شناسهٔ خبر: 69688693 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

بعد از 10 سال و با وجود یک سند واجب‌الاجرا آمار بیماری‌های غیر واگیر در کشور رو به افزایش رفت

عدم تحقق اهداف سند پیشگیری از بیماری‌های غیرواگیر بعد از 10 سال!

بر اساس گزارشی که از وضعیت بیماری‌های غیرواگیر در ایران منتشر شده، اهداف سند پیشگیری و کنترل این بیماری‌ها که در تابستان 1394 ابلاغ شد، به طور قابل توجهی محقق نشده است. بیماری‌هایی مانند سکته‌های قلبی و مغزی، دیابت، سرطان و پرفشاری خون همچنان در صدر علل مرگ‌ و میر در کشور قرار دارند. افزایش شیوع این بیماری‌ها و ناکامی در کاهش عوامل خطر، ناشی از تاثیرات منفی مولفه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر سلامت مردم است؛ عواملی که به رغم تلاش‌های وزارت بهداشت، توان مقابله با بحران‌های موجود را از بین برده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، تابستان 1404 موعد اجرای «سند ملی پیشگیری و کنترل بیماری‌های غیر واگیر» تمام می‌شود.

این سند، تابستان 1394 و برای یک بازه 10 ساله ابلاغ شد تا با اقدامات پیشگیرانه، بار بیماری‌های غیر واگیر که سهم 76 درصدی در کل بیماری‌های کشور را به خود اختصاص داده، کاهش یابد. این سند 13 هدف برای دست‌اندرکاران نظام سلامت و نهادهای مرتبط مشخص کرده بود؛ کاهش 25 درصدی خطر مرگ‌های زودرس (30 تا 70 سال) ناشی از بیماری‌های غیرواگیر، کاهش 20 درصدی کم تحرکی، کاهش 10 درصدی مصرف الکل، کاهش 30 درصدی مصرف نمک، کاهش 30 درصدی شیوع استعمال دخانیات، کاهش 25 درصدی شیوع پرفشاری خون، جلوگیری از افزایش بیشتر چاقی و دیابت، دسترسی 100 درصدی به داروهای مناسب برای درمان بیماری‌های غیر واگیر، دسترسی حداقل 70 درصد جمعیت به دارو و مشاوره لازم برای پیشگیری از بیماری‌های قلبی عروقی و حملات عروق مغزی، حذف اسیدهای چرب ترانس در روغن‌های خوراکی و محصولات غذایی، کاهش نسبی 20 درصدی مرگ ناشی از سوانح و حوادث ترافیکی، کاهش نسبی 10 درصدی مرگ ناشی از مصرف مواد، افزایش 20 درصدی دسترسی به درمان بیماری‌های روحی و روانی.

طبق هشدارهایی که مسوولان وزارت بهداشت و نظام سلامت طی هفته‌های اخیر مطرح کرده‌اند، اهداف این سند، حداقل در مورد کاهش شیوع و ابتلای 6 بیماری غیرواگیر سکته‌های قلبی، سکته‌های مغزی، دیابت، سرطان، پرفشاری خون و چاقی محقق نشده که به نظر می‌رسد یکی از دلایل آن، همان تاکید همیشگی وزارت بهداشت باشد و اینکه فقط 25 درصد مولفه‌های موثر بر سلامت شهروندان در حیطه اختیارات وزارت بهداشت اما حدود 70 درصد، درحیطه وظایف سایر نهادهاست.

امنیت یا ناامنی روانی جامعه و شهروندان، وضعیت اقتصادی و معیشتی و قدرت خرید خانوارها، کیفیت هوایی که نفس می‌کشیم، میزان سرمایه اجتماعی جامعه، رضایتمندی شهروند ایرانی از فضای سیاسی و فرهنگی کشور، تاثیر رویارویی‌های ملی و منطقه‌ای و برون‌مرزی و... تنها چند نمونه از مولفه‌هایی است که وزارت بهداشت برای کنترل و کاهش آنها، هیچ اختیاری ندارد ولی به‌طور مستقیم بر کاهش کیفیت زندگی و افت سلامت جسمی و روحی شهروند ایرانی تاثیرگذار است.

