شناسهٔ خبر: 22519635 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

حسین دیردار در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

می‌خواهم دغـدغه‌های اجـتماعـی را نمایـش دهم

کارگردان نمایش «شِیو» گفت: اجرایی کردن متنی که دغدغه اجتماعی و مساله روز جامعه نباشد، برایم ضرورت ندارد. متنی برایم ضرورت اجرا دارد که برای مخاطب سرگرم‌کننده باشد و ترغیب شود دغدغه‌های اجتماعی را بیان کند. سعی‌ می‌کنم به خوبی مفهوم را به تماشاگر برسانم. ضرورتی برای اجرایی کردن متن‌هایی غیر از این ندارم.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، نمایش «شِیو» به نویسندگی علی دل‌پیشه و کارگردانی حسین دیردار مدتی است که در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه رفته است؛ نمایشی اپیزودیک و اجتماعی که با کمی اغماض می‌توان آن را در زمره آثار چند سال اخیر تئاتر ایران تحت عنوان تئاتر نوین اجتماعی قرار داد. در همین راستا با حسین دیردار، کارگردان و علی دل‌پیشه، نویسنده و بازیگر این اثر به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

  چه شد سراغ این نمایش اپیزودیک در سه زمان و شرایط اجتماعی مختلف رفتید؟

دیردار: نمایشنامه «شِیو» براساس موقعیت ذهنی علی دل‌پیشه شکل گرفته است که در طول تمرینات با همفکری یکدیکر تکمیل شد. در حال حاضر خدا را شکر به مرحله اجرا رسیده است. «شِیو» یک کمدی تراژدی است. این نمایش ویژگی‌های برجسته‌ای اعم از قصه‌داربودن و موقعیت‌های متفاوت بسیار داشت که سبب بهتر جلوه دادنش می‌شد بنابراین مرا ترغیب به کارگردانی‌اش کرد. این ویژگی‌ها دست هر کارگردانی را برای مصور کردن متن نمایشی باز می‌گذارد. مساله و دغدغه‌های اجتماعی از نکات «شِیو» است. شیو چند دهه را بررسی می‌کند و نیم‌نگاهی به گذشته دارد.

  پس دغدغه‌های اجتماعی برای شما اهمیت بالایی داشت؟

دیردار: بله، اجرایی کردن متنی که دغدغه اجتماعی و مساله روز جامعه نباشد، برایم ضرورت ندارد. متنی برایم ضرورت اجرا دارد که برای مخاطب سرگرم‌کننده باشد و ترغیب شود دغدغه‌های اجتماعی را بیان کند. سعی‌ می‌کنم به خوبی مفهوم را به تماشاگر برسانم. ضرورتی برای اجرایی کردن متن‌هایی غیر از این ندارم.

دل‌پیشه: قصه «شِیو» اگر دچار ممیزی نمی‌شد جنگ در سه دهه پر‌فراز‌و‌نشیب را نشان می‌داد. قصه‌ای با آدم‌های مهجور و صاحب‌حق؛ کاراکترهایی که بیشترین آسیب را از ناهنجاری‌های پیرامون دریافت کرده‌اند. به قول ارسطو برای پرداخت به هر چیزی اول باید به تعریف آن چیز رسید. ما به تعریفی از تبعات اجتماعی جنگ رسیده‌ایم، به دهه نقطه جوش، دل‌بخواهی‌های اجتماعی و دهه 90 بلاتکلیفی که هنوز درگیر آنیم. بدون شک نمی‌توان از مسائلی که خط قرمزهاست حرف زد ولی می‌توان آن را قلقلک داد. البته در چند خط حقیقتا نمی‌توان از همه زوایای قصه حرف زد. اما امیدوارم خروجی اثر مورد قبول مخاطبان قرار گیرد.
        
  در شیوه اجرایی‌ای که انتخاب کرده‌اید، نگاهی سینمایی دیده می‌شود، این اتفاق عمدی است؟

دیردار: از سال ۸۷ وارد سینما و تلویزیون شده‌ام. این از خوش اقبالی‌ام بوده که در سال‌های کسب تجربه‌ام با بزرگواران این عرصه همکاری داشته باشم. با این تفاسیر نگاه سینمایی در من غالب است و ایرادی نمی‌بینم نگاه تئاتری و سینمایی با هم تلفیق شوند. همان‌طور که وقتی به تماشای «شِیو» نشسته‌اید، دیده‌اید از میزانسن‌هایی استفاده کرده‌ایم که به قول بچه‌های سینمایی تغییر زاویه دوربین‌مان زیاد باشد و این امکان را به تماشاگر بدهد که از زاویه‌های بیشتری نمایش را ببیند.
متاسفانه هنگام جا‌به‌جایی، دکور نمایش آسیب دید و بخشی از آن را از دست داده‌ایم. با این حال سعی کرده‌ایم به میزانسن‌ها پایبند باشیم تا تماشاگر بتواند در حالی که جای ثابتی نشسته نمایش را با تنوع بصری دنبال کند.

