جر و بحث نکنید
کافی است با کودک سه ساله تان سر هر رفتار بدی که دارد دعوا کنید تا تمام روز خود را در حال دعوا کردن و بحث کردن با او بیابید.
به جای این کار فهرستی از رفتارهای بد او را بنویسید که واقعاً باعث عذاب و ناراحتی شما میشوند. این رفتارها از این بابت میتوانند بد تلقی شوند که خطرآفرینند، آزاردهنده و یا بی ادبانه و دور از شأن و احترام خانوادگی است. برای آن دسته از رفتارهایی که مطلقاً ممنوع هستند همچون دوچرخه سواری در خیابانی که پرخطر است یا ترک کردن خانه بدون همراهی یک فرد بزرگتر قواعد و قوانین مشخصی وضع کنید و تبعات منطقی سرپیچی از آنها را شرح دهید.
به یاد داشته باشید که در استفاده از هر شیوه تربیتی همیشه ثبات اراده و عمل داشته باشید در غیر این صورت کودک را سردرگم میکند و لجبازی و حرف نشنوی را در او برمی انگیزد. در مورد بدرفتاریهای خفیفتر همچون دروغ گفتن، تقلب کردن در بازی و. . . یک سیاست کلی در پیش بگیرید، اما در هر مورد مطابق با شرایط بوجود آمده رفتار کنید.
به عنوان مثال وقتی کودکتان خسته، بیمار، گرسنه و یا برآشفته (در اثر اتفاقی مثل جدایی والدین یا از دست دادن یکی از آنها) است، هنگام دیدن رفتاری منفی باید انعطاف بیشتری به خرج دهید و او را در همان روز بازخواست نکنید. معیار و ملاک بدرفتاری را برای او تشریح کنید و او را با احساسی که ممکن است بدرفتاری او بر فرد مقابل بگذارد آشنا کنید، به عنوان مثال اگر کودک شما کودک هم سن و سال خودش را گاز گرفت به او بگویید «گاز گرفتن کار بدی است، چون دوستت دردش میگیرد و تو دوست نداری کسی کاری کند که باعث درد و ناراحتی تو بشود.» یک کودک سه ساله درک درستی ندارد که چرا باید کاری را که باعث تفریح و سرگرمی او میشود (مثل گاز گرفتن، زدن دیگران یا قاپیدن اسباب بازیهای دیگران) را متوقف کند.
او را با حس احترام به احساسات و خواستههای دیگران آشنا کنید. به عنوان مثال بگویید: «وقتی اسباب بازی دوستت را از دست او بیرون میکشی ناراحت میشود، چون هنوز بازی اش تمام نشده است.» این به کودک کمک میکند تا ببیند و بفهمد که رفتار او بطور مستقیم بر دیگران تأثیر میگذارد و بیاموزد که قبل از انجام هر کاری به تبعات آن فکر کند.
پیشگیری بهتر از درمان است
هیچ کس بهتر از خود شما کودکتان و علایق او را نمیشناسد بنابراین بهتر است از این شناخت جامع برای پیشگیری از دعواهای بیهوده و بحثهای تکراری استفاده کنید. اگر او دوست دارد هر روز صبح موقعی که آماده رفتن به سرکار میشوید کابینتهای آشپزخانه را بیرون بریزد و این کار او شما را تا مرز جنون پیش میبرد برای کابینتها قفل تهیه کنید.
اگر عاشق بازی کردن با دستگاه دی وی دی منزل است آن را در جای بلند و یا دور از دسترس قرار دهید. از دسترس خارج کردن وسایل خطرآفرین یا باارزش منزل جلوی بسیاری از دعواها و جروبحثهای خانوادگی را میگیرد. همچنین به یاد داشته باشید که یک مادر بچه دار باید همه چیز را از قبل برنامه ریزی کند حتی یک خرید ساده را. اگر کودکتان صبحها سرحال و پرانرژی است و بعد از ناهار کسل و بهانه گیر، رفتن به خرید یا دکتر را برای مواقع پرحوصله او کنار بگذارید.
او را برای تجربههای جدید (مثل رفتن به جایی که تا به حال نرفته اید) از قبل آماده کنید و به او توضیح دهید از او انتظار دارید چطور رفتار کنید. همچنین او را برای تغییر برنامه آماده کنید. به عنوان مثال: «تا چند دقیقه بعد باید اسباب بازی هایمان را جمع کنیم و به خانه برگردیم.»
حس پیش آگاهی از وقوع یک عمل و یا پیش بینی کودک را آمادهتر کرده و به او احساس امنیت بیشتر میدهد و در نتیجه از بسیاری از دعواها و رفتارها میکاهد.
حفظ آرامش
اگر نمیتوانید جلوی یک رفتار بد را بگیرید پس با آرامش و خونسردی با آن رودررو شوید. سعی کنید از یک لحن صدای آرام و بی تشویش و کلماتی که مثبت یا حداقل خنثی هستند استفاده کنید و به یاد داشته باشید که بیان خواسته هایتان در قالب پیشنهاد (چرا دستهایت را از الآن نمیشوری تا موقع شام راحت باشی) بیشتر از دستور (همین الآن برو دستهایت را بشور) یا انتقاد (دستها و صورتت واقعاً کثیف هستند!) همکاری آنان با شما را برمی انگیزد.
