به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «بازشناسی عوامل رکنی روانشناسی اسلامی در چهار دهه اخیر ایران» امروز دوشنبه 17 بهمنماه از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین حجتالله صفری، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
ما در اینجا حضور پیدا کردیم که توضیح دهیم روانشناسی اسلامی چیست؟ این عنوانی است که به گوش بسیاری از ما خورده و بحثی پرچالش است و بحثهای زیادی در این زمینه صورت گرفته است. عدهای میگویند مگر مشکل روانشناسی چیست که میخواهید درباره روانشناسی اسلامی کار کنید؟ بنده در کلاسی در محضر آقای دکتر رفیعی هنر بودم که در مورد روانشناسی اسلامی بحث شد لذا به این موضوع علاقهمند شدم و هرچه بیشتر مطالعه میکردم به این نتیجه میرسیدم که در روانشناسی اسلامی دیدگاههای مختلفی داریم و حداقل کاری که به ذهنم رسید این بود که در این زمینه خلأها و تناقضاتی داریم که باید اندیشمندان و صاحبنظرانی که دغدغه روانشناسی اسلامی دارند در مورد موضوع و روش آن صحبت کنند.
چالشها در زمینه روانشناسی اسلامی
اولین استفادهها از عنوان روانشناسی اسلامی توسط احمد فواد الاهوانی بود که در سال 1963 به این موضوع اشاره کرده و این عنوان را به کار برده است هرچند که ممکن است در تاریخ روانشناسی اسلامی به افرادی برسیم که در مورد روانشناسی اسلامی بحث داشتهاند اما تعبیر دقیق آن در این برهه بوده است. بخشی از پژوهشهای روانشناسی اسلامی به داخل و بخشی به خارج از ایران از جمله کشورهای عربی و حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی مربوط است اما ما مشخصاً به پژوهشهایی که در ایران انجام شده است میپردازیم.
اولین پژوهشها و مقالات در زمینه روانشناسی اسلامی در ایران از سال 1359 توسط آیتالله یزدی در مجله مسجد اعظم چاپ شده است و بعدها توسط فردی به نام سید ابوالقاسم حسینی پر و بال بیشتری داده شد و همچنان این مباحث در حوزه و دانشگاه ادامه دارد. درباره ماهیت روانشناسی اسلامی باید گفت که گفتوگوهای زیادی در این زمینه شده است. یک دیدگاه مربوط به کسانی است که نه تنها در زمینه روانشناسی اسلامی بلکه به طور کلی معتقدند باید علوم انسانی و اسلامی را جدا بدانیم و اساساً چیزی به نام علوم انسانی اسلامی نداریم. افرادی همانند مصطفی ملکیان میگویند نمیتوانیم وارد بحث روانشناسی اسلامی شویم چون اگر بخواهیم روانشناسی را از متون دینی استخراج کنیم فقط با روش تجربی امکانپذیر است و در این صورت صرفاً امکان گردآوری داریم و در نتیجه چنین کاری اهمیت چندانی ندارد.
دیدگاههای مختلف در زمینه روانشناسی اسلامی
دیدگاه دیگر این است که میتوان روانشناسی اسلامی داشت و از اساس باید علم کنونی را بکوبیم و علم روانشناسی اسلامی را بسازیم چون میتوانیم بنایی جدید ایجاد کنیم؛ این دیدگاه تأسیسی در زمینه روانشناسی اسلامی است. این دیدگاه در ایران طرفداران خاص خود را دارد و میگویند باید موضوع علم روانشناسی را از اساس، مسئله «روح» بگذاریم و بعد ببینیم جایگاه روح در روانشناسی اسلامی چیست و بر اساس آن پیش برویم؛ هرچند که برخی میگویند باید موضوع علم روانشناسی اسلامی را شناخت فطرت بدانیم.
