سفر به سرزمين روياهاي متضاد. سفر به سرزمينهاي سيمون بوليوار، هوگو چاوز، فيدل كاسترو، ارنستو چگوارا و آگوسته پينوشه. سفر به سرزمين كودتاهاي خونين و انقلابهاي تند و تيز. محمدجوادظريف، وزير امور خارجه ايران براي نخستينبار در دولت يازدهم راهي امريكاي لاتين شد. سه روز پيش از آغاز رسمي سفر، به دو زبان انگليسي و اسپانيولي توييتهايي را منتشر كرد: «روز يكشنبه، تور شش روزهاي را به كشورهاي امريكاي لاتين آغاز ميكنم. با هيات بزرگي از تجار و مديران براي تقويت رابطه سياسي و اقتصادي با اين منطقه.»
كوبا، نيكاراگوئه، اكوادور، شيلي، بوليوي و ونزوئلا ميزبانهاي رييس دستگاه ديپلماسي ايران در اين تور هشت روزه خواهند بود. هشت ماه از اجراي توافق هستهاي ميان ايران و 1+5 گذشته است و در سايه برداشته شدن تحريمهاي هستهاي ايران، مقاصد ظريف و نيتهاي او از سفر نيز تغيير كرده است. اگر تا پيش از جولاي 2015 ظريف در راستاي تلاش براي به ثمر رساندن مذاكرات هستهاي بار و بنه ميبست و با عبور از آسمان ايران به جهان از ايراني نو ميگفت در هشت ماه گذشته مرد شماره يك دستگاه ديپلماسي ايران هم به شرق آسيا و منطقه اقيانوسيه رفت و هم به اروپا و غرب آفريقا.
ظريف به دنبال عكسهاي جذاب
با رهبران جنجالي نيست
شايد اصليترين سوالي كه در خصوص سفر محمد جواد ظريف به امريكاي لاتين به ذهن متبادر ميشود اين است كه مناسبات تهران و كشورهاي عضو اين قاره به چه شكل است؟ چرا بايد در 12 ماه نخست عبور از اجراي برجام امريكاي لاتين در زمره مقصدهاي ظريف قرار بگيرد؟ چرا دولت يازدهم اندكي دير، نگاهي مشفقانه به اين رابطه دوجانبه انداخته است ؟
با اجرايي شدن برجام در اواسط ژانويه 2016، موجي از هياتهاي سياسي و اقتصادي راهي ايران شدند. وزير امور خارجه ايران يك روز ميزبان بود و روز ديگر مهمان. يك روز هياتي از اروپا از راه ميرسيد و روز ديگر مقامي از روسيه، هند يا چين. در چنين شرايطي برآورد و انتظار اوليه اين بود كه در نخستين ماههاي اجرايي شدن برجام تمركز ايران بيشتر بر مناطق جغرافيايي باشد كه بعد مسافت چنداني با تهران ندارند. الكس واتانكا از كارشناسان ارشد موسسه خاورميانه در اين خصوص ميگويد: دلايل بسياري وجود دارد كه چرا رفت و آمدها ميان ايران و رهبران كشورهاي امريكاي لاتين مانند همتاهاي آنها در ديگر كشورها پرجنب و جوش و سريع اتفاق نميافتد. به نظر ميرسد كه در نخستين ماههاي اجراي برجام، دولت حسن روحاني، رييسجمهور ايران ترجيح ميداد ابتدا به سمت جذب متحدان استراتژيكي برود كه بتوانند دو هدف اصلي مدنظر دولت وي را برآورده سازند: 1. به انزواي ديپلماتيك ايران پايان بدهند و 2. شركاي تجاري بسيار قدرتمندي براي تهران هم در حوزه سرمايهگذاري در بخشهاي مهم مانند گاز و نفت باشند و هم بازار صادراتي براي كالاهاي ايراني به حساب بيايند. هيچ جاي تعجبي ندارد و هركارشناس خبرهاي هم تاييد ميكند كه كشورهايي مانند