به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، «اصغر زارعی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
دگرگونی تحولات پرشتاب منطقه و تغییر و تبدیل چشمگیر معادلات منطقهای به نفع جبهه مقاومت، از شکلگیری قطبی جدید در غرب آسیا حکایت دارد. از سوی دیگر و در جبهه مقابل، آمریکا و شرکایش در خاورمیانه، دچار سردرگمی و فقدان راهبرد مشخصشدهاند که نقطه اوج آن را میتوان در زوال ائتلاف آمریکا – عربستان مشاهده کرد.
آل سعود و آمریکا در چند جبهه شکستهای سختی خوردهاند که بارزترین آن در حوزه نظامی است. معادلهای که ریاض برای سوریه طراحی کرده بود، به معمایی غامض برای پدرجد تروریستها تبدیلشده و از حل آن ناتواناند. عربستان با حمایت گسترده آمریکا، میلیاردها دلار برای پشتیبانی از تروریستهای داعش هزینه کرد تا دولت مشروع سوریه را به دلیل اینکه در قاب مقاومت جای داشت، سرنگون کرده و دولتی حامی و سرسپرده را روی کار آورند. در خلال این جنگ هشت ساله، بارها به شخص «بشار اسد»، رئیسجمهور این کشور پیشنهاد و حتی جلساتی ازجمله نشستی در مسکو با حضور وی تشکیل دادند و تصریح کردند که چنانچه پشت ایران و مقاومت را خالی کند، وی را در مقامش برای همیشه ابقا کرده و بهسرعت کار بازسازی شهرها و زیربناها را آغاز خواهند کرد. در یمن، انصار الله، نفس ریاض را بریده و هفتهای نیست که فرودگاهها، تأسیسات نفتی و پایگاههای نظامیاش هدف موشکها و پهپادهای یمنی قرار نگیرند. قرار بود کمتر از یک ماه، انصار الله را به زانو در آورند اما با گذشت پنج سال، امروز بهترین قاضی، مردم منطقه هستند تا قضاوت کنند که چه کسی برنده و کدام طرف بازنده است. در عراق نیز سعودیها و آمریکا از غلبه دادن داعش در این کشور ناکام ماندند و به قول ترامپ، 7 تریلیون دلار را هدر دادند. اوضاع مقاومت فلسطین و لبنان به آینه شکستهای پیدرپی ائتلاف ریاض – واشنگتن تبدیلشده و بازدارندگی بیسابقهای که در برابر رژیم صهیونیستی ایجادشده، در تاریخ این رژیم سابقه نداشته است. کوتاه شدن جنگهای حدوداً دوماهه طی یک دهه پیش به نبردهای دو روزه بدل شده و دست برتر مقاومت اسلامی لبنان در تحلیل بردن قوای حریف از طریق جنگ روانی، ازجمله دلایل سیلی جانانه مقاومت به شرکای سعودی – آمریکایی به شمار میآید.
علاوه بر این، آمریکا و عربستان همواره کوشیدهاند که وجههای صلحطلب از خود نشان داده و وانمود کنند که اهل تعامل، گفتگو و شنیدن آراء و افکار مخالف هستند. درحالیکه طرح این ادعا از سوی جنگطلبترین و قرونوسطاییترین کشورها، «طنز سیاسی قرن» محسوب میشود، باید گفت که این محور مقاومت بوده که جز در برابر رژیم صهیونیستی، همواره پیشنهادات صلحآمیز ارائه کرده است اما وقتی گوش شنوایی نباشد، زبان سلاح را بهعنوان آخرین راه بکار میگیرد. منطق مقاومت در برابر بحرانهای منطقهای، روشن و مطابق با معیارهای صلحطلبانه است که نمونه آن را در پایبندی انصار الله به مفاد مذاکرات استکهلم، میتوان عیان دید. در همان هفتههای نخست پس از پایان این مذاکرات، دهها و بلکه صدها مورد از نقض آتشبس از سوی ائتلاف سعودی توسط سازمان ملل گزارش شد. دبیر کل مقاومت اسلامی لبنان نیز در سخنرانی روز عاشورا بر پایان جنگ یمن و آغاز گفتگوهای ملی در این کشور تأکید کرد. در سوریه، پیش از آنکه توحش مدرن از سوی کاخ سفید و ریاض کلید بخورد، جمهوری اسلامی در همان روزهای نخست بحران، طرح صلحی جامع را ارائه کرد و خواستار گفتگوهای ملی در این کشور شد. از طرفی تصریح بر گفتگو و مذاکره از جانب جنگطلبان و جنگ افروزان، در واقع پس از شکست در جبهه نظامی مطرحشده که نوعی فرار رو به جلو و آشکارکننده ضعف مفرط آنها در مواجهه با چالشهای منطقهای است.
