به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزای فارس «نشست تحولات ادبیات داستانی افغانستان و تأثیر مهاجرت بر آن» با حضور جمعی از نویسندگان و داستاننویسان مهاجر افغانستانی در خبرگزاری فارس برگزار شد.
در این نشست «ریحانه بیانی» نویسنده افغانستانی، «احمد مدقق» داستان نویس افغانستانی، «سید حسین فصیحی» شاعر افغانستانی، «سید سکندر حسینی»، «سید محمود حسینی» داستاننویس افغانستانی حضور داشتند و داستان نویسان مهاجر با اشاره به سیر تاریخ ادبیات و داستان افغانستان به ویژه ادبیات مهاجرت به بیان چالشهای ادبیات مهاجرت و تعارفی از داستان و مهاجرت پرداختند.
«ریحانه بیانی» نویسنده افغانستانی در این نشست با اشاره به فضای داستانی سرد و خشن در آثار داستان نویسان دوره جنگ در افغانستان، گفت: با شکلگیری مهاجرت در داستان مهاجرت نیز فضای داستانی گرم و عاطفی شد و نویسنده بیشتر به بیان احساسات، افکار، آرزوها و حسرتهای انسان پرداخته است.
«احمد مدقق» نویسنده و داستاننویس با اشاره به تفاوت داستان مهاجرت در ایران و سایر کشورها خاطرنشان کرد: یک تبعه افغانستانی در ایران مهاجر نیست بلکه یک مسافر است چرا که همواره در حال مسافرت بوده است و سکون و آرامش را نداشته است.
«سید حسین فصیحی» در این نشست با اشاره به انواع اعتراض در ادبیات داستانی مهاجرت، گفت: یک اعتراض مربوط به جنگ در داخل افغانستان و مشکلات آن است، اعتراض دیگر نویسنده به کشور میزبان است، این مسئله ریشه در چند موضوع دارد از جمله اینکه نگاه مهاجر به ایران آرمانگرا است.
«سید سکندر حسینی» به تاریخچهای از شکل گیری ادبیات در افغانستان پرداخت و گفت: اولین رمان در افغانستان به نام «جهاد اکبر» نوشته «مولوی محمد حسین» در سال 1298 خورشیدی منتشر شد و انتشار این رمان برابر با انتشار «یکی بود یکی نبود» جمالزاده است، اما داستان نویسی در ایران به رشد، شکوفایی بالندگی میرسد و داستان نویسی در افغانستان متوقف می ماند.
***مشروح کامل این نشست به شرح زیر است***
«ریحانه بیانی» نویسنده افغانستانی در ابتدای نشست با اشاره به فراز و نشیبهای داستان و داستان نویسی در افغانستان گفت: تحولات داستاننویسی در افغانستان تحت تأثیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی بوده است که در افغانستان اتفاق افتاده است و این تحولات تحت تأثیر رویدادهای سیاسی بوده است.
تشکیل ادبیات مهاجرت با کودتای 57 کابل
وی با بیان اینکه ادبیات مهاجرت نیز با کودتای 57 کابل شکل گرفت و باعث شد تا مردم افغانستان مهاجر و به ایران و کشورهای دیگر مهاجرت کنند، افزود: بعد از کودتای 57 کابل و تجاوز نظامی شوروی داستان مهاجرت با حال و هوای موضوع جنگ و جهاد شکل گرفت و در اوایل دهه 60 نویسندهها داستانهایشان در این حال و هوا نوشته شد.
نویسنده افغانستانی با بیان اینکه داستان نویسی مهاجرت در سه قلمرو ایران، پاکستان و کشورهای غربی شکل گرفت خاطرنشان کرد: ادبیات مهاجرت افغانستان در ایران قویتر و تأثیرگذارتر از ادبیات در کشورهای دیگر از جمله پاکستان، کشورهای غربی و عربی بود که نویسنده های افغانستان به آنها مهاجرت کردند.
بیانی با اشاره به تشکیل ادبیات مقاومت در مهاجرت دور از وطن گفت: آغاز فعالیت نویسندگان مهاجر با تأسیس دفتر هنر و ادبیات افغانستان تأسیس شد و آنها با خلق آثاری در این زمینه خود را به عنوان نویسنده مهاجر معرفی کردند و با انتشار آثارشان در مطبوعات بین مردم مطرح شدند.
