سرويس سياسی جوان آنلاين: «بدانید که آنچه امروز دشمنان علیه جمهوری اسلامی به یک صورت و علیه امت اسلامی به یک صورت انجام میدهند، نَفَسهای آخرِ دشمنی دشمن نسبت به جمهوری اسلامی است. هر چه آنها سختتر بگیرند، اراده ما قویتر خواهد شد، هر چه آنها شدتِ عمل به خرج بدهند، ما قویتر خواهیم شد» این بخشی از سخنان رهبرمعظم انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن در هفته جاری است که اشاره به شکستهای پیاپی هیئت حاکمه ایالات متحده از زمان پیروزی انقلاب تاکنون دارد و مهمترین بخش از این سخنان آن است که دشمنیها رو به زوال است و کماکان برای غرب نتیجهبخش نخواهد بود.
پیشینه دشمنیهای ضدایرانی حداقل به پیروزی انقلاب اسلامی باز میگردد و در تمام دورههای ریاست جمهوری امریکا از کارتر، ریگان و واکربوش گرفته تا کلینتون، بوش پسر و اوباما و ترامپ با توطئههای گسترده و دامنهدار ادامه داشته و عملاً هیچ دستاوردی برای آنها به دنبال نداشته است. تمام سیاستمداران غربی (اعم از امریکا و اروپا) یک هدف مشترک را در برابر جمهوری اسلامی ایران پیگیری میکنند و آن فروپاشی نظام اسلامی یا دستکم تضعیف قدرت کشور با ایجاد تغییر رفتار ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی است، به همین دلیل است که واژگان بهکار گرفته شده توسط رؤسای جمهور امریکا در ادوار مختلف درباره ایران مشابه یکدیگر است. «متهم کردن ایران به تروریستپروری»، «اتهام دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه غرب آسیا»، «نقض قوانین حقوق بشری توسط ایران چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی»، «تولید بمب اتم و تهدید بشریت توسط ایران» و «به هم زدن صلح و ثبات و امنیت جهانی» عناصر تکراری سخنرانیهای ضدایرانی تمام این افراد طی سالهای گذشته بوده است.
اینکه معظم له در سخنرانی اخیر بیان میکنند که تحرکات ضدایرانی غرب همچنان محکوم به شکست است و نفسهای آخر خود را میکشد به این دلیل است که تمام توطئههای متفاوت غربیها در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی طی چهار دهه اخیر عملا نتیجهای برای غرب به دنبال نداشته است و هیچ کدام از این توطئهها نتوانسته مانعی در مسیر اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی ایجاد کند.
شکستهای غرب از ایران
شکست کودتای ژنرال هایزر امریکایی در آستانه پیروزی انقلاب یکی از تلخترین شکستهای امریکا در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و آغازی است برای شکستهای پیاپی غرب در مواجهه با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، کمااینکه بعد از پیروزی انقلاب امریکا این بار سعی کرد با توسل به سفارت خود در تهران توطئههای خود علیه نظام را مدیریت کند که متعاقب این توطئهها دانشجویان پیرو خط امام سفارت امریکا در تهران را تسخیر و به عمر این لانه جاسوسی پایان دادند. رمزی کلارک وزیر دادگستری اسبق امریکا مینویسد، «برای ۲۵سال، ایران نگهبان و حافظ منافع ما در یکی از مهمترین مناطق جهان یعنی خاورمیانه و خلیجفارس بود. ویلیام کولبی (رئیس سیا) بارها به من گفت که گزینش شاه و تحمیل او بر مردم ایران، یکی از پرافتخارترین دستاوردها برای سیاست خارجی امریکا بوده است زیرا شاه به مدت ۲۵سال، خدمات خوبی به ما داد.» امریکا در حمله نظامی به ایران مشهور به «طبس» نیز ناکام میماند و پس از آن نیز در جریان هدایت کودتای نقاب (معروف به نوژه) نیز امریکاییها بار دیگر طعم تلخ شکست را تجربه میکنند.
پس از شکست کودتای نقاب، طرح حمله رژیم بعث عراق به ایران روی میز قرار گرفت که به رغم هزینههای فراوان اقتصادی، سیاسی و امنیتی که برای غرب و متحدان منطقهای آن به همراه داشت با شکست روبهرو شد.
