عقربهها درتهران روی ساعت 3 بامداد ایستاده. زمان به کندی میگذرد، به جان کندن. تن هرثانیه پیچیده میشود لای هزار استرس تا یکی برود جلو، درست مانند امتیازهای ثبتشده روی تابلو. با چشمانی اشکبار دوباره به مسابقات برگشته و حالا فقط 3 راند حساس پیشرو دارد تا پایان. پایانی برای 14سال تلاش. ۷ساعت و۳۰دقیقه اختلاف ساعت تهران و ریو نهتنها ساعت خواب و بيداري بازيكنان تيم ملي ايران را مختل كرده، بلکه خواب را از چشمان مشتاق میلیونها نفری ربوده که حالا زل زدهاند به ساقهای پرتوان دخترک تا بلکه یک مدال افتخار دیگر به سینه غرور ملیشان نصب و کام صبح جمعه برایشان شیرین شود. با هوگو و کلاه آبی به مصاف رقیب رفته؛. هیچ میشود سهم هر دو رقیب از راند اول. راند دوم اولین ودومین امتیاز را به اسم کشورش ثبت میکند تا نتیجه این راند صفر بر دو به نفع ایران تمام شود. راند سوم است و تابلوی مسابقات عدد پنج را مقابل نام ایران روشن کرده و یک بر صفر شده سهم رقیب. داور سوت آخر میزند وتمام. میان اشک، حسرت وغرور مدال برنز سهم دختر ایران میشود و سوت پایان میشود نقطه آغاز. آغازی برای دخترانی که عادت کردهاند سالها مورد بیمهری قرار بگیرند و همیشه در کاروانهای اعزامی به چشم تیم دوم به آنها نگاه شود که امیدی به کسب مدالشان نیست. کیمیا علیزاده مدال برنز را به نمایندگی از تمام زنان ورزشکار کشورش به گردن میآویزد و تاریخ از اینجا برایشان آغاز میشود، ازهمین سکوی سوم ورزشگاه المپیک ریودوژانیرو.
این 9نفرنماینده هزاران دختر دیگر...
مدال علیزاده احتمالا برای خیلیها شیرینترین مدال المپیک بود. مدالی که برای نخستینبار به مجموعه افتخارات ورزش بانوان ایران اضافه میشد. مدالی که انگیزه شد برای دخترانی که از تهران چشم به ساقهای علیزاده دوخته بودند تا فردا مصممتر از همیشه تمرینهایشان را ادامه دهند. مدالی که قند شد در کام تلخ ناکامی 8 بانوی ورزشکار دیگر اعزامی به ریو. 8نفری که مثل علیزاده از جان مایه گذاشتند اما هیچ شد سهمشان از مدال المپیک. اگرچه مدال علیزاده غرور ملیمان را دوچندان کرد و حالمان را خوب اما نمیشود به کارنامه زنان ایران در المپیک نگاه کرد و از بانوان المپیکی نوشت اما حرفی از رنجهایشان نزد، از اشکهای مهسا جاور که آنقدر با دل و جان پارو زد که درپایان مسابقه حتی رمق پیادهشدن از قایقش را نداشت تا بغضها و اشکهای تلخ ندا شهسواری، دختر پینگپنگی ایران که علیرغم فشار افکار عمومی و درنهایت دستور ویژه رئیسجمهوری برای اعزام مربیاش، با برنامهریزی ضعیف مدیران کمیته ملی المپیک، سیما لیموچی، مربی تنها دختر
پینگپنگ باز ایران، بعد از مسابقه او به دهکده بازیهای المپیک رسید و وقتی شاگردش را در آغوش گرفت که ندای ایران از المپیک حذف شده بود. نمیتوان از المپیک ریو نوشت اما حرفی از لیلا رجبی نزد که بدون مربی اختصاصی برای آوردگاهی مثل المپیک آماده شد و مگر میتوان به کارنامه ورزشکاران اعزامی ایران نگاه کرد اما به نتیجه کار الهه احمدی که با اختلافی اندک در امتیاز و اختلاف فاحش در امکانات فقط کمی دورتر از مدال رقبای سرسختش ایستاد غره نشد؟
ورزش بانوان همیشه هدفهای اصلی کشورها برای مدالآوری است و بیشتر کشورها با تعداد و کیفیت مدالهای زنان و دخترانشان درجدول مسابقات از یکدیگر پیشی میگیرند اما واقعیت این است که علیرغم نتیجههای خوب و آبرومند در میدانهای بزرگ جهانی، ورزش دختران درکشورمان خیلی خوشاقبال نبوده و از طرف مسئولان مورد حمایتی همپای ورزش مردان قرار نگرفته است. دخترانمان با امکاناتی بسیار محدودتر ورزش میکنند و اگر رقمی در قراردادهایشان ثبت شود، آنقدر ناچیز است که به هیچ عنوان قابل قیاس با سطح دستمزد همتیمیهای مردشان نیست. این کملطفی به ورزش بانوان درحالیست که تأکید رئیسجمهوری و مسئولان رده بالای کشور همواره به اهمیت دادن به ورزش بانوان بوده و هست. سال گذشته دکتر حسن روحانی در دیدار با اهالی ورزش سخنان مهمی را درباره ورزش بانوان و لزوم توجه به آن بیان کرد. در این دیدار رئیسجمهوری به اهمیت ورزش بانوان و افتخارآفرینی آن در عرصه بینالمللی اشاره کرد و گفت: در ورزش بانوان باید در سطح جهانی بهگونهای کار کنیم که دنیا متوجه شود اسلام، اخلاق و فرهنگ ما با ورزش بانوان نهتنها در تضاد نیست بلکه حضور آنان درعرصه مسابقات جهانی هم