عدم مقبولیت و مشروعیت در میان مردم منطقه را نیز باید در سیاهه شکستهای آمریکا و عربستان به شمار آورد. در یک نظرسنجی که در اوایل سال میلادی جاری در خصوص سیاست خارجی ترامپ صورت گرفت، رئیسجمهور آمریکا در مورد سیاست خارجی از مردم این کشور نمره پایینی دریافت کرد و تنها ۳۵ درصد سیاست وی در این زمینه را تأیید کردند، درحالیکه ۶۳ درصد آن را رد کرده بودند. هر چند در خصوص سیاست خارجی عربستان، به دلیل خفقان حاکم بر این کشور و رژیم دیکتاتوری در آن، نظرسنجی مشخصی وجود ندارد ولی رسانههای عربی به افول جایگاه منطقهای ریاض اذعان کردهاند. روزنامه «الرأی الیوم»، نشریه «المنار» فلسطین، وبسایت تحلیلی «کتابات»، روزنامه «القدس العربی»، نشریه «المدن» و ... ازجمله نشریات و رسانههای عربزبان هستند که بر افت محبوبیت و مقبولیت عربستان در سالهای اخیر تصریح کرده و مقالات و گزارشهای مبسوطی در این خصوص منتشر کردهاند. در مقابل، جمهوری اسلامی به نمایندگی از محور مقاومت، از مقبولیت و مشروعیت مضاعفی در میان کشورهای منطقه برخوردار است. بهعنوان نمونه، نتایج یک نظرسنجی با عنوان «نگرش اعراب»، برآیندهای جالبی را به دست داد. نکته جالب این نظرسنجی اولویت دادن ایران به آمریکا برای برقراری صلح و آرامش منطقهای بین ملتهای عرب بود. همچنین، نتایج دیگر سؤالات این نظرسنجی نشان داد که مردم غرب آسیا معتقدند «اشغال سرزمینهای اسلامی» و «نفوذ آمریکا در امور اعراب»، بزرگترین فاکتورهای ناامنی در منطقه هستند.
ضرب شست جمهوری اسلامی بهعنوان «دولت مقاومت» در جنگهای «نظامی»، «اقتصادی» و «تبلیغاتی» آمریکا و کوتولههای منطقهای، نکته بسیار قابلاعتنا و مهم دیگری در این هماورد است. هرچند محور مقاومت در سالهای اخیر، ضربات مهلکی به حریف وارد کرده، اما سیلی جانانهای که از ایران اسلامی نوش جان کرده، بسیار سنگینتر و گزندهتر بوده است. به فرموده رهبر معظم انقلاب، «ما امروز دولت مقاومتیم. دولت مقاومت خیلی مهم است. دولت مقاومت با فلان سازمان مقاومت فرق دارد، با فلان شخصیت مقاومت فرق دارد. البته با آنها هم دشمناند؛ استکبار جهانی که اهل زیادهطلبی است، اهل دستاندازی به همه ثروتهای مادی و معنوی ملتهای عالم است، با هر عنصر مقاومت مخالف است، اما اینها کجا و دولت مقاومت که بر اساس مقاومت تشکیل بشود، کجا. جمهوری اسلامی دولت مقاومت است؛ دولت مقاومت که سیاست دارد، اقتصاد دارد، نیروی مسلح دارد، حرکات بینالمللی دارد، منطقه نفوذ وسیع در درون کشور و بیرون کشور دارد؛ این بسیار مهم است، و با هیچ عنصر مقاومت دیگری قابلمقایسه نیست.» (20 اردیبهشت 96)
و بالاخره اینکه ائتلافهای سعودی و آمریکایی را با هر رویکرد و نگاهی که تفسیر کنیم، در منطقه شکستخورده و رو به افول است ولی وحدت جبهه و نیروهای مقاومت علی الدوام فزونی یافته و در قوس صعود و همافزایی قرار دارد؛ تحولی که هیچ عاملی نمیتواند مانع توفندگی و بالندگی آن شود.
انتهای پیام/
نظر شما