تحریمهای تسلیحاتی امریکا در سال ۱۳۶۲ و در شرایطی که ایران درگیر جنگ نظامی با عراق بود با هدف تضعیف توان نظامی ایران عملیاتی شد که به عملیات انسداد معروف شد. این عملیات برنامه دیپلماتیک امریکا برای ممانعت از رسیدن تجهیزات نظامی به ایران بود که اجرای آن به عهده ریچارد مورفی، معاون وزیر خارجه امریکا بود و نهایتاً به شکست انجامید.
حمایت و تجهیز و تشکیل گروههای تروریستی مانند گروه فرقان، سازمان مجاهدین یا گروهکهای جداییطلب در منطقه شرق و غرب کشور در طول چهار دهه اخیر نیز از جمله توطئههای امریکاست که همیشه به شکست منجر شده است.
تحریم جزء لاینفک سیاستهای ضدایرانی
یکی از ثابتترین سیاستهای ضدایرانی امریکاییها استفاده از ابزار تحریم علیه جامعه ایرانی بوده است؛ ابزاری که از آغاز انقلاب اسلامی ایران تاکنون و به بهانههای مختلف توسط اروپا و امریکاییها به کار گرفته شده است و کماکان این سیاست در دولت ترامپ و با همراهی اروپاییها نیز ادامه دارد؛ سیاستی که همواره محکوم به شکست بوده و در طول دوران دونالد ترامپ نیز بارها به بن بست رسیده است، کمااینکه مهمترین سیاست رئیسجمهور فعلی امریکا جهت توسعه تحریمها پیادهسازی پروژه تابستان داغ بود که بار دیگر اثبات کرد توطئههای ضدایرانی نتیجهای تکراری و مأیوس کننده برای غربیها به دنبال دارد. بعد از روی کارآمدن دونالد ترامپ سیاستی تحت عنوان «ارتباطگیری با اقشار متوسط به پایین جامعه ایرانی» برای احیا و پیادهسازی ایدههای عقیم مانده ضدایرانی به کار گرفته شد. در این طرح از دولتمردان و سیاستمداران غربی تا اندیشکدههای تحقیقاتی و رسانههای وابسته به آنها در آن نقشپذیری و برای بهبود نتایج این طرح و افزایش قدرت اثرگذاری آن تلاش کردهاند؛ گروهی از فعالان سیاسی، رسانهای و مجازی ایران را که سابقه سیاسی آنها مخالفت و حتی معاندت با حاکمیت سیاسی کشور است نیز به کار گرفته شود.
در طرح مورد اشاره اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر جامعه با توجه به موقعیت اقتصادی و اجتماعیشان مورد هدف قرار گرفته تا نارضایتیهای اقتصادی حاصل از ناکارآمدی و ناتوانی برخی دستگاهها در جهت تحقق شعارهای انتخاباتی- سیاسی به شورشهای اجتماعی- سیاسی تبدیل شود. به لحاظ زمانی نیز امریکاییها از مقطعی طرح «تشدید فشار و تحریم به اقشار کمبضاعت» را جدیتر و به صورت رسمی کلید زدند که در اقدامی مشکوک در اواخر آذرماه سال گذشته چند مقام رسمی در مواضعی هماهنگ از «حذف یارانه بنزین، نان و برخی دیگر از کالاهای اساسی» و «حذف نزدیک به ۲۰میلیون نفر از یارانهبگیران» و «افزایش چشمگیر حاملهای انرژی» در لایحه بودجه سال بعد خبر به میان آوردند. غربیها طی سالهای گذشته نیز بارها تمرکز اصلی خود را برای تحریک و ترغیب اقشار کمدرآمد متمرکز کردهاند، اما از دی ماه سال ۹۶ تاکنون به صورت ویژه و برای جبران شکستهای چهار دهه گذشته خود چنین پروژهای را هدایت میکنند که یکی از دلایل آن ناامیدی از اقشار طبقه مرفه و پردرآمد کشور است (قشری که در فتنههای ۷۸ و ۸۸ سرمایهگذاری زیادی روی آن جهت ایجاد فتنه در کشور صورت گرفته بود)، چنین طرحی نیز با حجم و کیفیت مورد اشاره به بنبست رسیده است و این برآورد را میتواند برای غربیها به دنبال داشته باشد که جمهوری اسلامی ایران در برابر محدودیتها، فشارها و تحریمهای بینالمللی تغییر رفتار نداده و به تعبیری روئینتن است.
نظر شما