تأثیر فضای فرهنگی و ادبی ایران بر مهاجران
نویسنده داستان «مرد عنکبوتی» خاطرنشان کرد: با اتمام جنگ تحمیلی در ایران در دهه 70 آرامش بعد از جنگ فضای آرامش و امنیت برای فعالیت ادبی حاصل شد و نویسندگان مهاجر افغانستان تحت تأثیر فضای فرهنگی ایران قرار گرفتند و از فعالیتهای ادبیات و هنر تأثیر گرفتند، از امکانات خوب جلسات نقد و بررسی شعر و داستان خوانی و فضای آموزشی طلبهها و دانشجویان نهایت استفاده را بردند و نسل جوان داستاننویس توانا و با انگیزه تربیت شد.
نویسنده افغانستانی با اشاره به انگیزه نسل جدید داستان نویس مهاجران افغانستانی در ایران افزود: 2 جریان داستاننویسی مهاجرت که یکی در افغانستان و دیگری در کشورهای غربی تأثیر گرفتند برتر از سایر نویسنده های مهاجر به عنوان ادبیات مهاجرت در کشورهای دیگر بود.
درونمایه ضعیف از ویژگی های داستان مهاجرت
وی درونمایه ضعیف را از نکات داستان مهاجرت دانست که علت آن از جنگ ریشه گرفته بود و در ادامه گفت: نویسنده مهاجر از درون مسایل افغانستان دور مانده بود و بعد از تجاوز به افغانستان و جهاد در دوره جنگهای داخلی از متن حوادث دور بودند.و برای همین آثارشان با دورنمایه ضعیفی نوشته شد.
نویسنده داستان «طعم خاک خوب» افزود: اما تکنیک جای این ضعف را گرفت و با پرداختن به تکنیک و استفاده از فضای آموزشی مناسب در ایران، استفاده از ادبیات داستانی ایران و مطالعه بهترین ترجمهها از نویسندههای برتر جهان که در ایران ترجمه شد باعث کبود دوری از وطن شد و بیشتر آثار تکنیکی را خلق کردند.
ضد جنگ طلبی در آثار نویسندگان مهاجر
بیانی با اشاره به مضمون عدالت و ضد جنگ طلبی در آثار نویسندگان مهاجر افغانستانی گفت: آنها راه تازه ای دنبال کردند تا با داستان مسائل کشور را در داستان تحلیل کنند، با استفاده از ابزار داستان تحولات کشور خودشان را تحلیل کردند و در اواخر دهه 70 سوژه ها را تغییر دادند چرا که صحبت از جنگ تکراری بود.
وی افزود: نویسندگان مهاجر سعی کردند به مسائل شخصی نزدیک شوند و توانستند شخصیت خلق کنند، قبل از آن تیپها نماینده داستانهای آنها بود و خبری از شخصیت در آثارشان بود، اما دیگر صحبت از جنگ تکراری شد و سعی شد تا از مسایل شخصی صحبت شود و نویسنده شخصیت خلق کند چرا که تیپها در داستان تنها نماینده قشری از جامعه بودند بنابراین نویسندهها به شخصیت و ویژگی فردی و روابط عاطفی انسان ها نزدیک شدند.
نزدیکی داستانهای مهاجرت به زبان و سوژه ایرانی
نویسنده افغانستانی گفت: از نظر زبان و سوژه داستانها نزدیک به داستان ایرانی شد و نویسنده ها درباره انسان و هم درباره مهاجرت نوشتند و متمایز از داستان های ایرانی نبود، از مهاجرت و دردها و 2 دهه سختی و تلخی در افغانستان که تأثیر بر آنها گذاشته بودند و آن را پیوند با درد غربت و دوری از وطن مطرح می کردند.