با چه اوضاعی مواجهیم؟

وزارت بهداشت از سال 1394 و به دنبال آغاز برخی اقدامات پیشگیرانه و موثر در کاهش شیوع بیماری‌های غیر واگیر، در چند نوبت تحقیقاتی در سطح ملی و کشوری انجام داد تا میزان تاثیرگذاری این اقدامات هم بررسی شود. مقایسه نتایج مطالعات کشوری سال‌های 1396 و 1398 نشان می‌دهد که در این بازه دو ساله، آمار مرگ‌های ناشی از سکته قلبی و سکته مغزی کاهش بسیار اندکی داشته اما همچنان دلایل اول و دوم مرگ در کشور بوده‌اند.

طبق مطالعه سال 1396، در این سال حدود 21 درصد مرگ‌ها در کل کشور، به دلیل سکته قلبی و حدود 11 درصد مرگ‌ها به دلیل سکته مغزی بوده اما در مطالعه مشابه سال 1398 مرگ به دلیل سکته قلبی به 20.58 درصد و مرگ به دلیل سکته مغزی به 9.25 درصد کاهش یافته در حالی که در سال 1398، حدود 7 درصد مرگ‌ها به دلیل پرفشاری خون و حدود 5 درصد به دلیل دیابت بوده و سکته‌های قلبی و مغزی همچنان در ردیف‌های اول و دوم علت مرگ در کشور قرار داشتند.

بر مبنای نتایج مطالعه کشوری سال 1395 وزارت بهداشت، شیوع دیابت بر مبنای قند خون ناشتا 11 درصد بوده ولی در مطالعه مشابهی که سال 1400 انجام شده این عدد به 14 درصد افزایش یافته است. نتایج مطالعه کشوری سال 1395 درباره بیماری فشار خون بالا، شیوع 26 درصدی بیماری را ثبت کرد ولی این عدد در مطالعه مشابه سال 1400 به 32 درصد رسیده بود.

وزارت بهداشت، آبان پارسال اعلام کرد که شیوع سکته مغزی در کشور به روزانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر (سالانه حدود 550 هزار نفر) و میزان مرگ ناشی از سکته مغزی در کشور به حدود 15 درصد رسیده در حالی که 30 درصد مبتلایان سکته‌های مغزی، در گروه سنی کمتر از 50 سال هستند و ۹۰ درصد موارد سکته‌های مغزی، با اصلاح سبک زندگی قابل پیشگیری بوده است.

علیرضا رییسی که امروز مسوولیت معاونت بهداشت وزارت بهداشت را برعهده دارد، در وزارت بهداشت دولت دوازدهم هم مسوولیت مشابه داشت و آذر 1398 در کنگره ملی پیشگیری و درمان چاقی، اعلام کرد که 82 درصد مرگ‌های کشور و معادل 312 هزار مورد از مجموع 380 هزار مرگ در کل یک سال، به دلیل بیماری‌های غیر واگیر است به این معنا که در طول یک سال، از مجموع 312 هزار مرگ ناشی از بیماری‌های غیر واگیر، ۱۶ تا ۱۷ درصد (بیش از 53 هزار مرگ) به دلیل سرطان‌ها، ۴۲ درصد (بیش از 131 هزار مرگ) به دلیل بیماری‌های قلبی و عروقی، حدود 4.5 درصد (بیش از 14 هزار مرگ) به دلیل بیماری‌های مزمن تنفسی و حدود 4.5 درصد (بیش از 14 هزار مرگ) به دلیل دیابت اتفاق می‌افتد که همین 4 بیماری، سهم 76 درصدی از کل مرگ‌های کشور دارند و پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۴۰، آمار مرگ به دلیل بیماری‌های غیر واگیر در کشورمان، به سالانه ۶۵۰ هزار مورد افزایش یابد.

رییسی در همین کنگره با ابراز نگرانی از وضعیت چاقی در کشور هشدار داد که بر مبنای نتایج ثبت شده در سامانه‌های وزارت بهداشت، ۴۷ درصد مردان و ۶۴ درصد زنان در کشور دچار کم‌تحرکی بوده و شیوع چاقی در کشور ۲۴.۲ درصد و شیوع اضافه وزن ۳۶.۷ درصد است در حالی که فقط ۲.۸ درصد مبتلایان چاقی، توانسته‌اند وزن خود را کاهش دهند و فقط ۳۶ درصد جمعیت، وزن نرمال دارند. 5 سال بعد از این هشدارها، مهر ماه امسال، محمد نوروزی که ریاست انجمن تغذیه بالینی ایران را بر عهده دارد، در یک همایش ملی اعلام کرد که شیوع اضافه وزن در ایران هر ساله 6 درصد رشد دارد و در صورت تداوم این روند، تا سال ۱۴۱۴ ایران، نهمین کشور چاق در جهان خواهد بود.

