شناسهٔ خبر: 32461494 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

درس اجتماعی سیل

صاحب‌خبر -

کاروان کمک‌های غیرنقدی مردم برای سیل‌زده‌ها جریانی باسابقه است که پیشتر نیز در وقوع زلزله‌های مرگبار شاهد آن بوده‌ایم اما سازماندهی این ظرفیت اجتماعی و کمک‌های مردمی توسط نهادهای مسئول هنوز به آن حدی که باید، نرسیده و این نشان می‌دهد که دستگاه‌های مدیریتی بایستی در این زمینه بیشتر فعالیت کنند. حتی در سند دو فوریتی پیشنهادی شهرداری تهران برای کمک به سیل‌زدگان این نکته پیش‌بینی نشده بود. در حالی که مهم‌ترین کار مدیران شهری فراهم‌سازی زمینه مشارکت شهروندان برای حل مشکلات است. از این روست که شورایاری‌ها، سمن‌ها و شهرداری‌ها، سه ضلع مثلثی هستند که حلقه مدیریت را کامل می‌کنند و از سه ضلع مذکور دو ضلع مستقیماً و یکی با واسطه به مردم مربوط می‌شود.
نشانه‌های همبستگی و اتحاد ملی را در این ایام می‌توانیم در جای جای میهن عزیزمان ببینیم. نخستین کاروان‌های امدادی از مناطق زلزله‌زده سرپل ذهاب که خود هنوز در کانکس زندگی می‌کنند برای سیل‌زدگان گلستان فرستاده شد. کاروان‌های بعدی از مازندران، گیلان، آذربایجان و کردستان و سیستان و استان‌های دیگر نیز به راه افتاد.  البته پایتخت‌نشینان علاوه بر کمک‌های لجستیکی نقش قابل توجهی در این عرصه داشتند. در زلزله بم هنگامی که تعدادی از هنرمندان کشورمان همچون آقای نصیریان و شهرام ناظری در محل حادثه در کنار آسیب‌دیدگان حاضر شدند موجی از احساسات پاک پدید آورد که با هیچ معیاری جز اخلاق و همدلی قابل سنجش نبود. هنوز جامعه فرهنگی و هنری کارهای بزرگتری در پیش دارد. حضور آنان در مراکز دریافت کمک‌های مردمی تنها بخش کوچکی از رسالت آنهاست. بنیادی که استاد شجریان در بم از خود به یادگار گذاشت، نمونه‌ای از این آینده نگری است که جا دارد در آینده برای چنین مناطقی نیز چنان کارهایی صورت گیرد.
 کولبرهایی که هنرشان را در بالا رفتن از صخره‌ها برای کسب لقمه‌ای نان آموخته‌اند در کمک‌رسانی به روستاهای سیل‌زده‌ای که امکان ارتباط از طریق جاده‌ها و راه‌های ارتباطی را نداشتند پیش قدم شدند. آن طلبه جوان عالم سپیدموی ترکمن را به دوش گرفت تا از خطر برهاند. آن بزرگواری که پشت خود را به سکویی تبدیل کرد تا در حد توان کمکی باشد برای سیل‌زدگان تا سوار بر کامیون‌ها شوند و به تنها چیزی که نمی‌اندیشید، دوربین فیلمبرداری بود که این روزها در دست هر کسی است و همه اینها نوعی از همیاری مردمی  را رقم زد.
شاید هیچ تصویری به اندازه یزله و آواز عربی جوانان خوزستانی و حمیدیه پس از ایجاد سیل بند تأثیر‌گذار و الهام بخش نبود: «شط را به گریه انداختیم و گریه نکردیم بلکه ایستادیم.»
در کنار این اتفاقات زیبا تجربه‌های دیگری نیز آموختیم. پای کار آمدن وزیر ارتباطات و تلاش همکاران این وزارتخانه در ایجاد ارتباط با مناطق سیل‌زده دیدنی بود. همه خسارت‌ها مالی نیست. حرکت زیبای ناشران تهرانی که چندین هزار جلد کتاب و قدری اسباب بازی برای کودکان و نوجوانان ارسال کردند با استقبال بسیار مواجه شد. با این تلاش همه مردم ایران همراه سیل‌زده‌ها بودند و باعث شدند تا حسی ملی در همه هموطنان شکل بگیرد تا ذره‌ای از سیل‌زده‌ها جدا نباشیم. نقش شبکه‌های اجتماعی در اطلاع‌رسانی در تمام مراحل امداد و نجات و مدیریت بحران بی‌بدیل بود. مگر می‌شد بدون این شبکه‌های اجتماعی از حال و روز هموطنان سیل‌زده آگاه شد و امداد‌رسانی کرد؟ مگر می‌شد بدون این شبکه‌های اجتماعی به مردم در معرض سیل در استان‌های گلستان و لرستان و خوزستان و ده‌ها استان دیگر هشدار داد؟ شبکه‌های اجتماعی که در هیچ سندی از جمله سند جامع مدیریت بحران نامی هم از آنها به میان نیامده است.
بگذریم از اینکه حتی در چنین شرایطی کسانی دنبال ماهی گرفتن از سیل بودند و سرانجام از یاد نبریم کسانی که همه دارایی‌های یک عمر تلاش خود را در یک آن از دست داده‌اند و طبیعی است که عصبانی باشند و چه بسا پرخاش هم بکنند اما شایسته نیست که در جواب آنان ما نیز تند شویم. به هر حال خوب است که مسئولان نهادهای دولتی و رسمی کار خود را بزرگتر از تلاش دست جمعی هموطنان ندانند و از آماده‌سازی شرایط برای مشارکت همه‌جانبه غافل نشوند و آن را ناچیز نشمارند. سیل اخیر با همه مشکلاتی که به وجود آورد میزان توانایی ما را در مقابله با بحران نشان داد و این درسی است که نباید از آن غافل ماند. درست است که سیل سرانجام فرو می‌نشیند اما از یاد نبریم که گل و لای و تخریب ناشی از آن نیاز به همیاری مستمر برای بازسازی دارد.

نظر شما