شناسهٔ خبر: 25101253 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

گزارشی در مورد ظرفیت نشر و حضور کتاب‌های ایرانی در کشورهای منطقه

کتاب‌های ایرانی در کتابفروشی‌های همسایه

صاحب‌خبر - همین چند وقت پیش بود که خبر پرفروش شدن کتاب «بهترین شکل ممکن» نوشته مصطفی مستور در آذربایجان و ترکیه خبرساز شد؛ کتابی که توسط ناشر ترک و با ترجمه مناسبی در این دو کشور منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت. اما تنها این کتاب نبود که توانست در کشورهای منطقه پرفروش شود. اگر آمار یک سال اخیر استقبال از کتاب‌های ایرانی در کشورهای منطقه را نگاه کنیم متوجه می‌شویم کم نبوده‌اند کتاب‌هایی که توانسته‌اند مورد استقبال مردم در کشورهای دیگر قرار گیرند. نمونه مشهور چند سال اخیر، ترجمه و انتشار کتاب‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی در کشورهای منطقه است. هوشنگ مرادی‌کرمانی را همه مخاطبان ایرانی با «قصه‌های مجید» می‌شناسند اما وقتی کتاب «شما که غریبه نیستید» را نوشت، توانست در کشورهای منطقه نیز مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. در روسیه برای کتابش صف بستند و تا چند وقت در محافل ادبی این کشور او را دعوت می‌کردند. مطمئنا توجه به کشورهای منطقه مثل کشورهای عربی، ترکیه، روسیه و افغانستان برای فرستادن کتاب‌ها به آنجا مساله مهمی است که هم ناشران و هم مسئولان فرهنگی کشور باید آن را مورد توجه قرار دهند. البته به دلیل نبود نگاه دقیق به موضوع ترجمه و ذائقه مخاطب خارجی، اشتباهاتی هم در طول سال‌های گذشته صورت گرفته که گاهی تکرار هم می‌شود. مثلا کتابی به زبان انگلیسی ترجمه می‌شود، بدون توجه و شناسایی جدی به مخاطبش، در کشورهای اروپایی و آمریکایی توزیع می‌شود و نتیجه اینکه شاهد فروش پایین کتاب‌ها هستیم. در حالی که در همین کشورهای منطقه حتی افغانستان و تاجیکستان که به زبان فارسی صحبت می‌کنند، توزیع کتاب، برنامه دقیق حساب شده‌ای ندارد. کشور افغانستان هم کم از نشر ایران و کتاب‌های ایرانی استفاده نکرده است. وقتی برای خریدن جدیدترین کتاب یک نویسنده از کابل به تهران می‌آیند و چند جلد از کتاب را می‌خرند تا به کشورشان ببرند و در بهترین جای خانه‌شان کتاب‌ها را نگهداری کنند، نشان از آن دارد که نباید این منطقه مهم را به راحتی از دست دهیم. پیاده‌روی اربعین طی سال‌های اخیر به عنوان یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های توزیع کتاب بوده است. استقبال از کتاب‌های ایرانی که به زبان عربی ترجمه شده‌اند، نشان از آن دارد که کشورهای عربی یک فرصت و بستر مهم برای دریافت کتاب‌های ایرانی هستند. در این گزارش از کشورهای عربی، افغانستان و روسیه نوشته‌ایم و به سراغ کسانی رفته‌ایم که در همین زمینه تجربه دارند. معصومه آباد در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: ارشاد هیچ نقشی در نشر کتابم در کشورهای همسایه نداشت کتاب «من زنده‌ام» شامل خاطرات معصومه آباد از دوران اسارت خود در هشت سال دفاع مقدس است که از سوی انتشارات بروج به چاپ رسیده است. این اثر از ابتدای انتشار تاکنون مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و اخیرا در ایران چاپ دویست و هفدهم آن توزیع شده است. البته این کتاب فقط در ایران پرفروش