فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی نسبت به پیامدهای شوک درمانی از طریق جهش نرخ ارز به مسوولان دولتی هشدار داد. به گفته این اقتصاددان، در کل 30 سال گذشته شوک به نیت تامین مالی بیزحمت برای مصرفهای ریالی دولت صورت گرفته، اما به افلاس بیشتر دولت انجامیده است. نگذارید آنقدر فریبتان بدهند. دکتر مومنی همچنین با بیان اینکه این روزها همه درباره حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی صحبت میکنند در حالی که شوکهای دیگری به نرخ ارز در سند لایحه بودجه 1401 دیده شده است، اظهار کرد: ما میتوانیم مشفقانه به تصمیمگیران بگوییم که این کارهای خطرناک کشور را گرفتارتر میکند. در شرایط کنونی برخورد جزیرهای با هیچ سیاستی کارایی ندارد.تا زمانی که سیاستهای مالی، تجاری، فناوری و... با سیاست نرخ ارز را هماهنگ نکرده باشید نمیتوانید سیاست کنترل نرخ ارز موفق داشته باشید. حساب کتاب این مسائل روشن است.
آنگونه که پایگاه خبری جماران گزارش کرده است، فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست شاخه اقتصادی فرهنگستان علوم با موضوع ارز ترجیحی، با بیان اینکه مساله نرخ ارز در یک ساخت توسعهنیافته را نمیتوان به خودی خود مورد بررسی قرار داد، گفت: در کشوری که با انبوه بحرانهای کوچک و بزرگ و چالشهای نگرانکننده روبرو است، نمیشود به صورت جزیرهای به یک قضیه نگاه کرد. مساله بدیهی دیگر این است که وقتی یک سیاست بالغ بر 30 سال تکرار میشود و هربار هم شکست خورده و هیچ کدام از وعدههایش محقق نشده است و ما در دام نابرابرسازی فزاینده قرار داده، باید ماجرا را از دریچه اقتصاد سیاسی بررسی کنیم.
وی افزود: نشانه ایمان این است که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نشود. این چه ایمانی است که هر سال با وجود گزیده شدن میگویند یک بار دیگر این سیاستها را امتحان کنیم. معنای این تکرار این است که منافع فاسد و نامشروعی وجود دارد. برای اینکه به دولت فعلی برنخورد من از حسن روحانی مثال میآورم. او میگفت یک عده گفتند اگر نرخ ارز را بالا ببریم ایران گلستان میشود اما نشد. ما متاسفانه دیدیم همان آدم سال بعد همین کار را تکرار کرد. این کارها مطلقا هیچ منطقی ندارد و کشور را دچار آیندههراسی کرده است که آثار آن را در شیوه خروج سرمایه مادی و انسانی از کشور میبینیم. به تصمیمگیران باید توصیه کنیم به بدیهیات اولیه عقلی برگردند یعنی شما قبل از اتخاذ هر سیاستی خود را در برابر فریبها و دستکاریهای واقعیت واکسینه کنید. در سال 1368 همین وعدهای که به حسن روحانی دادند به مرحوم هاشمی هم پیشنهاد کردند و گفتند نرخ ارز را جهش بده تا به صورت خودکار صادرات افزایش چشمگیر، واردات کاهش و دولت را با وفور ریال مواجه کنید. به این پدیده شوک درمانی میگویند و بنا بر تحلیلهای سطح توسعه شوک وارد کردن سه کارکرد دارد. یکی از این کارکردها گم کردن جهت است، یعنی دولت سیاستهایی را اتخاد میکنند که شرایط اولیه خود را نمیبیند. کارکرد دوم شوک این است که کوتهنگری به بار میآورد زیرا حس بحرانزدگی به دولت وارد میکند و تمام هم و غم آن را بر این میگذارد که امروز را به فردا برساند. چطور میشود در مملکتی که مهندس موسوی در زمان جنگ، معاونت طرحهای دهه اول انقلاب راه میاندازد تا جنگ ما را از امور زیربنایی باز ندارد، بیش از سه سال است که کل سرمایهگذاریهای دولت، استهلاکات موجود را جبران نمیکند و کسی هم چیزی نمیگوید؟ آن کسی که در سازمان برنامه این گزارش را بر ملا کرد، برکنار شد درصورتی که باید به او مدال میدادند. وقتی شما درباره ارز از خودت سلب مسوولیت میکنید و میگویید صرافها و ذینفعها تفاهم کنند، یعنی داوطلبانه حاکمیتزدایی میکنید. با این کارها شما به نفود نیاز دارید و راضی به زحمت استکبار جهانی نیستید. من صمیمانه عرض میکنم که سیاستهای سه دهه گذشته که با شوک درمانی اجرا شده تا این لحظه شامل حاکمیتزدایی از بازارهای ارز، پول، سرمایه و کار بوده که این مشکل را در یک ابعاد بیسابقهای به آستانههای بحرانی رسانده است.