نویسنده داستان «مرد عنکبوتی» با بیان اینکه بدنه اصلی داستان مهاجرت داستان کوتاه است گفت: در افغانستان به طور کمی و کیفی و بین مهاجران داستان های کوتاه نوشته شد و رمان کم نوشته شده است و «محمد جواد خاوری» پژوهشگر دلیل اینکه چرا مهاجران افغانستانی در ایران بیشتر به داستان کوتاه پرداختند دلیل آن را این میداند که داستان بلند وقت و امکانات بیشتری را میطلبد که نویسنده مهاجر از این امکان بی بهره است.
دغدغه معاش علت روی آوردن به داستان کوتاه
بیانی افزود: اما نویسندگان مهاجر روزها وقت نداشتند تا به داستان نویسی بپردازند و دغدغه معاش و درآمد مطرح بوده است، آنها از نظر زندگی به لحاظ مادی تأمین نبوده با فقیر دسته و پنجه نرم میکردند، از نظر زندگی به لحاظ مادی تأمین نبوده است و دغدغه اصلی آنها نوشتن نبوده و تأمین معاش بوده است.
وی با اشاره به سوژه داستاننویسان مهاجر گفت: سوژه آنها دل نگرانی، چالش های مهاجرت اضطراب ها و بیم و امیدها درباره سرنوشت خود و سرنوشت کشورشان مطرح بوده است و این آیینه ای بود که داستان مهاجرت افغانستان را بازتاب میداد.
فضای گرم و عاطفی در ادبیات مهاجرت
بیانی گفت: فضای داستان در افغانستان سرد و خشن بود و اما در داستان مهاجرت فضا گرم و عاطفی شد و بیشتر به احساسات و افکار انسان آرزوهاو حسرتهای آن پرداخته شده است نویسنده بیشتر به انسان و افکار انسان و آرزوها و حسرتها پرداخته شده است.
نویسنده داستان «طعم خاک خوب» با بیان اینکه شخصیت پردازی در داستان کمتر بود اما رفته رفته پررنگ و قوی شد، خاطرنشان کرد: با آمدن داستان فردی این فضا پررنگ شد و داستان نویسان خوبی مطرح شدند که چهره های موفق تری در آن زمان در زمینه داستاننویسی بودند.
تأثیر داستان نویسان ایران بر ادبیات مهاجر افغانستان
وی با اشاره به چهره های موفق داستان نویسان مهاجر از جمله «آصف سلطان زاده» و «محمد حسین محمدی» تصریح کرد: این افراد چهره موفق تری در آن زمان بوده اند که از نویسندگان مطرح ایرانی بهره برده اند.
این داستان نویس مهاجر با بیان اینکه ابزار مهم در داستان بخش زبان داستان است که بار داستان را به دوش میکشد گفت: در ادبیات مهاجرت زبان دارای مشکل بوده است زیرا نویسنده در مهاجرت به دنیا آمده است و برای همین از زبان خودشان و زبان معیار در افغانستان فاصله گرفته است.
گسترش واژگان داستان نویس مهاجر در ایران
بیانی گفت: آمیخته بودن زبان ایرانی و افغانستانی به خاطر یکدست نبودن ضعف بود اما این باعث گسترده تر شدن دایره واژگان شد که مسایلی را بهتر بیان کنند و این امتیازی است که دایره واژگان است.
وی افزود: نویسنده نسل جدید مهاجر نبوده و با بزرگ شدن دارای زبان و لهجه مهاجرت است، از زبان معیار فاصله گرفتند و نوعی آمیختهگی در زبان ایجاد شد، اما همین باعث گسترده تر شدن زبان شد و نویسنده مفاهیم را به راحتی بیان میکند و این وسعت دایره لغات امتیاز است.
داستان مهاجرت در ایران شکل نگرفته است
«احمد مدقق» داستان نویس افغانستانی با طرح این سوال که آیا داستان مهاجرت شکل گرفته است که بخواهیم درباره آن صحبت کنیم؟ گفت: ابتدا باید برای ما تفهیم شود آیا داستان مهاجرت شکل گرفته است که درباره تأثیرات آن صحبت شود، باید ابتدا این سوال تفهیم شود که آیا داستان مهاجرت را مهاجر مینویسد یا در مهاجرت شکل گفته است.