نبوده است و در کشورهای عربی هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. سوریه، عراق و لبنان از جمله کشورهایی بوده‌اند که این کتاب در کشورشان بسیار پرفروش شده است. در راهپیمایی اربعین دو سال اخیر ترجمه کتاب «من زنده‌ام» در بین زائران خارجی توزیع شده و گاهی هم خودشان به دنبال این کتاب بوده‌اند. برای همین به سراغ معصومه آباد نویسنده و راوی این کتاب رفته‌ایم تا از چند و چون توزیع آن در کشورهای عربی بیشتر بدانیم. فکر می‌کردید کتاب «من زنده‌ام» در کشورهای همسایه پرفروش شود؟ نمونه‌هایی از این دست کتاب‌ها که با موضوع دفاع مقدس نوشته شده‌اند در ایران با ا ستقبال خوبی مواجه می‌شوند اما فکر نمی‌کردم که این شکل کتاب‌ها در خارج از کشور هم مقبولیت داشته باشند و مخاطب جذب کنند. این نکته برایم خیلی جالب بود که این کتاب وقتی از مرزهای جغرافیایی ایران فراتر رفت، به خصوص در کشورهای همسایه توانست نظر مخاطبان را جلب کند. برای رونمایی از آن، سفری به روسیه داشتم. استقبالی که از این کتاب شد و هیجانی که برای دیدن من داشتند خیلی شگفت‌انگیز بود. رایزن فرهنگی ایران در روسیه آقای ملکی می‌گفت‌ کشور و مردم روسیه، سال‌ها سابقه تاریخی در ارتباط با جنگ داشته‌اند و موزه‌های بسیار ارزشمندی هم در این رابطه دارند و برای همین، داستان‌های جنگ دیگر کشورها برای مردم روسیه جالب است. اما نکته جالب در مورد کشورهای عرب‌زبان، این بود که ما فکر نمی‌کردیم برای آنها که با فضای جنگ و فرهنگ ما آشنایی دارند، کتابی با موضوع جنگ ایران و عراق جذابیت داشته باشد. ناشران وقتی این میزان استقبال را دیدند، چه برنامه‌ریزی‌هایی را برای توزیع بهتر این کتاب کردند؟ کتاب «من زنده‌ام» به پنج زبان ترجمه شده است؛ مثل عربی، اردو، انگلیسی، فرانسوی و اخیرا هم به زبان سواحلی که زبان بخشی از کشورهای آفریقایی است. استقبال از همه این فرم‌های ترجمه در کشورهای مقصد خوب بود؛ به خصوص در کشورهای حوزه خلیج فارس. نکته اینجاست که وقتی یک ناشر خارجی خودش متقاضی و علاقه‌مند به ترجمه کتاب می‌شود که بخشی از محتوا و روایت برایش جذابیت داشته باشد. کتاب قوی‌ترین و ارزشمندترین سفیر فرهنگی برای مردم یک کشور است که می‌تواند مخاطبان خوبی را در کشورهای همسایه‌اش پیدا کند. با کتاب می‌توان با ارزش‌ها و ظرفیت‌های فرهنگی یک کشور آشنا شد. اما ما در کشورمان برای این کار مشکلات زیادی داریم. ساختار مدونی برای این کار نداریم، یعنی هر آنچه هم انجام شده با علاقه و دغدغه‌های شخصی بوده است. اگر مکاتباتی با ناشران کشورهای دیگر صورت گرفته، با هماهنگی خودمان بوده است. این مساله برای ناشران خیلی سنگین است که همه بار را به دوش بکشند. من خودم شخصا تمام هزینه‌ها را پرداخت کرده‌ام؛ مثلا از فروش کتاب در داخل کشور، هزینه‌های ترجمه، چاپ و ارسال پرداخت می‌شد. تمام این تلاش‌‌ها برای علاقه خودم‌، به منظور شناخت مردم ایران از فرهنگ هشت ساله دفاع مقدس بوده است. دوست داشتم کتابم به عنوان یک رسانه فرهنگی، حقایق زیادی را برای مردم دنیا روشن کند. مطمئنا کشورهای منطقه برای ما مهم هستند و اینکه باید به آنها توجه شود یک نکته مهم است. اما این کشورها باید برای ما دارای اولویت دیگری باشند. بنابراین تلاش زیادی برای کشورهای منطقه و همجوار کردم. فکر می‌کنید مشکل اصلی برای انتشار و توزیع کتاب در کشورهای همسایه چیست؟ جذب مخاطب کتابخوان در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران، برای نویسندگان خیلی اهمیت دارد و این مهم بودن باید برای مسئولان وزارت ارشاد هم در اولویت قرار گیرد. از طرف دیگر، حمایت و ساختار نظام‌مند می‌تواند ناشران را به حضور در بازار جهانی کتاب علاقه‌مند کند. مثلا یک نهاد و سازمانی باید ارتباط بین ناشر ایرانی و ناشر خارجی را تسهیل کند؛ سازمانی که سازوکار اداری منظمی داشته باشد و به ناشران و مولفان هم تسهیلات بدهد. واقعا انتشار کتاب با ارز خارجی، خیلی سنگین و کمرشکن است. با تلاش‌های شخصی تنها تا حدودی می‌توان کار را پیش برد. حقیقتا برای انتشار کتابم در کشورهای منطقه تا همین جایی هم که پیش رفتیم، هیچ‌گونه حمایتی از طرف وزارت ارشاد از ما نشده است. یکی از موضوعاتی که برای انتشار کتاب در کشورهای دیگر از اهمیت برخوردار است، موضوع ترجمه‌ کتاب است. به لحاظ ترجمه صحیح و ارتباط با مترجمان، چه ظرفیتی در کشور وجود دارد؟ به نظرم وقتی یک کتاب به زبان دیگری ترجمه می‌شود باید حتما زبان مترجم، زبان مقصد باشد. مترجم ایرانی نمی‌تواند این کتاب را به زبان دیگر ترجمه کند؛ باید حتما مترجم از کشور مقصد باشد تا بتواند همان نثر و شیوایی و فرهنگ را با همه قالب‌های ارزشی‌ای که در آن فرهنگ وجود دارد، انتقال دهد تا محتوای کتاب برای کتابخوان‌های کشور مقصد، قابل‌فهم و قابل‌درک باشد. ضمن اینکه ارزش کتاب و قدرت نفوذش در آن کشور را هم بالا می‌برد. مثلا در کشور روسیه متوجه شدم بخشی از اینکه کتاب مورد استقبال قرار می‌گیرد به خاطر مهارت مترجم در ترجمه کتاب است. ترجمه آنقدر روان و شیوا انجام شده که حس منتقل شده به یک کتابخوان روسی همان حسی است که مخاطب ایرانی دارد. در زبان عربی هم همین‌طور بود. فردی کتاب را به زبان عربی ترجمه کرد که خودش عرب‌زبان و عراقی بود. این ارزش کتاب را بیشتر می‌کند و می‌تواند به همان اندازه که برای زبان فارسی جاذبه داشته برای زبان عربی جاذبه ایجاد کند. بخش اول، بخش محتوایی کار است. قسمت دوم کار بخش ساختاری و سخت‌افزاری کار است که نیازمند است ساختاری برای انتقال کتاب و ترجمه آن در خارج از ایران داشته باشیم. ما خیلی از کتاب‌هایمان ارزش ترجمه و ارسال به کشورهای همجوار را دارند؛ اما چون ساختار مشخصی برایش تعریف نشده است این داستان‌ها و کتاب‌ها در داخل ایران به پایان می‌رسند. محمدابراهیم شریعتی، مدیر انتشارات عرفان: ۸۵درصد بازار کتاب‌های افغانستان، کتاب‌های ایران است محمد‌ابراهیم شریعتی، مدیر انتشارات عرفان حدود 20 سال است که در حوزه نشر فعالیت دارد. او از معدود مهاجران افغانستانی در ایران است که به این کار اشتغال دارد و عمر خودش را صرف نشر و کتاب کرده است. برای اینکه از کم‌و‌کیف انتشار و توزیع کتاب‌های ایرانی در افغانستان بدانیم به سراغ شریعتی رفته‌ایم تا برایمان در مورد این مساله بنویسد. نسبت به پرفروش بودن کتاب‌ها در کشورهای عرب‌ و ترک‌زبان اطلاعاتی ندارم اما از روزی که چاپ و نشر در افغانستان و ایران آمده است همیشه ریشه این مبادله فرهنگی بین ایران و افغانستان وجود داشته است. حتی نزدیک به 100 سال پیش برخی از کتاب‌های درسی افغانستان در تهران چاپ می‌شد. در مورد کتاب‌های ایرانی؛ حتی در