آلمان، فرانسه، ايتاليا، چين، ژاپن، روسيه و كره جنوبي در اولويت دستگاه ديپلماسي ايران در نخستين ماههاي برداشته شدن تحريمها هستند. هرچقدر كه ايران رابطه سياسي نزديكتري با اين كشورها برقرار كند از حجم شك و ترديد و ابهام آنها نسبت به بازارهاي ايران و فرصتهاي موجود در اين كشور 80 ميليوني كاسته ميشود. تمام تلاش دولت روحاني در چندماه گذشته از برجام اين بوده كه هرگونه بازگشت به سنت قديمي تحريم و منزوي كردن ايران را براي آنها هزينهساز كند. غربيها ميگويند كه در برجام قدرت بازگشتپذيري تحريمهاي ايران در صورت تخطي هستهاي تهران را لحاظ كردهاند اما دولت روحاني با هوشمندي تلاش ميكند انسهاي سياسي و گرههاي اقتصادي را ميان ايران و اين كشورها حاكم كند تا آن قدرت بازگشتپذيري را تحتالشعاع خود قرار دهد. در چنين منظومهاي برزيل و آرژانتين از اهميت و ظرفيت بالايي برخوردار هستند اما نبايد واقعبيني را كنار نهاد و پذيرفت كه بعد مسافت عملا آنها را از اولويت اول ايران در روزهاي پسابرجام دور كرده بود. ايران سربرآورده از سالها تحريم در حالي كه مخالفان برجام از همان نخستين لحظه تولد اين توافق تلاش كردند آن را به گرداب شكست بكشانند بايد از هفتههاي نخست برداشته شدن تحريم به عنوان فرصت طلايي استفاده ميكرد و بهترين انتخابها را انجام ميداد. روحاني به انتخابهايي نياز داشت كه هم سريع جواب بدهند و هم حساب شده باشند. روحاني مانند رييس دولت نهم و دهم نيست كه در انتخاب در حوزه سياست خارجي گرفتار شعارزدگي صرف باشد. رييسجمهور ايران در روزهاي پسا تحريم به فكر احياي رونق اقتصادي ايران است و ايجاد شغل براي جوانان و البته تقويت جايگاه ايران در جامعه جهاني. در چنين فضايي كمتر شعار ميدهد و كمتر سكوي سمبليك سياسي براي خودش در فضاي هيجاني رابطه با امريكاي لاتين ايجاد ميكند. برخلاف محمود احمدينژاد كه دولتش در فاصله سالهاي 2006 تا 2013، 650 ميليارد دلار درآمد نفتي داشت دولت روحاني در نتيجه تحمل سالها تحريم و به پايان رسيدن ذخيره مالي نياز داشت كه مهرههاي سرمايهگذاري چه از نوع سياسي و چه اقتصادي را با دقت در سبد بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي بچيند. روحاني بايد ميوه ديپلماسي مذاكراتي موفق را در عرصه اقتصاد داخلي درو كند تا بتواند پاسخ مثبتي به راي ايرانيها داده باشد. اكنون كه ايران اندك اندك جايگاه خود را در بازارهاي بينالمللي به دست آورده، فروش نفت آن به حالت پيش از سالهاي تحريم بازگشته، بانكهاي كوچك و متوسط جهاني به بازگشت ايران روي خوش نشان دادهاند و اندك اندك سرمايهگذاران از حالت ابهام در مواجهه با ايران خارج ميشوند، دولت يازدهم با طمانينه تيم اقتصادي را به همراه وزير امور خارجه كابينه خود راهي امريكاي لاتين كرده است. ظريف در امريكاي لاتين به دنبال عكسهاي جذاب با رهبران جنجالي نيست بلكه پيشرفتي حساب شده، مداوم و برنامهريزي شده در رابطه دوجانبه را دنبال ميكند.