داستاننویس افغانستانی با اشاره به تعریف داستان و مهاجرت گفت: وقتی بحث از داستان می شود قصه و ماجرا به ذهن میرسد، این به این خاطر است داستان فرزند خلف قصه است در قصه ماجرا اهمیت دارد اما داستان در شخصیت همیت دارد.
داستان مدرنیته با گسترش شهرسازی ایجاد شد
وی افزود: داستان محصول مدرنیته است و مدرنیته با شهرسازی و گسترش ایجاد شهرها ایجاد شد و در جوامعی که مدرن هستند داستان قوی شد، از جامعه سنتی انتظار نداریم که داستان شکل بگیرد چون قصه پرداز است، مدرنیته تنهایی را به وجود و داستان روایت تنهایی انسان است.
داستان نویس افغانستانی با اشاره به تفاوت داستان و قصه افزود: داستان فرزند خلف قصه است و هر قدر که در قصه ماجرا اهمیت دارد در داستان شخصیت و نه ماجرا اهمیت دارد، داستان مدرنیته با شهرها سازی گسترش یافت و در جوامع مدرن داستان قوی شکل گرفت.
مهاجرت جابهجایی مرز به مرز دیگر
مدقق در ادامه به تعریفی از مهاجرت گفت: مهاجرت به معنی جابه جایی انسان از مکان به مکان دیگر به خاطر کار و امنیت است، به هر دلیل می تواند مهاجرت وجود داشته باشد در بحث حقوقی مرز در بین باشد، بحث جابجایی مرز از مرز ایران و افغانستان است و این تعریف ما از مهاجرت است.
برگزیده جشنواره جایزه ادبی هزار و یک شب با مطرح کردن مجدد این سوال که آیا داستان مهاجرت شکل گرفته است، گفت: داستان مهاجرت شکل نگرفته است هر چند تلاش برای داستان مهاجرت شکل گرفته است اما داستان مهاجرتی که از هندی به آمریکا و یا داستان ترک تبارها به آلمان داستان مهاجرت شکل می گیرد به همان قدرت برای مهاجرین افغانستانی در ایران شکل نگرفته است.
علت عدم شکلگیری داستان مهاجرت
نویسنده داستان «اصل سبکباری» گفت: تبعه افغانستانی در ایران مهاجر نیست بلکه یک مسافر است و بر اساس تعریف های شد اول اینکه مدرنیته نیم بند در افغانستان شکل گرفته است و در افغانستان یا هر کشور در حال توسعه انتظار ایده آل است و مهاجرت در افغانستان جابه جایی شکل گرفته است و ده ها سالها موج بعد از حمله شوروی و ورود طالبان و موج 11 سپتامبر شکل گرفت.
مدقق گفت: مهاجرت فرد افغانستانی به این با مهاجرت کشورهای دیگر فرق می کند و یک تبعه افغانستانی در ایران مهاجر نیست و یک مسافر است چرا که در حال مسافرت بوده است و سکون و آرامش را نداشته است، اتباع افغانستانی وقتی وارد ایران شدند همیشه به دنبال این بودند روزی برخواهند گشت.
مجموعه داستانی به جای رمان در ادبیات مهاجرت
وی گفت: به همین دلیل رمان در ادبیات مهاجرت تولید نمیشود و مجموعه داستانها شکل میشود، «آصف سلطانزاده» مجموعه داستانی به نام « در گردیز گم میشویم» مینویسد اما وقتی آصف سلطان زاده به دانمارک و به قصد مهاجرت برای همیشه میرود 3 یا 4 رمان در کپنهاگ مینویسد.
مدقق افزود: مسافر افغانستانی مسافر است و دنبال فرصتی برای بازگشت است، مسافر به سکون و آرامش نمیرسد، با خروج شوروی و سقوط طالبان به افغانستان باز میگردد جنگ های داخلی شکل می گیرد و یا با 11 سپتامبر آرامش را از دست میدهد، تا قصد رسیدن به آرامش و سکون را دارد دوباره درگیر جنگ میشود.
