صاحبخبر - محمد نصراللهزاده*- رابطه ایران و عربستان از اواسط دوره احمدینژاد همچنان بر مدار سینوسی است و گشایشی در این راستا حاصل نشده است. عربستان سعودی پس از هدف قرار گرفتن قلب اقتصادیاش «تاسیسات نفتی آرامکو» بهوسیله پاتک انصارالله یمن و از مدار خارج شدن روزانه۵میلیون بشکه نفتخام مرکز تغذیه انرژیاش بهشدت در جهان آسیب دید و اکنون با چالش جدی و بههمخوردن ساختار اقتصادی مواجه شده و دچار رکود بدی شده است.
پس از تحولات خاورمیانه در ۱۸دسامبر۲۰۱۰ بیداری اسلامی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که به «بهار عربی» شهرت یافت نظم و ساختار سیاسی در این کشورها با چالش جدی مواجه شد که تا جایی پیش رفت که عربستان سعودی و شاهزاده جوان سلطهجویش محمد بن سلمان را مجبور به اصلاحات اساسی سیاسی در پیکره قدرت و جامعه ریاض کرد. جنبشهای مردمی در جهان عرب که با قیام مردم تونس در اواخر سال۲۰۱۰ آغاز شد و در سال۲۰۱۱ به تعداد قابل توجهی از کشورهای عربی سرایت کرد، آغازگر مرحله نوینی در حیات سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین دگرگونیهایی در نظم منطقهای شده است؛ این جنبشها به لحاظ گستردگی و عمق پدیدهای کاملا نوین در جهان عرب محسوب میشوند که در تاریخ منطقه سابقه نداشته است؛ درحالیکه اغلب تغییرات و تحولات در نظامهای سیاسی منطقه در طول دههها و حتی قرون گذشته در قالبهایی مانند مداخله خارجی، کودتای نظامی و یا فعالیت گروهها و احزاب سیاسی دارای ایدئولوژی غیربومی مانند ناسیونالیسم یا سوسیالیسم رخ داده است. در مرحله کنونی میتوان شاهد آن بود که جنبشهایی نوین بدون مداخله خارجی و بدون نقش تعیینکنندگی گروهها و احزاب سیاسی و صرفا با تکیه بر نیرو و اراده مردمی در جهان عرب ظهور یافته است.
مکاتب و رویکردهای مختلف اقتصاد سیاسی در یک اصل اساسی یعنی نحوه تعامل جامعه و دولت با یکدیگر اشتراک دارند، براین اساس دو حوزه و کارکرد اقتصادی و سیاسی ریشه در ساختار و تحولات اجتماعی دارد، مطالعه تحولات اجتماعی با بررسی بافت جمعیت آغاز میشود. در این چهارچوب عربستان سعودی در عرصه اجتماعی با جمعیت جوان به شدت در حال افزایش و ساختار قبیلهای با تضادهای گوناگونی روبهروست؛ پارادوکس و تضاد میان قبایل و خاندانهای حکومتگر، شیعیان و اهل سنت، فنسالاران با علمای وهابی، طبقات فقیر و غنی، در کنار این پارادیم هزینههای نظامی و آهنگ توسعه اقتصادی و اجتماعی تنها با افزایش درآمدهای نفتی و تزریق آن تشدید میشود. این در حالی است که نظام سیاسی عربستان همزمان با تنوع گروهها و نیروهای اجتماعی، زمینه حضور تمام نیروهای اجتماعی را در سیاستگذاری فراهم نکرده و همچنان به صورت متمرکز و اقتداری به اداره جامعه میپردازد. در این شرایط، اعتراضات سیاسی برای تامین خواستههای اقتصادی و سیاسی پس از قتل مرموز خاشقچی روزنامهنگار منتقد حکومت بن سلمان در سفارت عربستان در ترکیه و قبل از آن تسویهحساب بن سلمان با بستگان و شاهزادههای سعودی و زندانی کردن آنها در ساختار قدرت و احساس خطر از ناحیه آنها افزایش یافته است. خاندان سعودی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات و تامین ثبات، اجرای اصلاحات محدود اقتصادی را با درآمد حاصله از نفت آغاز کردهاند. الگوی توسعه این کشور در چهارچوب الگوی توسعه نوسازی و مبتنی بر اندیشه نظریهپردازان غربی توام با حفظ اقتدار نظامی و امنیتی است. اصلاحات اقتصادی چون به درآمدهای نفتی وابسته است و از اصالت برخوردار نبوده و به ایجاد یک ساختار اقتصادی پویا و مستقل منتهی نشده است، مصرف انرژی در داخل کشور رو به افزایش است و بسیاری از چاههای نفتی در نیمه دوم عمر خود هستند. با این حال، اصلاحات اقتصادی بر سرعت تحولات در عرصه اجتماعی و سیاسی افزوده است. این امر ضرورت سازماندهی عرصه اجتماع و سیاست را گوشزد میکند در عین اینکه توسعه اقتصادی بدون سازماندهی و حضور اصیل نیروهای تولیدگر و صرفا با تزریق درآمد نفت و اقدامات دولت پیش برده شده، تمام این اقدامات با مشروعیتی که مفتیها و علمای وهابی ایجاد کردهاند، انجام شده است. بر این اساس، آینده اقتصاد سیاسی عربستان به کارگردانی تحولات در سه حوزه اجتماع، اقتصاد و دولت بستگی دارد. در صورتی که این تحولات در هرسه حوزه هماهنگ باشد و با ساختارهای اجتماعی جامعه عربستان همخوانی داشته باشد به شرط ظهور نیروهایی اصیل و تولیدکننده در عرصه اقتصادی، تعدیل ایدئولوژی وهابی و جلوگیری از اعمال نفوذ خارجی، میتواند نوعی ثبات را در اقتصاد سیاسی ایجاد کند. در غیر این صورت، بیثباتی سیاسی تشدید خواهد شد و با مشکلاتی که در عرصه بینالمللی برای حکومت خودکامه بن سلمان از جمله قتل خاشقچی و حمله و نسلکشی در یمن ایجاد شده است و هزینههای اقتصادی و سیاسی هنگفتی برای دولت او و هزینه دلارهای نفتی در قبال خرید بیشمار اسلحه از آمریکا که او را به گاو شیرده تشبیه کرده و آبروی وی و دولت نامشروعش را در عرصه جهانی برده و آینده حکومت بن سلمان را با چالش جدی و اساسی و فروپاشی زودهنگام برخلاف پدر و اسلافش مواجه ساخته است. این قضیه در نظام بینالملل در میان کنشگران سپهر سیاست وضعیت بغرنجی با توجه به آپارتاید و نسلکشی انسانی که دولت ریاض در قربانگاه یمن راه انداخته و قریب۵سال است در این مسلخ چنبره زده است به وضعیت ناهمگونی دامن زده است، اما مدعیان حقوق بشر در جهان در این راستا، استراتژی سکوت اتخاذ کرده و چشم خویش را بر این حقایق و تضییع حقوق ملت نستوه و مقاوم یمن بستهاند.
*روزنامهنگار∎
نظر شما