شناسهٔ خبر: 32456539 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

درس اجتماعی سیل

سیلاب‌های بی‌سابقه اخیر در عین این‏که باعث ایجاد زحمت و مشقت بسیار برای کار و زندگی هموطنان شد اما روی دیگری نیز داشت و آن عبرت‌ها و تجربه‌هایی است که باید قدر آنها را بدانیم. وقوع چنین سیلاب‌هایی اگرچه در چند دهه گذشته در ایران که اسیر خشکسالی‌های شدید بوده کمتر اتفاق افتاده اما بی‌سابقه نیست.

صاحب‌خبر -



 نگاهی مختصر به طول و ارتفاع پل‌های تاریخی و سربندهای کهن بخوبی حجم و ارتفاع سیلاب‌های گذشته دور را نشان می‌دهد. طرفه آنکه در بسیاری از مناطق بناهای با استحکامات جدید آسیب‌های جدی دیده و در معرض تخریب قرار گرفته اما آن بناهای خشت و گلی کهن همچنان استوار ایستاده‌اند. اگرچه نقش تغییرات اقلیمی، افزایش گرمایش زمین و رفتار ناسنجیده ما در برابر طبیعت و محیط زیست را در این اتفاقات نمی‌توان نادیده گرفت اما باید پذیرفت که در تمام این سال‌ها به شکلی پیوسته و حتی برنامه‌ریزی شده به حریم رودخانه‌ها که همان خانه طبیعی رود است دست درازی و در کنار آن ساخت و ساز کردیم غافل از آنکه رود حریم خانه خود را فراموش نمی‌کند و روزی آن را پس خواهد گرفت. درختان جنگلی را بی‌حساب و کتاب قلع و قمع کرده‌ایم و به جای آن حتی درختی هم نکاشته‌ایم. این هنر نظام مدیریت بحران است که می‌باید با پیش‌بینی‌های لازم از ساخت و سازهای بی‌قاعده و تخریب مراتع و جنگل‌ها و بالاخره وقوع چنین بلایایی جلوگیری کند. نباید فراموش کنیم که می‌توان سیل را مهار و هدایت کرد. شاید مهم‌ترین تفاوت سیل با زلزله در این است که برخلاف زلزله که زمان و مکان نامشخصی دارد بارش‌های پیوسته و شدید را می‌توان از مدت‌ها قبل پیش‌بینی کرد و مکان‌های آسیب‌پذیر و در معرض خطر را مشخص کرد و اقدامات پیشگیرانه را انجام داد. البته مدیریت بحران سیل و زلزله یک فرآیند چند ساعته یا چند روزه نیست بلکه فرآیندی طولانی است که مردم و مسئولان در آن سهمی دارند.
این تجربه در کنار تجربه زلزله بم، ورزقان و اهر و زلزله سرپل ذهاب نشان می‌دهد که مدیریت بحران نظامی به هم پیوسته و بیشتر بر جذب مشارکت‌های مردمی است بر خلاف درکی که از قبل در این خصوص وجود داشت و فقط سازمان‌های دولتی و رسمی و شخصیت‌های حقوقی را در سند جامع مدیریت بحران جای می‌داد. امروز می‌دانیم که مواجهه متمرکز و تک سویه با بحران توسط دولت و ارگان‌های رسمی امکان‌پذیر نیست. امروزه تمام هنرمندان، بازیگران، ستاره‌ها، سمن‌ها، مؤسسات خیریه، ورزشکاران بخشی غیرقابل انکار در نظام مقابله و امداد‌رسانی هستند. در بازار وکیل شیراز وقتی سیل جاری شد سیلاب نتوانست به درون بسیاری از مغازه‌ها راه یابد. زیرا سطح مغازه‌ها یکی دو پله از سطح بازار بالاتر بود و این نشان می‌دهد زمانی که بازار وکیل را می‌ساختند به فکر چنین بحران‌هایی بوده‌اند. با این همه وقتی سیل سرازیر شد اهالی شهر با خوشرویی درب خانه‌های خود را به روی میهمانان نوروزی سیل‌زده گشودند، تعمیرگاه‌ها، اتومبیل‌های خسارت دیده را رایگان تعمیر کردند و مراکز اقامتی پذیرای سیل‌زدگان شدند. اینها بخشی از اسکان اضطراری پس از بحران است که توسط مردم انجام شد بدون آنکه کسی از آنها بخواهد. سیل کمک‌های نقدی مردم به هلال احمر در هیچ سندی پیش‌بینی نشده است در حالی که در زمانی کوتاه از مرز هزارها میلیارد ریال گذشت.
کاروان کمک‌های غیرنقدی مردم برای سیل‌زده‌ها جریانی باسابقه است که پیشتر نیز در وقوع زلزله‌های مرگبار شاهد آن بوده‌ایم اما سازماندهی این ظرفیت اجتماعی و کمک‌های مردمی توسط نهادهای مسئول هنوز به آن حدی که باید، نرسیده و این نشان می‌دهد که دستگاه‌های مدیریتی بایستی در این زمینه بیشتر فعالیت کنند. حتی در سند دو فوریتی پیشنهادی شهرداری تهران برای کمک به سیل‌زدگان این نکته پیش‌بینی نشده بود. در حالی که مهم‌ترین کار مدیران شهری فراهم‌سازی زمینه مشارکت شهروندان برای حل مشکلات است. از این روست که شورایاری‌ها، سمن‌ها و شهرداری‌ها، سه ضلع مثلثی هستند که حلقه مدیریت را کامل می‌کنند و از سه ضلع مذکور دو ضلع مستقیماً و یکی با واسطه به مردم مربوط می‌شود.
