شناسهٔ خبر: 56330605 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

ا عتراف دهیار به قتل مرد روستایی

روزنامه جوان

صاحب‌خبر -

دهیار یکی از روستا‌های منطقه کن و سولقان تهران که به اتهام قتل مرد روستایی تحت تعقیب قرار داشت، بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد.
روز یک‌شنبه ۲۳ مردادماه امسال قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک مرد ۵۰ ساله‌ای در یکی از بیمارستان‌های غرب تهران باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. بررسی‌ها حکایت از آن داشت مقتول به نام هاشم که اهل یکی از روستا‌های کن و سولقان است، ۹ مرداد امسال در درگیری با دهیار روستایشان با ضربه چاقو زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده، اما در نهایت پس از ۱۴ روز بستری بر اثر خونریزی شدید روی تخت بیمارستان فوت کرده است.
بازداشت قاتل فراری
بدین ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران پلیس، قاتل فراری به نام بهزاد ۴۰ ساله را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه چند روز قبل مخفیگاه وی را در یکی از شهر‌های اطراف تهران شناسایی و او را بازداشت کردند.
متهم پس از دستگیری به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد. متهم در حالی که اشک می‌ریخت با اظهار پشیمانی از اولیای دم درخواست کرد او را به خاطر فرزندانش ببخشند. وی در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
بهزاد سابقه داری؟
نه من هیچ سابقه‌ای ندارم. تحصیلکرده‌ام و سرم به کار و درس و زندگی‌ام گرم بود.
در چه کاری مشغول بودی؟
من مهندسی عمران دارم و قبل از اینکه دهیاری روستا را به عهد بگیرم، پروژه‌های دولتی را به عنوان پیمانکار انجام می‌دادم تا اینکه آذرماه سال قبل دهیاری روستا را برعهده گرفتم، به خاطر تحصیلاتم شورای روستا پیشنهاد داد و من هم قبول کردم و از آنجایی که هیچ سوء‌سابقه‌ای نداشتم، بخشداری هم حکم دهیاری مرا داد، اما متأسفانه الان قاتلم و نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظارم است.
مقتول از بستگان نزدیکت بود؟
بله.
چرا او را کشتی؟
مقتول در کار ساخت و ساز فعالیت می‌کرد و زمانی که من دهیار شدم به صورت غیرقانونی در روستا و اطرافش شروع به ساخت و ساز کرد. فکر نمی‌کرد من مانع کار خلاف او شوم و با خودش می‌گفت، چون از بستگانش هستم، شاید از خلاف او چشم‌پوشی کنم. او ساخت و ساز خود را در زمین‌های منابع طبیعی انجام می‌داد. البته ابتدا به او چند بار تذکر دادم و خواستم مانع کار‌های خلافش شوم، اما وقتی دیدم به تذکر‌های من توجهی نمی‌کند موضوع را به سازمان‌های مربوطه گزارش دادم و آن‌ها هم مانع فعالیت غیرقانونی او شدند. من به وظیفه قانونی خودم عمل کردم، اما او وقتی فهمید خیلی ناراحت شد و همین موضوع باعث اختلافمان شد و در نهایت درگیری مرگباری رخ داد.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
روز حادثه با مقتول و تعدادی از بستگان و دوستانش در روستا روبه‌رو شدم. او خیلی عصبانی بود و گفت چرا موضوع را به مسئولان بالاتر گزارش کرده‌ام و با من درگیر شد. او و دوستانش مرا مقابل چشمان خانواده‌ام به شدت کتک زدند و من از دست آن‌ها فرار کردم و به طرف ماشینم رفتم. در نزدیکی ماشین، پسرخردسالم را نگران دیدم که گفت بابا چرا کتکت زدند؛ حرف پسرم روی من تأثیر گذاشت. چاقویی از داخل خودرویم برداشتم و به مقتول حمله و او را زخمی کردم.
شما فرد تحصیلکرده‌ای هستی، چرا چاقو همراه خودت داشتی؟
چند روز قبل برای قربانی کردن گوسفند، چاقو را از خانه برداشتم و داخل ماشین گذاشتم و بعد فراموش کردم به خانه برگردانم و داخل ماشینم مانده بود تا اینکه روز حادثه با آن حادثه‌ای خونین را رقم زدم.‌ای کاش چاقو را در خانه می‌گذاشتم و آن روز دستم به چاقو نمی‌رسید.
در این مدت کجا مخفی بودی؟
من از ترس از روستا فرار کردم و به خانه یکی از بستگانم در یکی از شهر‌های اطراف رفتم. فکر می‌کردم او حالش بهتر شود و بعد با میانجیگری ریش‌سفیدان و بستگان با هم آشتی کنیم. هر روز منتظر خبر خوش بودم، اما پس از دو هفته متوجه شدم فوت کرده است. به همین خاطر ترسیدم خودم را به پلیس معرفی کنم تا اینکه مخفیگاهم شناسایی و دستگیر شدم. البته در این مدت بزرگان و ریش‌سفیدان را واسطه قرار دادم با خانواده‌اش صحبت کنند و بگویند که من پشیمان هستم و قصد کشتن او را نداشتم.
عذاب وجدان نداشتی؟
در این مدت آنقدر عذاب وجدان داشتم که حتی یک شب راحت نخوابیده‌ام. هر شب کابوس می‌دیدم و با ترس و لرز دقایقم سپری می‌شد. الان خیلی پشیمانم و امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند.

نظر شما