رابطه نه چندان پرسود در گذشته
استفان جانسون از تحليلگران مسائل امريكاي لاتين در خصوص رابطه ايران با اين قاره در دولتهاي نهم و دهم ميگويد: حقيقت اين است كه امريكاي لاتين و منطقه كاراييب شركاي تجاري سنتي ايران نبودهاند. تا پيش از سال 2010 و 2011، رابطه ايران و امريكاي لاتين سير نسبتا صعودي را طي ميكرد. هوگو چاوز، رييسجمهور ونزوئلا رابطه بسيار خوبي با محمود احمدينژاد همتاي ايراني خود داشت. هر دو به نوعي پوپوليست بودند و شايد ميشد هر دو را چپ گرا هم خواند. ايران در آن بازه زماني تلاش ميكرد بار تحريمهاي اروپا و امريكا را با رابطه حسنه با امريكاي لاتين جبران كند و تا حدودي كه البته اصلا قابل توجه نبود، موفق هم شد. اما اندكاندك تقويم به سال 2010 ميلادي كه نزديك شد آسيبهاي تكيه كامل بر اين رابطهها هم عيان شد. سرمايهگذاري در حوزههاي نفتي ونزوئلا به سختي به سوددهي ميرسيد، كارخانههاي سيمانسازي و توليد خودروي ايران در ونزوئلا چندان بازدهي چشمگير اقتصادي نداشتند. رابطه ايران با اكوادور و بوليوي تا حدودي پيچيده شده بود. صادرات نفت به نيكاراگوئه انجام ميشد اما پولي عايد ايران نميشد. قيمت جهاني نفت هر روز پايينتر از ديروز ميشد و در نتيجه بسياري از دولتها در امريكاي لاتين هم به مشكلات جديد ناشي از اين افت قيمت برخورد كرده بودند.
قدرت نوظهور سياسي در سايه رشد فاحش اقتصادي
در شرايطي كه بسياري از كشورهاي عربي جهان اسلام به امريكا و اروپا به عنوان اصليترين و شايد هم تنهاترين مرجع و مغز اقتصادي و سياسي نگاه ميكنند، ايران در حال حركت به سمت نگاهي آيندهنگرانه و عاقلانه به امريكاي لاتين است. ظريف در حالي در هشتمين ماه اجرايي شدن برجام راهي امريكاي لاتين شده است كه ميتوان انتظار داشت پس از او همتاهايش از كشورهاي رقيب منطقهاي به اين منطقه سفر كنند. درست مانند الگوي سفر ظريف به غرب آفريقا و پس از آن حضور بلافاصلهاي وزير امور خارجه عربستان در اين كشورها. اعراب و كشورهاي امريكاي لاتين تاكنون سه دور نشستهاي مشترك را در سالهاي 2005، 2009 و 2013 تجربه كردهاند اما به نظر ميرسد كه نشانههاي قوي براي همكاري آنها وجود ندارد. كشورهاي امريكاي لاتين در چند سال گذشته در حالي كه اروپا و امريكا با اقتصادهاي بسيار متزلزل دست در گريبان بودند، رشد و شكوفايي اقتصادي خوبي را تجربه كردهاند. برزيل در سال 2011 عنوان نهمين اقتصاد برتر جهان را به خود اختصاص داد. بر اساس برخي آمار ميتوان گفت كه كشورهاي كلمبيا، اكوادور و مكزيك هم تكانهاي جدي اقتصادي را در چندسال اخير تجربه كردهاند. از سوي ديگر امريكاي لاتين به يكي از مهمترين بازارهاي سرمايهگذاري جهاني بدل شده است و سرمايهگذاران خارجي بسياري در چندسال اخير به سمت اين قاره سرازير شدهاند. رشد اقتصادي نيز به شكل نسبي در امريكاي لاتين سيرسعودي خود را طي ميكند. كشورهاي امريكاي لاتين اين روزها در صحنه بينالمللي از وزن و اعتبار خوبي برخوردار هستند. شش كشور امريكاي لاتين از زماني كه برزيل كمپيني را براي به رسميت شناختن فلسطين در مرزهاي 1967 آغاز كرده است از اين مساله اعلام حمايت كردهاند. ظرفيت