برگزیده جشنواره جایزه ادبی «هزار و یک شب» با اشاره به دهه 90 باز شدن درهای اروپا به موج مهاجرتها به سوی اروپا گفت: با باز درهای اروپا موج مهاجرت جدید شکل میگیرد از بین نویسندگان افغانستان درصد قابل توجه ای رفته اند بنابراین باید گفت که ادبیات داستان مهاجرت شکل نگرفته است، تلاشها نیم بند بوده است و داستان مسافرتی به جای داستان مهاجرتی شکل میگیرد.
بخشی از ادبیات مهاجرت ادبیات اعتراض است
«سید حسین فصیحی» شاعر افغانستانی در ادامه نشست گفت: بخشی از ادبیات مهاجرت ادبیات اعتراض است و اعتراض در سه سطح قابل توجه از واقعیتهای داخل افغانستان و جنگ و ناامنی و با این درگیر است.
وی افزود: یک اعتراض مربوط به جنگ داخل افغانستان و مشکلات داخل آن است و یک اعتراض به ایران و توقع مهاجر از ایران بخشی از درون مایع داستان است، این مساله ریشه در چند مساله دارد اینکه نگاه مهاجر به ایران آرمان گرا است، علت آن در مذهب، زبان و فرهنگ مشترک است و مهاجر نسبت به ایران انتظار بالاتری از سایر کشورها دارد و این اعتراض در ادبیات مهاجرت شکل میگیرد.
ادبیات مهاجرت کمتر به اعتراض به استعمار پرداخت
شاعر افغانستانی با اشاره به اعتراضی که کمتر به آن در ادبیات مهاجرت پرداخته شده است افزود: اعتراض به استعمار و طرح های کلی آن کمتر مورد بحث قرار گرفته است و در سطح ادبیات مهاجرت به آن پرداخته نشده است در حالی که استعمار عامل اصلی ایجاد مهاجرت است.
وی با اشاره رابطه داستان و مهاجرت گفت: هر وقت بخواهیم بگویم که داستان مهاجرت شکل گرفته است 2 پیوند و رابطه متفاوت را دارد مهاجرت نفس و محتوا به داستان میدهد و داستان شکل و فرمی برای مهاجر و ظرفیتی برای خلق محتوا و درونمایه است.
فصیحی گفت: اگر بخواهیم بگویم چرا داستان مهاجرت شکل نگرفت علت این است ما مهاجر نبودیم و مهاجران ما مسافر بودند، وقتی میتوان به ماندگاری رسید که ثبات باشد اما مهاجر در حال رفت و آمدها است و برای همین ادبیات مهاجرت شکل نگرفت.
«سید سکندر حسینی» شاعر افغانستانی در ادامه نشست با اشاره به فراز و فرودهای ادبیات افغانستان گفت: ادبیات افغانستان از شکلگیری جغرافیای افغانستان دارای فراز و فرود فراوان بوده است و دارای نابسامانی سیاسی و اجتماعی بوده است که روی ادبیات و فرهنگ مهاجرت افغانستان تأثیرگذار بوده است.
شاعر افغانستانی افزود: اواخر دوره حکومت «امیر حبیب الله» حرکتهای تجددطلبانه و جریان مشروطیت شکل گرفت و بعد از مرگ «حبیب الله خان» فرزندش «امان الله » فضای برای نویسندگان و تفکر و ترقی را برای روشنفکران باز میکند، جریانی با محوریت فکری «محمود طرزی» و نشریه «سراج الاخبار» شکل می گیر که تفکر آزادی خواه و امروزی دارند و نویسندگان ما را با آثار غرب و ادبیات مدرن آشنا میکند.
جهاد اکبر اولین رمان نوشته شده در افغانستان
وی افزود: اولین اثر رمان «جهاد اکبر» نویسنده «مولوی محمد حسین» در سال 1298 خورشیدی منتشر شد که برابر با انتشار رمان «یکی بود یکی نبود» جمال زاده است اما داستان نویسی در ایران رشد و شکوفایی بالندگی می رسد و داستان نویسی در افغانستان در این حد متوقف می ماند.
حسینی گفت: «محمد حسین محمدی» داستان نویسی افغانستان را در شش دوره تقسیم میکند، دوره 1298 خورشیدی آغازین جوشش ادبیات داستانی تا 1308 بوده است، دوره دوم از 1308 تا 1328 خورشیدی دوره سیاه مشقها است و نویسندگان سیاه مشق منتشر میکنند.