دل‌پیشه: البته سعی کرده‌ام در نگارش و تغییرات متن دیدگاه خودم را به حسین دیردار نزدیک کنم و اتفاقات را طوری که تلفیق فضای سینما و تئاتر باشد در بخش‌بندی اپیزودها لحاظ کنم.

  در متن نمایش سعی داشته‌اید از سه نسل صحبت کنید. فکر می‌کنید مخاطبان شما با اپیزودها همذات‌پنداری داشته‌اند؟

این اتفاق طی اجراهایی که تاکنون داشته‌ایم در میان غالب تماشاگران رخ داده است. البته ما بحث‌مان تنها سه نسل نبوده است، بلکه نگاه از آغاز جنگ تحمیلی تا امروز است و تغییراتی که دستخوش روابط و رفتارهای اجتماعی همه ما شده است.

اکنون هم درست یا غلط تبدیل به هنجار یا ناهنجاری شده و قصد ما تنها بازگویی این موارد بوده است؛ نه قضاوتی در آن شکل گرفته و نه قصدی در جهت قضاوت کردن از سوی ما وجود دارد. سعی کرده‌ایم مخاطب را به فکر کردن در مورد گذشته‌ای که از سر گذرانده است، دعوت کنیم؛ گذشته‌ای که می‌تواند برای فردی از همان 35 سال پیش آغاز شود و برای فردی دیگر به تناسب سنش از 10 سال پیش آغاز شده باشد.

  یعنی شما معتقدید ما باید اصلاحی اجتماعی داشته باشیم یا این اتفاق باید به صورتی ساختاری در سطح جامعه رخ دهد؟

دیردار: تغییرات اجتماعی مستلزم تغییرات بنیادی در ساختار فرهنگی آن جامعه است. وقتی یک ناهنجاری فرهنگی رخ می‌دهد قاعدتا تاثیر اجتماعی و نمود بیرونی آن باعث قضاوت همه ما می‌شود. در اپیزود اول ما به سراغ جنگ تحمیلی و شرایط یک خانواده در خرمشهر رفتیم و نگاهی مستقیم به جنگ نداشتیم، بلکه شرایط جنگی و نقاط تاریک هر جنگ را در تاثیر آن بر زندگی انسان‌ها نشان داده‌ایم. در اپیزود دوم به مساله علاقه دختران به ورزش با نگاهی مصداقی رفته‌ایم و در اپیزود سوم به مساله شخصیت‌سازی‌های کاذب به واسطه اتفاقات سیاسی پرداخته‌ایم که به صورت مصداقی به سراغ یک عضو تازه رای آورده شورای شهر رفته‌ایم.

دل‌پیشه: نباید این اشتباه پیش بیاید که ما می‌خواهیم تضاد میان نسلی را نشان دهیم. ما داریم سه برش زمانی را تصویر می‌کنیم از آدم‌هایی که در موقعیت‌های شخصی حضور دارند و از قضا شرایط آنها در بستری بحرانی است. در اپیزود یک ترس از هجوم دشمن، اپیزود دو ترس از دیده شدن دختران در آن مکان ورزشی و البته روی موتور و در اپیزود سه ترس از قضاوت مردم در مورد یک عضو شورای شهر. اما ماجرا این است که ما درنهایت حرف‌مان این است که با تمامی ترس‌ها و بحران‌ها باید به زندگی ادامه داد و از همه مهم‌تر به جای پنهان شدن پشت ماسک‌های مختلف، خودمان باشیم.

  به‌عنوان سوال پایانی، آقای دیردار، ادامه روند هنری خود را چطور می‌بینید، چون برخی هنرمندان بودند که در ابتدا با دغدغه‌ای جدی در عرصه تئاتر نوین اجتماعی قدم گذاشته‌اند، اما امروز رویکردشان متفاوت شده و مخاطبان هم به آثارشان اقبالی ندارند.

دیردار: همه هنرمندان با توجه به حیات زیستی و اجتماعی‌ای که در آن زندگی می‌کنند، می‌اندیشند و عمل می‌کنند؛ چون هر دو این مسائل متغیر است خواه‌ناخواه هنرمند نیز دغدغه‌های اجتماعی زمانه خود را خواهد گفت. من نیز از این قاعده مستثنی نیستم و تلاش دارم در این راه ثابت قدم باشم.

نظر شما