملی‌گرایی را با خود یدک می‌کشد در خصوص پروژه‌های ملی و عام‌المنفعه تا این‌حد بچه‌گانه و عریان قومی عمل کند؟ چرا باید حکومت از مردمی که رأی گرفته و با رأی همان مردم بر کرسی قدرت تکیه زده است، چنین خیره‌سرانه و لجوجانه در برابر مطالبات روشن آن‌ها از خود سرسختی نشان بدهد؟(جزئیات بیشتر)

روزنامه «جامعه باز» در یادداشتی با عنوان «حاشیه‌های فربه‌تر از متن»به قلم «محمد جواد سلطانی» نوشت: روایت رسمی و تاریخ قدرت هنوز هم حبیب‌الله کلکانی را یک بدعت سیاسی معرفی می‌کند. واقعیت هم همین است.

چند امر در این تلقی نقش پررنگ و تأثیر‌گذار داشته است: نخست این‌که از عهد برآمدن «حمدشاه ابدالی» تا گاه سلطنت امان‌الله خان، سلطنت قومی بوده است و در فرهنگ سیاسی کشور به‌قدرت‌رسیدن چهره بیرون از «خانواده سلطنت» به پیمانه‌ای امر غریب و دور از انتظار بوده است.

هنوزهم و به‌رغم گذشت ده‌ها سال از آن روزها و دگرگونی‌هایی که در مناسبات قدرت به وجود آمده است، تصور پاشاهی دهقان‌ زاده‌ای که هیچ نسبتی با خاندان‌ها و قبیله بر سرِ اقتدار نداشته است، برای بخش‌هایی از مردم افغانستان و تاریخ قدرت معنا و مدلولی غیر از شکستن تابوی سیاسی نداشته است.(جزئیات بیشتر)

انتهای پیام/