دوره چاپ سنگی، چاپ حروفی که رایج شد در افغانستان همیشه خواستار و خواننده داشته است. هیچ دوره‌ای از این تاریخ 150 ساله را نمی‌توان نادیده گرفت که در آن سال و آن دوره کتاب ایرانی در افغانستان خواننده نداشته باشد. در زمان پهلوی، کتاب‌های ایرانی در افغانستان بسیار پرفروش بوده و مخاطب داشته است. دو موسسه بسیار مشهور ایرانی با 50 درصد تخفیف کتاب‌هایشان را در کابل عرضه می‌‌کردند؛ یکی بنیاد فرهنگ ایران تحت مدیرعاملی پرویز ناتل‌خانلری بود و دیگری بنگاه ترجمه و نشر کتاب. این مراکز کتاب‌های انجمن آثار ملی ایران را بین همه بنگاه‌های ترجمه و نشر کتاب در افغانستان توزیع می‌کردند. مجلات ایرانی هم بسیار در افغانستان پرفروش بودند و برای برخی از این مجلات در کابل صف می‌کشیدند.‌‌ الان اگر در افغانستان تحقیقات میدانی انجام گیرد در اکثر کتابفروشی‌ها یا حتی در خانه‌های مردم کتاب‌های چاپ قدیمی ایرانی به وفور دیده می‌شود. در آن دوره، وضعیت عادی بود، افغانستانی‌ها به ایران می‌آمدند و کتاب‌هایشان را در ایران چاپ می‌کردند، مثل حاج‌هاشم امیدوار که کتاب‌هایش را در ایران چاپ و در افغانستان توزیع می‌کرد. ازجمله مهم‌ترین کتاب‌هایی که ایشان چاپ کرد، کتاب مرحوم خلیل‌ا... خلیلی بود. یعنی این ارتباط بسیار معقول و منطقی و بدون تنش و هیچ حاشیه‌ای صورت می‌گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و وقوع انقلاب کمونیستی در افغانستان، همچنان رابطه کنسولی ایران و افغانستان قطع نشد و در همان زمان، بودند کسانی که به ایران می‌آمدند و کتاب چاپ می‌کردند. ازجمله شخصی به اسم غنی بود که هنوز کتابفروشی‌های خیابان انقلاب او را به یاد دارند که چقدر کتاب‌های ایرانی را به افغانستان می‌برد و کامیون‌کامیون کتاب در آنجا توزیع می‌کرد. جالب اینکه در زمان کمونیست‌ها قانونی بود که ورود کتاب، مجله، دفتر و لوازم‌التحریر بلامانع است و هیچ عوارض و گمرکی نداشت. طرف کتاب را از ایران با کامیون به سمت تایباد بار می‌زد، از آنجا هم به کابل می‌برد و به راحتی کتاب‌های جمهوری اسلامی در افغانستان فروخته می‌شد. فقط در یک دوره خاصی، که جنگ‌های داخلی بین مجاهدین افغانستان شروع شد و منجر به ورود طالبان به افغانستان شد، ورود کتاب به افغانستان بسیار کم شد چون همه‌جا جنگ بود و همه مملکت فلج شده بود و کسی فکر کتاب نبود. بعد از اینکه آمریکایی‌ها آمدند و افغانستان را اشغال کردند و حکومت طالبان از بین رفت و حکومت جدیدی به وجود آمد، فصل جدیدی از داد و ستد شروع شد. این قسمت فرهنگ افغانستان را خودم شاهد و حتی در آن دخیل بودم. یعنی کتابی که در ایران چاپ شود و کتاب خوبی هم باشد مطمئن باشید 30 درصد در کابل قابل‌فروش است. این کتاب می‌تواند علوم انسانی، رمان، شعر و داستان باشد یا تاریخ مشترک، تحقیقات تاریخی و مذهبی. هرکتابی که در رابطه با هر دو کشور باشد با استقبال مواجه می‌شود. می‌دانم دغدغه همشهریان افغانستانی من نسبت به فرهنگ ایرانی کمتر از یک ایرانی در شیراز و اصفهان نیست. کتاب خوب در افغانستان فروش می‌رود. الان حدود 10، 15 نفر از همشهریان ناشران افغانستانی را سراغ دارم که کتاب‌های‌شان را در ایران چاپ می‌کنند و کتاب‌های ایرانی را به افغانستان می‌برند و به وفور کتاب‌های ایرانی در آنجا مخاطب دارد. بالای 85 درصد کتاب‌های