به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خطب شکن، اصلاح در محتوای حوزههای علمیه، یکی از محورهای برنامهی اصلاحی آن است. هدف از تغییر در این حوزه، ارتقای علمی طلاب بر اساس نظامی منسجم است که آنان را برای پاسخگویی به نیازهای روز جامعه و تولید علم، آماده کند. اما راهکارها و روشهایی که باید در این بخش مورد استفاده قرار گیرد چیست و کارکرد هر کدام به چه صورت است؟
نوآوری و خلاقیت در کنار نقد
یکی از مهمترین اصول اصلاح محتوایی حوزههای علمیه، ایجاد روحیهی نوآوری و خلاقیت است. باید در حوزه فضایی فراهم شود که راه برای تجزیه و تحلیل نظرات جدید فراهم شود و طلاب، خود را در نقد و تحلیل نظریات گذشتگان آزاد بدانند. هرگز نباید برخورد با برخی دروس، به شیوهای جزمی صورت گیرد و بعضی اساتید تدریس خود را به گونهای انجام دهند که شاگردان، مجال نقد و تحلیل درس را نداشته باشند. روحیهی نوآوری، خود به خود حوزهها را به سمتی هدایت میکند که به طور پیوسته، نو شدن و حرکت رو به جلو در آن جریان داشته باشد و رخوت و سستی ریشهکن شود.
به علاوه، طلاب و اساتید همواره باید به علم روز دنیا نگاهی منتقدانه داشته باشند. ارتباط با مرز دانش جهان، باعث میشود ضمن همراهی با جریانات بینالمللی، آگاهی مناسبی از مسائل و مشکلات جهانی ایجاد شود. رسالت جهانی حوزههای علمیه، نگاه فرامرزی را اجتنابناپذیر و با طرح مسائل جدید و بهروز، حوزه را وادار به پویایی و تلاش روزافزون برای پاسخ به پرسشهای مطرح شده میکند.
بزنگاه افکار
یکی از راههای دیگری که با استفاده از آن حوزه باید به تغییر محتوایی و ایجاد شور و نشاط عمومی اقدام کند، فرصت دادن به متفکران برای ایراد نظریات خود در حوزه است. حوزههای علمیه باید مکانی برای بحث و تجریه و تحلیل در مورد نظریات روز متفکران مختلف باشد و همگان به حوزه به عنوان جولانگاه اندیشههای نو نگاه کنند. این کار فرصتی را در اختیار طلاب قرار میدهد تا علاوه بر شناخت نظرات مختلف و رسیدن به دانشهای گستردهتر، بتوانند در جریان مسائل روز جامعه و نیازهای مردم قرار گیرند و متناسب با آن، به تولید دست بزنند.
البته باید توجه داشت که در این فرایند، نباید به افکار منحرف و التقاطی اجازهی نشر و گسترش داد. این کار نیازمند عنایت دقیق مدرسان و کارشناسان حوزههای علمیه است.
اساس بر فقاهت باشد
اساس تغییرات محتوایی حوزههای علمیه باید بر فقه و فقاهت باشد. زیرا اینها، اساس کار حوزههای علمیه و پایهی اصیل بنای تفکری طلاب، از گذشته تا امروز است و در طول تاریخ، ساختاری منسجم و مدون پیدا کرده است که جایگزین کردن ساختاری دیگر به جای آن، با همان کارکرد و قوام، غیر ممکن مینماید. فقه و فقاهت در حوزههای علمیه باید به شکلی باشد که برای زندگی انسان، از قبل از تولد تا بعد از مرگ، در بعد زندگی فردی و اجتماعی، برنامه داشته باشد. باید پذیرفت که فقه به این معنا، هنوز هم در حوزههای علمیهی ما مطرح نیست و باید برای رسیدن به جایگاه مطلوب آن تلاش کرد. تحول فقه و تلاش برای رسیدن به الگوی زندگی اسلامی منطبق بر آن، یکی از شاخههای مهم تحول محتوایی حوزههاست.
برای تحول فقه، باید گسترش عمقی و عرضی آن را در دستور کار قرار داد. یعنی از یک طرف، تلاش کرد تمام گسترهی زندگی انسان، از تولد تا مرگ، در فقه گنجانده و از طرف دیگر، با شیوههای جدید و نو، به بررسی و تحلیل همه جانبهی مسائل زندگی انسان پرداخته شود. البته در این مسیر باید مواظب آفت حاشیه رفتن و دور شدن از اصل موضوع یا درگیر شدن با مسائل غیر مرتبط و رفتن به سراغ مسائل انتزاعی باشیم.
توجه به قرآن، اصلی ترین مطلب است
در تغییر محتوای حوزهها باید سایر علوم اسلامی را جلوهی بیشتری داد. از جمله قرآن که باید در حفظ و فهم آن عنایت بیشتری شود و حوزه از حالتی که اکنون به آن دچار است خارج شود. در کنار آن، تاریخ نیز باید در درسهای حوزه گنجانده شود تا طلبه بتواند با استفاده از آن، در راستای عبرتآموزی و خطابههای خود استفاده کند. علاوه بر اینها طلاب باید به علوم فلسفهی دنیا آشنایی داشته باشند. این کار علاوه بر امکان استفاده از نقاط مثبت آن، آمادگی برای پاسخگویی به مسائل را نیز برای طلبه به همراه میآورد.
