شناسهٔ خبر: 65960249 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

چگونه بازي اسراييل را برهم بزنیم؟

نصرت‌الله تاجيك

صاحب‌خبر -

تصور اينكه ايران براي بازي نكردن در زمين طراحي شده توسط اسراييل جهت كشاندن پاي امريكا به اين ماجرا، عكس‌العملي نشان ندهد، كمي سخت است و تصور اينكه انتظار داشته باشيم ايران براي نحوه اين اقدام بازدارنده به سال‌ها قبل برگردد و مجموعه‌اي از اقداماتش را اصلاح كند هم از سخت گذشته و عملي نيست! اما دست ايران باز است كه عمليات بازدارنده را نه لزوما نظامي بداند و نه باعث خروج اسراييل از انزوا و جمع شدن دنيا پشت سر او شود. حتي قوانين بين‌المللي هم باتوجه به حمله اسراييل به محلي كه به عنوان مكان ديپلماتيك در كشوري به ثبت رسيده و نقض حقوق بين‌المللي است، فارغ از آنكه كسي در آن مستقر است يا چه استفاده‌اي مي‌شود، ايران را محق به عكس‌العمل مي‌داند. اما كسب منافع حداكثري ايران و تامين اهداف سياست خارجي‌اش در خاورميانه براي حمايت از تلاش‌هاي محور مقاومت و آينده مقاومت مشروع ايجاب مي‌كند عكس‌العمل ايران به حمله اسراييل به سر كنسولگري ايران در دمشق از انتقامي كه مي‌تواند يك عمليات انفعالي و كور باشد به اقدامي بازدارنده و تاثيرگذار تبديل شود. در باب اين واكنش بايد به كم و كيف لزوم آن و نحوه اجرايش توجه كرد كه يك اتفاق صرفا نظامی و عليه اهداف مشخصي در سرزمين‌‌هاي اشغالي توسط اسراييل يا گسترش درگيري به كشورهاي ثالث هم نباشد. در اين صورت تاكيد بر لزوم چنين عملياتي ديگر نبايد يك خواسته احساسی و پرتاب صرفا موشك باشد، بلكه كاملا در چارچوب نگاه به آينده مقاومت و در چارچوب اهداف سياست خارجي ايران معنا يابد.

