شناسهٔ خبر: 14906005 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

رشيدي، برگي زرين در تاريخ تئاتر ايران

قطب‌الدين صادقي كارگردان تئاتر

صاحب‌خبر -

 

 

داوود رشيدي يكي از چهره‌هاي نخبه تئاتر ايران بود. گرچه خيلي‌ها او را برمبناي كارنامه سينمايي‌اش مي‌شناسند ولي واقعيت اين است كه پيش از سينما يك كارگردان نخبه تئاتر محسوب مي‌شود. او با بنيان گذاشتن گروه تئاتر «امروز» و اجراي آثار پيشرو ايراني و خارجي برگ زريني در تاريخ تئاتر كشور به ثبت رساند.
من براي نخستين‌بار زماني با آقاي رشيدي آشنا شدم كه با نمايش «پرواز بندان» نوشته غلامحسين ساعدي به سنندج سفر كرده بود. بايد بگويم آقاي رشيدي در ميان تمام بازيگران آن نمايش بازي متفاوت و چشمگيري داشت به طوري كه شما را به شگفتي وامي‌داشت.
ارادت من در طول سال‌ها همواره پابرجا ماند تا اينكه نمايش «واي بر مغلوب» روي صحنه آمد. نمايشي كه داوود رشيدي كارگرداني كرد و در مقطعي جاي مرحوم فني‌زاده در كنار فهيمه راستكار به ايفاي نقش پرداخت. آنجا بود كه متوجه شدم با يك بازيگر بسيار باهوش، خلاق و غافلگيركننده مواجه هستيم و ارادتم به او دوچندان شد. از نظر كارگرداني هم با اجراي نمايش‌هاي «ديكته و زاويه» و «در انتظار گودو» هم در تهران و هم در جشن هنر شيراز بلوايي به پا كرد.
داوود رشيدي اهل مطالعه بود و به ويژه در زمينه تئاتر معاصر جهان اطلاعات درخشاني داشت. آنچه موجب مي‌شد ستايش بيشتري داشته باشم اين بود كه به هيچ‌وجه از آثار ايراني غفلت نكرد. حتي وقتي به تلويزيون رفت بهترين‌هاي ايران و جهان را براي پخش آماده كرد. آن زمان در بخش تدوين و پژوهش واحد نمايش تلويزيون كنار ايشان بودم و غير از ادب و فضيلت و مهرباني از اين مرد شريف چيزي نديدم.
البته آقاي رشيدي در دانشكده هنرهاي زيبا استاد من بود و در اين رابطه نيز بايد بگويم هيچگاه كم‌فروشي نكرد و همه‌چيز را بسيار دقيق و خوب توضيح مي‌داد. آموزش بازيگري را به واسطه آثار «چخوف» آغاز كرديم و آن زمان تحليل رواني شخصيت‌ها را با استفاده از همين نمايش‌نامه‌ها به ما آموخت.
تجربه داوري‌هاي متعدد داشتيم ولي هيچ فراموش نمي‌كنم وقتي در ساري داور بوديم او چگونه دلايل انتخاب آثار را به قدري واضح، دقيق و كوتاه بيان مي‌كرد كه باعث تعجب همه مي‌شد. يك روز در سفر بوديم كه شخصي با خودروي خود مسير را مسدود كرد تا آقاي رشيدي را از نزديك ببيند. وقتي به او رسيد، بي‌مقدمه گفت: چقدر پير شده‌ايد! و ما كه از اين اظهارنظر صريح دلخور بوديم، منتظر مانديم تا ببينيم آقاي رشيدي چه مي‌گويد. جواب هوشمندانه آقاي رشيدي بي‌آنكه ناراحت شود اين بود: «همه پير مي‌شويم. انشاء‌الله تو هم پير شوي.» پاسخي كه بدون ناراحتي بيان شد و بسيار آموزنده بود. او با وجود بزرگ شدن در كشور سوييس و تربيت دانشگاهي اروپايي عميقا ايراني، نجيب و اصيل بود. يك غرور زيبايي داشت كه من را شيفته شخصيتش مي‌كرد.
همچنين توانايي شگفت‌انگيزي در شناسايي استعدادها داشت. هرگز هوشمندي آقاي رشيدي در كشف توانمندي جوانان را فراموش نخواهم كرد. فراموش نكنيم هنرمنداني مانند داريوش فرهنگ و مهدي هاشمي با نمايش «پرواز بندان» درخشيدند.
گرچه همه ما روزي از اين جهان خواهيم رفت، پس چه بهتر كه تلاش كنيم مانند داوود رشيدي خاطره‌اي نيك از خود به يادگار بگذاريم. به اين وسيله تاسف عميق خودم را به جامعه هنري ايران، خانم احترام برومند و ليلي رشيدي نازنين تسليم مي‌گويم.