در این یادداشت آمده است: افسانه باشد یا اسطورهای ملی، خواه ادبیاتی با درون مایه محلی؛ کوههای پیرامونی شهر کرمانشاه و بیستون سرشار از آثار باستانی و تاریخیاند. سرشار از حماسه و اسطوره و افسانهاند.
سرمایههای ارزشمند و غیرقابل بازتولیدی که فقط با سرانگشت هنرمندانه پیشینیان ما بر دیوارهها نقش بستهاند. از سنگ نگارههای شکوهمند تاقبستان تا کنگرههای تاق گرا تا کتبیه جهانی بیستون همه با قابلیت کمنظیری بدون زحمت به دست نسل ما افتادهاند.
این سنگ نبشتهها و آرایههای نقش بند دیوارهها هنرمندانه ترین سخن اجداد ما برای درج والاترین مفاهیم هنر بدیع سنگ نگارههاست.
به طور قطع اثر قلم مو بر بوم نقاشی و آفریدن هنری بیبدیل مثل 'لبخند ژوکوند' اثر لئوناردو داوینچی بسیار آسانتر از نقش خیال بر دیواره خشن سنگ بر کوه است. آنجا بوم قابل تعویض است میتوان دگر باره وصف خیالانگیز ذهن را بر پیکره پارچهای بوم نشاند تا بنیان اندیشه فوران کند. اما تابلویی چون 'جیغ اثر ادوارد مونک' یا 'گل آفتابگردان ونسان ونگوگ' و صدها اثر ناب هنری جهان را در موزهها ارج و قرب میگذارند و به میلیونها پوند خرید و فروش میشود یا برای دیدار آن در موزه 'لوور پاریس' ساعتها در صف میایستند تا دقایقی از کنار این آثار بگذرند.
قدیمیترین این آثار حداکثر به 500 سال پیش تعلق دارند. چه رازی در این هنر نقاشی بدیع و حکاکی نهفته است؟ چرا در باره این همه آثار سترگ پیرامون ما کمتر نوشته شده یا نقل محافل جهان است؟ کوتاهی از کیست یا از کجاست؟ این قلم در کودکی و نوجوانی از زبان مرحوم پدرم چندان و چنان وصف دلانگیزی از بیستون و فرهادتراش شنیدهام که قلب از پای میایستد.
اثری که آگاهان محلی آن را منسوب به اثر تیشه فرهاد کوهکن در عشق به شیرین میدانند. این تصویرسازی اسطورهای همچون نگاه به بلندای کوه عظیم بیستون، کلاه از سر عقل میاندازد. وصف بیچون و چرایی که برایم از ناودانها و کنگرههای کوه بیستون که فرهاد از عشق شیرین آن را نقش زده، تصویر میشد مثل شاهنامههای کردی این سامان همه از تخیل بیمثال شیرینترین و غمانگیزترین شاعرانههای برآمده از شاهنامه فردوسیاند.
به دلیل علاقه خانوادگی و اینکه 60 سال پیش شاهنامهای کُردی 'بیژن و منیژه و بهمن و فرامرز' با قلم نیش، توسط برادر مرحومم و دوست او کتابت شده است به این قلم این عشق و تصور بیحد و اندازه را برای نگاهبانی از والاترین آثار سرزمینی انتقال داده است.
همایشهای کوهنوری، سنگنوردی و صعود به دیوارههای کمنظیر بیستون در فراتاش برای این منطقه خسارتهای هنگفتی به جای گذاشته است. با عکسهایی که از این منطقه پر اهمیت گرفتهام بررسیها نشان از اثر زنگار گرفته میخهای کوهنوردی و یادگارنویسی بر پیکره کوه عظیم بیستون است.
در هیچ کجای جهان در چنین مناطقی اجازه پیمایش و خسارتهای غیرقابل جبران را نخواهند داد. درست در بالای ارتفاعی که دیواره فراتاش به پایان میرسد نقش ناتمامی از یک زن دیده میشود با صورتی و تاجی که نه چشمی دارد و نه لب و بینی! این صورت ناتمام را به صورت شیرین، همسر خسروپرویز ساسانی و قصه پرکشش فرهاد منسوب دانستهاند که در اثر گرانسنگ نظامی گنجوی نیز آشکار شده است.
در این داستان پر آب چشم؛ خسروپرویز، فرهاد را در یک مناظره گفتمانی زیبا به کوه بیستون راهنمایی میکند تا زیباترین تصاویر خیالانگیز را به خاطر عشق به شیرین نقش زند و فرهاد نیز چنین میکند. بر آن کوه کمرکش رفت چون باد کمر دربست و زخم تیشه بگشاد نخست آزرم آن کرسی نگهداشت بر او تمثالهای نغز بنگاشت به تیشه صورت شیرین بر آن سنگ چنان بر زد که 'مانی' نقش 'ارژنگ' مسوولان میراث فرهنگی باید قدر و قیمت این منطقه جهانی شده را بیشتر بدانند.
حضور ساده و آسان گردشگران و کوهنوردان پای فراتاش و امکان خسارت بر دیواره عظیمی که مطابق برآوردهای انجام شده حدود 200 متر طول و 40 متر ارتفاع را احاطه کرده است باید تحت مقررات سخت و نظارت شدهای باشد.
در هنگامه همایشهای کوهنوردی داخلی و خارجی، به چشم خویش صدای دهشتناک میخ و چکشهای فراوانی را دیده و شنیدهام که تارک بلند فرهادتراش یا فراتاش را زخمی میکنند و بعد آن میخها بر اثر زنگارههای آب باران و تابش آفتاب نقش زشتی بر سنگهای کوه عظیم بیستون میگذارند که هرگز قابل ترمیم نیست. قدر و قیمت نگاهبانی از میراث گران بهایی که در اختیار ما است بر عهده همه ما و مسوولان میراث فرهنگی است. باید صورت زیبای 'شیرین' را در فرهادتراش نجات دهید!
8066
صورت 'شیرین' را نجات دهید!
کرمانشاه- ایرنا- هفته نامه نقد حال چاپ کرمانشاه در شماره 442 روز شنبه سیزدهم شهریور مطلبی را با عنوان صورت 'شیرین' را نجات دهید! به قلم محمدحسین شیریان منتشر کرده است.
صاحبخبر -