دیدگاه دیگر این است که روانشناسی کنونی را بپذیریم اما آن را اصلاح کنیم یعنی طرفدار دیدگاه پالایشی هستند. در همین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) افرادی معتقدند که روانشناسی اسلامی نمیتواند چشم خود را بر یافتههای روانشناسی متعارف ببندند بلکه باید نسبت به این علم دیدگاه انتقادی داشته باشیم. ما در تحقیقات خود دادههایی را جمعآوری و تحلیل کردیم که تعاریف متفاوتی از روانشناسی اسلامی وجود دارد و از جمله به مطالعه واقعیات فعل و انفعالات روح و روان در نظام معرفتی هماهنگ با نظام معرفتی اسلام و همچنین علم مطالعه رفتار و فرآیندهای روانی بر اساسی مبانی و اصول اسلامی تعریف شده است.
جنجالیترین موضوع اختلافی بین علمای روانشناسی اسلامی، بحث روش است لذا یکی از سخنان عدهای از افرادی که با روانشناسی اسلامی مخالفت میکنند این است که شما نمیتوانید از اثباتگرایی در روانشناسی اسلامی بینیاز باشید اما عدهای هم میگویند چرا باید روانشناسی اسلامی را بر اساس روش تجربی تعریف کنیم.
دلایل ورود اندیشمندان مسلمان به مباحث روانشناسی
همچنین حجتالاسلام والمسلمین رحیم نارویی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست در نقد سخنان حجتالاسلام والمسلمین حجتالله صفری گفت:
ایشان بر مؤلفههای این علم به خوبی تمرکز پژوهشی داشته و تاریخچه روانشناسی اسلامی در ایران را بیان کردند هرچند میشد که به شکل مفصلتر به این موضوع اشاره کرد. البته در هر یک از عناصری که به آن پرداختند میتوانستند مباحث را به شکل انتقادیتر مورد بررسی قرار دهند. یکی از نکاتی که به ذهنم میرسد ابهام در عنوان موضوع است و معتقدم وضوح و شفافیت لازم را برای یک مقاله ندارد چراکه عنوان «عوامل رکنی» معنای روشنی ندارد هرچند که در مقاله، آن را به ماهیتساز تعریف کردهاند اما در شروع مقاله گفتهاند هدف ما کشف عناصر اصلی است بنابراین چه اشکالی دارد که از ابتدا میگفتید هدف ما بازشناسی عناصر اصلی روانشناسی اسلامی است.
نکته دیگر درباره عنوان، این است که گفته شده قرار است محتوای کیفی پژوهشهای چهار دهه اخیر مورد بررسی قرار گیرد در حالیکه تحلیل محتوای کیفی که در عنوان اشاره شده ارتباطی با عنوان قبل از خود ندارد بنابراین باید برای آن چارهاندیشی شود. همچنین برخی نگارشهای غیر فنی در این مقاله وجود دارد در حالیکه نگارش باید تا جایی که مقدور است فنی باشد. مثلاً باید توضیح داده میشد که منظور از نظریهپردازی چیست چراکه نظریهپردازی بدون پیش زمینه ذهنی امکانپذیر نیست. باید دانست که وقتی اندیشمندان مسلمان، تعارض اندیشههای روانشناختی غربی با آموزههای اسلامی را دیدند به فکر چاره جویی افتادند. مثلاً وقتی فروید گفت همه رفتار انسان از ناهشیار به وجود میآید و این امر منجر به جبر مطلق شد بنابراین اندیشمندان اسلامی به این فکر افتادند پس با تکالیف و کمال انسان چه باید کرد؟ در نهایت به این نتیجه رسیدند که اندیشمند میتواند مبانی متفاوتی داشته باشد و دیدگاههای خود را بر اساس آن مبانی بیان کند.
درباره انتخاب روش در مقاله نیز باید گفت که اساساً روش تابع ماهیت موضوع است و اگر ماهیت موضوع شما مادی باشد ناچارید روش خود را تجربی در نظر بگیرید. البته میتوانیم روش وحیانی و غیر تجربی هم داشته باشیم به شرطی که موضوع ترکیبی از نفس و بدن باشد. بنابراین باید دانست نمیتوانیم روش را سلیقهای انتخاب کنیم بلکه باید آن را تابع موضوع در نظر بگیریم.
انتهای پیام
نظر شما