پس از طرح این هشدار، رییس اداره سلامت وزارت بهداشت هم با ابراز نگرانی از شیوع 72 درصدی چاقی و اضافه وزن در زنان ایران و کم‌تحرکی 57.7 درصد زنان ایرانی (به معنای فعالیت بدنی کمتر از 150 دقیقه در هفته) گفت که طبق بررسی‌های وزارت بهداشت، بیماری‌های قلبی، سکته مغزی و دیابت به ترتیب دلایل اول، سوم و چهارم مرگ زنان ۳۰ تا ۵۹ ساله در ایران است در حالی که هر سه بیماری، ارتباط مستقیمی با اضافه وزن و سبک زندگی دارند. وضعیت شیوع و ابتلای سرطان هم چندان بهتر از باقی بیماری‌های غیر واگیر نیست.

آبان پارسال وزارت بهداشت در گزارش ملی خود اعلام کرد که در کنار 250 هزار مبتلای سرطان در کشور، سالانه 55 هزار نفر از بیماران فوت می‌کنند در حالی که با اصلاح سبک زندگی، تغذیه سالم و ورزش منظم می‌توان از ابتلا به نیمی از سرطان‌ها پیشگیری کرد. چند ماه بعد از این هشدار، معاون امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بر مبنای نتایج مطالعات کشوری از افزایش سالانه 135 هزار مبتلای جدید سرطان در کشور و رشد 100 درصدی تعداد مبتلایان جدید تا سال 1420 خبر داد.

در شیوع دیابت هم وضعی به مراتب بدتر از سال 1394 داریم چنانکه ظرف روزهای اخیر و همزمان با هفته جهانی دیابت، شاهین آخوندزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت اعلام کرد که با توجه به ابتلای 6 میلیون نفر از جمعیت ایران به دیابت و همچنین 9 میلیون ایرانی در مرحله پیش‌دیابت، شیوع دیابت در جمعیت بالغ کشور 4.2 درصد است که این عدد از میزان متوسط جهانی بالاتر است و سالانه هم حداقل 500 هزار نفر به جمعیت دیابتی‌های کشور افزوده می‌شود.

ابتدای این هفته هم، معاون بهداشت وزارت بهداشت در مراسمی به مناسبت روز جهانی دیابت، با اعلام اینکه آمار ابتلای ایرانی‌ها به دیابت، باعث شده که این بیماری در چهارمین ردیف علت مرگ در کشور قرار بگیرد، بر ضرورت توجه دولت و نظام سلامت به پیشگیری از بیماری‌های غیرواگیر تاکید کرد و گفت: «در کشورهایی که به بیماری‌های غیرواگیر توجه کرده‌اند میزان مرگ و میر ناشی از کرونا و به خصوص، آمار مرگ آن تعداد از مبتلایان کرونا که به بیماری‌های زمینه‌ای مانند بیماری‌های قلبی‌عروقی و دیابت هم مبتلا بودند، کمتر بود.

به همین سبب توجه به بیماری‌های غیرواگیر از اهمیت فراوانی برخوردار است. من بر این باورم که توجه به بیماری‌های غیرواگیر، به معنای واکسیناسیون در برابر بیماری‌های واگیردار است. اگر بیماری‌های غیر واگیر را کنترل کنیم، میزان آسیب‌پذیری در برابر بیماری‌های واگیردار را هم کنترل خواهیم کرد.» علیرضا رییسی در بخش دیگری از صحبت‌هایش، ضمن هشدار بابت مرگ‌آوری دیابت در ایران گفت: «سه‌چهارم مبتلایان دیابت در منطقه خاورمیانه زندگی می‌کنند که این عدد بسیار زیاد است.

میزان شیوع دیابت در ایران بر مبنای FBS (قندخون ناشتا) ۱۴.۱ درصد و براساس A1C (میزان هموگلوبین خون) ۱۷.۵ درصد است. در ایران 71 درصد مبتلایان دیابت از بیماری خود مطلعند و پوشش درمان دیابت در کشور براساس مطالعات استپس (الگوی سنجش عوامل خطر بیماری‌های غیر واگیر) ۶۵ درصد اما میزان کنترل بیماری، 31 درصد و پوشش درمان موثر پس از سنجش هموگلوبین خون ۲۷ درصد است و بنابراین، افرادی که بیماری‌شان کنترل نشده، باید در انتظار عوارض دیابت باشند.