خاورميانه لرزان‌تر از آن است كه نظم‌پذير باشد. جنگ پس از توفان‌الاقصي به وضعيت شكننده حاكم دامن زده است. اسراييل در غزه همان‌گونه كه پيش‌بيني مي‌شد، گير افتاده، نتانياهو در فشار داخلي و خارجي است و پايان جنگ غزه بدون پايان حماس كه وعده داده بود، مرگ سياسي وي را رقم مي‌زند. نخست‌وزيري كه مي‌كوشد زمين بازي را تغيير و گسترش دهد و طرف جنگ را از فلسطيني-اسراييلي به ايراني-امريكايي تبديل كند! اين حمله مي‌تواند نشان‌دهنده رسيدن نتانياهو به خطوط پاياني باشد كه چنين ريسك بزرگي را كرده است! براي بررسي اقدام احتمالي ايران به دو تصوير نيازمنديم: تصوير بزرگ اسراييل و ايران از اوضاع كنوني و آينده، تصوير ايران از اقدامي كه به اندازه كافي بازدارندگي لازم و مقطعي را داشته باشد تا جنگ اسراييلي- فلسطيني در بستر و ظرفيت خود بماند. ايران در طراحي خود بايد تلاش كند كه به جامعه جهاني بقبولاند اسراييل تهديدكننده صلح و امنيت جهاني است و اين اقداماتش در حمله به مكان‌هاي ديپلماتيك مي‌تواند سبب گسترش جنگ در منطقه شود. اسراييل سابقه طولاني در حمله به محافل ديپلماتيك دارد و در ساير كشورها دست به اين اقدامات زده است و برهمين اساس اكنون ترس آنچناني از تبعات حقوقي يا ديپلماتيك اين موضوع ندارد. اسراييل از هر عملياتي كه بتواند دست برتر عملياتي اين رژيم را بالا نگه دارد، جنگ رواني در سايه آن به راه بيندازد و ايران را به واكنش وادارد، استقبال مي‌كند. 
فضاي به وجود آمده پس از درگيري‌هاي لفظي و تلفني ميان جو بايدن و بنيامين نتانياهو و تصويب قطعنامه در شوراي امنيت ملل متحد جهت برقراري آتش‌بس فوري در غزه پس از چندين‌بار وتوي امريكا ناشي از بدترين وضع روابط اين دو و يأس امريكا از نتيجه‌بخش بودن تداوم جنگ غزه بود و يك ضربه سياسي و ديپلماتيك به اسراييل و شخص نتانياهو وارد كرد. گرچه اسراييل در مجموع توجهي به قطعنامه‌هاي سازمان ملل متحد ندارد اما تصويب چنين قطعنامه‌اي عاملي است براي فشار رواني بر اسراييل و از وجاهت افتادن اقداماتش عليه مردم غيرنظامي غزه و كنترل او. شكل‌گيري اعتراض‌هاي جدي به نتانياهو در داخل اسراييل به دليل بيهوده بودن هزينه‌هايي كه او بر دوش اسراييل و امريكا گذاشته، درحالي كه گفته مي‌شود 40درصد از توانايي نظامي حماس به قوت خود باقي است و نتيجه‌اي از اقدامات و جنايات اسراييل در غزه، رفح و بيمارستان‌هاي در محاصره عايد نتانياهو نشد، وي با اين حمله درصدد تغيير جهت جريان خبري است. بالاخص آنكه اخباري از تماس‌هاي غيرمستقيم ميان ايران و ايالات‌متحده در مسقط براي مديريت تنش منتشر شد. نتانياهو از هرگونه تماس و گفت‌وگوي ولو غيرمستقيم ايران و امريكا عصباني مي‌شود و براي تخريب آن دست به هر حركتي مي‌زند.
درباره واكنش ايران به اين حمله براساس روشي كه ايران از ابتدا در پيش گرفته و استراتژي عدم مداخله مستقيم در جنگ غزه بايد تحليل كرد. به باورم كه اين به اصطلاح صبوري استراتژيك در عدم حمله مستقيم به اسراييل باتوجه به مشكلات و اهداف نتانياهو بايد ادامه پيدا كند. اسراييل خواهان عكس‌العمل ايران و تشديد وضعيت و گسترش دامنه جنگ است، اما منافع ايران در درگيري مستقيم نيست. پاسخ به ترورهاي رو به تزايد اخير، گذشته از نياز به تشديد عمليات حفاظت اطلاعات از نيروهاي انساني نبايد از جنس يك اقدام منفعلي، دفعي و مقطعي باشد؛ بلكه طراحي و اجراي سلسله اقداماتي منسجم، مستمر و ايجابي از عمليات نظامي، سياسي، اطلاعاتي، ديپلماتيك و حتي اقتصادي است كه خروجي آن بايد تغيير نظام محاسباتي اسراييل و حاميانش در پيش‌بيني‌پذيري و مهار محور مقاومت باشد، زيرا اين‌گونه عمليات بيشتر براي لطمه وارد كردن به لجستيك گروه‌هاي مقاومت اجرا مي‌شوند و ضربه زدن به اراده ايران براي حمايت از آنها، ولي چنانچه اقدامات بازدارنده ايران موثر نيفتد، بحث هدف قرار گرفتن هرگونه منافع اسراييل در هر كجا طبعا از انتخاب‌هاي روي ميز ايران است، اما از نظر ديپلماتيك و فعاليت سياسي و تبيين اهدافي كه اسراييل از اين حمله دنبال مي‌كرده، ايران بايد فعالانه وارد ميدان شود و با شكايت به سازمان ملل يارگيري نمايد. 
اگرچه در چنين شرايطي اسراييل احتمالا اين‌گونه حملات را بيشتر به عنوان يك عامل بازدارنده مي‌داند كه اگر در چنين وضعيتي به آتش‌بس تن دهد، تهديد موجود نه تنها كاهش پيدا نخواهد كرد، بلكه بيشتر هم مي‌شود، اما اينكه ايران نمي‌خواهد وارد يك جنگ منطقه‌اي شود، ممكن است موجب شود تا اسراييل احساس برد كاذب داشته باشد و به اين نتيجه برسد كه اگر حملات خود را عليه تاسيسات و نيروهاي ايراني در سوريه كه عامل اصلي پشتيباني و لجستيك گروه‌هاي مقاومت است افزايش دهد، احتمالا بدون هزينه به خواسته‌هاي ادعايي‌اش دست خواهد يافت. اگر ايران پاسخ دهد و تلافي كند هم بهانه موجهي براي گسترش جنگ خواهد بود. اين وضعيت ايران را در يك موضع متناقض قرار مي‌دهد كه با طراحي مطلوب مي‌تواند از آن خارج شود. اين‌گونه حملات اسراييل دست گروه‌هاي مقاومت را براي مبارزه خود بازتر خواهد كرد تا هم منافع و اهداف اسراييل و هم نيروهاي امريكايي موجود در منطقه را مورد هدف قرار دهند، اما مهم‌ترين ضربه زماني خواهد بود كه اسراييل نتواند كالا و سوخت مورد نياز خود را از طريق دريا وارد يا صادر كند. اين مقوله به فعاليت سياسي، ديپلماتيك، همراه كردن كشورها و اقدامات اطلاعاتي و نظامي قوي نياز دارد.
سفير پيشين ايران در اردن و ديپلمات بازنشسته

نظر شما