ایرانی در کابل عرضه می‌شود. در سراسر افغانستان شما می‌توانید کتاب‌های ایرانی را مشاهده کنید؛ بستگی به سواد و دانش و وضعیت اقتصادی مردم دارد اما حضور کتاب‌های ایرانی در افغانستان بسیار ملموس است. محبتی که دولت جمهوری اسلامی در این چند سال اخیر کرد این بود که به هموطنان من اجازه داد تا کتاب‌هایی که خیلی مشکل‌ساز نیست را بدون مجوز چاپ کنند اما در ایران توزیع نشود و فقط توزیعش در افغانستان باشد. این هم از تعاملات دیگر است. اما بعضی وقت‌ها یک شیطنت‌هایی صورت می‌گیرد که به این روند لطمه می‌زند. پیشنهاد می‌کنم و امیدوارم مسئولان وزارت ارشاد ایران و افغانستان و سازمان فرهنگ و ارتباطات و رایزنی فرهنگی و دست‌اندرکاران دیگر ایرانی درک کنند تا کتاب‌شان را با یک شرایط سهل و آسان در اختیار ناشر افغانستانی بگذارند. نه اینکه در افغانستان نمایشگاه برگزار کنید و کتاب‌هایتان را با تخفیف در اختیار مردم بگذارید، چون با این کار کتابفروشان مستقل افغانستانی را به تعطیلی می‌کشانید؛ اگر دولت و رایزنی فرهنگی یا عوامل دیگر در افغانستان دخالت نکنند و بگذارند کتابفروشان خودشان بیایند و کتاب بخرند و در آنجا توزیع کنند. اگر هم این مسئولان دل‌شان برای فرهنگ و کتاب می‌سوزد باید اجازه دهند کتابفروشان، خودشان این کار را انجام دهند و شرایط را جوری فراهم کنند که او کتاب را به راحتی بخرد و حمل کند و در پرداخت دستش آزاد باشد. از دوم اردیبهشت نمایشگاه کتاب ایرانی در کابل برگزار می‌شود؛ این مساله خوبی نیست و باعث تعطیل شدن کتابفروشی‌ها می‌شود. کتابفروشی‌ها باید خودشان رشد کنند، این کارها باعث ضربه زدن به آنها می‌شود. اگر می‌خواهیم کتاب ایرانی مثل همیشه در افغانستان پرفروش باشد باید اجازه دهیم کتابفروشی‌های محلی این کار را انجام بدهند. اگر قرار باشد نمایشگاهی برگزار شود خود همشهریان افغانستانی این کار را انجام دهند و کتاب‌ها را از ایران ببرند، نه اینکه از ایران یک نفر به آنجا برود و برای ما نمایشگاه برگزار کند و کتاب‌های دانشگاهی را به دانشجویان افغانستانی با قیمت کمتر بدهد و آن کتابفروشی که خودش به ایران آمده و کتاب خریده است، ضرر کند و ورشکسته شود. امیدوارم دوستان ناشری که من را می‌شناسند از این حرف‌ها دلخور نشوند. نشر ایران در این چند سال اخیر متاسفانه نه‌تنها درجا زده بلکه خیلی هم عقبگرد داشته است. اگر کتاب‌های ایرانی را در این چندساله ارزیابی کنید متوجه می‌شوید تعداد کتاب‌های درجه یک بسیار کم است. ناشران ایرانی ظرفیت‌شان این نیست. نشر ایران متاسفانه به یک نشر بازاری و سیاه‌نما تبدیل شده است. ما بیشتر به دنبال حاشیه‌های نشر در ایران هستیم تا خود نشر و کتاب. وزارت ارشاد اگر نمی‌خواهد به کتابی مجوز دهد، چرا این کتاب در خیابان انقلاب منتشر می‌شود! یک ملتی که حافظ، سعدی، مولانا و ابوریحان دارد نباید به سمت کتاب‌سازی و انتشار کتاب‌های کپی برود. زمانی 800جلد کتاب را بررسی کردم و متوجه شدم فقط اسم‌هایشان عوض شده و محتوای کتاب‌ها یکی است و به نام‌های مختلف چاپ شده است. نشر ایران دچار مشکل جدی است، درحالی که ظرفیت زیادی دارد و می‌تواند در همه‌جا مخاطب پیدا کند. همین که ایران و افغانستان زبان مشترک دارند برای ارتباط دو کشور کافی است. شما هرکتابی را از هر زبانی که ترجمه کنید ما