شاعر افغانستانی افزود: از 1328 تا سال 1342 خورشیدی آغاز جستجو و تلاش در عرصه داستان نویسی است و حرکت خوب و تأثیرگذاری با شکل گیری دانشگاه کابل در سال 1323 تشکیل و دایره المعارف آریانا فضای فرهنگی خوبی را برای بالندگی و شکوفایی ادبیات داستانی ایجاد میکند.
وی بیان کرد: دوره چهارم شکوفایی ادبیات افغانستان از 1342 تا 1357 حکومت مارکسیست افغانستان دوره شکوفایی ادبیات و دوره خوبی شعر و ادبیات و نگاه ابزار سوسیالیستها بوده است و نویسندگان به نفع دولت قلم میزند.
حسینی افزود: دوره پنجم داستانهای ادبیات داستانی بلکه در بخش شعر هم دوره خوبی است، شعر و ادبیات رشد میکند و در این دوره داستاننویس در خدمت دولت در می آیند و به نفع دولت است، دوره ششم نیز با دوره مهاجرت شکل گرفت.
نسل اول ادبیات مهاجرت و حضور نویسندگان بزرگ
«سید محمود حسینی» داستاننویس افغانستانی با تقسیم بندی ادبیات مهاجرت به 2 بخش خاطرنشان کرد: دهه اول مهاجرت شاهد نویسندگان بزرگی هستیم و در این دهه «محمد حسین محمدی»، «جواد خاوری»، « آصف سلطان زاده» آثار خوبی را در ایران خلق کردند و ادبیات افغانستان پربار بود، آنها در جمع نویسندگان بزرگ ایرانی حضور داشتند و از آنها بهره مند شدند.
نویسنده افغانستانی افزود: دوره نسل سوم ادبیات ضعیفتر از نسل اول بود به این دلیل که نویسندگان نسل سوم دغدغه اصلی نسل اول در افغانستان را نداشتند، آنها شرایط آن دوران را درک نکردند نسل و این بستری شد برای خلق آثار مهاجرت در ایران و سایر کشورها که «بادبادک باز» اثر «خالد حسینی»،«گوشواره انیس» و «نقره دختر دریای کابل» توسط حمیرا قادری نوشته شد.
نویسنده نسل جدید دغدغه نسل قبل را ندارد
وی افزود: نویسنده نسل جوان دغدغه فراموش کردند نویسنده نسل اول این دغدغه را داشتند و چند سال در افغانستان زندگی و بستری برای نوشتن در این رو غرب با بست مهاجرت ادبیات ما موضوع مهاجرت در ایران و غرب «بادبادک باز» «خالد حسینی» و آثار «حمیرا قادری» با مهاجرت و چالش و جنگ است.
حسینی با انتقاد از اینکه نمی توان آثار خالد حسینی را جز ادبیات مهاجرت دانست افزود: خالد حسینی افغانستانی است و آثارش از جمله «بادبادک باز»، « در کوهستان طنین انداخت»، «هزار خورشید تابان» در رابطه با مهاجرت است، بنابراین نمیتوان به صرف اینکه اثرش را به زبان انگلیسی نوشته است جز ادبیات مهاجرت به حساب نیاورد.
خلق تک آثار توسط نسل جدید داستاننویس
وی افزود: نویسندگان نسل اول بعد از بازگشت به افغانستان مثل«محمد حسینی» سیاسر و «حمیرا قادری» اثر نقره دختر کابل را نوشت اما از نسل بعدی تنها تک آثاری از «جواد خاوری» و «حسین حیدر بگی» داریم، نویسندگان این آثار 2 دهه بیکار بودند و بین آثارشان فاصله بیش از یک دهه وجود دارد.
حسینی با بیان اینکه نسل سوم و چهارم از امکانات بهتری بهرمنده هستند گفت: به واسطه گسترش ارتباطات و فضای مجازی دسترسی به کتاب بیشتر شده است اما از نظر محتوی نسل جدید دارای ضعف در داستان نویسی است هر چند از نظر تکنیک دارای پیشرفتهای قابل توجه ای بوده است.
انتهای پیام/ح
∎