شناسهٔ خبر: 59530733 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

خادمان و خائنان به پوراحمد

تاریخ تصویر ایران به خاطر «قصه‌های مجید» به مرحوم کیومرث پوراحمد مدیون است. اصلی‌ترین دلیل آن هم، این است که او خالق یک اثر ناب ایرانی است با همه مشخصه‌هایی که باید داشته‌باشد. این ایرانی بودن البته چیزی است که پوراحمد دست‌کم در آثار دو دهه پایانی عمرش به آن وفادار نماند.

صاحب‌خبر -

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- جوان نوشت: تقریباً هیچ‌کدام از آثار او در ۲۰ سال اخیر به طور مشخص پس از فیلم شب یلدا دیگر رنگ و بوی ایرانی نداشت. انگار او به شکلی خودآگاه و شاید هم ناخودآگاه تصمیم گرفته‌بود از ریشه‌هایش جدا شود و به آن پشت کند. با این حال «قصه‌های مجید» کافی است تا از او به عنوان فیلمسازی که در برهه‌ای از تاریخ این مرز و بوم وجهی از زیست‌بوم فرهنگی ایران را مقابل ما گرفت، به نیکی یاد شود.

پوراحمد جزء معدود فیلمسازان ایرانی است که از فضای شهری و داشته‌های معماری و میراث ملی در «قصه‌های مجید» به نحوی مناسب سود جست. کمتر فیلمساز ایرانی را می‌توان یافت که نسبت به نمایش معماری و فضای تاریخی در آثارش این اندازه اهتمام داشته و موفق عمل کرده‌باشد.

قصه‌های مجید از این منظر می‌توانست الگویی برای همه فیلمسازان ایرانی باشد، اما اینکه چرا در سینما و تلویزیون تبدیل به یک الگو نشد، بلکه برعکس سبک و سیاق آن با پایان پخش آن از تلویزیون در بایگانی قرار گرفت و دیگر هیچ فیلمسازی به سمت الگوبرداری از آن نرفت، از عجایب است.

حقیقت ماجرا این است که هرگاه در عرصه سینما و تلویزیون ایران یک اثر موفق ساخته‌شده، دست‌کم تا یک دهه بسیاری از فیلمسازان سعی کرده‌اند به تقلید از آن، دست به خلق آثاری مشابه در سبک و اجرا بزنند، اما سبک و سیاق کاملاً ایرانی پوراحمد چنین بایسته‌ای را به چشم ندید. این را می‌توان از نافهمی و بی‌عرضگی مدیران فرهنگی دانست که نسبت به داشته‌های ملی تا این اندازه بی‌توجه بوده و نتوانسته‌اند قصه‌های مجید را تبدیل به یک جریان کنند. آنچه همواره در محافل رسانه‌ای سینمایی این مرز و بوم با عنوان سینمای ملی از آن یاد شده، مقوله‌ای است که قطعاً قصه‌های مجید در آن جایگاهی ویژه و ممتاز دارد.

اگر دست‌کم در دو دهه اخیر مقام مادر در بسیاری از آثار سینمایی ایرانی دچار خدشه شد و جایگاه عظیم آن پشت هاله‌ای از کج فهمی‌های سینمایی قرار گرفت، قصه‌های مجید ادای دینی بزرگ به مقام مادر در عرصه هنر‌های نمایشی هم بود. با این حال کیومرث پوراحمد خود نیز راهی را که زمانی به درستی با انتخاب یک سینمای ناب آغاز کرده‌بود و از فیلم زیبای بی‌بی چلچله آن را در دهه ۶۰ عیان کرده‌بود، ادامه نداد. تغییر و تحول درونی او آنقدر در میان آثارش مشهود و عجیب و غریب است که نمی‌توان از مقطعی به بعد درک دقیق و درستی از خط سیر آثار او به دست داد. پوراحمد با خواهران غریب نوعی ادای دین سینمایی به ساحت موسیقی انجام داد و به طرزی هوشمندانه این کار را در قالب سینمای کودک صورت‌بندی کرد.

خواهران غریب و بی‌بی چلچله باعث می‌شود تا پوراحمد را از منادیان سینمای کودک ایران آن هم در طلایی‌ترین دوره آن بدانیم. نغمه‌های مرحوم خسرو شکیبایی که نقش یک آهنگساز را در فیلم ماندگار خواهران غریب بازی می‌کرد، جزو آثار ماندگار موسیقی کودک ایران است. خواهران غریب در لیست پرفروش‌ترین آثار تاریخ سینمای ایران هم جایگاهی ویژه دارد.

مادر، موسیقی و شعر در این اثر جایگاهی ویژه دارند و نشان می‌دهد دغدغه‌های فکری پوراحمد در زمانه‌ای که این آثار را تولید کرده تا چه اندازه اصیل بوده‌اند. این مسئله‌ای بود که در آن مقطع مشام متعهدانه سید مرتضی آوینی به درستی آن را تشخیص داد و از پوراحمد به درستی در همان زمان تجلیل و تمجید کرد.

شهید آوینی قطعاً اگر زنده بود، هیچ‌گاه از پوراحمد نمی‌خواست تا از دنیایی که به آن تعلق داشت، یعنی فضای ایرانی شعر و موسیقی و کودک و مادر دل بکند و فیلم دفاع مقدسی بسازد! و اساساً پوراحمد هیچ‌گاه به این فضا نزدیک هم نشده‌بود تا شهید آوینی بخواهد به این اعتبار از نقش بی‌بدیل او به نیکی یاد و از وی قدرشناسی کند، اما پس از شهادت آوینی عده‌ای با کج‌فهمی اینگونه انگاشتند که اگر پای فیلمسازی، چون پوراحمد را به ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی باز کنند، کار درستی کرده‌اند، پس این کار را کردند و فیلمسازی را که شناختی از جنگ نداشت و احتمالاً علقه‌ای هم به این ساحت نداشت، با سلام و صلوات راهی فضایی کردند که اساساً به آن تعلقی نداشت.

نتیجه این کج‌اندیشی ساخت دو فیلم الکن شد. این آغازی بر روند شکست‌های سینمایی پوراحمد هم بود. دیگر تا پایان عمر و نزدیک به دو دهه کیومرث پوراحمد حتی نتوانست به آن سینمای اصیل و شکیل و ایرانی و آن فضای ناب آثاری، چون قصه‌های مجید و بی‌بی چلچله حتی نزدیک شود. گویی آن آثار را شخص دیگری ساخته‌است.

فرجام کار پوراحمد البته با تنفس در فضای شبه‌روشنفکرانه نشریاتی، چون مجله فیلم هم پیوند خورد. نشریاتی که جنسی از سینمای سیاه غیر‌اصیل را حقنه می‌کردند و مرحوم پوراحمد دو دهه پایانی عمرش را در چنین فضایی به سر برد. در واقع دو جریان به پوراحمد خیانت کردند؛ یکی آن دسته که پای او را به سینمای دفاع مقدس کشیدند و یکی آن‌ها که او را پای بساط سینمای شبه‌روشنفکری بردند و بلال سینمای بی‌هویت را برای او باد زدند./جواد محرمی

پایان پیام/ت

 

نظر شما