زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی خود و علت درخواست طلاقشان گفت: «هفت سال است که اشکان را میشناسم و با او ارتباط دارم. تقریبا دو سال پیش نیز با هم ازدواج کردیم. در این مدت هفت سال ما اکیپ دوستی داشتیم، البته بیشتر دوستهای اشکان بودند که با من هم دوست شدند و حتی به رفقای صمیمی هم تبدیل شدیم. دوستهای اشکان با همسرانشان از بهترین دوستان ما بودند و بیشتر برنامهها و تفریحاتمان با آنها بود. در این سالها همیشه با هم بودیم. تا اینکه چند وقت پیش او با یکی ازدوستانش دچار اختلاف مالی شد و با هم قطع ارتباط کردند.من با نامزد دوستش در ارتباط بودم و بعد از قطع ارتباط با هم پنهانی بیرون میرفتیم. اشکان که متوجه این موضوع شد داد و فریاد راه انداخت و گفت که دیگرحق ندارم آن دختر را ببینم. من هم مجبور شدم ارتباطم را با او قطع کنم. درصورتی که او یکی ازبهترین دوستانم بود و قهر شوهرهایمان هیچ ربطی به ما نداشت، ولی اشکان آنقدر سرم غر زد که درنهایت مجبور به قطع ارتباط شدیم. آن زمان حرفی نزدم و به خاطر شوهرم سکوت کردم اما چند روزپیش او بازهم بادوستانش دعوایش شد.این بار با تمام اکیپ قطع ارتباط کردواز من هم خواست دیگربا هیچکدامشان حرف نزنم. این بار مقاومت کردم. دوستان من جدا هستند. قرار نیست هر بار او با دوستانش به هر دلیلی قهر میکند من هم ارتباطم را قطع کنم و دیگر دوستانم را نبینم. تمام خوشگذرانی و تفریحات ما با هم بود و همیشه در کنارهم بودیم. بهراحتی نمیتوانم از دوستانم دل بکنم، چون شوهرم این را میخواهد. سر این موضوع با یکدیگر درگیر شدیم و درنهایت هردو تصمیم به جدایی گرفتیم. من دیگر نمیخواهم در کنار این مرد خودخواه و خودرأی زندگی کنم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی آنها دوستان من بودند. عاطفه از طریق من با آنها دوست شده بود. طبیعی است وقتی میخواهم با آنها قطع ارتباط کنم دوست ندارم همسرم با آنها رفت و آمد کند، ولی عاطفه همیشه دراین مورد بامن لجبازی کرده است. در صورتی که من فقط از عاطفه حمایت میخواستم، او دراین قضیه ازمن حمایت نکرد ومرا به دوستان خودم فروخت. حاضر شد مرا از دست بدهد ولی دوستانش را هرگز؛ این رفتار عاطفه برایم خیلی زور داشت. برای همین دیگر نتوانستم تحمل کنم. به او گفتم یا مرا انتخاب کن یا دوستانت را؛ او هم اکیپ دوستانش را انتخاب کرد. او وقتی از من حمایت نکرد، من هم دیگر نمیخواهم در کنار او زندگی کنم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاور خانواده مشورت کنند.
نظر شما