می‌توانیم بخوانیم و این یک مزیت بزرگ است و باید آن را جدی گرفت، چون هنوز کتاب ایرانی در افغانستان مخاطب زیادی دارد. حمید هادوی، مدیر بنیاد مطالعات اسلامی روسیه و انتشارات صدرا مطرح کرد اشعار خیام در سخنرانی‌های پوتین انتشارات صدرا که وابسته به «بنیاد مطالعات اسلامی روسیه» است، فعالیت خود را از سال 2007 در روسیه و شهر مسکو آغاز کرده است. این انتشارات همکاری مستمر علمی با موسسات آموزشی-پژوهشی روسی و غیرروس، دانشگاه‌ها و مراکز علمی داشته و در حال حاضر به‌طور فعالانه‌ای، درحال توسعه و تقویت همکاری‌های خود با مراکز پژوهشی است و حمایت از پروژه‌های علمی، انتشار کتاب به‌طور مشترک، تالیف، ترجمه و انتشار آثار در موضوعات مختلفی همچون تاریخ، فلسفه، هنر، تاریخ تمدن اسلامی، قرآن‌شناسی، ایرانشناسی، حقوق و اقتصاد اسلامی، کتاب کودک و... را در برنامه کاری خود دارد. همچنین همکاری در تولید و چاپ جزوه‌های آموزشی برای دانشجویان در حوزه اسلام‌شناسی از دیگر فعالیت‌های علمی بنیاد است. این انتشارات آثار خود را در قالب سری‌های گوناگونی منتشر می‌کند. ازجمله سری‌های انتشاریافته می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: سری قرآن‌شناسی، سری اسلام‌شناسی و شرق‌شناسی، سری ایران‌شناسی، سری پیامبران و صحابه برای کودکان، سری مذهب در جهان معاصر، سری مباحث فلسفی روز، سری حقوق و اقتصاد، سری اهل‌بیت پیامبر(ص)، سری تفکر فلسفی در دنیای اسلام، بهترین رمان‌های ایرانی، سری خانواده و تربیت در اسلام. در مورد بحث ایران معاصر و ادبیات معاصر ایران کارهای زیادی انجام داده‌ایم، حدود 15 رمان و داستان منتشر کرده‌ایم. کتاب‌هایی مثل «شطرنج با ماشین قیامت»، «من او»، «مردگان باغ سبز»، «سفر به گرای 270 درجه»، «آه با شین» و کتاب «شما که غریبه نیستید» مرادی‌کرمانی ازجمله این کتاب‌ها بوده‌اند. در حوزه کتاب‌های کودک هم کارهای خوبی انجام داده‌ایم. 50 کتاب کودک منتشر کرده‌ایم که ازجمله آنها می‌توان به کتاب‌های شکرستان و آثار مذهبی سیدمهدی شجاعی و سید‌علی شجاعی اشاره کرد. مخاطب کتاب‌های ایرانی در روسیه چند گروه هستند، اولین گروه ایرانشناسان هستند که اساتید زبان‌شناسی، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی هم شامل آنها می‌شوند. در روسیه یک مساله مهمی که وجود دارد این است که کسانی که رشته «روابط بین‌الملل» می‌خوانند زبان تخصصی‌شان فارسی است و برای همین این گروه هم کتاب‌های ایرانی را می‌خوانند. گروه بعدی گروهی هستند که علاقه‌مند به ایران هستند و کتاب‌ها و مخصوصا شعرای ایرانی را دوست دارند. مثلا خیام شاعر مورد علاقه مردم روسیه است. حتی خود پوتین در سخنرانی‌هایش از اشعار خیام استفاده می‌کند. اما در مورد ادبیات معاصر ایران این مساله کمی متفاوت می‌شود. صرف اینکه یک کتاب به زبان دیگری ترجمه شود، مهم نیست. کما اینکه داریم کتاب‌هایی که به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شوند اما استقبالی هم از آنها نمی‌شود. ترجمه کتاب خوب است اما کافی نیست. باید یک تعامل دوسویه برقرار باشد. نویسنده‌های معاصر ایرانی برای مردم روسیه شناخته‌شده نیستند و باید ابتدا با داستان و همین تعامل شناخت را برقرار کرد. صرف ترجمه کردن کتاب‌ها یک کار بی‌فایده‌ای است و باید برایش برنامه داشت.

نظر شما