نیمه دوم شهریورماه امسال بارو بندیل خود را بستم و از محور اندیمشک، پلدختر، کرمانشاه و سنندج به آذربایجان غربی رفتم تا خاطرات دهه پنجاه خود را در زمان سربازی زنده کنم. از این که دهها شرکت راهسازی را در مسیر سرگرم احداث بزرگراهها دیدم به خودبالیدم. شبی را در دبیرستان دخترانه نمونه دولتی بوکان بیتوته کردیم، کف حیاط مدرسه آنچنان پر گردوخاک بود که گرد و غبار شهرهای خوزستان را از یادمان برد! به هر حال در چند سال اخیر بدعتی زشت به نام چاههای عمیق رواج یافته و پدر آبهای فسیلی اعماق زمین را در آورده است. موقعی که سرباز بودم، صدها چادر عشایری و هزاران رأس گاو و گوسفند در غرب آذربایجان غربی میدیدم، اما امروزه صدها حلقه چاه عمیق طفیلی، دریاچه ارومیه را با بحران خشکیدگی روبرو کرده است. زیرا آبهای آن را به بیرون انتقال دادهاند و زیر پوشش کشاورزی بردهاند که با توجه به گرمای هوا و تبخیر آب میبایست برای احیای دریاچه ارومیه چاههای عمیق و نیمه عمیق را کم کرد و برایشان کنتور گذاشته و میزان مصرف را تعیین کرد و… همچنین سیستم آبیاری قطرهای در جاهایی که استعداد طرح آبخیزداری وجود دارد، مدنظر قرار گیرد. موقعی که دریاچه ارومیه را دیدم با خودم گفتم ایکاش سربازیام در آن استان سپری نمیشد، تا امروز این صحنه را نمیدیدم! اگر چه به یاد آوردن خاطرات هموطنان کُرد و ترک همقطارم در ذهنم ایجاد ذوق و شوق کرده بود اما درکنار دریاچه ارومیه نشستم و های های گریه کردم از بهر قنات «بو گری قلعه تل» و «کاریز با رانگرد» و «چهل چشمه آل خورشید» باغملک خوزستان و همچنین دریاچه ارومیه اشکهای خود را به درون دریاچه ریختم شاید قطرات آن بتواند حباب نمکی تشنه از کف آن را خیس کند تا فرزندان آذربایجان هم خدمتی من نگویند ای همقطار، عنفوان جوانی رفتی و خوبیهای ما و دریاچه ارومیه را که هزاران نفر در تابستان در آن حمام کردند، از یاد بردی!
نمیدانم چرا مسئولان ذیربط کنترلی به عمل نمیآورند و بی محابا مجوز حفر چاههای عمیق را میدهند و با این کار زمینه وقوع زلزله و نشست زمین را فراهم میکنند در شهرستان باغملک خوزستان و در صحراهای «بجی» و «قلعهتل» آن قدر چاههای عمیق زده شد که اعتراض مردم آن شهر را در پی آورد، زیرا به جای استفاده از آبیاری قطرهای، میوههایی را بار میآورند که به آب زیادی نیاز دارد به عنوان مثال بر اثر نظر کارشناسی یک کیلوگرم هندوانه به معادل ۵۰هزار تومان آب نیاز دارد و کیلویی ۲هزار تومان به فروش میرسد و یا برنجکاری میکنند و روستای زیبای «آلخورشید» باغملک که ۲۰ جدول آبی کشاورزی داشت، فقط جوی «لَهْ» Lahe آن فعال است. در روستای «کلتند» به منظور حفظ آبهای سطحی ۲ سد کوچک (طرح آبخیزداری) زدهاند و میلیاردها ریال هزینه کردهاند، اما متأسفانه تعمیر و نگهداری نمیشوند و پر از گل و لای شدهاند. از جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، سازمان حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی و گردشگری و استانداری خوزستان تقاضای فریادرسی کردم، اما متأسفانه مثل یخ روی آب شدم! من به دنبال ارثیه پدریام نیستم و معلوم نیست چه کسی جوابگو است و متولی امر چه کسی است؟ بیاییم به هدر دادن آب خاتمه دهیم و بیش از این گریبان طبیعت را نفشاریم و کاری نکنیم که نسلهای آینده بخصوص در حوضه زاگرس و سهند و سبلان و الواتان و تمرچین، دامپروری و طبیعت سبز بهاری را فقط در کتابهای درسی بخوانند، چون دیگر جایی برای چرای دامهایشان باقی نخواهد ماند!
بیتاله بابادی ـ اهواز
∎
نمیدانم چرا مسئولان ذیربط کنترلی به عمل نمیآورند و بی محابا مجوز حفر چاههای عمیق را میدهند و با این کار زمینه وقوع زلزله و نشست زمین را فراهم میکنند در شهرستان باغملک خوزستان و در صحراهای «بجی» و «قلعهتل» آن قدر چاههای عمیق زده شد که اعتراض مردم آن شهر را در پی آورد، زیرا به جای استفاده از آبیاری قطرهای، میوههایی را بار میآورند که به آب زیادی نیاز دارد به عنوان مثال بر اثر نظر کارشناسی یک کیلوگرم هندوانه به معادل ۵۰هزار تومان آب نیاز دارد و کیلویی ۲هزار تومان به فروش میرسد و یا برنجکاری میکنند و روستای زیبای «آلخورشید» باغملک که ۲۰ جدول آبی کشاورزی داشت، فقط جوی «لَهْ» Lahe آن فعال است. در روستای «کلتند» به منظور حفظ آبهای سطحی ۲ سد کوچک (طرح آبخیزداری) زدهاند و میلیاردها ریال هزینه کردهاند، اما متأسفانه تعمیر و نگهداری نمیشوند و پر از گل و لای شدهاند. از جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، سازمان حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی و گردشگری و استانداری خوزستان تقاضای فریادرسی کردم، اما متأسفانه مثل یخ روی آب شدم! من به دنبال ارثیه پدریام نیستم و معلوم نیست چه کسی جوابگو است و متولی امر چه کسی است؟ بیاییم به هدر دادن آب خاتمه دهیم و بیش از این گریبان طبیعت را نفشاریم و کاری نکنیم که نسلهای آینده بخصوص در حوضه زاگرس و سهند و سبلان و الواتان و تمرچین، دامپروری و طبیعت سبز بهاری را فقط در کتابهای درسی بخوانند، چون دیگر جایی برای چرای دامهایشان باقی نخواهد ماند!
بیتاله بابادی ـ اهواز
نظر شما