سياسياي كه كشورهاي امريكاي لاتين پيدا كردهاند، ميتواند در صحنه سازمان ملل و همچنين جنبش عدم تعهد مورد استفاده ايران قرار بگيرد. امريكاي لاتين در حالي كه بسياري از كشورهاي اروپايي، امريكا و خاورميانه با مشكلات امنيتي در حال دستوپنجه نرم كردن بودند به سمت رشد و استقلال اقتصادي حركت كرد. در حالي كه جهان عرب هر روز با جمعيت فقيرتري روبهرو ميشود امريكاي لاتين در چندسال اخير توانسته 70 ميليون جمعيت خود را از زير خط فقر بالاتر بكشد. در ده سال گذشته 50 ميليون نفر در كشورهاي متفاوت امريكاي لاتين با رشد سطح استاندارد زندگي روبهرو شدهاند و به طبقه متوسط اجتماعي پيوستهاند. از سوي ديگر در حالي كه در گذشته به اين كشورها عنوان جمهوريهاي موز داده ميشد اخيرا ميتوان آنها را جمهوريهاي ديجيتال ناميد چرا كه رشد كشورهاي اين منطقه در تكنولوژي خيرهكننده بوده است. در حالي كه مجيد تختروانچي، معاون امريكا و اروپاي وزارت امور خارجه ميگويد كه در رابطه ايران و امريكاي لاتين وزن گرايش اقتصادي سنگينتر است، به نظر ميرسد كه نگاه اقتصادي ايران به اين قاره با توجه به جايگاه اين منطقه در سرمايهگذاري و تجارت عاقلانه باشد. بازار امريكاي لاتين، عرصه آيندهداري است كه با توجه به عدم وجود رابطه ميان ايران و امريكا ميتواند جايگزين مناسبي براي ايران محسوب شود. كشورهاي امريكاي لاتين با تواناييهاي اقتصادي وسيع و نقش سياسي خوبي كه ميتوانند در عرصه بينالمللي ايفا كنند، از بازيگران موثر و فعال در عرصه بينالمللي هستند.
در حالي كه در افكار عمومي امريكاي لاتين قارهاي است كه تنها افتخار آن پرورش ستارههاي ورزشي است اما كشورهاي امريكاي لاتين در چند سال اخير تلاش كردهاند با رشد اقتصادي و ترويج دموكراسي سياسي وزن خود را در عرصه بينالمللي جابهجا به كنند و با اتكا به جايگاه جديد بتوانند اصلاحات بنيادين را در ساختار شوراي امنيت سازمان ملل پيش ببرند. برزيل به عنوان نمونه در حال تصاحب كرسي دايم در شوراي امنيت است و اين دومينويي است كه ميتواند به ساير كشورهاي اين قاره هم برسد. در حالي كه بسياري امريكاي لاتين را در خطكشيهاي مرسوم حياط خلوت امريكا ميخوانند اما به نظر ميرسد كه غالب كشورهاي اين منطقه اعتماد و اطمينان خود به واشنگتن را از دست دادهاند و نگاه آقابالاسرگونهاي كه امريكا به اين كشورها داشته به چرخش استراتژيك آنها به سمت ديگر مناطق به خصوص آسيا و خاورميانه منتهي شده است. قدرتهاي اقتصادي نوظهور مانند چين و هند اهميت امريكاي لاتين را به خوبي درك كردهاند و بر حجم سرمايهگذاريهاي خود در اين كشور افزودهاند. حتي كشورهاي منطقهاي مانند تركيه نيز به دنبال شكل دادن رابطهاي استراتژيك با كشورهاي امريكاي لاتين هستند. در شرايطي كه نگاه ايران از آن نگاه شعارگونه و سمبليك و مقابل دوربيني در گذشته فاصله بگيرد، تهران ميتواند به شركاي اقتصادي خوبي در اين منطقه دست پيدا كند. غايتي كه هدف اصلي ظريف در نخستين تور هشتروزهاش به امريكاي لاتين است.
سفير ايران در هاوانا در آستانه سفر ظريف خبر داد
امضاي توافقنامه ميان اتاقهاي بازرگاني ايران و كوبا
صاحبخبر -