باید مرزهای دانش به حوزه بیاید
آگاهی از پیشرفتهای جهانی باید یکی از موارد مورد نظر در تحولهای محتوایی باشد. این آگاهی به طلاب امکان میدهد در مقابل مسائل جدید برخوردی فعالانه داشته باشند و از مواضع منفعلانهی کنونی رها شوند. به علاوه با این کار، بسیاری از ابزارهای جنگ نرم دشمن کارکرد خود را از دست خواهند داد و التقاط و انحراف در جامعه، قبل از همهگیر شدن شناسایی و سرکوب خواهد شد.
در حوزههای علمیه باید آشنایی با روشهای نوین تحقیق وجود داشته باشد و طلاب از جدیدترین شیوههای تحقیق در دنیا آگاه باشند و از آن به طور پیوسته استفاده کنند.
به عنوان مثال، تحقیقات گروهی باید در حوزههای علمیه نهادینه شود و از برکات آن، مثل پیشرفت سریعتر و بهتر کار، هماهنگی گروهی و کار تشکیلاتی و مطمئنتر شدن تنایج حاصل شده از تحقیق، در حوزههای علمیه استفاده شود.
سیاست در کنار علم
محتوای حوزه باید به شکلی تنظیم شود که طلاب، بینش و آگاهی سیاسی بالایی کسب کنند. هنوز هم گاهی در گوشه و کنار حوزههای علمیه، زمزمههایی از بحث کهنهی جدایی دین از سیاست و عدم دخالت حوزه در مسائل مربوط به ادارهی حکومت به گوش میخورد. طلاب باید در سیاست حضور داشته باشند و در عرصههای سیاسی صاحب رای و تحلیل باشند تا بتوانند در مسائل مختلف جامعه حضور فعال داشته باشند و اظهار نظر کنند. طلبه وظیفه دارد از جامعهی خود چند گام جلوتر باشد و برای مردم نقش هادی را ایفا کند که این بدون داشتن بینش و فهم سیاسی ممکن نیست.
اما مهمترین مسئله در تغییرات محتوایی حوزههای علمیه، تغییر متون درسی است که از یک طرف باید مطابق با نیازهای روز باشد و از طرف دیگر با شیوههای جدید تدریس قابل ارائه باشد. به علاوه باید هیئتی از مؤلفان به کار تدوین و تالیف کتاب مشغول شوند و در کنار آن، عیوب کتابهای موجود حوزه را بر طرف کنند. علاوه بر اینها، رسالت جهانی حوزه و لزوم ارتباط با خارج از محدودههای اسلامی، تدریس زبانهای خارجی را نیز در آن ایجاب میکند.
امتحاناتی برای یادگیری
در کنار کتابهای درسی مناسب، امتحانات نیز باید به شکلی باشد که طلبه را به سوی مطالب اصلیتر و کاربردیتر سوق دهد و فرصتی را فراهم کند که آزاداندیشی و نوآوری او رشد پیدا کند.
البته از بهترین کارها برای هدایت دروس حوزوی، تخصصی کردن آنهاست که با توجه به دامنهی وسیع عملکرد حوزههای علمیه و ناتوانی یک نفر در فراگیری این حجم عظیم اطلاعات، از ضروریات است.
در اصلاح ساختاری نیز باید تجدیدنظرهایی در شیوههای تعلیم و تربیت اعمال شود؛ از جمله این که دروس با استفاده از منابع چند رسانهای، ارائه شود. علاوه بر آن باید توجه داشت که حوزه، اندوختههای گرانبهایی دارد که باید آنها را حفظ کرد. از جملهی این اندوختهها نظام مباحثاتی مرور درسهاست که برکات بسیاری بر آن مترتب است.
البته در راه اصلاح ساختاری، ممکن است برخی تلاشها در مسیر غلط صورت گیرد. مثلا تلاشهایی که برای حاکم کردن نظام دانشگاهی در حوزههای علمیه صورت میگیرد از جمله کارهایی است که مردود است و جز عقبگرد حاصل دیگری ندارد.
مدارس تخصصی حوزه
برای اصلاح ساختاری میتوان مدارس تخصصی نیز دایر کرد. البته هدف تغییر ساختار باید در درجهی اول تربیت طلابی باشد که قوی و مقتدر باشند و بتوانند در جامعه نقش الگو و رهبر را ایفا کنند. در کنار آن باید فرصتی فراهم شود که وقت طلاب، حداکثر بازدهی را داشته باشد و از هدر رفتن آن جلوگیری شود. باید روحیهی نشاط را در حوزهها حاکم کرد.
در مسیر تغییر همیشه اعمال نظرهای مغرضانه وجود دارد که باید با هشیاری به آن توجه کرد. به علاوه باید نظامی تعریف شود که از تصرفهای خودسرانه جلوگیری شود و همه به طور هماهنگ در یک مسیر هدایت شوند.
نتیجه آن که برای ایجاد تغییر در نظام حوزه، علاوه بر تغییرات ساختاری باید تغییرات محتوایی را نیز در دستور کار قرار داد و در این مسیر، با استفاده از ظرفیتها و گنجینههای حوزه، سعی در ایجاد اصلاح داشت.
انتهای پیام/