مومنی خاطرنشان کرد: یک کسی گفته است سیاست تورم زا اتخاذ میکنم تا فشار را از این طریق از دوش فقرا بردارم. به این فرد باید جایزه سوپر نوبل بدهند چرا که در سطح وسیعی بیپایه و مبتذل است. من واقعا از همه اصحاب خرد و دانایی استمداد میکنم به این مساله رسیدگی کنند و اجازه ندهند مافیاهای منتفع از شوک ما را فریب دهند. در طول تاریخ بشر شوک نیروی محرکه تغذیه مافیاها است. اگر ما گزارش بدهیم که این مافیاها از 1370 تاکنون چه بر سر ایران آوردهاند، چرت خیلیها پاره میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه علمی سومین کارکرد شوک درمانی را ایجاد احساس از هم گسستگی پیوندها دانست و گفت: ایکاش در یک نظام تصمیمگیری که بخش بزرگی از آن لباس روحانیت دارند، از دریچه تخصص خود به این ماجرا نگاه کنند، یعنی ببینند وقتی سیاست تورمزا و اشتغالزدا را دستور کار قرار میدهید، ارادت مردم به دین و اخلاق را بالا میبرید؟ نمیبینید جامعه دچار چه تحولاتی شده است؟ نمیبینید که بر سر خود و جامعه چه آوردهاید؟ شما هر کاری میخواهید بکنید، اولین شاقول سنجش آن کار باید این باشد که رابطهتان با مردم چگونه خواهد شد. چقدر به تناقض خو گرفتهاید که میگفتید ما پول نداریم و باید پول چاپ کنیم تا دلار را از دلالهای ارز بخریم سپس آن را با نرخ 4200 تومان تخصیص دهیم لذا باید این ارز را حذف کنیم. چرا به خاطر اینکه ابتداییترین پیامدهای این سیاست ظاهر شد، شما یک دفعه یارانه را 400 هزار تومان کردید؟ این رفتار کسی است که کسری مالی دارد؟ بعد میگویند این موقتی است. شما فکر میکنید میتوانید پرداخت این پول را قطع کنید؟ آیا توانستید آن 45 هزار تومان را بعد از 12 سال قطع کنید؟
وی افزود: باید بدانید که تجربه سه دهه گذشته به وضوح نشاندهنده این است که هر بار شوک نرخ ارز وارد کردید، جهش تقاضا برای ریال پیش آوردهاید و این به معنای رونقدهی به بازار رباخوارها است. چطور رگتان برای زلف چند خانم بالا میزند اما در برابر سلطه رباخواری سکوت میکنید؟ زور تولیدکنندهها و عامه مردم در دسترسی به منابع به هیچ وجه قابل مقایسه با زور رانتخوارها و دلالها نیست. منطقهای نظری آن را بروید بخوانید که چه کسانی بابت این مسائل نوبل گرفتهاند. مساله حیاتی دیگر این است که در کل 30 سال گذشته شوک به نیت تامین مالی بیزحمت برای مصرفهای ریالی دولت صورت گرفته، اما به افلاس بیشتر دولت انجامیده است. گزارش این مسائل در دولت آقای هاشمی منتشر شد. در سال 1391 کسری بودجه پنهان در بودجه دولت احمدینژاد را بررسی کردیم. یافته ما این بود که مجموع منابعی برای نشان دادن تراز صوری بین منابع و مصارف دولت برای یک ساله 1391 تدارک دیده بودند از محل بدهی خارجی، وامگیری داخلی و انتشار اوراق 2.4 برابر سهم