در کشور ما از بین 3 مبتلای دیابت، بیماری دو نفرشان کنترل نمی‌شود چون یا نسبت به بیماری خود آگاهی ندارند یا با وجود آگاهی از بیماری، تغییری در رفتار و سبک زندگی‌شان ایجاد نشده چنانکه آمار و ارقام آگاهی از بیماری و اثرگذاری درمان نشان می‌دهد که اگرچه نسبت به ابتلا به بیماری (تعداد بیماران و وضعیت بیماری) آگاهی داریم اما نتوانسته‌ایم سبک زندگی و رفتار بیماران را تغییر دهیم.» کاهش سن بروز سکته مغزی در ایران، نگرانی جدید مسوولان وزارت بهداشت است. هفته گذشته، دبیر انجمن سکته مغزی ایران به خبرگزاری ایسنا گفت که بروز سکته مغزی در ایران حدود ۱۵۰ به ازای هر ۱۰۰هزار نفر در هر سال و حدود ۱.۵ برابر متوسط جهانی است.

احسان شریفی‌پور با اشاره به نتایج دو مطالعه بزرگ هشدار داد که سن بروز سکته مغزی در ایران، حدود ۱۰ سال از متوسط جهانی کمتر است به این معنا که متوسط سن سکته مغزی در دنیا حدود ۷۵ تا ۸۰ سال و در ایران حدود ۶۵ تا ۷۰ سال است و با استناد به آمار و ارقام «سیمای مرگ ایران» گفت که همچنان سکته قلبی و سکته مغزی به عنوان اولین و دومین عامل مرگ در ایران است چنانکه در یک ماه اول پس از سکته مغزی، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از بیماران و معادل یک نفر از هر 5 نفری که سکته کرده‌اند، جان خود را از دست می‌دهند.

از اهداف سند 10 ساله جا ماندیم

این اعداد که بعد از ابلاغ سند 10 ساله پیشگیری و کنترل بیماری‌های غیر واگیر استخراج شده، از بدتر شدن وضع سلامتی ایرانی‌ها حکایت دارد؛ جمعیتی که سلامت‌شان به دلیل تاثیرات مخرب مولفه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به خطر می‌افتد و با فرض برخورداری از بهترین تغذیه هم نمی‌توانند اثرات نابسامانی‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تحمیلی را خنثی کنند که البته گزارش‌های مکرر از نیمه دهه 1390 و به خصوص از ابتدای 1401 درباره رشد نرخ تورم، جا ماندن دستمزدها و حقوق‌ها از گرانی قیمت اقلام غذایی مفید، اجبار خانواده‌ها به حذف مواد غذایی سالم از سبد خانوار و جایگزینی این مواد مفید با اقلام بی‌کیفیت و ناسالم اما شکم پرکن و سیری‌آور، فرض تغذیه سالم را هم منتفی می‌کند.

بنابراین، حداقل 8 دهک جامعه که به دلیل ارقام حقوق و دستمزدشان همچنان بهره‌مند از یارانه معیشتی هستند، علاوه بر اینکه از مشکلات و افت و خیزهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رنج می‌برند و در برهه‌های مختلف، نارضایتی از وضع موجود و کاهش اعتمادشان به بهتر شدن وضعیت را به اشکال مختلف نشان داده‌اند، قادر به زمینه‌سازی برای زیست سالم هم نیستند؛ گرانی هزینه ورزش، گرانی تغذیه سالم، ناامنی روانی به دلیل اخبار روزانه از گرانی و احتمال جنگ و تاثیر مشاجره سیاسی احزاب و محافل منتفع یا جا مانده از قدرت، حسرت برای تنفس در هوای سالم و بدون ریزگرد، اجبار به چندشغلی بودن به دلیل گرانی اجاره‌بهای مسکن و چند برابر شدن هزینه تحصیل فرزندان، حذف اوقات فراغت و سفر و تفریح به دلیل اولویت‌دهی به ضروری‌ترین نیاز خانوار که چیزی جز خوراک نیست و... این مجموعه مفصل از مولفه‌ها با تاثیرات فرساینده‌اش بر سلامت روانی و جسمانی شهروندان ایرانی، دلیل همین آمار رو به رشد سکته‌های قلبی و سکته‌های مغزی و پرفشاری خون و دیابت و سرطان است .