نشانه‌های همبستگی و اتحاد ملی را در این ایام می‌توانیم در جای جای میهن عزیزمان ببینیم. نخستین کاروان‌های امدادی از مناطق زلزله‌زده سرپل ذهاب که خود هنوز در کانکس زندگی می‌کنند برای سیل‌زدگان گلستان فرستاده شد. کاروان‌های بعدی از مازندران، گیلان، آذربایجان و کردستان و سیستان و استان‌های دیگر نیز به راه افتاد.  البته پایتخت‌نشینان علاوه بر کمک‌های لجستیکی نقش قابل توجهی در این عرصه داشتند. در زلزله بم هنگامی که تعدادی از هنرمندان کشورمان همچون آقای نصیریان و شهرام ناظری در محل حادثه در کنار آسیب‌دیدگان حاضر شدند موجی از احساسات پاک پدید آورد که با هیچ معیاری جز اخلاق و همدلی قابل سنجش نبود. هنوز جامعه فرهنگی و هنری کارهای بزرگتری در پیش دارد. حضور آنان در مراکز دریافت کمک‌های مردمی تنها بخش کوچکی از رسالت آنهاست. بنیادی که استاد شجریان در بم از خود به یادگار گذاشت، نمونه‌ای از این آینده نگری است که جا دارد در آینده برای چنین مناطقی نیز چنان کارهایی صورت گیرد.
 کولبرهایی که هنرشان را در بالا رفتن از صخره‌ها برای کسب لقمه‌ای نان آموخته‌اند در کمک‌رسانی به روستاهای سیل‌زده‌ای که امکان ارتباط از طریق جاده‌ها و راه‌های ارتباطی را نداشتند پیش قدم شدند. آن طلبه جوان عالم سپیدموی ترکمن را به دوش گرفت تا از خطر برهاند. آن بزرگواری که پشت خود را به سکویی تبدیل کرد تا در حد توان کمکی باشد برای سیل‌زدگان تا سوار بر کامیون‌ها شوند و به تنها چیزی که نمی‌اندیشید، دوربین فیلمبرداری بود که این روزها در دست هر کسی است و همه اینها نوعی از همیاری مردمی  را رقم زد.
شاید هیچ تصویری به اندازه یزله و آواز عربی جوانان خوزستانی و حمیدیه پس از ایجاد سیل بند تأثیر‌گذار و الهام بخش نبود: «شط را به گریه انداختیم و گریه نکردیم بلکه ایستادیم.»
در کنار این اتفاقات زیبا تجربه‌های دیگری نیز آموختیم. پای کار آمدن وزیر ارتباطات و تلاش همکاران این وزارتخانه در ایجاد ارتباط با مناطق سیل‌زده دیدنی بود. همه خسارت‌ها مالی نیست. حرکت زیبای ناشران تهرانی که چندین هزار جلد کتاب و قدری اسباب بازی برای کودکان و نوجوانان ارسال کردند با استقبال بسیار مواجه شد. با این تلاش همه مردم ایران همراه سیل‌زده‌ها بودند و باعث شدند تا حسی ملی در همه هموطنان شکل بگیرد تا ذره‌ای از سیل‌زده‌ها جدا نباشیم. نقش شبکه‌های اجتماعی در اطلاع‌رسانی در تمام مراحل امداد و نجات و مدیریت بحران بی‌بدیل بود. مگر می‌شد بدون این شبکه‌های اجتماعی از حال و روز هموطنان سیل‌زده آگاه شد و امداد‌رسانی کرد؟ مگر می‌شد بدون این شبکه‌های اجتماعی به مردم در معرض سیل در استان‌های گلستان و لرستان و خوزستان و ده‌ها استان دیگر هشدار داد؟ شبکه‌های اجتماعی که در هیچ سندی از جمله سند جامع مدیریت بحران نامی هم از آنها به میان نیامده است.
بگذریم از اینکه حتی در چنین شرایطی کسانی دنبال ماهی گرفتن از سیل بودند و سرانجام از یاد نبریم کسانی که همه دارایی‌های یک عمر تلاش خود را در یک آن از دست داده‌اند و طبیعی است که عصبانی باشند و چه بسا پرخاش هم بکنند اما شایسته نیست که در جواب آنان ما نیز تند شویم. به هر حال خوب است که مسئولان نهادهای دولتی و رسمی کار خود را بزرگتر از تلاش دست جمعی هموطنان ندانند و از آماده‌سازی شرایط برای مشارکت همه‌جانبه غافل نشوند و آن را ناچیز نشمارند. سیل اخیر با همه مشکلاتی که به وجود آورد میزان توانایی ما را در مقابله با بحران نشان داد و این درسی است که نباید از آن غافل ماند. درست است که سیل سرانجام فرو می‌نشیند اما از یاد نبریم که گل و لای و تخریب ناشی از آن نیاز به همیاری مستمر برای بازسازی دارد. 

کلمات کلیدی

درس اجتماعی

سیل

احمد مسجد جامعی

نظر شما