به گزارش خبرنگار ما، ساعت 21:30‌ شامگاه جمعه 12مهر‌سال‌1392 كاركنان بيمارستان آيت‌الله كاشاني مرگ مشكوك مرد جواني را به مأموران كلانتري 133 شهر زيبا اطلاع دادند. لحظاتي بعد از اعلام اين خبر تيمي از مأموران كلانتري راهي بيمارستان شدند. مأموران روي تخت بيمارستان با جسد غرق در خون پسر 24‌ساله‌اي به نام احمد روبه‌رو شدند كه با اصابت چاقو به قتل رسيده بود. بدين ترتيب با اعلام خبر قتل احمد، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل به تحقيق پرداختند. بررسي‌ها نشان داد ساعتي قبل مقتول همراه دو نفر از دوستانش در سوار شدن به اسكيت هوايي پارك ارم صف بودند كه با چند پسر جوان ديگر مشاجره لفظي مي‌كنند. پس از اين مقتول و دوستانش محل را ترك مي‌كنند و لحظاتي بعد با چوب و چماق به محل بر مي‌گردند و دوباره با هم درگير مي‌شوند. همچنين مشخص شد در اين درگيري مرد جواني كه همراه همسرش در پارك بوده براي پايان دادن درگيري ميانجيگري مي‌كند كه يكي از دوستان مقتول به او فحاشي مي‌كند و با مرد جوان درگير مي‌شود. در اين هنگام مقتول به هواخواهي دوستش وارد ماجرا مي‌شود كه مرد ناشناس با ضربه چاقو او را هدف قرار مي‌دهد و از محل مي‌گريزد.
يكي از دوستان مقتول گفت: عصر روز حادثه من و مقتول و دوست مشتركمان در حالي كه مشروب خورده بوديم براي تفريح به پارك ارم رفتيم. ما در صف سوار شدن دستگاه اسكیت هوايي بوديم كه با چند پسر جوان درگير شديم. در اين ميان مردي كه همراه زن جواني بود دخالت كرد و با چاقو احمد را زخمي كرد و بعد هم به سرعت از محل فرار كرد.
پس از اين حادثه مأموران تحقيقات گسترده‌اي را براي شناسايي و دستگيري قاتل فراري آغاز كردند، اما بررسي‌ها حكايت از اين داشت قاتل هيچ رد پايي از خود در صحنه قتل به جاي نگذاشته است. در حالي كه نزديك به پنج‌سال از حادثه مرگ پسر جوان در صف اسكيت هوايي گذشته بود، مأموران موفق شدند در تحقيقات تخصصي خود قاتل فراري را شناسايي کنند. بررسي‌ها نشان داد قاتل فراري همراه همسر و فرزندش در حوالي خيابان قزوين زندگي مي‌كند. بنابراين مأموران راهي خانه قاتل فراري شدند و وي را دستگير كردند.
طالب‌29 ساله متهم به قتل پسر جوان پس از انتقال به دادسراي امور جنايي تهران با اظهار پشيماني به قتل احمد اعتراف كرد.
وي گفت: من ورزشكارم و در پيك موتوري كار مي‌كنم. شب حادثه همراه همسرم تفريح به پارك ارم رفتم كه مقتول همراه دوستانش با چند نفر ديگر درگير شدند. آنها به هم فحاشي مي‌كردند كه تصميم گرفتم براي پايان درگيري ميانجيگري كنم. آنها به من فحاشي كردند كه با هم درگير شديم و يكي از آنها با چاقو به طرف من حمله كرد. بلافاصله چاقوي او را گرفتم كه مقتول نزديك شد و نمي‌دانم چطور چاقو به او بر خورد كرد. پس از حادثه ترسيدم و فرار كردم، اما هرگز تصميم نگرفتم از تهران فرار كنم چون هميشه عذاب وجدان داشتم اما به خاطر همسر و بچه شيرخوارم خودم را معرفي نكردم. مي‌ترسيدم قصاص شوم و خانواده‌ام بي‌سرپرست شوند.
متهم براي ادامه تحقيقات به دستور قاضي مرادي، بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.