همچنین بهتر است جملات و یا عبارات خود با واژه «تو» را به عبارات و پیامهایی با واژه «من» تبدیل کنید. به جای گفتن: «تو آنقدر خسیسی که حتی حاضر نیستی اسباب بازی هایت را به دوست صمیمی ات بدهی» بگویید «من دوست دارم ببینم بچهها اسباب بازی هایشان را با هم قسمت میکنند.» یک شیوه خوب و مؤثر دیگر استفاده از افعال مثبت به جای افعال منفی است. اگر به یک کودک سه ساله بگویید که نباید دوچرخه اش را سر راه بازی بچههای دیگر بگذارد با شما بحث خواهد کرد، اما روش بهتر این است: «اگر دوچرخه ات را از سر راه برداری، بچهها روی آن نمیافتند و دوچرخه ات خراب نمیشود.»
در نهایت اطمینان حاصل کنید که کلمات و جملات شما طوری برداشت نشوند که کودک حس کند او را دوست ندارید. به عنوان مثال به جای گفتن «من این رفتار تو را نمیتوانم تحمل کنم.» بگویید «دوست ندارم که تو در فروشگاه همه قفسهها را به هم بریزی». این جواب به کودک نشان خواهد داد که شما از کدام رفتار او (برداشتن جنس از قفسهها و به هم ریختن آنها) راضی نیستید و خود او را دوست دارید.
به حرف آنان گوش دهید
بچهها وقتی بدانند کسی حرفشان را گوش میدهد احساس بهتری دارند بنابراین به خواستههای آنان توجه نشان دهید.
اگر در فروشگاه بهانه میگیرد، چون نمیتواند بیسکویتها را باز کند به جای آنکه او را با عصبانیت دنبال خود بکشید بگویید: «می دانم از دست من عصبانی هستی، چون اجازه نمیدهم بیسکویتها را باز کنی.
حق داری، اما در فروشگاه اجازه این کار را نمیدهند، چون پول آنها را نداده ایم. این قانون آنهاست.»
این دست جملات اگرچه او را آرام نخواهد کرد، اما از عصبانیت او از دست شما خواهد کاست و او را با منطق «مدارا» و «انتظار» آشنا خواهد کرد.
چند گزینه در اختیار او قرار دهید
وقتی کودکتان حاضر نیست کاری انجام دهد یا دست از انجام کاری بکشد، دلیل اصلی داشتن اختیار و اقتدار است که شما آن را در اختیار دارید و او آن را میخواهد؛ بنابراین گاهی با دادن چند گزینه محدود این اختیار را به او بدهید. به جای آنکه به او دستور دهید اتاقش را تمیز کند از او بپرسید: «اول کدام را سر جایش بگذاریم. کتابها یا عروسک هایت را» این گزینهها باید محدود، معین و برای شما هم قابل پذیرش باشند. عبارت «از کجا شروع به تمیز کردن کنیم» ممکن است برای کودک گیج کننده باشد و گزینهای هم که برای شما قابل قبول نباشد دعوا و جر و بحث دیگری را دامن خواهد زد.
پیشنهاد راه حل
وقتی از کودکتان میخواهید کاری را انجام ندهد گزینهها یا راه حلهای دیگری در اختیار او قرار بدهید تا بتواند انرژی یا احساسات خود را تخلیه و ابراز کند. به عنوان مثال مشت زدن به بالش یا کوبیدن چیزی با چکش پلاستیکی. او باید یاد بگیرد که اگرچه احساسات و یا خشم او از برخی چیزها و افراد قابل قبول است، اما برخی شیوههای او در ابراز آنها قابل قبول نیستند.
او حق دارد از دوستش بخاطر آنکه اسباب بازی اش را از دست او گرفته است عصبانی باشد، اما نباید این عصبانیت را با گاز گرفتن به او نشان دهد.
همچنین کودکتان را تشویق کنید تا راه حلی را پیشنهاد کند. برای مثال از او بپرسید: «به نظرت چه کار میتوانی بکنی تا دوستت اسباب بازی اش را به تو بدهد» حتی بچههای سه ساله هم میتوانند برخی از مشکلاتشان را خود حل کنند. گوش دادن به ایدههای آنها گاه از نصیحت کردن آنها مفیدتر است.
منبع: تبیان
ترفندهای برای تربیت کودک سه ساله
یکی از دشوارترین مراحل تربیتی کودکان فاصله سه تا پنج سالگی است؛ مقطعی که کودک تا حدی به استقلال دست یافته و هر روز در حال تجربه اندوزی است. درست در همین سن است که مادران زمزمه اطرافیان را میشنوند که «بچه را لوس نکن» یا «با بچه درست رفتار کن». هر روز از زندگی یک کودک سه تا پنج ساله یک چالش تربیتی است که گاهی والدین را دچار سردرگمی برای بکار بستن شیوه تربیتی درست در مورد کودکشان میکند.
صاحبخبر -
نظر شما