نمایش «همسایه آقا» در سال ۱۳۸۵ در تئاتر شهر و سالن چهارسو روی صحنه رفت که به دلیل شرایطی که در آن زمان وجود داشت با توجه به استقبال چشمگیر مخاطبان نتوانستیم این نمایش را بیشتر از هجده بار اجرا کنیم و کار به دلایل مختلف متوقف شد. به همین دلیل و با توجه به تغییر رویکردها در وزارت ارشاد تصمیم گرفتیم که مجددا این نمایش را روی صحنه ببریم.در این نمایش در نقش دختر یک خانواده به ایفای نقش میپردازم که در جوار یک امامزاده زندگی میکنند و رفتار و شرایط نامتعارفی دارند.یکی از ویژگیهای اصلی نمایش «همسایه آقا» متن روان، زیبا و درخشان آن است که کار را برای بازیگران راحت کرده و مخاطبان بهخوبی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.این نمایش قصد دارد به سراغ خرافات و عقاید نادرست برود و آن را نقد کند و در واقع هرکدام از شخصیتها نماد یک گروه از افراد جامعه هستند.گاهی اوقات عقاید نادرست و تعصبات نابهجایی داریم که به یک جامعه آسیب وارد میکنند و نکته جالب اینجاست که حتی پس از چند سال از زمان نگارش این نمایشنامه باز هم مخاطب میتواند با این سوژه ارتباط برقرار کند و این نشان میدهد که جامعه همچنان در این زمینه مشکل دارد. نمایش قصد دارد که این مشکلات را به روشی متفاوت به مردم نشان دهد.حسین کیانی در این نمایشنامه روی موضوعاتی دست گذاشته که به راحتی میتوانند بنیان یک خانواده یا اساس یک جامعه را مورد تهدید قرار دهند. خرافات متاسفانه همچنان در جوامع بشری امروز وجود دارد و باعث شده تا بسیاری از کشورها نتوانند به رشد و ترقی برسند و حتی چندین سال از زمان خود عقب بمانند. تجربه بازی کردن در این نمایش بسیار جذاب است و در این اجرا نکته مثبتی وجود دارد که بازیگران توانستند بازی پخته تر و روان تری بر روی صحنه داشته باشند.خوشبختانه با شرایطی که در دولت یازدهم به وجود آمده فضا برای کار در تئاتر بسیار بهتر از گذشته شده و تئاتر میتواند بیش از پیش به رسالت خود عمل کند هرچند همچنان شورای نظارت و ارزشیابی همسو با هنرمندان نیست و در مسیر اجرای نمایش سنگ جلوی پای گروههای تئاتری میاندازند.در چنین شرایطی هنرمندان مجبور هستند با احتیاط کار کنند تا نمایش آنها از فیلتر شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر بگذرد و همین باعث میشود که نمایشنامهنویسی راکد بماند و این جلوی پویایی نمایشنامهنویسی را میگیرد.این شرایط باعث میشود که کارگردانان تئاتر به سمت نمایشنامههای خارجی و اقتباس از آنها پیش بروند که بسیاری از آنها اساسا با فرهنگ و شرایط جامعه ما همخوانی ندارد. این درحالی است که نمایشنامهنویسان داخلی هستند که شرایط امروز جامعه ایران را درک میکنند و میتوانند براساس معضلات اجتماعی موجود، دست به قلم برده و نمایشنامه بنویسند اما به دلیل موانع موجود دستشان به نوشتن نمیرود.تئاتر باید متعلق به فرهنگ همان کشور باشد، نمایشنامه روی صحنه باید برای بازیگران و تماشاچیان مابهازا داشته باشد.سوژه هایی که در کشورمان وجود دارند آنقدر زیاد هستند که میتوانند انگیزه ای برای نوشتن باشند اما امروز میبینیم که اقبال به سمت نمایشنامههای خارجی بیشتر است.آیا واقعا نمایشنامه ای که مارتین مک دونا در یک کشور دیگر و بر اساس شرایط آن کشور نوشته، میتواند برای تماشاچی تئاتر داخل کشور، پیام خاصی داشته باشد؟ درست است که این نمایشنامهها جذاب هستند اما مساله ایران ما نیست، این نمایشنامه هایی که هزاران بار ترجمه و اجرا شدهاند، نمیتوانند به مسائل و آسیبهای جامعه کشور دیگری اشاره کنند.بنابراین بهتر است شرایطی فراهم شود که نمایشنامه نویسان داخلی دستشان برای نوشتن بازتر باشد و بتوانند از طریق نمایشنامههای خود به معضلات روز جامعه اشاره کنند و برای برون رفت از وضعیت نابهنجار راهکار ارائه دهند.
* بازیگر تئاتر و تلویزیون
∎