نفت در بودجه عمومی کشور بود یعنی یک ورشکستگی تمامعیار! این دیگر مساله دانستن یا ندانستن نیست. مساله این است که مافیاها پول خرج میکنند تا شرایط بحرانزده حفظ شود تا نظام تصمیمگیری در آن کادری که ساختهاند تصمیمگیری کردهاند در نتیجه ایران را به بهشت مافیاها تبدیل کردهاند. آقایان در این منطقه حساس و بحرانزده، وقتی شما کشوری هستید که 15 استان مرزی دارد و نمیتوانی به آنها غذا و مسکن و زیرساختهای مختلف به آنها برسانی، در حال کندن چسب حاکمیتی خود هستی! در خانه اگر کس است، همین یک حرف بس است. مومنی همچنین بیان کرد: اطلاعیه سازمان برنامه در دفاع از شوک جدید را ثبت تاریخی کنید. اینها گفتند ما کار خیلی خوبی کردیم و بهتر از این نمیشود. من میگویم رییس سازمان برنامه، وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی این سند را امضا کنند و ادامه دهند و به ما بگویند انتظار دارند چه دستاوردی حاصل شود؟ هر تصمیمی میگیرید، 10 ساله 1390 را نگاه کنید و ببینید این همه جهش در نرخ ارز چه دستاوردی برای شما و مردم داشته است؟ نگذارید آنقدر فریبتان بدهند. هرکس در این مملکت سرش به تنش میارزد میگوید چون در چارچوب شوک درمانی تولید به محملی برای کسب رانت تبدیل شود، سنت کوتولهپروری در ساخت سیاسی به ساخت اقتصادی هم تعمیم پیدا میکند. ما با بخش زیادی از بنگاههای یک نفره مواجهایم و از صرفه مقیاس برخوردار نیستیم و از طرف دیگر با ناامنسازی حقوق مالکیت انگیزه سرمایهگذاری را از بین بردهاند. از طرف دیگر باید عزیزان ما بفهمند که جهتگیریهای سیاستی مبتنی بر شوک درمانی در تمام عرصههایی که در سه دهه گذشته کار کرده ما را به پایان خط رسانده است. دستور میدهند که یک وزارتخانه داراییهای خود را بفروشد تا حقوق بازنشستهها را بدهد، خب شما یک سال این کار را میکنید؛ در سالهای بعدی چه میکنید؟ عضو هیات علمی دانشگاه علامه در پایان گفت: همه درباره ارز کالاهای اساسی صحبت میکنند در حالی که شوکهای دیگری به نرخ ارز در سند لایحه بودجه 1401 دیده شده است. ما میتوانیم مشفقانه به تصمیمگیران بگوییم که این کارهای خطرناک کشور را گرفتارتر میکند. در شرایط کنونی برخورد جزیرهای با هیچ سیاستی کارایی ندارد. دولت گرامی تجربه خود را در ارتباط با وعدههایی که راجع به اشتغال و مسکن داده را ببیند و فکر نکنند جابهجا کردن افراد شکستها را جبران میکند. هر فرد دیگری در این ساخت بیبرنامه جایگزین کنید، نمیتواند کاری پیش ببرد. اگر به معنای دقیق کلمه برنامه توسعه بنویسند پیوند همه مسائل مشخص میشود و سیاستگذار میفهمد تا زمانی که سیاستهای مالی، تجاری، فناوری و... با سیاست نرخ ارز را هماهنگ نکرده باشید نمیتوانید سیاست کنترل نرخ ارز موفق داشته باشید. حساب کتاب این مسائل روشن است.