ضروری و هم موجب افتخار ما است. وقتی یکی از بانوان قهرمان کشورمان با حجاب در سکوی جهانی قرار میگیرد، باعث افتخار مضاعف است، ضمن اینکه ازجمله اتهاماتی که به دروغ مطرح میکنند، این است که اسلام ضد زن است و فرصت حضور زنان درجامعه را فراهم نمیکند و بین زن و مرد تبعیض قایل است، این درحالی است که هیچ آیین و مکتبی مانند اسلام به زیبایی، جایگاه و شأن بانوان را بالا نبرده است. همان سال شهیندخت مولاوردی در دومین سمپوزیوم بینالمللی توانمندسازی زنان در ورزش که در دانشگاه الزهرا(س) برگزار شد، گفته بود: امروزه کشورهای صنعتی پیچیدگیهای زیادی دارد؛ البته کشورهای درحال توسعه نیز این پیچیدگیها را تجربه میکنند. رشد سریع ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجب افزایش ناهنجاریها و آسیبها شده است و برای پیشگیری از آسیبها در کاهش هزینههای درمانی، تربیت بدنی، فعالیت بدنی و ورزش هم در سطح فردی و هم اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. با این نگاه توسعه ورزش یک ضرورت انکارناپذیر است. با توجه به انتظارات موجود از ایفای نقشهای چندگانه زنان، گسترش ورزش در بین آنان یک ضرورت است؛ چراکه ورزش هم بر سلامت فردی زنان و هم بر ایفای نقشهای چندگانه آنان اثر مثبتی دارد. ورزش قهرمانی هم یکی از محورهای صحبتهای مولاوردی در آن جلسه بود: در تمام نقاط دنیا زنان نسبت به مردان دیرتر وارد این عرصه شدهاند ولی با افزایش توانمندیهای جسمی خود توانستند به موفقیتهایی در زمینه ورزش قهرمانی دست یابند. زنان ایرانی موفقیتهای چشمگیری را دراین عرصه به دست آوردهاند. آنان علاوه بر آنکه مادران و همسران و شایستهای هستند، درمیادین بینالمللی استعداد و توانمندیهای زنان ایرانی و مسلمان را به رخ کشیدهاند و از این طریق موفق شدهاند محدودیتها را پشت سر بگذارند و الگویی الهامبخش برای دختران و زنان ایرانی و زنان مسلمان در سطح جهان باشند.
گره کور مشکلات مالی
ورزش بانوان هزاران مشکل و گره کور ریز و درشت دارد اما شاید اصلیترین آنها عدم وجود حامی مالی باشد. «منیژه حسننیا» نایبرئیس انجمن سافتبال دراین خصوص گفته: «هر تیمی برای انجام فعالیتهای ورزشی نیاز به اسپانسر مالی دارد، اما از آنجایی که مسابقات ورزشی بانوان در هیچ رسانهای منعکس نمیشود و به دلیل محدودیتهای فرهنگی تماشاچی آنچنانی هم ندارد، بنابراین هیچ اسپانسری حاضر به حمایت مالی از تیمهای ورزشی بانوان نیست؛ درنتیجه ما دربسیاری از رشتههای ورزشی نمیتوانیم تیمهای منسجمی داشته باشیم. نایبرئیس انجمن سافتبال بودجه اکثر فدراسیونها برای ورزش بانوان را هم اینطور توضیح داده: «تنها 30درصد از رقم بودجه ورزشی وزارتخانه به ورزش بانوان اختصاص پیدا میکند، البته این رقم خیلی وقتها فقط روی کاغذ باقی میماند. این موضوع را میتوان از توزیع نابرابر امکانات ورزشی برای تیمهای مختلف ورزش بانوان و آقایان فهمید. متأسفانه باید گفت، متولیان ورزشی ما سعی میکنند روی تیمهای ورزشی مدالآور آقایان سرمایهگذاری کنند. این درحالی است که بانوان ورزشکار نشان دادهاند که سرمایهگذاری ورزشی روی آنها بدون جواب نمانده و آنها توانستهاند موفقیتهای بینظیری را درمسابقات ورزشی بینالمللی کسب کنند.
با همه سختیها، بیمهریها، کاستیها و تبعیضها دختران کشورمان پا به پای مردان تمرین میکنند و حتی در بسیاری از مسابقات مهم و حساس تیم مردان را جا گذاشته و خوشرنگترین مدال را برای کاروان اعزامی ورزش کشور کسب میکنند. المپیک ریو که گذشت، حالا چهارسال مانده تا المپیک توکیو و این وسط هم چندین و چند مسابقه جهانی و آسیایی دیگر. الان که دخترانمان بازگشتهاند وتاریخ ورزشیشان را هم یکی از آیندهدارترینهایشان با مدال المپیک از نو نوشته، بهترین زمان است برای بازخوانی ورزش بانوان. اینکه برایشان تا به امروز چه کردیم، امروز کجا ایستادهایم و اگر از آنها توقع مدالآوری و افتخارآفرینی داریم، برایشان درآینده چه خواهیم کرد و چه امکاناتی را دراختیار ورزش بانوان خواهیم گذاشت؟ برای دخترانی که به ندرت از سختیها و کاستیها دم میزنند و بیحاشیه فقط تمرین میکنند و تمرین. دخترانی که علیرغم همه فشارها و کاستیهای موجود توقع چندانی ندارند، جز نگاهی که به آنها اعتماد و مسئولانی که به حداقل وعدههایشان درخصوص ورزش بانوان عمل کنند.
∎